متفکر نواندیش و مبارز کرد اهل سنت

ویرایش سوم با اصلاحات و اضافات بسیـار

پیشگفتار

احمد مفتی زاده از سه حیث نظر مرا جلب کرده است: اصلاح انحرافات زانو بدون جراحی علم، اصلاح انحرافات زانو بدون جراحی جهاد و مظلومـیت. اصلاح انحرافات زانو بدون جراحی اینکه این عالم مجاهد مظلوم سنی بوده نـه شیعه، کرد بوده نـه فارس، تغییری درون صورت مسئله ایجاد نمـی کند. اصلاح انحرافات زانو بدون جراحی اتفاقا اینکه درون ظلمـی کـه به او شده اهل سنت یـا کرد بودن او دخیل بوده  مرا بـه دفاع از حقوق انسانی، دینی و ملی او بیشتر برمـی انگیزد. اگر او شیعه و فارس بود و ظلمـی بـه او شده بود، دفاع از حقوق او شائبه این را داشت کـه به دلیل این اشتراکات مذهبی و قومـی از او دفاع مـی شود. اکنون بـه دلیل همـین تفاوتها دفاع از کاکه احمد مفتی زاده خالص‌تر و اخلاقی‌تر است.

نـه مورخم نـه فعال سیـاسی. بـه دنبال کشف حقیقت و روایت صادق دورانی کـه در آن زندگی مـی کنم هستم. جوانیم درون دفاع از انقلابی گذشت کـه به نظام جمـهوری اسلامـی منجر شده است، نظامـی کـه هرچه بیشتر پرده‌ها را کنار مـی اشکالاتش بیشتر نمایـان مـی شود. درون سلسله مباحث نقد جمـهوری اسلامـی درون آینـه علمای منتقد آن، ایراد نـه درون دین است، نـه درون مذهب، ایراد درون حکومت دینی (یـا مذهبی) و به عبارت دیگر عدم بـه رسمـیت شناختن جدایی نـهاد دین از دولت است. اسلام سیـاسی، خلافت اهل سنت یـا ولایت فقیـه شیعه شعب مختلف یک بیراهه اند. اینکه درون شکل حکومت و شیوه زمامداری بـه پیـامبر، خلفای راشدین یـا ائمـه اهل بیت مراجعه کنیم و تفاوت اخلاق سیـاسی را با علم سیـاست کـه به شرایط زمانی مکانی ارتباط وثیق دارد درک نکنیم مشکل عمـیقی هست که مسلمان سنی و شیعه حتما درباره آن عمـیق تر بیندیشند.

راز درجا زدن جامعه ما از جمله عبرت نگرفتن بلکه ناآشنائی با تاریخ معاصر است. استبداد دینی درون تاسی بـه خودکامگان و دیکتاتورهای قبلی تحریف تاریخ را پیشـه خود کرده است. آنـها کـه از تاریخ بی اطلاعند اشتباهات گذشتگان را تکرار مـی کنند. نقد منصفانـه و علمـی جمـهوری اسلامـی یک فریضه دینی و ملی است. اینکه این مطالعات انتقادی درون این زمان بـه نفع یـا ضرر جریـانـها و افرادی تمام مـی شود نتیجه عرَضی است، کـه چندان اهمـیتی ندارد. فایده اصیل این مطالعات انتقادی ارتقای فرهنگ عمومـی جامعه و دفاع از حق و حقیقت و نقد ستم هست از جانب هرکه و با هر عنوانی صادر شده باشد، و این یک ارزش ذاتی است.

اگر کاکه احمد مفتی زاده عمر طولانی تر مـی یـافت چه بسا خود بـه اصلاح و تعمـیق مواضع و آرائش اقدام مـی کرد. مـهم این هست که مفتی زاده درون مسیر رشد و تعالی بود، اینکه درون برخی جزئیـات نقدی بـه او وارد شود چیزی از بزرگی او نمـی کاهد. بسیـاری از ابعاد زندگی و آراء مفتی زاده نیـاز بـه تحقیق بیشتر دارد.

بعد از انتشار ویرایش اول و دوم تحقیق (۱)، مدیریت مکتب قرآن خصوصا سعدی قریشی (۲) با صرف وقت فراوان صبورانـه بـه پرسشـهای متعدد نویسنده پاسخ داد و مدارک و اسناد متعدد کتبی و صوتی از اعلامـیه ها و سخنرانی‌های استادش کاکه احمد و نیز مدارک شمس را سخاوتمندانـه درون اختیـار گذاشت. بـه کمک ایشان ویرایش سوم این تحقیق فربه تر و کم خطاتر از دو ویرایش نخست منتشر مـی شود. با این همـه مسئولیت کامل تحقیق با نویسنده است.

اگر گفته شود چرا از ابتدا با یـاران مفتی زاده تماس نگرفتید که تا مجبور بـه سه ویرایش نشوید! درون پاسخ مـی گویمـی را از یـاران وی نمـی شناختم. انتشار ویرایش نخست باعث آشنائی و «اعتماد متقابل» شد و برکات آن ارسال مدارک و اسنادی کـه برخی از آنـها جدا تازگی دارد. منابع  موجود (اعم از کاغذی فارسی وانگلیسی، و اینترنتی) مورد نقادی موشکافانـه قرار گرفت و مشخص شد برخی اطلاعات موجود درون آنـها نادرست و خلاف واقع است. نقد منابع موجود درباره مفتی زاده یکی از امتیـازات تحقیق حاضر است.

اضافات ویرایش سوم نسبت بـه ویرایش دوم ٪۱۳۰  (یکصد و سی درصد) است! شش باب جدید بـه متن تحقیق افزوده شد (فصل دوم: باب هشتم؛ فصل سوم: ابواب دوم، و پنجم که تا هفتم؛ و فصل چهارم: باب چهارم). اضافات بـه شش باب ذیل نیز بسیـار زیـاد هست (فصل دوم: باب چهارم؛ فصل سوم: ابواب اول، سوم و چهارم؛ فصل پنجم: ابواب اول و دوم). اسناد متعددی درون این ویرایش به منظور نخستین بار منتشر مـی شود. خوانندگان ویرایش اول یـا دوم با مطالعه ویرایش سوم مطالب متعدد تازه ای خواهند یـافت.

این تحقیق همچنان کامل نیست! چرا کـه هنوز مجموعه کامل اسناد و مدارک مفتی زاده نـه منتشر شده و در اختیـار نویسنده قرار گرفته است. از باب مالایدرک کله لایترک کله فعلا بـه همـین مقدار حتما اکتفا کرد که تا امکان دسترسی بـه اسناد و مدارک بیشتری فراهم شود. اما با اطمـینان مـی توان گفت درون حد اسناد و مدارک موجود ویرایش سوم تحقیق درون حد مقدور کامل است. موضوع تحقیق آراء دینی یـا نوآوریـهای مذهبی مفتی زاده نیست، موضوع تحقیق صرفا جفای جمـهوری اسلامـی بـه اوست، یـا بـه عبارت دیگر آراء و مواضع سیـاسی یـا دیدگاه او درباره دین و سیـاست. دوران کوتاه همراهی و همگامـی او با انقلاب و جمـهوری اسلامـی بسیـار مختصر برگزار شده و به چند نمونـه اکتفا شده است. درون حقیقت دامنـه این تحقیق زندگی سیـاسی مفتی زاده از خرداد ۱۳۵۸ که تا بهمن ۱۳۷۱ است. بـه قضایـای جزئی کردستان عمدا نپرداخته ام کـه خود مجال ومقال دیگری مـی طلبد.

کوشش کرده ام راوی صادق مجاهدتها و مصائب احمد مفتی زاده باشم. اگر نقدی بـه نظرم رسیده نوشته ام. احتمال دارد برخی پیروان آن مرحوم از اهل سنت نقدهای مرا برنتابند یـا برخی خوانندگان شیعه بعضی همدلی‌های نویسنده با این مفتی فقه شافعی و متفکراهل سنت ناراضی باشند. هر دو گروه مرا از نظرات انتقادی خود مطلع کرده اند. ضمن سپاس از هر دو گروه کتمان نمـی کنم کـه با احمد مفتی زاده اشتراکهای فراوانی چه درون مباحث کلامـی یـا فقهی یـا سیـاسی یـافته ام، درون عین اینکه نقدهایی اساسی نیز بـه آراء او درون هر سه حوزه دارم. اما حقیقت، اسلام، قرآن، سنت نبوی، اخلاق و وطن خواهی فراتر از مذهب و قومـیت است. درون مکتوبات و سخنرانی‌های کاکه احمد صفا و اخلاص از یک سو و تسلط او بـه معارف قرآنی، روایی و فقهی (البته از منظر کلام اهل سنت و فقه شافعی) از سوی دیگر موج مـی زند. او زبان بـه انتقاد از تحجر و جمود تفکر سنتی ماموستاها، مولوی‌ها، ملاها و روحانیون گشوده بـه دنبال فهمـی نو و اجتهادی تازه از کتاب و سنت بوده است. درون این تحقیق من گذشته خود و بسیـاری از مشتاقان معارف اسلامـی را مـی خواندم. گذشته ای کـه البته سالهاست از آن گذشته ام.

به هر حال از صرف وقت فراوان درون باره مفتی زاده پشیمان نیستم. علاوه بر نقاط مشترک یـا قابل نقد فکری من حقیقتا از خلف وعده هایی کـه در قضیـه تاسیس مسجد اهل سنت درون تهران از زمستان ۱۳۵۸ از سوی بالاترین مراجع شیعه بـه هموطنان اهل سنت شده بشدت متاسفم. اینکه کتبا قول اصلاح اصل دوازده درون متمم یـا بازنگری قانون اساسی داده شود و سپس بـه طاق نسیـان سپرده شود، معنایی جز غدر و خدعه بر آن نمـی توان گذاشت. جمـهوری اسلامـی حتی حقوقی کـه قانون اساسی به منظور اهل سنت بـه رسمـیت شناخته هست را رعایت نکرده است. درون این تحقیق با سند و مدرک این ادعای تلخ اثبات مـی شود. جمـهوری اسلامـی و غالب مراجع شیعه نمایندگان خوبی به منظور اهل بیت پیـامبر خود نبوده اند و به مسلمانان اهل سنت و جماعت جفا کرده اند. کوشیده ام با انتشار این تحقیق کمـی از آلام هموطنان اهل سنت خود را کاهش دهم.               

از همـه صاحب نظران دعوت مـی کنم پیشنـهادات و انتقادات و خصوصا اسناد و مدارک خود را با نویسنده درون مـیان بگذارند یـا مستقلا منتشر کنند. بـه امـید خدا این تحقیق درون قالب کتاب منتشر خواهد شد. ومن الله التوفیق.

مقدمـه

احمد مفتی زاده (۱۳۱۳-۱۳۷۱) یکی از بزرگترین رهبران اهل سنت ایران بوده است. (۳) دو ویژگی او را از دیگر رهبران مذهبی اهل سنت متمایز مـی کند: یکی افکار نواندیشانـه اش درون تفکر اسلامـی و دیگری مبارزاتش قبل و بعد از انقلاب. این فقیـه شافعی برخلاف اکثر قریب بـه اتفاق رهبران مذهبی اهل سنت کـه از منظری سنتی بـه تعالیم اسلامـی مـی نگرند، متفکری نواندیش بود (۴) و به همـین دلیل مورد انتقاد شدید محافظه کاران مذهبی قرار گرفت. برخلاف شئون خانوادگیش کـه مفتیـان بزرگ کردستان بوده اند و نام خانودگی مفتی زاده هم از این روست و خود نیز مدت کوتاهی درون سال ۱۳۵۵ حاکم شرع کردستان بود، اماوت متمایز روحانیون را از تن بدر کرد، و با صورتی تراشیده لباس محلی کردی مـی پوشید. خود را ماموستا ننامـید، از لقب علامـه هم استفاده نکرد و به لقب متواضعانـه کاکه (برادر) اکتفا کرد. درون هر حال مفتی زاده بانفوذترین رهبر مذهبی اهل سنت درون کردستان ایران بود. سابقه تعلیمات دینی او بـه سال ۱۳۴۲ برمـی گردد. مکتب قرآن را درون سال ۱۳۵۶ درون مریوان و سپس درون سنندج و متعاقبا درون دیگر شـهرهای کردستان تاسیس کرد. دروس قرآن او هنوز درون مـیان مسلمانان اهل سنت درون کردستان یـا سیستان و بلوچستان شنونده دارد. او درون فقه رویکردی مقاصدی داشت (مقاصد الشریعة)، لذا فتاویش درون عین مبتنی بودن بر کتاب و سنت با فتاوای سنتی متفاوت است. (۵)  

با اینکه اکثر روحانیون اهل سنت غیرسیـاسی بودند، و بسیـاری از آنان بـه دلیل گرایشات صوفیـانـه از درگیری درون امور اجتماعی پرهیز داشتند، مفتی زاده درون عین توجه بـه باطن دیـانت مبارزه سیـاسی را وظیفه دینی خود مـی دانست. (۶) تلقی واحد از اسلام سیـاسی، مفتی زاده و خمـینی را بـه هم نزدیک کرد. مفتی زاده شاخص ترین مع اندیشـه انقلاب اسلامـی درون کردستان درون دهه چهل و پنجاه بود و از رهبری آقای خمـینی دفاع مـی کرد. تقسیم بندی «تشیع صفوی – تشیع علوی» دکتر علی شریعتی را بسیـار مـی پسندید، و با الهام از او «اسلام نبوی – اسلام اموی» را از منظر اهل سنت مطرح کرد. همانند محمود طالقانی شورا برایش اساس حکومت اسلامـی بود. لذا مـی توان مفتی زاده را نسخه اهل سنت تلفیقی از خمـینی، شریعتی و طالقانی دانست، با عنایت بـه موازین مذهب شافعی و فقه مقاصدی.

مفتی زاده از اندیشـه حکومت اسلامـی شامل امت واحده اسلام بشدت دفاع مـی کرد (۷) ، حکومتی کـه شورای قرآنی و احکام شریعت اساس آن باشد، و سنی و شیعه، و کرد و فارس درون آن از حقوق مساوی برخوردار باشند. نگاه او بـه امپریـالیسم، صهیونیسم و کمونیسم شبیـه نگاه آقای خمـینی بود. حتی بـه عربستان سعودی نگاه مثبتی نداشت. با دخالت اجانب درون ممالک اسلامـی مخالف بود و فعالیتهای تجزیـه طلبانـه مارکسیستی درون کردستان را بـه نفع مردم ارزیـابی نمـی کرد. از برادرکشی رویگردان بود و برای رفع مشکلات اقتصادی، سیـاسی و فرهنگی کردستان رویکردی متفاوت با گروههای غیرمذهبی کرد داشت. (۸)

مفتی زاده که تا زمان تصویب قانون اساسی همراه و مع جمـهوری اسلامـی بود. نـهایت کوشش خود را مبذول کرد کـه اهل سنت از حقوق مساوی با شیعیـان برخوردار شوند. او مع «جمـهوری اسلامـی» بود، (۹) اما آنچه درون عمل مشاهده کرد «حکومت شیعی» بود! از طریق نامـه و سخنرانی و ملاقات کوشید مشکل را حل کند. مشخصا سه درخواست داشت: «نفی تبعیض مذهبی، نفی تبعیض ملی، و نفی تبعیض طبقاتی»؛ بـه عبارت دیگر تساوی مذهبی سنی و شیعه، تساوی ملل کرد و فارس، و عدالت اقتصادی. بعلاوه از عدم تحقق نظام شورایی درون جمـهوری اسلامـی بسیـار گلایـه مند بود.

از حوالی پائیز ۱۳۵۸ از جمـهوری اسلامـی ناامـید شد، از سیـاست کناره گرفت ، از سنندج بـه کرمانشاه هجرت کرد که تا درگیر برادرکشی کردستان نباشد. فعالیتهایش را درون تربیت قرآنی شاگردانش متمرکز کرد. درون فروردین ۱۳۶۰ شورای مرکزی سنت (شمس) را تاسیس کرد، قدمـی به منظور تحقق نظام شورایی کـه در کشور پذیرفته نشده بود، حداقل درون مـیان اهل سنت اجرا شود. رهبران مذهبی اهل سنت اعم از کرد و بلوچ گرد هم آمدند و نخستین کنگره خود را درون تهران برگزار د. جمـهوری اسلامـی از تشکیل «هسته رهبری اهل سنت» بشدت احساس خطر کرد، بناحق آن را بـه کنفرانس طایف نسبت داد، و از برگزاری کنگره دوم آن جلوگیری کرد. مفتی زاده درون مرداد ۱۳۶۱ کنگره دوم شمس را درون منزلش درون کرمانشاه برگزار کرد. با توجه بـه تضییقات جدید حکومتی لحن مفتی زاده هم بتدریج تند شد و زبان بـه نقد رهبر جمـهوری اسلامـی گشود – خط قرمز نظام -، کـه تشیع مع رهبری فردی هست و اهل سنت مع شورای اولی الامر. مـی گفت کمترین انتقاد را بـه روحانی شیعه برنمـی تابید، اما خود را مجاز بـه اهانت و دشنام بـه صحابه پیـامبر مـی دانید!

بالاخره احمد مفتی زاده درون شـهریور ۱۳۶۱ بـه دستور آقای خمـینی بـه زندان افتاد. به منظور برگزاری مصاحبه تلویزیونی تحت شکنجه شدید قرار گرفت، اما مردانـه مقاومت کرد و کلمـه ‌ای بر علیـه باورهای خود بر زبان نیـاورد. حدود دو سال بعد دادگاهی صوری بـه ریـاست حسین‌علی نیری برگزار شده و مفتی زاده را بـه پنج سال زندان محکوم کرده است. اما از زندان آزادش ند که تا زمانی کـه دانستند آنچنان بیمار شده کـه امـیدی بـه زنده ماندش نیست! که تا زمانی درون سال ۱۳۶۶ پنج سال دیگر زندان برایش درون نظر گرفته شد، چرا کـه او بر باورهای خود استقامت کرده بود. از اتهامات او اطلاعی درون دست نیست.

تا آذر ۱۳۶۷ مفتی زاده درون زندان انفرادی محبوس بود. بعد از شش سال و سه ماه بـه بند عمومـی منتقل شد و توانست از زندان بـه پرسشـهای مذهبی پیروانش پاسخ دهد. زیر فشار بین المللی از اواخر سال ۱۳۶۹ که تا اوایل پائیز ۱۳۷۱ درون یکی از خانـه های امنیتی محبوس بود. بعد از تحمل ده سال زندان (که پنج سال ان حتی بنابر مقررات ظالمانـه جمـهوری اسلامـی هم «غیرقانونی» بوده است)، درون پی شدت گرفتن بیماری، احمد مفتی زاده اواسط مرداد ۱۳۷۱ از زندان آزاد شد، مشروط بر اینکه از تهران خارج نشود. ماه آخر درون بیمارستان بستری شد. پزشکان تشخیص دادند بـه سرطان کلیـه مبتلا شده و دیر اقدام شده است. او درون سن پنجاه و هشت سالگی بـه شکلی «کاملا مشکوک» درون بیمارستان آسیـای تهران درون تاریخ ۲۰ بهمن ۱۳۷۱ از دنیـا رفت. مقایسه تصاویر مفتی زاده قبل و بعد از زندان پرده از دشواری زندان و عمق شکنجه هایی برمـی‌دارد کـه بر او رفته است. اهل سنت بـه حق از او با عنوان فاخر «شـهید کاکه احمد مفتی زاده» یـاد مـی کنند.

در بین تحقیقاتم درون باره علمای منتقد جمـهوری اسلامـی یـادداشتهایی درباره علمای اهل سنت منتقد گردآورده ام، علمایی کـه به ستمـی مضاعف مبتلا بوده اند. شاخص‌ترینشان مرحوم احمد مفتی زاده. این تحقیق ادای دینی هست به مبارزات این متفکر نواندیش اهل سنت کرد بـه مناسبت بیست و پنجمـین سالگرد درگذشتش. (۱۰) جمـهوری اسلامـی و شخص آقای خمـینی درون حق مـهمترین متحد کرد اهل سنتش جفا کرد. رفتار آقای خمـینی با منتقد اهل سنتش نـه با موازین اخلاق نبوی سازگار بود، نـه با تعالیم اهل بیت منطبق، فارغ از اینکه قانون و حقوق بشر هم چنین رفتار ناجوانمردانـه ای را بر نمـی تابید. مفتی زاده وابسته و منحرف نبود. یک ایرانی کرد وطن خواه بود کـه بر اساس تعالیم اسلامـی و قرآنی انتظاراتش از جمـهوری اسلامـی برآورده نشده بود. مطالبات احمد مفتی زاده مطالبات بسیـاری از هموطنان اهل سنت و کرد ماست کـه بعد از چهار دهه هنوز برآورده نشده است. تبعیض مذهبی، ملی و طبقاتی همچنان ادامـه دارد.  

کوشش من درون این تحقیق ارائه اسناد گزیده‌ای از سرخطهای زندگی مفتی زاده خصوصا ابعاد مختلف مواجهه او با جمـهوری اسلامـی و شخص آقای خمـینی است. متاسفانـه بـه دلایل مختلف بسیـاری از اسناد و آثار مفتی زاده هنوز منتشر نشده است. انتشار مجموعه کامل آثار این متفکر بزرگ کرد کاری ضروری است.

این تحقیق شامل پنج فصل بـه شرح زیر است:

– ماه عسل کوتاه با جمـهوری اسلامـی

– اعتراض بـه تبعیض مذهبی درون قانون اساسی

– جرم تاسیس شورای مرکزی سنت (شمس)

– جفا بـه دانشمند شجاع: زندان و شکنجه

– مرگ با عزت مجاهد فی سبیل الله 

فصل اول. ماه عسل کوتاه با جمـهوری اسلامـی

 

مناسبات حسنـه یـا بـه عبارت دیگر «ماه عسل احمد مفتی زاده با جمـهوری اسلامـی» پنج ماه بیشتر بـه طول نیـانجامـید: ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ که تا اواخر خرداد ۱۳۵۸ یعنی از مراجعت آقای خمـینی بـه ایران که تا انتشار پیش نویس قانون اساسی درون جراید. این فصل شامل سه باب بـه شرح زیر است: ملاقات با رهبر انقلاب؛ نامـه تاریخی آقای خمـینی بـه مفتی زاده؛ و مطالبات  مفتی زاده از جمـهوری اسلامـی. اسناد این مباحث همگی متعلق بـه بهمن و اسفند ۱۳۵۷ است. (۱۱)

باب اول. ملاقات با رهبر انقلاب

در این باب بـه اختصار بـه یک نمونـه از ماه عسل بهمن ۱۳۵۷ (نخستین ملاقات رهبران اهل سنت با رهبر انقلاب) طی دو مطلب اشاره مـی شود: سخنان مفتی زاده و سخنرانی آقای خمـینی درون این ملاقات.

 

مطلب اول. سخنان مفتی زاده

در تاریخ ۱۸ بهمن ۱۳۵۷ گروهی از هموطنان کرد بـه ملاقات آقای خمـینی شتافتند. قبل و بعد از سخنرانی آقای خمـینی مفتی زاده بـه نمایندگی از جمع سخن گفت. وی ابتدا بـه ستم حکومتها درون کردستان با سوء استفاده از شکافهای مذهبی و ملی و طبقاتی، وضعیت روحانیت اهل سنت کردستان اعم از اهل طریقت و اهل شریعت، کوششـهای خود و دیگر اکراد اهل سنت درون دفاع از انقلاب اسلامـی، مرزبندی با جریـانـهای مارکسیست جدایی طلب اشاره کرد، و سپس از لزوم احترم بـه بزرگان اهل سنت توسط شیعیـان، وحدت اسلامـی نـه درون شعار بلکه درون عمل، لزوم تساوی حقوقی شیعه و سنی درون قانونگذاری، اجرا و قضاوت و نیز رسمـی بودن، همچنین ابتنای جمـهوری اسلامـی بر اصل شورا بـه اختصار تمام نکاتی را مطرح کرد. (۱۲) مفتی زاده درون نامـه های بعدی بـه فایل صوتی ضبط شده این جلسه استناد نموده است: «در مورد مسائل ايران بارها بلاواسطه و مستقيم …. مذاكراتي داشته ايم. يكي از اصول هميشگي مذاكرات اين بوده هست كه تشييع وتسنن درون قانون گذاري و امور اجرايي و جنبه‏هاي رسميت بايد متساوي باشد و تبعيض و امتيازي ما بين اين دو مذهب وجود نداشته باشد. نواري از مذاكرات ۱۸ بهمن ماه گذشته موجود هست كه درون آن امام اين مطلب را ضمن مطالب اساسي ديگر تاييد فرموده‌اند» (۱۳)

مطلب دوم. سخنرانی آقای خمـینی

آقای خمـینی درون این دیدار اظهار داشت:

«مسئله اختلاف بین پیروان دو طایفه و دو مذهب، ریشـه‌اش از صدر اسلام است. درون آن وقت خلفای اموی، و خصوصاً عباسی، درصدد بودند کـه اختلاف ایجاد کنند. مجالس درست مـی‌د و [به اختلاف‌] دامن‌ مـی‌زنند. این اختلاف کم کم اسباب این شد کـه در بین عوامِ از اهل سنت و عوامِ از اهل شیعه این تنافس [فخرفروشی و رقابت] پیدا شد؛ و گر نـه، نـه عوام اهل سنت بـه سنت رسول الله عمل کرده و مـی‌کنند و نـه عوام اهل شیعه پیروی از ائمـه اطهار کرده‌اند….  ما با هم یکی هستیم و ما جدا نیستیم. اختلاف، اختلاف دو که تا مذهب است؛ این اختلاف نباید اسباب این معنا بشود کـه ما درون اساس اسلام [اختلاف کنیم‌]. اسلام بالاتر از این معانی هست که ما بـه واسطه اختلاف مسلکی از اسلام مثلًا چه یم. ما کـه مـی‌بینیم الآن اسلام درون معرض خطر است، بر همـه ما لازم هست که دست بـه هم بدهیم و از آن اشتباهاتی کـه در سابق بوده دست برداریم، دستهایی را کـه مثل سابق [مـی‌خواهند] ما را از هم جدا کنند قطع کنیم. و من امـیدوارم کـه به کوشش شما دانشمندان آنجا و ما طلبه‌های اینجا بتوانیم این جدایی را برداریم.» (۱۴) مفتی زاده درون این زمان نزدیک‌ترین رهبر اهل سنت بـه آقای خمـینی بوده است. 

 

باب دوم. نامـه تاریخی آقای خمـینی بـه مفتی زاده

نامـه ذیل مورخ ۳۰ بهمن ۱۳۵۷ گویـاترین سند روابط حسنـه آقایـان خمـینی و مفتی زاده درون سال ۱۳۵۷ است:

«بسمـه تعالی‌
دانشمند ارجمند و روحانی شجاع جناب آقای احمد مفتی زاده (دامت افاضاته‌)
به عرض مـی‌رساند، زحمات و فعالیتهای مداوم شما درون امر مبارزات اسلامـی و کوششـهای شما درون این راه، پیوسته مورد قدردانی و تشکر بوده امـید هست همـیشـه درون انجام وظایف الهی و پیشبرد مقاصد اسلامـی موفق و موید باشید. اینک جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ حسین نوری- دامت برکاته- کـه از مدرسین محترم حوزه مقدسه علمـیه مـی‌باشند از طرف این جانب بدان منطقه اعزام مـی‌شوند. هر گونـه مطلبی باشد مـی‌توانید با ایشان درون مـیان بگذارید که تا جناب ایشان بـه اطلاع من برسانند. امـید هست با تلاشـهای پیگیر آقایـان هر چه زودتر حکومت جمـهوری اسلامـی برقرار گردد. والسلام علیکم ورحمـه الله وبرکاته.
به تاریخ ۲۱ ربیع الاول ۹۹. روح الله ال الخمـینی‌ (۱۵)

حسین نوری درون حال حاضر از مراجع تقلید نزدیک بـه حکومت است. تعابیر آقای خمـینی درون حق مفتی زاده «دانشمند ارجمند و روحانی شجاع»، «قدردانی و تشکر از زحمات و فعالیتهای مداوم وی درون امر مبارزات اسلامـی و کوششـهای او درون این راه» و خصوصا اینکه رهبر جمـهوری اسلامـی مفتی زاده را بـه عنوان رهبر مذهبی کردستان بـه رسمـیت شناخته هست و نماینده خود را کتبا بـه او معرفی کرده است، بسیـار معنی‌دار است.

باب سوم. مطالبات مفتی زاده از جمـهوری اسلامـی

 در این باب بـه دو نمونـه از مطالبات مفتی زاده از جمـهوری اسلامـی درون اسفند ۱۳۵۷ اشاره مـی کنم.

مطلب اول. سه مطالبه اصلی

مفتی زاده درون اطلاعیـه مورخ ۷ اسفند ۱۳۵۷ کـه از تهران صادر کرده مطالبات خود را درون سه جمله خلاصه مـی کند:

«۱- تساوي حقوق ملّي و فرهنگي و سياسي و اجتماعي همـه ي ملّت هاي مسلمان ايران. ۲- تساوي سياسي و قانوني تسنّن و تشيّع. ۳- تساوي حقوق اجتماعي و اقتصادي همـه افراد.» (۱۶)

 

مطلب دوم. تفصیل مطالبات

در اطلاعیـه شماره ۷۲ مورخ ۲۶ اسفند ۱۳۵۷ مطالبات خود را با وضوح و تفصیل بیشتری توضیح مـی دهد:

«۱-  شرکت دانشمندان اهل تسنّن و تشیّع درون کار تدوین یـا تهیـه پیش نویس قانون اساسی و وضع قوانین دیگر و همـین طور درون اداره مملکت. هر کاری و هر اقدامـی بدون رعایت این اصل قطعاً مردود و غیر قابل قبول است.

 ۲-  ملّت ایران مرکب هست از چند ملّت (یـا چند قوم) کوچک با زبان ها و فرهنگ های گوناگون و تجاهل این واقعیّت – و تحمـیل زبان فارسی بر همـه درطول تاریخ گذشته ملیّت را بـه صورت مـهمترین مسئله این ملّت‌ها درآورده هست حال وضع سیـاسی ایران هرگز نمـی تواند استقرار یـابد مگر با شناختن حقوق متساوی از تمام جهات به منظور همـه ملّتهای مسلمان ایرانی بدون اینکه از هیچ جهتی یکی را بر دیگری برتری باشد. طریق معمول و اسلامـی تأمـین این تساوی درون حقوق این هست که هر یک از ملّت‌ها یک شورای اسلامـی از (اولی الامر) یعنی دانشمندان اهل استنباط یـا – اهل حل و عقد درون منطقه خود تشکیل دهند کـه این شورا تنـها رکن حکومت هست ﴿واَمرُهُم شوری بَینَهُم﴾ شوراهای محلّی سه رکن فرعی: قوّه مجریـه، قوّه قضائیـه و قوّه مالیـه را تعیین مـی‌کنند. نمایندگانی از این شوراها شورای عالی اسلامـی را تشکیل مـی‌دهند کـه این قدرت رکن چهارم فرعی (قوّه دفاعیـه) را تعیین مـی کند و نیز سیـاست خارجی ایران را. و بر اقتصاد عمومـی و کارهای قانونگزاری و اجرای قوانین درون مملکت ناظر خواهد بود.

۳- سیـاست اجتماعی و اقتصادی ایران طوری تنظیم شود کـه مملکت را بـه سوی جامعه بدون طبقه و بدون امتیـازات چه معنوی و چه مادی: جامعه‌ای کـه در آن رنگی از استکبار و اتراف درون یک طرف و استضعاف درون طرف دیگر نباشد سوق دهد.

۴- حقّ خودمختاری اسلامـی به منظور تمام اقلیّت‌های عقیدتی را چه دینی و چه غیر دینی بـه شرطی کـه ذمّه و تعهّدات خود را روشن سازند و از آن عدول نکنند تقریر کنند این سه اصل حتما در متن قانون اساسی گنجانده شود.» (۱۷)

به طور خلاصه شورای اولی الامر رهبری و هدایت جامعه را بر عهده دارد و خلیفه منتخب این شورا و تحت نظارت آن است. واضح هست که تلقی مفتی زاده از ساختار حکومت بدور از واقعیت و کاملا آرمانی است. او هیچ نمونـه تاریخی به منظور تحقق این ساختار چه درون صدر اسلام و چه درون دیگر مقاطع تاریخی ارائه نکرده است. آرمانی و بدور از واقعیت اجتماعی بودن صفت مشترک نظریـات اکثر قریب بـه اتفاق انقلابیون آن دوران اعم از مذهبی شیعی و سنی و غیرمذهبی مارکسیست و غیر آن است. البته مطالبات عدالت‌خواهانـه و تساوی طلبانـه وی اموری معقول و عملی بوده کـه در فصل بعدی با تفصیل بیشتری مورد مطلب قرار خواهد گرفت.

فصل دوم. اعتراض بـه تبعیض مذهبی درون قانون اساسی

 

پرسشـهای اصلی این فصل عبارتند از: حقوق اهل سنت درون قانون اساسی چه تفاوتهایی با حقوق اهل سنت درون قانون اساسی مشروطه داشت؟ اهل سنت چه مطالباتی از قانون اساسی داشتند؟ درون مجلس بررسی نـهایی قانون اساسی مشـهور بـه مجلس خبرگان چه مباحثی درون باره اصول دوازدهم و یکصد و پانزدهم مطرح شد؟ احمد مفتی زاده به منظور استیفای حقوق اهل سنت درون قانون اساسی چه کرد؟ با توجه بـه عدم برآورده شدن انتظارات اهل سنت از قانون اساسی بعد از تصویب دو اصل تبعیض مذهبی درون قانون اساسی، مفتی زاده و دیگر رهبران اهل سنت چه د؟ آقای خمـینی چه وعده ای بـه اهل سنت داد و چگونـه بـه وعده اش درون زمان بازنگری قانون اساسی عمل کرد؟  

فصل دوم وقایع هشت ماه (از أواخر خرداد که تا اوایل بهمن ۱۳۵۸) درباره حقوق اهل سنت درون قانون اساسی و مجلس بررسی نـهایی قانون اساسی جمـهوی اسلامـی را درون برمـی‌گیرد و مشخصا نقش احمد مفتی زاده درون این قضیـه تحقیق مـی شود. این فصل شامل شش باب بـه شرح زیر است:  

– دین و مذهب درون قانون اساسی ۱۲۸۵ و پیش نویس قانون اساسی ۱۳۵۸

– مفتی زاده و حقوق اهل سنت درون قانون اساسی

– تصویب أصول دوازدهم و یکصد و پانزدهم

– إتمام حجت درون آخرین دیدار با مقام رهبری

– وعده سرخرمن اصلاح اصل دوازدهم قانون اساسی

– ادامـه تذکرات سیـاسی بـه مقامات جمـهوری اسلامـی

 

باب اول: دین و مذهب درون قانون اساسی ۱۲۸۶ و پیش نویس قانون اساسی ۱۳۵۸

دین و مذهب رسمـی و تبعیض دینی و مذهبی درون قانون اساسی مشروطه لحاظ نشده بود. این باب طی دو مطلب بـه وضعیت دین و مذهب رسمـی و تفاوتهای دینی مذهبی درون متمم قانون اساسی مشروطه و پیش نویس قانون اساسی جمـهوری اسلامـی پرداخته است.

مطلب اول. دین و مذهب درون متمم قانون اساسی ۱۲۸۶

متمم قانون اساسی مصوب مـهر ۱۲۸۶ درون سه اصل خود، دین و مذهب را مورد مطلب قرار داده است:

اصل اول: مذهب رسمـی ایران اسلام و طریقه حقه جعفریـه اثنی عشریـه ‌است، حتما پادشاه ایران دارا و مروج این مذهب باشد.

اصل دوم مقرر کرده: درون هیچ عصری از اعصار مواد قانونیـه مجلس شورای ملی مخالفتی با قواعد اسلام نداشته باشد و تشخیص مخالفت قوانین موضوعه با قواعد اسلامـیه بر عهده علماست. لهذا رسماً مقرر هست در هر عصری از اعصار هیـاتی کـه کمتر از پنج نفر نباشد از مجتهدین و فقهای متدینین کـه مطلع از مقتضیـات زمان هم باشند بـه این طریق مراجع تقلید شیعه اسامـی بیست نفر از علماء کـه دارای صفات مذکوره باشند معرفی بـه مجلس شورای ملی بنمایند پنج نفر از آن‌ها را یـا بیشتر بـه مقتضای عصر اعضای مجلس شورای ملی بالاتفاق یـا بـه حکم قرعه تعیین نموده بـه سمت عضویت بشناسند که تا موادی کـه در مجلس عنوان مـی‌شود بـه دقت مذاکره و غوررسی نموده هریک از آن مواد معنونـه کـه مخالفت با قواعد اسلام داشته باشد طرح و رد نمایند کـه عنوان قانونیت پیدا نکند و رأی این هیئت علماء درون این باب مطاع و بتبع خواهد بود و این ماده که تا زمان ظهور حضرت حجة تغییرپذیر نخواهد بود.

اصل پنجاه و هشتم: هیچ‌نمـی‌تواند بـه مقام وزارت برسد مگر آن کـه مسلمان و ایرانی الاصل و تبعه ایران باشد. (۱۸)

چهار سال بعد درون ماده ششم قانون انتخابات مجلس شورای ملی و نیز ماده‌ دوازدهم قانون اصلاحی انتخابات (۱۲۹۰) مقرر شد كه یـهودیـان، زردشتیـان، مسیحیـان ارمنی شمال و جنوب و مسیحیـان آشوری، هر یك، نماینده‌ای درون مجلس شورای ملی داشته باشند. (۱۹)

بنابراین درون متمم قانون اساسی مشروطه أولا دین رسمـی اسلام، مذهب رسمـی «طریقه حقه جعفریـه اثنی عشریـه» تعیین شده است. ثانیـا پادشاه حتما «دارا و مروج این مذهب» باشد. ثالثا «مراجع تقلید شیعه» هیـات نظار از مجتهدین آشنا بـه مقتضیـات زمانـه کـه علی القاعده شیعه هستند را بـه مجلس شورای اسلامـی معرفی مـی کنند که تا قوانین مصوب مجلس کـه مخالف قوانین اسلام – علی القاعده وفق مذهب شیعه – تشخیص دادند رد نمایند که تا صورت قانونیت پیدا نکند. رابعا شرط وزارت مسلمان بودن است. خامسا نمایندگی اقلیتهای دینی درون سال ۱۲۹۰ درون قانون عادی تصویب شده است.

در نتیجه درون قانون اساسی مشروطه و متمم آن مطلقا اشاره ای بـه مذهب اهل سنت نشده و کمترین حقوقی به منظور آنـها درون نظر گرفته نشده است. شاه حتما دارا و مروج مذهب رسمـی باشد. اما وزرا لازم نیست شیعه باشند.   

مطلب دوم. دین و مذهب درون پیش‌نویس‌های قانون اساسی

در این مطلب پیش نویس قانون اساسی جمـهوری اسلامـی بـه روایت دو نسخه، یعنی نسخه چهار حقوقدان و نسخه دولت موقت درون أصول مرتبط با دین و مذهب مورد بررسی قرار مـی گیرد:

بحث اول. پیش‌نویس چهار حقوقدان

پیش نویس قانون اساسی کـه در تهران توسط حسن حبیبی، ناصر کاتوزیـان، کریم لاهیجی و محمد جعفر جعفری لنگرودی درون تهران تدوین شد (۲۰) درون چهار اصل خود دین و مذهب رسمـی را بـه شرح زیر مدّ نظر قرار داده بود:

اصل ۱۵: مذهب رسمـی ایران اسلام و طریقه حقه جعفریـه اثنی عشریـه است. رئیس جمـهور حتما دارا و مروج این مذهب باشد.

اصل ۶۰: … به منظور حفظ حقوق اقلیتهای مذهبی، زرتشتیـان و یـهودیـان هر کدام یک نماینده و مسیحیـان دو نماینده جداگانـه انتخاب مـی کنند…

اصل ۹۰: رئیس جمـهوری حتما شیعه اثنی عشری و ایرانی‌الاصل و تابع ایران و حداقل دارای چهل سال سن باشد.

اصل ۱۱۸: هیچ‌نمـی‌تواند بـه مقام وزارت برسد مگر اینکه مسلمان و ایرانی‌الاصل و تابع ایران باشد. (۲۱)

بنابراین پیش نویس أولا همانند قانون اساسی مشروطه مذهب رسمـی «طریقه حقه جعفریـه اثنی عشریـه» است، ثانیـا شرط رئیس جمـهور همانند شاه مشروطه این هست که «دارا و مروج این مذهب باشد.» ثالثا قانون عادی سال ۱۲۹۰ بـه متن قانون اساسی راه یـافته و چهار نماینده به منظور اقلیتهای مسیحی، زرتشتی و یـهودی درون نظر گرفته شده است. رابعا شرط شیعه اثنی عشری بودن رئيس جمـهوری به منظور دومـین بار تاکید شده است. رابعا همانند قانون اساسی مشروطه شرط وزارت اسلام است. خامسا درون این پیش نویس کلمـه ای درون مورد حقوق پیروان مذاهب اهل سنت بـه چشم نمـی خورد. 

بحث دوم. پیش‌نویس دولت موقت

پیش نویس تدوینی چهار حقوقدان توسط دولت موقت جمـهوری اسلامـی مورد حک و اصلاح قرار گرفت. متنی کـه به عنوان پیش نویس قانون اساسی درون ۲۴ خرداد  ۱۳۵۸در جراید منتشر شد (۲۲) نسخه دولت موقت هست که با نسخه پیشین تفاوتهایی دارد. این متن کـه در مباحث بعدی مورد بررسی قرار مـی گیرد درون پنج اصل خود بـه شرح زیر بـه دین و مذهب پرداخته است:

اصل ۱۳: دین رسمـی ایران اسلام و مذهب جعفری هست که مذهب اکثریت مسلمانان ایران هست و مذاهب دیگر اسلامـی، اعم از زیدی، حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی معتبر ومحترم هست و درون مناطقی کـه مسلمانان پیرو این مذاهب اکثریت دارند مقررات محلی درون حدود اختیـارات شوراها بر طبق این مذاهب خواهند بود؛ ولی درون احوال شخصیـه ودر تعلیم وتربیت دینی هر مسلمان درون هر نقطه از ایران بر طبق مذهب اسلامـی خود عمل مـی‌کند.

اصل ۱۴: زرتشیـان، یـهودیـان ومسیحیـان درایران اقلیتهای رسمـی دینی شناخته مـی‌شوند و در انجام مراسم دینی خود آزاداند و دراحوال شخصیـه وتعلیمات دینی بر طبق آئین خود عمل مـی‌کنند.

اصل ۵۰: عده نمایندگان مجلس شورای ملی دویست وهفتاد نفر هست و بعد از هر ده‌سال درون صورت زیـاد شدن جمعیت کشور، درهر حوزه انتخابی بـه نسبت هر صدوپنجاه هزار نفر یک نماینده اضافه مـی‌شود. زرتشتیـان و یـهودیـان کشور هر کدام یک نماینده و مسیحیـان دو نماینده جداگانـه انتخاب مـی‌کنند و در صورت افزایش جمعیت هر یک از این اقلیت‌ها بازاء هر یکصد وپنجاه هزار نفر اضافی یک نماینده اضافی خواهند داشت. مقررات مربوط بـه انتخابات مطابق قانون معین مـی‌شود.

اصل ۷۶: رئیس جمـهوری حتما مسلمان و ایرانی‌الاصل و تابع ایران باشد.

اصل ۱۰۶: هیچ‌نمـی‌تواند بـه مقام نخست وزیری و وزارت برسد مگر اینکه مسلمان و ایرانی‌الاصل و تابع ایران باشد. (۲۳)

در مقایسه با نسخه اول پیش نویس قانون اساسی نسخه دوم یعنی نسخه دولت موقت این امتیـازات را دارد: أولا دین و مذهب رسمـی از هم تفکیک شده است: دین رسمـی ایران اسلام و مذهب جعفری. عبارت حقوقی تر مذهب جعفری بجای عبارت «طریقه حقه جعفریـه اثنی عشریـه» آورده شده هست و درون توصیف ان این عبارت اضافه شده است: «که مذهب اکثریت مسلمانان ایران است». ثانیـا نام، احترام و اعتبار و نیز حقوق پنج مذهب غیرشیعه زیدی، حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی به منظور نخستین بار درون قانون اساسی وارد شده و حقوق پیروان آنـها درون أحوال شخصیـه، تعلیم و تربیت دینی مورد پذیرش قرار گرفته، بعلاوه تصریح شده درون مناطقی کـه مسلمانان پیرو این مذاهب اکثریت دارند مقررات محلی درون حدود اختیـارات شوراها بر طبق این مذاهب خواهند بود. ثالثا اقلیتهای دینی رسمـی منحصر بـه یـهودی، مسیحی و زرتشتی دانسته شده و عبارت «و درون انجام مراسم دینی خود آزاداند و دراحوال شخصیـه وتعلیمات دینی بر طبق آئین خود عمل مـی‌کنند.» بـه متن پیش نویس اضافه شده است. رابعا شرط تشیع رئیس جمـهور حذف شده، همانند وزرا بـه شرط مسلمان بودن اکتفا شده است.

در نـهایت پیش نویس قانون اساسی جمـهوری اسلامـی درون مسئله دین و مذهب از متمم قانون اساسی مشروطه مترقی تر هست و حقوق بیشتری به منظور اقلیتهای دینی و مذهبی بـه رسمـیت شناخته است، هرچند خالی از تبعیض دینی و مذهبی نیست.   

 

باب دوم. مفتی زاده و حقوق اهل سنت درون قانون اساسی

احمد مفتی زاده بعد از انتشار پیش نویس قانون اساسی درون جرائد، طی نامـه ای سرگشاده بـه آقای خمـینی درباره تبعیض مذهبی اعتراض کرد. مجلس خبرگان قانون اساسی از مفتی زاده به منظور شنیدن آرائش درون یکی کمـیسیونـهای مجلس خبرگان دعوت کرد. مفتی زاده آراء خود با برخی اعضای مجلس خبرگان درون مـیان گذاشت هرچند مصوبه مجلس خبرگان چیز دیگری شد. این باب فعالیتهای مفتی زاده (از أواخر خرداد که تا أواخر مـهر ۱۳۵۸) را درون بر مـی گیرد و شامل سه مطلب بـه شرح زیر است: نامـه اعتراضی بـه آقای خمـینی، پاسخ تلویحی نظام جمـهوری اسلامـی، و مفتی زاده درمجلس خبرگان.

مطلب اول. نامـه اعتراضی بـه رهبر جمـهوری اسلامـی

چهار روز بعد از انتشار پیش نویس قانون اساسی جمـهوری اسلامـی درون مطبوعات، احمد مفتي‌زاده طي تلگرام مورخ ۲۸ خرداد ۱۳۵۸ براي آقای خميني نسبت بـه انتخاب مذهب رسمي كشور در پيش نويس قانون اساسي جديد اعتراض كرد:

« قم ـ رهبر انقلاب اسلامي ايران امام خميني؛ درون مورد مسائل ايران بارها بلاواسطه و مستقيم، چه درون زمان اقامت درون “نجف” و چه از زمانی كه بـه ايران بازگشتيد مذاكراتي داشته ايم. يكي از اصول هميشگي مذاكرات اين بوده هست كه تشييع وتسنن درون قانون گذاري و امور اجرايي و جنبه‏هاي رسميت بايد متساوي باشد و تبعيض و امتيازي ما بين اين دو مذهب وجود نداشته باشد. نواري از مذاكرات ۱۸ بهمن ماه گذشته موجود هست كه درون آن امام اين مطلب را ضمن مطالب اساسي ديگر تاييد فرموده‌اند. اخيراً پيش‌نويس قانون اساسي انتشار يافته و در ماده ۱۳ آن مانند كانون تفرقه‌اندازان گذشته فقط مذهب جعفري بـه رسميت شناخته شده هست مطلب اين ماده جز اين جمله با آن توافق‌ها و اين‌كه حكومت ايران اسلامي است، ‌نـه مذهبي، سازگار نيست.

اكنون درون اين مرحله حساس تاريخ‌ساز ما نـه تنـها درون برابر عالم اسلام بشريت و تاريخ آينده مسووليت داريم ومن مشكلات امام را درك مي‌كنم مي‏دانم گروهي خواستار امتياز بـه مذهب جعفري هستند و استدلال مي‏كنند كه اكثريت مسلمانان ايران جعفري مي‏باشند با اين‌كه مي‏گويند روحانيون اهل تسنن درون راه اسلام عليه طاغوت جان فشاني كردند اما گروهي بنام علماي اهل سنت درون همان سال‏ها ثناخوان رژيم بودند و امثال اين استدلالها. اما امام بايد اين برادران را متوجه سازد كه:

اولاً جهاد عبارت از ايثار و گذشتن از خود، نـه گرفتن امتياز. ثآنيا اسلام نامي هست خدايي و تسنن و تشييع خود ساخته و اگر افتخاري باشد درون نام خدايي هست نـه درون تشييع و تسنن.  ثالثا استقرار شاهنشاهي اموي و اخلاف آن باگرفتن قدرت شورا و جمع آوري نيروي حكومت حكومت و دولت سلطنت موجب تفرق واحد گرديد و اين تفرقه افكني قرنـهاست مسلمانان را بـه جان هم انداخته هست و برادررا بادست برادر چه درون ايران عهد “صفويه” و چه درون عهد ستمگران ديگر درون ايران و نقاط ديگر قتل عام و اكنون نوبت آن هست كه مسير انحرافي تاريخ را تصحيح كنيم واز تفرقه خصومت‌آوري بـه سوي وحدت و برادري اسلام باز دارد و اين خود بزرگترين مصداق وحدت كلمـه هست كه رمز پيروزي بوده و امام هميشـه بر آن تكيه مـی‌کند.

رابعاً نيروهاي اهريمني شكست‌خورده استعمار، چه داخلي و چه خارجي هميشـه درپي يافتن حربه‌ي تفرقه و ايجاد آشوب‌اند که تا بر انقلاب ما چيره شوند و سلطه خود را يابند و اين امتياز مذهبي درون واقع امتيازي هست بسيار خطرناك كه بدست اين نيروها داده مي‏شود و براي مسلمانان چه شيعه چه سني كمترين مزيت علمي درون بر ندارد. خامساً اگر مردم ايران اكثريت مسلمان را اهل تشيع تشكيل مي‏دهد درون ساير كشورهاي اسلامي اهل تشيع يا اصلاً نيستند و اقدام انقلاب اسلامي ايران اثري قاطع درروابط اسلامي مسلمانان دگر دارد و با امتياز رسمي بودن بـه مذهب جعفري درون ايران مسلمانان را درون كشور‏هاي ديگر نيز بـه جان هم مي‌اندازد و باز آتش خصومت و برادركشي را براي قرن‌ها روشن مي‏كند. صرف نظركردن از اين امتياز، سرمشقي هست براي استحكام و پيوند برادري اسلام درون همـه جا و افتخاري هست تاريخي كه بنام انقلاب اسلامي ايران بـه ثبت مي‏رسد و پاداش آن بیش ازآن هست كه بـه حساب آيد.

اميدوارم رهبر انقلاب بتوانند اين حقايق را كه يقيناً اكثريت قاطع برادران آگاه مخلص شيعه بـه آن اذعان دارند بـه اقليتي كه بـه آن توجه ندارند، تفهيم فرمايند که تا اهليت خود را درون برابر خدا بـه بهترين وجه بـه پايان برساند و اگر جز اين باشد بي ترديد نـه درون ايران قابل قبول خواهد بود و نـه علم اسلام درون برابر آن بي تفاوت خواهد ماند و هرچه بيش آيد مسووليتي خطرناك آن بعده كساني هست كه تفرق و تبغيض را مي‏پذيرند و اين مسئوليتي هست بس خطير و عهدار آن بايد قهرماني باشد بسي قاطع و پر قدرت و بي باك از آنان کـه لایخافون لومة لائم … والسلام عليكم. احمد مفتي‌زاده  سنندج» (۲۴)

این تلگرام سرگشاده مفتی زاده شاخص ترین ایرانی اهل سنت و کرد مع جمـهوری اسلامـی بـه رهبر جمـهوری اسلامـی از چند حیث حائز اهمـیت است: مفتی زاده نخستین ملاقات خصوصی خود با آقای خمـینی را بیـاد وی مـی آورد و تذکر مـی دهد کـه نوار آن نیز موجود است. درون آن ملاقات کـه چهار روز قبل از پیروزی انقلاب درون مدرسه علوی صوت گرفته بر سر تساوی حقوقی شیعه و سنی درون رسمـیت، تقنین و اجرا، و نفی تبعیض مذهبی مذاکره شده است. مفتی زاده با چنین توافقاتی پاکبازانـه پیش قراول دفاع از جمـهوری اسلامـی درون مـیان اهل سنت و اکراد بوده است.

مفتی زاده تصریح مـی کند کـه «امام اين مطلب را ضمن مطالب اساسي ديگر تاييد فرموده‌اند.» مطابق موازین مسلم اسلامـی وفای بـه وعده واجب مؤکد است. مفتی زاده مـی نویسد ماده ۱۳ پیش نویس قانون اساسی کـه «فقط مذهب جعفري بـه رسميت شناخته شده … با آن توافق‌ها و اين‌كه حكومت ايران اسلامي است، ‌نـه مذهبي، سازگار نيست.» مفتی زاده زعیم اهل سنت کردستان بـه جمـهوری «اسلامـی» رای داده و حالا این قانون حکومت «شیعی» هست چرا بـه مذهب جعفری رسمـیت بخشیده است.

مفتی زاده استدلال مـی کند کـه اگر درون ایران شیعیـان درون اکثریت هستند درون اغلب قریب بـه اتفاق دیگر کشورهای مسلمان شیعیـان درون اقلیت هستند، اگر دیگر کشورهای مسلمان هم مذهب اکثریت را رسمـیت بخشند این بـه ضرر شیعیـان است. بـه نظر وی امتياز رسمي بودن بـه مذهب جعفري درون ايران مسلمانان را درون كشور‏هاي ديگر بـه جان هم مي‌اندازد و باز آتش خصومت و برادركشي را روشن مي‏كند. «صرف نظركردن از اين امتياز، سرمشقي هست براي استحكام و پيوند برادري اسلام درون همـه جا و افتخاري هست تاريخي كه بنام انقلاب اسلامي ايران بـه ثبت مي‏رسد.» درون یک کلمـه درخواست این رهبر بصیر اهل سنت از رهبر جمـهوری اسلامـی تجدید نظر درون این اصل پیش نویس قانون اساسی و لغو تبعیض مذهبی و عمل بـه توافق تساوی مذهبی است.  مفتی زاده هنوز بـه جمـهوری اسلامـی امـیدوار است.

مطلب دوم. پاسخ تلویحی نظام جمـهوری اسلامـی

یکی از مـهمترین معان افزودن شرایط مذهبی بـه اصول قانون اساسی آقای منتظری بود. ایشان نیز درون فاصله کوتاهی از انتشار پیش نویس قانون اساسی حواشی انتقادی و تکمـیلی خود را بر پیش نویس طی «دو پیـام» درون تاریخهای ۲ و ۱۸ تیر ۱۳۵۸ منتشر کرد. خلاصه ای از این دو پیـام کـه مرتبط با دین و مذهب رسمـی و شرایط دینی و مذهبی مسئولان اصلی نظام هست در اینجا مـی آورم. این دو پیـام درون حوزه دین و مذهب را مـی توان پاسخ تلویحی جمـهوری اسلامـی بـه مطالبات اهل سنت خصوصا نامـه مفتی زاده بـه آقای خمـینی تلقی کرد.

الف. مفصل ترین حاشیـه آقای منتظری درون هر دو پیـام بر اصل ۱۳ پیش نویس قانون اساسی است: «این اصل بسیـار منصفانـه تنظیم شده است، (۲۵) اولا بـه دنبال کلمـه جعفری کلمـه اثناعشری حتما اضافه شود زیرا اسماعیلیـان نیز جعفری مذهبند. ثانیـا درون عداد مذاهب دیگر حتما مذهب اسماعیلی نیز اضافه شود. ثالثا درون آخر این اصل حتما اضافه شود: “این اصل که تا ظهور حضرت ولی عصر عجل الله فرجه باقی هست و بـه هیچ نحو قابل تغییر نیست، نـه رفراندوم درون آن راه دارد و نـه مجلس موسسان “.(۲۶)

در پیـام اول آمده است: «در اینجا دیده مـی‎شود بعضی از برادران اهل سنت اصرار دارند کـه به (اسلام) اکتفا شود و از مذهب نامـی بـه مـیان نیـاید و مـی‎گویند: تسنن و تشیع واژه هایی هست که خود ساخته ایم، درون اینجا خاطر برادران و ان را بـه دو نکته متوجه مـی‎کنم:

نکته اول: با اینکه مسلمـین همـه برادرند و در اسلام شرکت دارند ولی انشعاب مسلمـین بـه مذاهب مختلفه واقعیتی هست انکار ناپذیر. فقه جعفری با فقه شافعی یـا مالکی یـا حنبلی تفاوت دارد و همچنین خود مذاهب چهارگانـه اهل سنت با یکدیگر اختلاف دارند و قهرا هر مسلمانی درون مقام عمل یکی آنـها را مقیـاس عمل خود قرار مـی‎دهد و در نتیجه چون اکثریت قاطع مردم تابع فقه جعفری هستند حتما در شئون مربوط بـه آنان چه درون مجلس قانون گذاری و چه درون دادگستری فقه جعفری مورد عمل قرار گیرد بدون اینکه حقوق سایر برادران تضییع شود، و این امر بـه خوبی درون متن اصل ۱۳ ملحوظ شده است؛ چنانچه درون هر یک از کشورهای اسلامـی دیگر چون مراکش، مصر، عربستان سعودی، یمن، عمان، پاکستان، افغانستان و اندونزی یکی از مذاهب چهارگانـه اهل سنت مذهب رسمـی هست بدون اینکه مزاحم سایر مذاهب باشند. چرا وقتی کـه یکی از مذاهب چهارگانـه حنفی، شافعی، مالکی و حنبلی بر اساس اکثریت پیروان درون کشوری رسمـیت پیدا مـی‎کند اشکالی درون مـیان نیست ولی هنگامـی کـه مذهب جعفری کـه متکی بر فقه اهل بیت پیغمبر هست بر مبنای اکثریت پیروان مذهب رسمـی تلقی مـی‎شود داد و فریـاد راه مـی‎افتد؟!.

نکته دوم: واژه ” شیعه ” چیزی نیست کـه ما ساخته باشیم بلکه ریشـه آن درون کلام پیغمبر اکرم (ص) است، از باب نمونـه حدیث منقول از جلال الدین سیوطی درون کتاب درون المنثور درون تفسیر سوره بینـه و حدیث معروف “ثقلین ” از طرق شیعه و سنی بـه نحو تواتر از پیغمبر اکرم (ص) نقل شده است، و از این جهت هست که شیعه امامـیه قرآن مجید و سنت پیغمبر و دستورات عترت آن حضرت را اساس فقه خود قرار داده اند؛ بعد مساله تشیع و پیروی از ا شیعه خود ساختگی نیست بلکه ریشـه آن فرموده های پیغمبر اکرم (ص) هست و درون حقیقت شیعه امامـیه بـه کتاب خدا و سنت پیغمبر عمل مـی‎کنند و سنت آن حضرت را از راه عترت و اهل بیت آن حضرت بـه دست مـی‎آورند، واهل البیت ادری بما فی البیت.  آری فقه عترت و اهل بیت پیغمبر درون مقایسه با فقه فقهاء دیگر همچون ابوحنیفه، مالک بن انس، شافعی و احمد حنبل بـه واقع و سنت واقعی پیغمبر نزدیکتر هست و لکن سیـاستهای طاغوتی و شیطانی خلفای اموی و عباسی اهل بیت پیغمبر را کنار زدند و نسبت بـه آنان شدید اعمال مـی‎شد و قهرا پیروان آنان درون اقلیت قرار گرفتند، و ا شیعه با اینکه خود را احق مـی‎دانستند ولی به منظور حفظ اتحاد و وحدت کلمـه و عظمت و شوکت مسلمـین سفارش مـی‎د کـه شیعیـان آنان با سایر مسلمـین همگام باشند و رفت و آمد خود را حفظ کنند و در جماعت و جمعه آنان شرکت نمایند که تا مبادا دشمنان اسلام از تفرق و اختلاف آنـها سوء استفاده نمایند، و همـین هست وظیفه همـه مسلمـین درون عصر حاضر وگرنـه استعمارگران شرق و غرب از آب گل آلود ماهی مـی‎گیرند. بالاخره ما بر حسب وظیفه اسلامـی و دستور ائمـه اطهار سلام الله علیـهم دست همـه برادران مسلمان خود را مـی‎فشاریم ولی این وظیفه مانع از آن نیست کـه آنچه را کـه انسان تشخیص مـی‎دهد حقیقت هست بیـان نکند، زیرا کتمان حقیقت خود گناهی هست بزرگ.» (۲۷)

در پیـام دوم اضافه کرده است: «اینک ما از برادران اهل سنت مـی‎پرسیم چه کنیم ؟ فردا کـه مجلس شورای ملی و یـا درون دادگستری لازم مـی‎شود بر اساس فقه اسلام قانونی را تصویب کنند و یـا حکمـی را صادر نمایند، کدام یک از روشـهای فقهی موجود را اساس قرار دهند؟ … فقه عترت پیغمبر از فقه ابوحنیفه و مالک و شافعی و احمد حنبل کـه نـه درون عصر پیغمبر بوده اند و نـه نسبت بـه آنـها از طرف پیغمبر سفارشی شده هست برای کشف سنت واقعی پیغمبر بیشتر مورد اعتماد است، آیـا فردا به منظور هر قانونی از قوانین اسلام کـه در مجلس شورا و یـا درون دادگستری مورد احتیـاج مـی‎شود شروع کنیم جنگ شیعه و سنی راه بیندازیم، یکی طرفدار فقه جعفری شود و یکی دیگر طرفدار فقه شافعی؟ آیـا چون درون اسلام مذاهب فقهی مختلفی پیدا شده بطور کلی از فقه اسلام صرف نظر کنیم ؟! چه حتما کرد؟!

آیـا مـی‎فرمایید شیعه امامـیه ایران بگذارند ایران هم بـه سرنوشت عراق دچار شود؟ زیرا درون عراق با اینکه استقلال طلبی بـه رهبری علمای شیعه بود و اکثریت ملت عراق هم شیعه مذهبند ولی بالاخره حکومت عراق فقه حنفی را محور عمل قرار داد و کلاه شیعیـان بعد معرکه ماند؟ آیـا چون اسلام بـه وحدت و اتحاد دعوت کرده هست شیعه امامـیه حتما از فقه عترت و اهل بیت پیغمبر صرف نظر کنند و فقه ابو حنیفه یـا شافعی را مثلا محور عمل قرار دهند که تا اتحاد برقرار شود؟

بالاخره وجود مذاهب مختلف فقهی درون ایران واقعیتی هست انکار ناپذیر و تغییر آن هم درون شرایط فعلی غیر ممکن است، اکثریت ایران عملا تابع فقه جعفری هستند و کردستان تابع فقه شافعی و اهل سنت بنادر و جنوب خراسان تابع فقه حنفی و هر فرقه ای فقه خودشان را صحیح مـی‎دانند و دیگران را تخطئه مـی‎کنند و جبر و اکراهی هم درون مـیان نیست. آیـا درون این صورت راهی هست جز اینکه بگوییم همـه مذاهب معتبر و محترمند و پیروان هر مذهبی بـه فقه خودشان عمل کنند و جنگ و درگیری هم نباید درون مـیان باشد؟ و این هست مفاد اصل ۱۳ اگر شما راه عملی معقولانـه بهتری سراغ دارید بفرمایید، بعد نزاع درون اصل ۱۳ غلط و بیـهوده است.» (۲۸)

ب. درون پیـام نخست درون مورد چهار منصب اضافه شرط مذهبی را لازم دانسته است: «در اصل ۷۶ راجع بـه شرایط رئیس جمـهور حتما اضافه شود: “چون اکثریت قاطع ملت ایران جعفری مذهبند رئیس جمـهور حتما جعفری مذهب و دارای حسن سابقه اخلاقی و دینی و کاملا آشنا بـه مسائل اسلامـی و چه بهتر کـه مجتهد باشد درون مسائل اسلامـی “، و همچنین درون اصل ۱۰۶ راجع بـه شرایط نخست وزیر…. بعد از اصل ۱۲۵ یک اصل اضافه شود و در آن شرایط افسران و سران ارتش از جهت مذهب و اخلاق ذکر شود…. درون فصل هشتم راجع بـه قضات یک اصل اضافه شود و در آن شرایط قاضی از جهت مذهب و اخلاق عمومـی و آشنایی بـه مسائل اسلامـی ذکر شود.» (۲۹)

در پیـام دوم دوباره بر این شرط رئیس جمـهور تاکید مـی کند: «چون اکثریت قاطع جمعیت کشور شیعه اثنا عشری مـی‎باشند رئیس جمـهور حتما دارا و مروج این مذهب باشد…. چون اکثریت جمعیت ایران شیعه مذهبند نخست وزیر و وزراء حتما شیعه مذهب باشند. شرط مذهبی افسران استخدامـی و سران ارتش و قضات نیز بار دیگر تاکید مـی شود.» (۳۰)

بسیـار واضح هست که روی سخن آقای منتظری درباره اصل ۱۳ بـه مفتی زاده هست و دارد بـه نامـه پیش گفته مفتی زاده بـه آقای خمـینی پاسخ مـی دهد. خلاصه استدلال آقای منتظری درون دفاع از رسمـیت مذهب جعفری درون قانون اساسی این هست که درون این کشور شیعیـان اکثریت دارند و این حق اکثریت هست که مذهبش رسمـیت داشته باشد و در مناطقی کـه اکثریت با دیگر مذاهب هست نیز مذهب آنـها ملاک عمل باشد. اهل سنت آنچنان کـه خواهد آمد مطالبه حقوق مساوی با شیعیـان درون مناطق یـادشده مـی د. ضمنا بـه نظر آقای منتظری شرط رئیس جمـهور، نخست وزیر، و وزرا شیعه بودن هست و درون مورد افسران و امرای ارتش و قضات نیز شرط مذهبی لازم است. ادله طرفین درون مجلس خبرگان درون باب بعدی عینا نقل و بررسی خواهد شد.  

مطلب سوم. مفتی زاده درون مجلس خبرگان

انتخابات نمایندگان مجلس بررسی نـهایی قانون اساسی جمـهوری اسلامـی مشـهور بـه مجلس خبرگان درون ۱۲ مرداد ۱۳۵۸ برگزار شد، اما اهل سنت درون کردستان انتخابات خبرگان را تحریم د، و از این استان تنـها دو نفر شیعه (از قروه و بیجار) روانـه مجلس خبرگان شد! (۳۱) درون مجلس خبرگان قانون اساسی فقط دو نماینده سنی حضور داشتند: مولوی عبدالعزیز ملازاده (زعیم اهل سنت شرق کشور) و حمـیدالله مـیرمراد زهی (وکیل دادگستری)، هر دو از سیستان و بلوچستان. مجلس خبرگان قانون اساسی درون تاریخ ۲۸ مرداد افتتاح و آقای منتظری بـه ریـاست آن انتخاب شد. (۳۲) این مطلب شامل سه بحث است: دعوت بـه مجلس خبرگان، روایت رئیس مجلس خبرگان، روایت مفتی زاده.

بحث اول. دعوت بـه مجلس خبرگان

با توجه بـه تعداد بسیـار اندک نمایندگان اهل سنت درون مجلس خبرگان قانون اساسی درون مقایسه با جمعیت آنـها تصمـیم گرفته مـی شود برخی از شخصیتهای اهل سنت به منظور م بـه برخی کمـیسیونـهای این مجلس دعوت شوند. بـه پیشنـهاد محمد جواد حجتی کرمانی کـه در دوران تبعید درون کردستان با احمد مفتی زاده رفاقت پیدا کرده بود، دعوت نامـه زیر درون ۱۸ شـهریور ۱۳۵۸ بـه سنندج مخابره شد:  

«دانشمند محترم جناب مستطاب آقای احمد مفتی زاده دامت تأییده. بعد از سلام، کمـیسیون شماره هفت مجلس خبرگان از جنابعالی دعوت مـی نماید کـه برای تشریح نظرات خودتان راجع بـه قانون اساسی تشریف فرما شوید، امـید هست بپذیرید. ضمناً مستدعی هست سلام و تحیت گرم مرا بـه عمده برادران وان مسلمان ومجاهد کردستان ابلاغ فرمائید. رئیس مجلس خبرگان – حسینعلی منتظری». (۳۳)

گروه هفت مجلس خبرگان مسائل اقتصادی و أمور مالی بود. (۳۴) بـه گفته سعدی قریشی شاگرد مفتی زاده کـه در سفر یـادشده همراه استاد خود بوده هست این سفر حدود چهل روز بـه طول انجامـید (تا ۲۶ مـهر ۱۳۵۸)، محمد جواد حجتی کرمانی اتاق خود را درون مجلس خبرگان درون اختیـار مفتی زاده قرار داد و مفتی زاده درون این اتاق جلسات خود را با برخی اعضای خبرگان و بعضی مسئولین مملکتی از جمله اعضای شورای انقلاب برگزار مـی کرد. (۳۵) مفتی زاده نظرات خود را بـه گوش رئیس، نایب رئیس، اعضای برجسته مجلس خبرگان و برخی اعضای شورای انقلاب رسانیده بی آنکه رسما درون جلسات علنی خبرگان شرکت کرده باشد. بـه هر حال از جزئیـات رایزنی او درون مجلس خبرگان اطلاعاتی درون دست نیست، جز آنچه خود او ابراز کرده است.

بحث دوم. روایت رئیس مجلس خبرگان

به گزارش آقای منتظری: «در خود مجلس خبرگان چند نفر از اهل سنت بودند مثل مولوی عبدالعزیز و دیگران، و افرادی مثل آقای حجتی کرمانی آن وقت عنایت داشتند کـه از آقای احمد مفتی زاده کـه از علمای معروف و متحرک کردستان بود دعوت کنیم و در این خصوص با او صحبت کنیم، ما از آقای مفتی زاده دعوت کردیم و او آمد نظراتی داد؛علاوه بر این درون قانون اساسی سابق مذهب رسمـی کشور مذهب حقه اثنی عشریـه بود ما کـه نمـی توانستیم درون جمـهوری اسلامـی بگوییم کـه مذهب اثنی عشریـه نیست، بالاخره اکثریت مردم ایران شیعه مذهب بودند روحانیون هم درون مجلس بودند، آیت الله آقای حاج آقا مرتضی حائری (ره) سر کلمـه “حقه ” معرکه گرفت کـه چرا این کلمـه حقه را مـی‎خواهید نیـاورید؛ بالاخره ما استدلالمان این بود کـه وقتی اکثریت مردم ایران شیعه مذهب هستند حتما مذهب رسمـی تشیع باشد، درون عین حال درون مناطق سنی نشین حتما آنـها آزاد باشند و بتوانند درون احوال شخصیـه بـه فقه خودشان عمل کنند و همان را تدریس کنند و حتی قاضی هم از خودشان باشد و احوال شخصیـه مربوط بـه خودشان است، مـی‎گفتیم اگر یک بار مثلا درون پاکستان بخواهند قانون اساسی بگذرانند آن وقت آنجا بر طبق فقه ابوحنیفه قانون مـی‎گذرانند. بعضی ها هم مـی‎گفتند اصلا نگویید تشیع بگویید اسلام، درون دو طرف قضیـه نظراتی مطرح مـی‎شد و هر کدام به منظور خود استدلالهایی مـی‎آوردند. (۳۶)

تنـها عبارت زیر درون ضمن مطلب درباره اصل ۱۲ قانون اساسی با اشاره بـه اسم مفتی زاده درون مشروح مذاکرات این مجلس ثبت شده است: محمد جواد حجتی کرمانی: «با آقای مفتی زاده هم وقتی صحبت مـی‌کردیم بـه این مسئله شوراها خیلی تاکید داشت کـه باشد.» مولوی عبدالعزیز: «مذهب را با شوراها قاطی نکنید!» (۳۷)

 

بحث سوم. روایت مفتی زاده

احمد مفتی زاده درون دو موضع کتاب درباره کردستان بـه نکاتی درباره حضورش درون مجلس خبرگان اشاره کرده است.

الف. موضع اول: «دعوت مجلس [خبرگان] بـه عنوان همکاری با کمـیسیون هفتم درون مورد مسائل اقتصادی – بـه امـید اینکه درون آن مرحله حساس و سرنوشت ساز انقلاب بتوانم بـه این انقلاب گرفتار خدمتی یم – پذیرفتیم، چند روزی هم درون مجلس راجع بـه این ستمـها و اینکه همـه بدبختی ها و از هم پاشیدگی های ملت ایران (وهمچنین ملتهای دیگر) بـه این سه ستم [مذهبی، ملی و طبقاتی] برمـی گردد، و درباره اینکه قانون اساسی ما تنـها درون صورتی مـی تواند عنوان اسلامـی داشته باشد کـه منطبق با قرآن باشد، و قانونی کـه در جهت رفع این ستمـها قاطع و رسا نباشد، با قرآن انطباق ندارد، مطلب و مذاکره کردیم. حتی یک باردر جلسه مشترک کمـیسیونـها عمق و آثار مرگبار این سه ستم را چندان توضیح دادیم کـه عده ای از نمایندگان بـه گریـه افتادند.» (۳۸)

ب. موضع دوم: «پس از انتشار اصل تفرقه انداز سیزده پیش نویس باز تلاش و اقدامات را دنبال کردیم که تا آنچه درون مجلس خبرگان بـه تصویب خواهد رسید از این سیـاست ضداسلامـی پاک باشد. بارها بـه وسیله گفتگو و نامـه و تلگرام و … آقایـان را متوجه کردیم کـه چنین اقدامـی تفرقه انداز بـه نفع مسلمانان اهل تشیع هم نیست، بلکه فقط بـه نفع دشمنان اسلام است، کـه از آن مایـه ای به منظور تحریک جنگهای برادرکشی بسازند، و بر گرده مسلمانان سوار شوند، توضیح دادیم کـه اگر درون ایران اهل تشیع اکثریت دارند، درون جاهای دیگر این نسبت معاست و با این حساب اگر بنا بر امتیـازات مذهبی باشد بالاخره درون مجموع ضرر بـه برادران اهل تشیع مـی رسد. چه اندازه مطرح کردیم کـه حکومت شما اسما انقلابی اسلامـی است. بعد در مورد رفع کدورتها و بیگانگی‌های مذهبی هم سرمشقی انقلابی اسلامـی بـه دیگران بدهید. خلاصه بعد از وعده ها بـه مجلس موسوم بـه خبرگان دعوت شدیم. درون آنجا هم سر و کله زدیم. (۳۹)

بنابراین مشخص شد کـه اولا مفتی زاده بـه دعوت کمـیسیون امور اقتصادی بـه مجلس بررسی نـهایی قانون اساسی دعوت شده است. ثانیـا او اگرچه طی حدود پنج هفته ملاقاتهای مختلفی با اعضای خبرگان خصوصا هیـات رئیسه و مقامات مملکتی خصوصا اعضای شورای انقلاب داشته، اما از شرکت رسمـی درون هیچ کمـیسیونی از جمله کمـیسیون اقتصاد سخن نگفته است. شاگرد ملازم او درون این دیدار سعدی قریشی هم همـین نکته را تاکید مـی کند. (۴۰) ثالثا او یک بار درون جلسه کمـیسیون مشترک کمـیسیونـها شرکت و سخنرانی تاثیرگذاری کرده است. کـه جزئیـات آن از زبان خودش درون باب بعدی نقل خواهد شد. 

نفس دعوت از مفتی زاده و استماع نظرات وی اقدامـی پسندیده بوده است. افسوس کـه به مذاکرات وی درون خبرگان دسترسی نیست. درون مدارک بعدی مفتی زاده از اینکه بـه نظرات وی اعتنایی نشده دلگیر است. اما این پرسش جدی مطرح هست چرا او نبایست رسما درون مجلس خبرگان حضور داشته باشد؟ چرا اهل سنت کرد نماینده ای درون آن مجلس مـهم نداشتند؟ با اینکه جمعیت اهل سنت ایران چندین برابر مجموعه اقلیتهای دینی هست چرا تعداد نمایندگان اهل سنت درون آن مجلس نصف تعداد نمایندگان اقلیتهای دینی بوده هست (دو بـه چهار)؟ اهل سنت دست کم پنج درصد جمعیت ایران را تشکیل مـی دهند درون حالی کـه جمعیت اقلیتهای دینی ایران بـه نیم درصد هم نمـی رسد! (یعنی دست کم ده برابر!) (۴۱)   

باب سوم. تصویب أصول دوازدهم و یکصد و پانزدهم

موضوع اصل دوازدهم قانون اساسی دین و مذهب رسمـی و حقوق دیگر مذاهب اسلامـی است. موضوع اصل یکصد و پانزدهم شرایط رئیس جمـهور از جمله دین و مذهب او مـی باشد. مباحث مجلس بررسی نـهایی قانون اساسی درباره این دو اصل خصوصا دیدگاههای دو نماینده اهل سنت درون این مجلس بعلاوه دیدگاه مفتی زاده و چگونگی تصویب این دو اصل درون این باب بررسی مـی شود. زمان بررسی این دو اصل بـه ترتیب ۲۵ شـهریور و ۲۰ آبان ۱۳۵۸ مـی باشد. این باب شامل دو مطلب بـه ترتیب زیر مـی باشد: تصویب اصل دوازدهم و تصویب اصل یکصد و پانزدهم. 

  

مطلب اول. تصویب اصل دوازدهم

در این مطلب طی سه بحث بـه شرح زیر از سه منظر تصویب اصل دوازدهم قانون اساسی نقل و بررسی مـی شود: روایت رئیس مجلس خبرگان، روایت مشروح مذاکرات مجلس خبرگان و روایت مفتی زاده.

بحث اول. روایت رئیس مجلس خبرگان

به روایت آقای منتظری رئیس مجلس خبرگان: «معرفی مذهب تشیع بـه عنوان مذهب رسمـی کشور: از جمله چیزهایی کـه در تصویب آن من نقش موثر داشتم یکی اصل دوازدهم بود کـه در آن مذهب تشیع مطرح شده بود، و دیگر اصل یکصد و پانزدهم کـه رئیس جمـهور حتما از رجال دارای مذهب تشیع باشد.» (۴۲)

بحث دوم. روایت مشروح مذاکرات مجلس خبرگان

مولوی عبدالعزیز ملازاده مخالف اصل مذکور درون مجلس خبرگان اظهار داشت: «ما نباید انحصارطلبی یم، و نباید به منظور عالم اسلام و دنیـا ثابت کنیم کـه کشور ایران مخصوص شیعه هاست، این همـه فداکاری و مصیبت به منظور این هست که جمـهوری شیعه گری درست بشود؟! اینطور استشمام مـی شود کـه ما روحانیون سعه صدر نداریم. شش ماه هست شعار مـی دهیم کـه شیعه و سنی برادر هستند. بیـائید این برادری را ثابت کنید. هر حقوقی کـه برای پیروان مذهب شیعه قائل مـی‌شوید  به منظور برادران اهل سنت خود حتما قائل شوید. این چه هست کـه ما را مسخره مـی‌کنید کـه محترم و معتبر هستید؟! ما نمـی‌خواهیم بـه ما احترام بگذارید و مذهب ما را معتبر کنید. ما مـی خواهیم  مذهب ما را مثل مذهب خودتان بدانید. همچنانکه ما مذهب جعفری را مثل مذاهب اربعه خودمان مـی دانیم. شیخ [محمود] شلتوت اعلام کرد کـه مذهب جعفری یکی از مذاهب است، و هیچ فرقی بین مذاهب خمسه نیست. بیـایید و برادری کنید و هر امتیـازی به منظور مذهب شیعه قائل هستید به منظور مذاهب اهل سنت قائل شوید. بنویسید مذاهب اسلامـی موجود اعم از تشیع و تسنن رسمـیت دارند و پیروان هر مذهب درون هر منطقه ای کـه اکثریت داشته باشند مقررات محلی، محاکم قضائی، چه مدنی و چه جزائی آن منطقه طبق مذهب آنان خواهد بود. بیـایید سعه صدر نشان دهید.» (۴۳)

نظر نماینده اهل سنت مقبول نیفتاد.

اصل دوازده قانون اساسی بـه صورت زیر تصویب شد: «دین‏ رسمـی‏ ایران‏، اسلام‏ و مذهب‏ جعفری‏ اثنی‏ عشری‏ است‏ و این‏ اصل‏ الی‏ الابد غیر قابل‏ تغییر است‏ و مذاهب‏ دیگر اسلامـی‏ اعم‏ از حنفی‏، شافعی‏، مالکی‏، حنبلی‏ و زیدی‏ دارای‏ احترام‏ کامل‏ مـی‏ باشند و پیروان‏ این‏ مذاهب‏ درون انجام‏ مراسم‏ مذهبی‏، طبق‏ فقه‏ خودشان‏ آزادند و در تعلیم‏ و تربیت‏دینی‏ و احوال‏ شخصیـه‏ (ازدواج‏، طلاق‏، ارث‏ و وصیت) و دعاوی‏ مربوط به‏ آن‏ درون دادگاه‏ ها رسمـیت‏ دارند و در هر منطقه‏ ای‏ که‏ پیروان‏ هر یک‏ از این‏ مذاهب‏ اکثریت‏ داشته‏ باشند، مقررات‏ محلی‏ درون حدود اختیـارات‏ شوراها بر طبق‏ آن‏ مذهب‏ خواهد بود، با حفظ حقوق‏ پیروان‏ سایر مذاهب‏.» (۴۴)

بحث سوم. روایت مفتی زاده

«و روزی کـه قرار بود اصول مربوط بـه دین و مذهب (که هنوز هم آقایـان فرق این دو را درک نکرده اند!) درون جلسه علنی مطرح شود، اولِ صبح بـه عده ای از جمله خبرگان قدرتمدار جلسه داشتیم. وعده ها مثل گذشته خوب و صمـیمانـه بود. اما اظهار نگرانی شد از اینکه ممکن هست اکثریت مجلس موافقت نکنند. و لذا قرار دادند کـه مرا بـه جلسه مشترک کمـیسیونـها دعوت کنند که تا پیرامون موضوع بحث و موافقت آقایـان را جلب کنم. بطور خلاصه مطلب درون آن جلسه چنان موثر بود کـه اکثریت آقایـان حتی بـه گریـه افتادند و ظاهرا حتی ده نفر مخالف با نظرات ما نـه تنـها درون مورد مسائل ملی و طبقاتی، حتی درون مورد ستم مذهبی هم وجود نداشت. با این احوال دیگر این مشکل اساسی کاملا حل بود، و موجبی به منظور نگرانی وجود نداشت. اما وقتی جلسه علنی را به منظور بررسی موضوع تشکیل داده بودند (وفیلم آن را از تلویزیون دیدیم) خیـانتی کرده بودند کـه به هیچ وجه تصور آن نمـی رفت: بـه جای طرحی کـه ما بـه مجلس داده بودیم، طرحی دیگر را پیش کشیده بودند! و خبرگان  بیچاره بی خبر از این دسیسه ها فکر کرده بودن کـه چون کلماتی از قبیل «داشتن احترام کامل» و عبارات دیگر اصل دوازدهم فعلی درون متن گنجانیده شده، حتما نظر ما تامـین شده است! حتی بعضی از نمایندگان (مثل آقای دکتر بنی صدر کـه در جلسه مشترک کمـیسیونـها شرکت نداشت) سوال کرده بودند کـه آیـا این عبارات مورد تایید فلانی است؟ و قدرتمندان مجلس با یک تصدیق چرب و نرم سر همـه را شیره مالیده بودند! و نتیجه این فریبکاری‌ چنان شد کـه همـه دیدیم.» (۴۵)

مفتی زاده درون جلسه مشترک کمـیسیونـها صبح ۲۵ شـهریور ۱۳۵۸ درون مجلس خبرگان نطق موثری ایراد کرده است. تحت تاثیر نطق او عده ای متاثر شده گریسته اند. بـه نظر مفتی زاده اکثریت حضار با او موافق بوده اند. اما درون جلسه علنی بعد از ظهر همان روز اصل فعلی قانون اساسی بر خلاف انتظار مفتی زاده بـه تصویب مـی رسد. او تصویب این اصل را بـه شکل فعلی مبتنی بر «خیـانت و دسیسه» ارزیـابی مـی کند. این تعابیر با موازین اسلامـی سازگار نیست.

ضمنا وی چندین بار از «قدرتمداران خبرگان» یـاد مـی کند. علی القاعده مقصود وی حتما رئیس حسینعلی منتظری و نایب رئیس محمد بهشتی و فقهایی از قبیل شیخ مرتضی حائری یزدی باشند. قاطعانـه مـی توان گفت درون مجلس بررسی نـهایی قانون اساسی اکثریت قوی اعضا درون این اصل با افراد یـادشده موافق بودند. بـه احتمال بسیـار قوی دسیسه ای درون کار نبوده، به منظور اکثریت یـادشده این اصل «حیثیتی» بوده هست و تلقی مفتی زاده از موافقت اکثریت با نظر خودش بسیـار خوش بینانـه بوده است. حداقل رئیس مجلس خبرگان نظرات صریح خود درون این زمـینـه بـه تفصیل درون اوایل تیر۱۳۵۸ منتشر کرده بود کـه مفصلا گذشت.     

جمع بندی: حتما اذعان کرد کـه درباره این اصل مـهم مذاکرات اندکی درون مجلس خبرگان صورت گرفته است. قانون اساسی جمـهوری اسلامـی درون مقایسه با قانون اساسی مشروطه درون زمـینـه بـه رسمـیت شناختن حقوق اهل سنت قدم بسیـار بزرگی برداشت. دین و مذهب رسمـی درون قانون اساسی مشروطه «اسلام و طریقه حقه جعفریـه اثنی عشریـه» بود کـه صفت «حقه» آن نیز حذف شد. چرا کـه متن حقوقی با متن الهیـات و کلام حتما متفاوت باشد. هرچند عبارت فاقد کمترین بار حقوقی «این‏ اصل‏ الی‏ الابد غیر قابل‏ تغییر است» بـه آن افزوده شد. کلیـه أصول هر قانون اساسی بدون هیچ تفاوتی درون مجلس موسسان قابل تغییر است.

در قانون اساسی جمـهوری اسلامـی به منظور اولین بار درون تاریخ قانونگذاری ایران مذاهب حنفی‏، شافعی‏، مالکی‏، حنبلی‏ و زیدی بـه عنوان مذاهب اسلامـی درون کنار مذهب جعفری پذیرفته شدند و این حقوق چهارگانـه به منظور آنـها بـه رسمـیت شناخته شد: ۱) دارای‏ احترام‏ کامل‏ مـی‏ باشند؛ و ۲) پیروان‏ این‏ مذاهب‏ درون انجام‏ مراسم‏ مذهبی‏، طبق‏ فقه‏ خودشان‏ آزادند؛ و ۳) درون تعلیم‏ و تربیت‏دینی‏ و احوال‏ شخصیـه‏ (ازدواج‏، طلاق‏، ارث‏ و وصیت) و دعاوی‏ مربوط به‏ آن‏ درون دادگاه‏ ها رسمـیت‏ دارند؛ و ۴) درون هر منطقه‏ ای‏ که‏ پیروان‏ هر یک‏ از این‏ مذاهب‏ اکثریت‏ داشته‏ باشند، مقررات‏ محلی‏ درون حدود اختیـارات‏ شوراها بر طبق‏ آن‏ مذهب‏ خواهد بود، با حفظ حقوق‏ پیروان‏ سایر مذاهب‏»

درخواست اهل سنت، چه مفتی زاده خارج از خبرگان و چه مولوی عبدالعزیز درون مجلس خبرگان این بود: بجای عبارت تشریفاتی و غیرحقوقی «دارای‏ احترام‏ کامل‏ مـی‏ باشند» و بیـان این همـه جزئیـات غیرضروری بنویسید «اهل سنت درون مناطقی کـه اکثریت دارند مذهبشان رسمـیت دارد و از حقوق مسای با شیعیـان برخوردارند». این درخواست غیرمنطقی نبود، حداقل تصریح بـه برخورداری از حقوق مساوی با شیعیـان درون مناطق یـادشده مطابق موازین مسلم اسلامـی درون فقه اهل بیت قابل تایید بود. متاسفانـه مجلس خبرگان حاضر نشد قدم بلند خود درون استیفای حقوق اهل سنت را با اجابت این مطالبه جزئی تکمـیل کند.

مطلب دوم. تصویب اصل یکصد و پانزدهم

پیش نویس اصل ۱۱۵: «رئیس‏ جمـهور حتما ایرانی‏ الاصل‏، تابع ایران‏، داری مذهب‏ رسمـی‏ کشور و مروج آن، مومن‏ به‏ مبانی‏ جمـهوری‏ اسلامـی‏ ایران‏، مرد، و دارای حسن سابقه و امانت و تقوی باشد.» درون این مطلب طی دو بحث بـه شرح ذیل اصل مذکور مورد بررسی قرار مـی گیرد: روایت مشروح مذاکرات مجلس خبرگان و روایت رئیس این مجلس.

بحث اول. روایت مشروح مذاکرات مجلس خبرگان

در دنبال گزارشی از مذاکرات موافقان و مخالفان این اصل درون مجلس خبرگان ارائه مـی شود:

حسن عضدی (مخالف): من با آوردن دو شرط درون اینجا مخالف هستم و به نظرم تحصیل حاصل هست و لزومـی ندارد کـه در اینجا ذکر کنیم. یکی قید «مذهب رسمـی کشور» هست … کشور رهبر و ولی امر دارد، رئیس جمـهور فقط اجراکننده قانون هست ورئیس قوه مجریـه. جامعه هم اکثریتش شیعه هست و این قید تحصیل حاصل است. شرط مسلمان بودن کافی است. مرد بودن هم لازم نیست این هم تحصیل حاصل است. (۴۶)

حسین‌علی منتظری (موافق): تشیع مذهب رسمـی کشور هست و اکثریت قاطع طرفدار تشیع هستند. این درون قانون اساسی سابق هم بوده است. حتما نظر اکثریت رعایت شود. مسئله مرد بودن درون حکومت و ولایت هم از مسلمات اسلام است. درون فقه اسلام مسئله ولایت و قضاوت مخصوص مردهاست. البته ابوحنیفه درون قضاوت راجع بـه أموال ابوحنیفه فتوایش این هست که زن مـی تواند قاضی بشود بـه قیـاس با شـهادت زنان درون أموال. درون فقه شیعه اتفاق علمای شیعه درون جمـیع إعصار شرط ذکوریت والی و قاضی است. (۴۷)

حمـیدالله مـیرمرادزهی (مخالف): درون اصل ۱۲ درباره مذهب رسمـی صحبت شد من و مولوی عبدالعزیز دو نفر سنی منحصر درون مجلس صحبت کردیم . با تصویب آن اصل ما انتظار نداریم درون این اصل حرف ما اثری داشته باشد. شما با گذاشتن این شرط بقیـه گروهها را از شرکت درون أمور سیـاسی محروم کرده اید. مسلم بدانید رئیس جمـهور از مذهب جعفری خواهد بود. حتی اگر این قید درون این اصل نباشد. بعد تحصیل حاصل است. عواقب آن این هست که همـهانی کـه به نحوی از انحاء حتما در دولت نقشی داشته باشند حتما حتما شیعه مذهب باشند. من که تا به حال فکر مـی کردم مکتبی کـه در اینجا از آن صحبت مـی شود مکتب اسلام است. دگر کشورهای مسلمان کـه شیعه نیستند که تا اتحاد جماهیر اسلامـی کـه ایران بـه دنبال آن هست تحقق پیدا کند. اگر یک سنی رئیس جمـهور شود و رهبر هم او را تایید کند برخلاف مکتب نخواهد بود. (۴۸)

در جلسه ۶۴، صبح ۲۰ آبان ۱۳۵۸ اصل فوق بـه تصویب نرسید. لطف الله صافی گلپایگانی (در حال خروج از جلسه): معلوم مـی شود این مجلس احکام مسلم اسلام را هم قبول ندارد! (همـهمـه نمایندگان). (۴۹) گزارش مختصری از جلسه ۶۵، بعد از ظهر ۲۰ آبان ۱۳۵۸:

جلال الدین طاهری اصفهانی: درون جلسه امروز صبح بعد از شمارش آراء معلوم شد شش رای اضافه بـه گلدانـها ریخته شده و برای ما یقین شد این کار سهوا صورت نمـی گیرد و گاهی رای گیری مخدوش مـی شود. (۵۰)

رئیس (منتظری): درون این هفته حتما کار تصویب همـه أصول تمام بشود و دیگر کمـیسیون مشترکی نیست کـه به آن ارجاع کنیم، بعد این اندازه بـه هیـات رئیسه اجازه دهید اگر اصولی را کم د بتوانیم مجددا مطرح و به رای بگذاریم. البته این معمول است. نکته ای را هم بی رودربایستی بگویم کـه ملت عزیز ایران درون رفراندم نـه مقلد من هستند نـه مقلد آقایـان. ملت مسلمان ایران طرفدار و مقلد مراجع تقلید  بزرگان دین هستند هرچه نظر مراجع تقلید درون مسائل اسلامـی باشد همان را پیروی خواهند کرد. این یک واقعیتی است. اگر مراجع تقلید مخصوصا رهبر یک اصلی را خلاف اسلام تشخیص بدهند و روی آن صحه نگذارند ملت هم درون رفراندم روی آن صحه نخواهند گذاشت. با این واقعیت ما اصلی داشته ایم کـه قبل از ظهر مطرح شد ولی تصویب نشد. هیـات رئیسه تغییراتی درون متن آن داده است. الآن با تغییرات بدون مطلب مجدد آن اصل را بـه رای مـی‌گذاریم. (۵۱)

اصل یکصد و پانزده بـه صورت زیر بـه تصویب رسید: رئیس‏ جمـهور حتما از مـیان‏ رجال‏ مذهبی‏ و سیـاسی‏ که‏ واجد شرایط زیر باشند انتخاب‏ گردد: ایرانی‏ الاصل‏، تابع ایران‏، مدیر و مدبر، دارای‏ حسن‏ سابقه‏ و امانت‏ و تقوی‏، مومن‏ و معتقد به‏ مبانی‏ جمـهوری‏ اسلامـی‏ ایران‏ و مذهب‏ رسمـی‏ کشور. (۵۲)

(واژه‌هایی کـه با پیش نویسی کـه رای نیـاورد تفاوت دارد با خط زیر متمایز شده است.)

علی اکبر پرورش: قاعدتا حتما یک مخالف و یک موافق راجع بـه این اصل صحبت مـی د. رئیس: قبلا بـه اندازه کافی صحبت شده بود. پرورش: روی این اصل أصلا مطلب نشده بود. عبدالکریم هاشمـی نژاد: صبح راجع بـه آن خیلی مطلب شد. (۵۳)

بحث دوم. روایت رئیس مجلس خبرگان

اما ماجرای تصویب اصل ۱۱۵ قانون اساسی از زبان آقای منتظری رئیس مجلس خبرگان شنیدنی است: «مرحوم آقای [محمد] بهشتی صبح کـه جلسه را اداره مـی‎د اصل ۱۱۵ بـه نحوی کـه تنظیم شده بود رای نیـاورد، بعد ما دیدیم این درست نیست و عده ای از آقایـان -از جمله مرحوم آقای حاج آقا مرتضی حائری – را ناراحت کرد. و به صورت قهر از مجلس بیرون رفتند و لذا چون درون آیین نامـه مجلس یک ماده داشتیم کـه اگر هیـات رئیسه یک چیزی را لازم دیدند مـی‎توانند با تغییر متن سابق درون مجلس مطرح کنند، من و آقای [عبدالرحیم] ربانی شیرازی و آقای [محمد مـهدی] ربانی املشی بقیـه اعضای هیـات رئیسه را دیدیم و متن فعلی را تنظیم کردیم، و در جلسه عصر خود من اداره جلسه را بـه عهده گرفتم و افرادی را کـه صبح قهر کرده بودند بـه جلسه دعوت کردم و در جلسه گفتم صبح موافق و مخالف صحبتهای خودشان را د و دیگر مجال صحبت نیست، الان من این متن را مـی‎خوانم هر موافق هست به آن رای بدهد، بعد من متن اصل یکصد و پانزدهم را کـه همـین الان درون قانون اساسی هست خواندم و رای آورد؛ بعد بـه قم کـه رفتیم آیت الله [محمد رضا] گلپایگانی از من تشکر د و خوشحال بودند کـه این اصل درون قانون اساسی تصویب شده است.» (۵۴)

جمع بندی: درون قانون اساسی جمـهوری اسلامـی به منظور هیچ مقامـی شرط شیعه بودن لازم دانسته نشده مگر رئیس جمـهور. یعنی انتخاب رهبر، نخست وزیر و وزرا هم مشروط بـه چنین شرطی نیست. حتی رهبر شرط ایرانی و ایرانی الأصل بودن را هم ندارد! واضح هست که انتخاب فردی کـه فاقد مذهب اکثریت مردم هست به ندرت اتفاق مـی افتد. گنجانیدن چنین اصلی درون قانون اساسی تحصیل حاصل و این همـه بحث روی آن زائد بوده هست و جز دامن زدن بـه اتهام تبعیض مذهبی کاربردی نداشته است. درون جلسه بعد از ظهر بدون مبحث موافق و مخالف رای گیری شد. مشکل مجلس خبرگان همـین بوده کـه أصول مـهم آن بدون بحث لازم رای گیری شده و با دیکتاتوری اکثریت تصویب شده است. شرط رجال مذهبی بودن رئیس جمـهور از این قبیل موارد است. بـه هر حال اگر رئیس جمـهور درون قانون اساسی شرط شیعه بودن را نداشت بـه هیچ کجای تشیع برنمـی خورد. اینکه درون مجلس خبرگان عمدا آراء اضافی بـه گلدان ریخته مـی شده (تصریح نماینده أصفهان) نکته قابل توجهی است. درون مجلسی کـه اکثریت قاطع آن را روحانیون تشکیل مـی داند رای گیری و قانون چقدر اعتبار داشته است؟! نقل قول رئیس مجلس خبرگان مؤید همـین برداشت است. فتامل! 

 

باب چهارم. إتمام حجت درون آخرین دیدار با مقام رهبری

این باب درون تشریح مواضع و آراء مفتی زاده رهبر اهل سنت کردستان از تصویب أصل ۱۲ قانون اساسی (در اواخر شـهریور ۱۳۵۸) که تا اواخر آبان ۱۳۵۹، شامل چهار مطلب بـه شرح زیر است: اطلاعیـه عدم همکاری با نظام، اتمام حجت درون آخرین ملاقات با آقای خمـینی، سخنرانی انتقادی حسینیـه ارشاد، و منتقد منصف.  

مطلب اول. اطلاعیـه عدم همکاری با نظام

مفتی زاده درون اعلامـیه مورخ ۱۷ مـهر ۱۳۵۸ نوشت:«افسوس! افسوس کـه آن همـه تلاش بی‌ثمر ماند و … و این آخرین‌ امـید نیز بـه یأس مبدل شد. و عیـان مـی‌بینم کـه آنچه بـه جای اصول و موازین اسلامـی تدوین مـی‌یـابد نسخه مرگی هست که اکثریت خبره‌های یـا بی‌خبر یـا بی‌اعتنا بـه وضع جامعه به منظور ملّت و برای انقلاب ملّت ایران مـی‌نویسند (و خدا گواه هست که این قانون چیزی جز این نیست). اکنون آن بلند پروازی ها که: « انقلاب ایران، اسلام را زنده کند و به رستگاری دیگران بشتابد » دیگر خواب و خیـال شده؛ چون این « کارنامـه» انقلاب، دارد ذات انقلاب را نیز بـه نابودی مـی‌کشاند … ! دیگر از تلف عمر و سر و کله زدن با مسؤولان امور خودداری خواهم کرد؛ و هرگز به منظور هیچ گونـه بحث و مذاکره‌ای با آنان حاضر نخواهم شد.» (۵۵) مفتی زاده درون مقدمـه کتابچه مشکلات انقلاب هم بـه صراحت نوشته است: «به خاطر قصورها و تقسیرهای بی حد و حساب افراد و دستگاههای نامعدود تصمـیم گیری درون گذشته، کناره گیری از صحنـه سیـاست را تکلیف دینی خود یـافته ام.» (۵۷)

جمع بندی: البته مفتی زاده درون عمل نتوانست بـه این وعده خود پای‌بند بماند. (۵۶) نامـه های متعدد او بـه آقای خمـینی و آقای منتظری کـه در مطالب بعدی نقل خواهد شد شواهد این مدعاست. اصولا مگر امر بـه معروف و نـهی از منکر بدون بحث و مذاکره و سر و کله زدن با اولیـاء أمور مـیسر است!؟ اگر دلیل کناره گیری مفتی زاده صرفا اشکالات پیش گفته قانون اساسی بوده باشد، بـه نظر نمـی رسد این اشکالات بـه مـیزانی بوده باشد کـه تناسبی با چنین عالعمل حادی داشته باشد. ظاهرا دلایل جدی تری بوده کـه اشکالات قانون اساسی درون کنار آنـها بـه چنین واکنشـهایی انجامـیده است. محتمل هست که مفتی زاده با عصبانیت چنین تصمـیمـی گرفته باشد یـا نوعی قهر سیـاسی کرده بـه این امـید کـه جمـهوری اسلامـی ناز او را بکشد و توجه بیشتری بـه اهل سنت و اکراد صورت بگیرد. درون هر صورت این تصمـیم نـه عملی شد، نـه عمل کج دار و مریز بـه آن بـه نفع شخص مفتی زاده یـا اهل سنت یـا اکراد تمام شد. تصمـیمـی نادرست بود کـه به ضرر همـه تمام شد.

 

مطلب دوم. اتمام حجت در آخرین ملاقات با آقای خمـینی

دیدار ۲۴ مـهر ۱۳۵۸ احمد مفتی زاده، مولوی عبدالعزیز ملازاده بـه همراه نزدیک بیست نفر از علمای اهل سنت با آقای خمـینی رهبر جمـهوری اسلامـی درون قم دیداری تاریخی بوده و سخنان بسیـار مـهمـی از طرفین درون آن رد و بدل شده است. متاسفانـه گزارش این دیدار با اهمـیت درون کتاب صحیفه امام درج نشده است! نواری از آن نیز بـه دست من نرسیده است. درون این مطلب طی دو بحث بـه شرح زیر بـه زوایـایی از این دیدار تاریخی درون حد مقدور نورافشانی مـی شود: روایت مفتی زاده و روایت شاگردش (سعدی قریشی) کـه همراه استادش درون این ملاقات حضور داشته است.  

بحث اول. روایت مفتی زاده

مفتی زاده حداقل درون سه موضع از مکتوباتش بـه این دیدار اشاره کرده است.

الف. «پس از آن‌که اصل دوازده را با آن صورت غیرانقلابی و تفرقه انداز بـه تصویب رسانیدند، با عده ای ازعلمای کردستان و سیستان و بلوچستان و نمایندگان بلوچستان درون مجلس خبرگان بـه ملاقات امام [خمـینی] رفتیم. هرچند درون گذشته هم راجع بـه اختلافات مذهبی گذشته بین برادران دینی بحث کرده بودم، درون این دیدار بطور مشروح بـه جنایـات زمامداران ضد کتاب و سنتِ بناحق موسوم بـه «سنی» اشاره کردم، و اقرار کردم کـه در طول تاریخ این جنایتکاران بنام سنی بـه شما برادران شیعی جنایـات فراوان روا داشته اند، و هم اکنون نیز کشورهای بـه اصطلاح اسلامـی کـه گویـا سنی هستند حق برادری دینی را درون مورد شما رعایت نمـی کنند و اگر بنا بر قضاوت و تصمـیم گیری احساساتی و غیراسلامـی باشد، و شما این همـه ناروا را از اهل تسنن بـه حساب مـی آورید (همانطور کـه سنی ناآگاه جنایـات صفویـه را بـه تشیع نسبت مـی دهد) درون آن فرض حق دارید کمترین موجودیت و ارزشی به منظور برادران سنی تان قائل نباشید و حتی بـه فکر انتقامجویی هم بیفتید.

بعد اضافه کردم کـه اما همـه مـی دانیم کـه هیچیک از آن حکومتها نـه اسلامـی بـه حساب مـی آیند و نـه از کمترین خصلت انقلابی بهره داشته یـا دارند. ولی حساب حکومت فعلی ای را حتما از حساب همـه حکومتها جدا باشد. درون اینجا حتما فکرها و اخلاقها و روشـها همـه انفلابی و اسلامـی باشند؛ و مـهمترین اقدام انقلابی به منظور این حکومت آن هست که بـه مسیر ضد اسلامـی از امویـان که تا کنون پایـان بخشد، و خیـانت اصلی این رژیمـها ایجاد تفرق و خصومت درون بین مسلمانان و متلاشی این امت واحد بـه صورت پیروان مذاهب بود. بعد وظیفه این حکومت پایـان بـه این تفرقها و خصومتها و پراکندگیـها هست و تنـها درون این صورت هست که این حکومت مـی تواند بنام حکومت انقلابی اسلامـی شناخته شود. والا اگر قرار باشد کـه نتیجه انقلابی با آن خون‌بهای سنگین باز بوجود آمدن حکومتی باشد کـه همان مسیر خیـانت بـه امت و تفرقه اندازی و محدود ماندن درون چهارچوب ساخته شده مذاهب را ادامـه دهد، این مذهبی هست نـه اسلامـی، و لذا ارتجاعی هست نـه انقلابی. اما متاسفانـه جو تاریخی ما را شاهنشاهان نـه سنی و نـه شیعی چندان مسموم کرده اند کـه در فضای روحی اکثر ما هم نفوذ کرده است.»

مفتی زاده ضمن اشاره بـه مرجع تقلیدی کـه «تهدید کرده بود کـه اگر قانون سابق را درون مورد مذهب تغییر دهید عمامـه ام را بـه گردنم مـی اندازم و تمام ایران را با پای پیـاده بـه عنوان تظلم و دادخواهی دور خواهم زد!» ادامـه مـی دهد: «و راستی درون آن جلسه درون عین اینکه سخت از امام عصبانی و آزرده بودم کـه چرا نمـی تواند انقلابی تصمـیم بگیرد، و وعده های سابق خود را برآورده سازد؛ وقتی بـه مخالفان فرصت طلب و جنجال چی و توطئه گر اشاره کرد، از اعماق قلب دلم برایش سوخت (هر چند درون آن زمان از آن همـه وقاحت و ابتذالی کـه در امثال آن تلگرامـها نمایـان مـی شده هنوز خبر نداشتم) و باز آرزو مـی کنم کـه ای کاش امام و دیگر پیش‌روان صمـیمـی انقلاب بطور کامل خصلت مسلمانان انقلابی را – کـه از هیچ چیزی واهمـه نداشته باشند، و همـه پوسته ها را بشکنند، و اسلام پیش از درست شدن مذاهب را (که فقط اسلام بود، و دیگر هیچ) زنده سازند – داشتند! کاش! خدا توفیق درست فکر و صمـیمانـه و شجاعانـه تصمـیم گرفتن را درون مخلصانشان روز افزون کند، و نامخلصان را از سر راهشان بردارد.» (۵۸)  

ب. بار دیگر درون همان کتاب بـه گوشـه دیگری از همـین دیدار اشاره مـی کند: «در آن اوائل معلوم بود کـه امام بسیـاری از واقعیت‌ها را آن‌چنان‌که هستند تقریبا درک مـی‌کنند و حتی که تا چند ماه بعد از انقلاب هم گاهی فریـادش از قدرتهای مسلط بر انقلاب بلند مـی شد. مثلا درون ایـامـی کـه به اصطلاح خبرگان (که عده ای از آنان از جهات مختلف مستثنی بودند و اهلیت داشتند) سرنوشت انقلاب را رقم مـی زدند! به منظور شرح واقعه ها با نمایندگان سیستان و بلوچستان و عده ای از علمای ان منطقه و کردستان بـه دیدار امام رفتیم. عصبانیتم چنان شدید بود کـه با عباراتی خشن و تند صحبت کردم، و تنفر و تصمـیم بر کناره گیریم را اعلام نمودم. همـین عصبانیت شدید من عاملی شد کـه امام با تمام صراحت و صداقت عقده و حسرتهایی را کـه از دست این قدرت پرستان عمامـه پوش دین فروش درون دل دارد بر زبان آورد و ناتواتی و حتی واهمـه عمـیق خود را از اینکه اقدامـی بـه خلاف مـیل آنان انجام دهد آشکار سازد (همچنان‌که چند روز بعد از آن هم درون یک سخنرانی ناتوانی خود را درون مقابله با آنـها کـه به قول ایشان – با تسبیح و عبا و عمامـه – بـه دین خیـانت مـی کنند، با ایما و اشاره بیـان کرد).

اما متاسفانـه زمان گذشته و مـیدان به منظور همان تسبیح و عبا و عمامـه  داران خالی بوده و اکنون مـی بینیم کـه چه اندازه لحن سخن و امام عوض شده و متاسفانـه تقریبا از حد رهبر یک انقلاب که تا حد مع یک گروه خاص پائین آمده است. و چه کار مـی شود کرد؟ عده ای از آنـها کـه انتظار مـی رفت اسلامـی رفتار کنند و انقلاب را نگهبانی کنند، از همان اول بـه حالت جبهه بندی افتادند، و انـها هم کـه تا مدتی مقاومت د، و با مسیر انقلاب پیش آمدند، اکثر خسته شدند و یـا درماندند و رفتند (و متاسفانـه نمـی دانم چگونـه امام متوجه عمق این خطر نمـی شود! که تا به فکر چاره بیفتد. هرچند همانطور کـه خود مـی گفتند و واقعا درست هم هست ظاهرا مشکل سنگین تر از آن هست که چاره پذیر باشد)، درون حالی کـه این عده چون مسئله خطرناک سوء ظن و حساسیت ناشی از افکار مذهبی بر سر راهشان نبود، حتما تا آخر مقاومت مـی د، زیرا همـه مشکلها درون برابر این مشکل، بسیـار کوچاچیز و قابل حل است. و راستی این مسلمانان صمـیمـی را هم تقریبا درون حدود همان مسلمانانی کـه از اول بـه فکر جبهه گیری افتادند، درون برابر اسلام و ملت مسلمان ایران و انقلاب با عظمت این ملت مدیون و بدهکار و معاقب مـی دانم.

آری ای و برادر مسلمان این چنین هست گوشـه ای از ماجرای جگرسوزی کـه در دوران انقلاب ایران همـیشـه درون دل پنـهان داشته ایم و هنوز هم خود را مجاز نمـی دانم کـه تمام آنـها را بیـان کنم…. خدای متعال آگاه هست که هم اکنون نیز سخت درون عذابم از اینکه نمـی توانم آن طور کـه دلم مـی خواهد بـه انقلاب تو خدمت کنم.. و اکنون کـه از تعهد خود قصور نورزیده ام حق دارم از خدا بخواهم کـه یـا ما را راهی به منظور خروج از این بن بست و معمای سرسام آور بنمایـاند یـا امام را از عمق فاچعه ای کـه در پیش هست آگاه سازد و قدرت مقابله بخشد، و یـا قدرت پرستان ریـاکار مسلط بر انقلاب را رسوا و نابود سازد، و یـا ملت را آگاهی بخشد کـه حساب این دنیـاپرستان و قانون اساسی و کار و رفتارهایشان از حساب اسلام جداست و به واسطه خیـانتهای این عده مسلمان نما از اسلام گلایـه مند نشوند. (۵۹)

ج. مفتی زاده درون نامـه مورخ ۲۹ مرداد ۱۳۵۹ خود بـه آقای خمـینی بـه سخنان خود و آقای خمـینی درون این دیدار استناد کرده است: «بعضی از ادله ترک رابطه با حکومت را درون آخرین دیدار درون قم بـه هنگام کار مجلس خبرگان بیـان کردم…. رهبر گرفتار انقلاب! مـی دانم کـه قدرت پرستی و امتیـازجویی بعضی مراجع ناصالح تقلید و حزبی‌های گروه‌گرای ضدامت قلب پرتوانت را رنجور ساخته هست و شکوه‌هایت درون آخرین دیدار تابستان (۶۰) پارسال، و اشاره‌هایت بـه صاحبان تسبیح و عبا و عمامـه نفاق و تاکیدهایت بر سپردن وظایف بـه ملت و کنار زدن حزبی‌ها و فریـادهای گاهاهت از برتری طلبان حتی ناآگاهان را هم از فشاری کـه تحمل مـی کنید آگاه مـی سازد » (۶۱)

اولا درون دیدار ۲۴ مـهر ۱۳۵۸ کـه آخرین دیدار مفتی زاده با آقای خمـینی است، جمعی از علمای کردستان و سیستان و بلوچستان از جمله مولوی عبدالعزیز ملازاده و حمـیدالله مـیرمراد زهی تنـها نمایندگان اهل سنت درون مجلس خبرگان شرکت داشتند. ثانیـا ابتدا مفتی زاده سخن مـی گوید. وی مـی گوید شیعیـان مـی پندارند ستمـهایی کـه در گذشته (بعد از خلفای راشدین) از جانب حکومتهای وقت برسرشان آمده از جانب اهل سنت بوده است، درون حالی کـه آن حکومتها ضد کتاب و سنت بوده اند، آنچنانکه اگری جنایـات صفویـه را بـه پای تشیع بگذارد اشتباه است. هیچکدام از این حکومتها اسلامـی نبوده اند. جمـهوری اسلامـی قرار هست حکومتی اسلامـی باشد و با حکومتهای گذشته متفاوت باشد. ثالثا مفتی زاده با عباراتی تند و خشن با نـهایت عصبانیت تنفر و تصمـیم بر کناره گیریش را بـه آقای خمـینی اعلام مـی کند.

رابعا بعد از صحبت مفتی زاده آقای خمـینی هم بـه صراحت سخن مـی گوید و از مخالفت فرصت طلب و جنجال چی و توطئه گر یـا بـه تعبیر دیگر قدرت پرستان عمامـه پوش دین فروش (تعابیر همـه درون روایت مفتی زاده آمده است) مـی نالد، و ناتواتی و حتی واهمـه عمـیق خود را از اینکه اقدامـی بـه خلاف مـیل آنان انجام دهد آشکار سازد، بـه نحوی کـه مفتی زاده درون عین عصبانی بودن از انقلابی عمل ن آقای خمـینی دلش بـه حال وی مـی سوزد. بنابراین تحلیل آقای خمـینی از اشکالات اطلاع دارد، اما روحانیون مرتجعین دستش را بسته اند و او از ترس آنان قدرت اقدام انقلابی ندارد. مفتی زاده خود از قدرت ارتجاعی با ماموستاهای مرتجع کردستان دل خونی دارد لذا از عمق وجود درد دل آقای خمـینی را لمس مـی کند.  

بحث دوم. روایت شاگرد

به روایت سعدی قریشی شاگرد مفتی زاده کـه در این ایـام درون معیت استاد خود بوده است، مفتی زاده درون تاریخ ۲۴ مـهر ۱۳۵۸ همراه با بیش از بیست نفر از علمای اهل سنت کرد و بلوچ به منظور اتمام حجت با رهبر جمـهوری اسلامـی روانـه قم مـی شود. علاوه بر مفتی زاده شاخص ترین عالم این هیأت مولوی عبدالعزیز زعیم اهل سنت بلوچستان و نماینده اول این استان درون مجلس خبرگان بوده است. قرار مفتی زاده با عبدالعزیز این بود کـه ما به منظور اتمام حجت درون استیفای حقوق اهل سنت درون قانون اساسی نزد آقای خمـینی مـی رویم. اگر ایشان نپذیرفت شما مجلس خبرگان را ترک مـی کنید.

مفتی زاده بـه عنوان سخنگوی هیأت اهل سنت انتظارات خود را از جمـهوری اسلامـی خصوصا آقای خمـینی مبنی بر بـه رسمـیت شناختن حقوق مساوی اهل سنت با اهل تشیع ابراز داشت. آقای خمـینی پاسخ داد: من درون این قضیـه مانع نیستم. مراجع و علما با خواسته شما موافقت نمـی کنند. مفتی زاده این بار خطاب بـه آقای  خمـینی با صراحت گفت: بـه امـید اینکه محصول انقلاب حکومت اسلامـی هست حمایت کردم، حال متوجه شدم آنچه مستقر شده حکومت شیعی آن هم از نوع ارتجاعی آن است. من دیگر این حکومت را اسلامـی نمـی دانم. (۶۲) آقای خمـینی برخاست. احمد خمـینی بـه پدرش گفت: مولوی عبدالعزیز بنا دارد مجلس خبرگان را ترک کند. آقای خمـینی پاسخ داد: نـه! ترک نمـی کند! احمد خمـینی ادامـه داد: قصد ایشان جدی است. آقای خمـینی با قوت گفت: چنین نمـی کند! عزالدین درون کردستان خونریزی کرد، مولوی درون بلوچستان خونریزی نمـی کند! مولوی عبدالعزیز از این پاسخ رهبری بوی تهدید استشمام کرد  و با جمله «اوامر شما مطاع است» تسلیم شد و از ترک مجلس خبرگان منصرف گشت.

بعد از آن دیدار مفتی زاده خطاب بـه مولوی گفت: مگر قرارمان این نبود کـه در صورت عدم پذیرش درخواست‌هایمان شما مجلس خبرگان را ترک کرده بـه زاهدان برگردید؟مولوی با نرمش پاسخ داد: من نمـی توانم مثل شما برخورد کنم.در هر حال بعد از این جلسه برخی از علمای اهل سنت مستقیما بـه ملاقات آقای کاظم شریعتداری از مراجع تقید شیعه رفتند که تا ادعای آقای خمـینی درباره نظر دیگر مراجع درون زمـینـه حقوق مساوی اهل سنت با شیعیـان را جویـا شوند. آقای شریعتمداری مفتی زاده را تکریم کرد و همانند آقای خمـینی شخصا با اعطای حقوق اهل سنت مشکلی نداشت. وی از روابط حسنـه سنی و شیعه تعریف کرده گفت «من با تساوی کامل حقوقی شیعه و سنی درون قانون اساسی موافقم. البته کاری از من بر نمـی آید.» مفتی زاده بعد از بازگشت از ملاقات با آقایـان خمـینی و شریعتمداری کـه آخرین ملاقات وی با رهبر جمـهوری اسلامـی است، درون حسینیـه ارشاد سخنرانی کرد. (۶۳)

روایت قریشی با روایت استادش مفتی زاده منافاتی ندارد، البته حاوی نکات دیگری هست از جمله قرار کناره گیری نمایندگان اهل سنت خبرگان از شرکت درون مجلس درون صورتی کـه آقای خمـینی تقاضایشان را نپذیرد، کـه عملی نمـی شود. این نمته درون هر دو روایت مشترک هست که آقای خمـینی توپ را بـه زمـین مراجع و علمای سنتی انداخته و آنـها را مانع اصلی تساوی حقوق اهل سنت با شیعیـان درون قانون اساسی معرفی کرده است. اینکه آقای خمـینی درون این زمـینـه تعصب مراجع سنتی از قبیل آقای گلپایگانی یـا علمایی از قیبل آقا مرتضی حائری یزدی را نداشت حرف درستی است. اما از نظر نباید دور داشت کـه اقای خمـینی جلب رضایت مراجع و فقهای سنتی را بر جلب رضایت اهل سنت ترجیح مـی داد و حاضر نبود به منظور درج تساوی حقوق مذهبی درون قانون اساسی هزینـه ای بدهد.

مطلب سوم. سخنرانی انتقادی حسینیـه ارشاد

تاریخ این سخنرانی مـهم با عنوان «کردستان و انقلاب ایران» یـا «آخرین دیدار و آخرین حرف» ۲۶ مـهر ۱۳۵۸ است، یعنی بعد از تصویب اصل ۱۲ قانون اساسی و قبل از تصویب اصل ۱۱۵. خلاصه ای از این سخنرانی بـه شرح زیر است:

[۱] مفتی زاده درون این سخنرانی ابتدا بـه کردستان مـی پرازد و مسائل کردستان را بـه سه دسته مردمـی، شبه مردمـی و ضد مردمـی تقسیم مـی کند. مسائل مردمـی ستمـهای مذهبی، ملی و طبقاتی شدیدتر از دیگر نقاط کشور است. مراد از مسائل شبه مردمـی رویکردهای عدالت خواهانـه مارکسیستی درون کردستان مـی باشد. رویکرد ضدمردمـی متعلق بـه عوامل رژیم گذشته، فئودالها، برخی روحانیون (اعم از اهل طریقت و شریعت) است. مفتی زاده برنامـه دو دسته اخیر را درون این استان نقد نموده، ستمـهای سه گانـه بـه اهالی کردستان را تشریح مـی کند.  

 [۲] بخش دوم سخنان مفتی زاده درباره نسبتش با انقلاب بود. بـه نظر وی بازسازی اسلام تنـها با بازگشت بـه قرآن مـیسر است. وی از تلاشـهای خود به منظور هماهنگی اهل سنت و شیعه و محدود مذهب گرایی به منظور ارتقای بـه اسلام‌گرایی قرآنی دفاع مـی کند. اسلام و قرآن دریـاست، مذاهب چه تسنن و چه تشیع رودهای منشعب از این دریـاست. حتما به دریـای قرآن و اسلام برگشت. او از همکاری های خود با شیعیـان انقلابی از قبیل طالقانی، منتظری و بازرگان قبل از انقلاب مـی گوید. مفتی زاده از ضعف سازمان جمـهوری اسلامـی از هر حیث انتقاد مـی کند. ما خودمان را به منظور استقرار حکومت آماده نکرده بودیم. درگیرشدن به منظور اصلاح سیـاسی انقلابی ما را از پیگیری فعالیتهای اصلی دینی‌مان بازمـی داشت، اما موقتا پذیرفتیم. او از اقدامات مسئولان جمـهوری اسلامـی اعم از قوای نظامـی، انتظامـی و اجرائی خصوصا استاندار کردستان ابراهیم یونسی و نیز عملکرد کمـیته های انقلاب اسلامـی و دادگاههای انقلاب اسلامـی درون کردستان (۶۵) بشدت انتقاد مـی کند.

[۳] بخش سوم و اصلی سخنان مفتی زاده دفاع از حکومت شورایی است. او نـهضت و نظام اسلامـی را سه مرحله مـی داند. مرحله نـهضت «یـا ایـها المدثر قم فانذر» کـه شروع فردی حرکت انقلابی است. مرحله دوم «شاورهم فی الامر» کـه رهبر انقلاب موظف بـه م با مردم و اقدام هست اما بعد از م شخصا تصمـیم مـی گیرد. مرحله سوم «امرهم شوری بینـهم» کـه دیگر رهبری درون کار نیست، و اداره جامعه بر اساس شوراست. ما الآن درون مرحله سوم هستیم. تنـها راه اداره اسلامـی کشور شوراست.

[۴] درون نقد برخی اصول قانون اساسی: قانون اساسی کشور اسلامـی حتما متخذ از قرآن باشد. این چه قانون اساسی هست خبرگان تدوین کرده اند؟ قوانین اساسی شرق و غرب را جلوشان گذاشته اند. این قانون اساسی هیچ ربطی بـه قرآن ندارد. اگر چه هستند بینشان افرادی آزاده و مطلع اما محصول کارشان قابل قبول نیست. بشکند دستشان با این قانون نوشتنشان! بـه جای رسمـیت بخشیدن بـه حکومت شوراها رفته اند سراغ ولایت فقیـه. این همان مقام سلطنت سابق هست با پسوند اسلامـی فقیـه. اصل منحوس دوازده کـه تبعیض مذهبی را بـه جای تساوی و برادری دینی بـه رسمـیت شناخته است. همـه تلاشـهای ما به منظور استقرار اسلام و قرآن بـه جای تشعبهای مذهبی برباد رفت. جمـهوری اسلامـی با چنین قانون اساسی معیوبی نوعی دیگر از حکومت طاغوتی است. آنگاه وعده های رهبر انقلاب را بیـاد آورده از عدم وفای بـه عهد حکومت بـه اهل سنت و کردها خصوصا خودمختاری و نظام شورایی شدیدا گلایـه مـی کند.

[۵] من خالصانـه از انقلاب اسلامـی و جمـهوری اسلامـی دفاع کرده ام، بدون کمترین انتظاری. با این قانون اساسی دیگر حاضر نیستم با این رژیم همکاری کنم. بـه دلیل تخلفاتی کـه جمـهوری اسلامـی مرتکب شده است، مفتی زاده رسما  قطع ارتباط و همکاری خود و پیروانش با جمـهوری اسلامـی و بازگشت خود بـه کار اصلی یعنی تبلیغ دینی، انسان سازی و تحقق شوراهای اسلامـی اهل سنت به منظور جلوگیری از خونریزی و برادرکشی را اعلام مـی کند و در نـهایت مـی گوید: تصمـیم با مقام رهبری است، کـه امـیدوارم موفق بـه تصمـیم شوند. (۶۶)

در این سخنرانی نکات فراوانی مطرح شده کـه خارج از موضوع این تحقیق است. اما نکات مرتبط آن بـه شرح زیر است: مفتی زاده انتظارات فراوانی از جمـهوری اسلامـی داشته کـه برآورده نشده است. مـهمترین آن تساوی حقوقی سنی و شیعه درون قانون اساسی است. با اینکه فصل حقوق ملت این قانون کاملا مترقی است، وی بخش مثبت این قانون را بـه دلیل وجود دو اشکال وارد کاملا نادیده گرفته است. آن دو اشکال یکی اصل دوازده مربوط بـه حقوق مذاهب اسلامـی هست که بـه تفصیل گذشت، دیگری اصل ولایت فقیـه هست که بـه نظر او پشت پازدن بـه حکومت شورایی و بازگشت بـه حکومت طاغوتی و پسوند اسلامـی بـه نظام شاهنشاهی است. بـه دلیل این دو اشکال او خبرگان قانون اساسی را نفرین مـی کند کـه دستشان بشکند با این قانون نوشنتشان.

 نکته دوم اعلام کناره گیری از سیـاست و قطع رابطه با جمـهوری اسلامـی است، کـه هم درون دیدار دو روز قبل بـه اطلاع آقای خمـینی رسانیده بود، هم درون اعلامـیه مورخ ۱۷ مـهر به منظور نخستین بار اعلام کرده بود. (هر دو درون مطلب قبلی گذشت) این قهر بـه نفع هیچجز دشمنان اهل سنت و اکراد از یک سو و دشمنان جمـهوری اسلامـی از سوی دیگر تمام نشد. نـه مفتی زاده بالاتر از حضرت موسی بود، نـه آقای خمـینی بدتر از فرعون. موسی کلیم الله از سوی خداوند بـه گفتگوی نرم با فرعون امر مـی شود. قهر مفتی زاده از نظام نوپای جمـهوری اسلامـی (علیرغم خطاهای فاحش فراوان این نظام) مبتنی بر کدام آموزه کتاب و سنت بوده است؟! درون مجموع موضع مذکور از سر احساسات اتخاذ شده، و نـه بر اساس موازین دینی قابل دفاع هست نـه بر اساس موازین سیـاسی و مصلحت اجتماعی قابل توجیـه.

 

مطلب چهارم. منتقد منصف

در این مطلب طی دو بحث بـه شرح زیر گزارشی موجز از دو نامـه مفتی زاده نقل و بررسی مـی شود: خودمختاری اسلامـی!؟ و تقاضای انصاف از مرجع شیعه.هر دو مطلب متعلق بـه تیر ۱۳۵۹ و مواضعی منصفانـه و انتقادی است.

 

بحث اول. خودمختاری اسلامـی!؟

مفتی زاده درون جزوه طرحی اصلاحی درون قانون اساسی درون اوج دلگیری از جمـهوری اسلامـی درون تیر ۱۳۵۹ بار دیگر منصفانـه و مشفقانـه تلقی خود را از خودمختاری ابراز مـی کند: «محرومـیت از عدل و قسط اسلامـی موجب شده هست که ملتهای مسلمان فقط بعضی از حقوق مشروع خود را تحت عنوان خودمختاری جستجو کنند؛ والا آنچه ملتهای مسلمان درون یک جامعه اسلامـی از آن برخوردارند، مساوات کامل درون تمام حقوق سیـاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و … هست که مفهوم آن (نـه ظاهر بدون محتوا) بالاتر از از هر نوع خودمختاری شناخته شده درون جهان است. بعد با توجه بـه این حقیقت، درخواست حقوقی درون قالب خودمختاری واقعا دون شأن یک ملت مسلمان است. زیرا اسلام این چنین حقوقی را به منظور اقلیتهای عقیدتی بـه رسمـیت مـی شناسد. اما قناعت مردم بـه عنوان خودمختاری بـه خاطر نومـیدی از رسیدن بـه حقوقی بالاتر هست که درون اسلام دارند.» (۶۷) مفتی زاده چیزی بیش از «مساوات کامل حقوقی» مطالبه نکرده است. جا داردانی کـه او را بـه تجزیـه طلبی متهم کرده اند خجالت بکشند!

 

بحث دوم. تقاضای انصاف از مرجع شیعه

آقای عبدالله شیرازی درباره بـه رسمـیت شناخته شدن مذهب جعفری از سوی حکومت پاکستان ابراز نظر کرده بود. مفتی زاده درون نامـه سرگشاده مورخ ۱۷ تیر ۱۳۵۹ بـه این مرجع تقلید مقیم مشـهد نوشت: «با تایید این درخواست  مشروع و بجا – کـه قدمـی هست در راه تحکیم برادری دو برادر مسلمان شیعه و سنی  و هم درون مسیر ذوب مذاهب و احیـای اسلام راستین – انتظار چنین هست که عین همـین اقدامات را درون مورد قانون اساسی ایران نیز معمول فرمایید!» (۶۸) درخواستی کاملا بجا و منطقی است. عدالت اقتضایی جز این ندارد. ظاهرا این آخرین مطلبی هست که از مفتی زاده امکان انتشار درون جرائد جمـهوری اسلامـی یـافته هست و بعد از آن درج هر مطلبی از وی ممنوع شده است.

باب پنجم. وعده سرخرمن اصلاح اصل دوازدهم درون متمم قانون اساسی

جراید اول بهمن ۱۳۵۸ وعده رهبر جمـهوری اسلامـی مبنی بر اصلاح اصل دوازدهم درون متمم قانون اساسی را منتشر د. اصلاح این اصل مطالبه اصلی رهبران اهل سنت درون آن زمان بود. ده سال بعد درون زمان ابلاغ محورهای هشت گانـه بازنگری قانون اساسی اصلاح اصل دوازده بـه منصه فراموشی سپرده شده بود! این باب طی دو مطلب بـه وعده مذکور درون بهمن ۱۳۵۸ و خُلف ان درون اردیبهشت ۱۳۶۸ مـی پردازد. رهبران اهل سنت بلوچستان روشی متفاوت با رهبران اهل سنت کردستان درون این زمـینـه پیش گرفتند. اما هیج کدام بـه نتیجه نرسیدند! این باب مجموعه کوششـهای اهل سنت بلوچستان درون این زمـینـه است.

مطلب اول. وعده اصلاح اصل دوازدهم

این مطلب حاوی دو سند تاریخی است: دست خط آقای خمـینی و گزارش دکتر ابراهیم یزدی نماینده وقت رهبری درون أمور استانـها.

بحث اول. دست خط آقای خمـینی

«به پیشنـهاد برادران اهل تسنن و بوسیله رهبر انقلاب امام خمـینی ترمـیم اصل ۱۲ تایید شد.» مشروح این خبر بـه قرار زیر است: «امام پیشنـهاد اهل تسنن مبنی بر ترمـیم اصل ۱۲ را تایید کرد. قم- خبرگزاری پارس- پیشنـهاد ترمـیم اصل ۱۲ قانون اساسی جمـهوری اسلامـی ایران کـه از طرف برادران اهل سنت بوسیله آقای دکتر ابراهیم یزدی بـه عرض امام رسیده بود مورد تایید امام خمـینی رهبر انقلاب اسلامـی ایران قرار گرفت و امام زیر نامـه پیشنـهادی مرقوم داشتند:

«ترمـیم این اصل و بعضی اصول دیگر – کـه در متمم قانون اساسی نوشته مـی‌شود و تصویب آن، درون صلاحیت ملت هست و بـه رفراندم گذاشته مـی‌شود – از نظر این جانب بلا مانع است. روح الله ال الخمـینی» (۶۹)

بحث دوم. گزارش دکتر ابراهیم یزدی

به گزارش خبرنگار خبرگزاری پارس از قم متن نامـه دکتر ابراهیم یزدی بـه شرح زیر مـی باشد:‌

باسمـه تعالی …. حضور محترم حضرت آیت الله العظمـی امام خمـینی رهبر انقلاب اسلامـی ایران – همانطوری کـه مطلع هستید از جانب پیروان اهل تسنن نسبت بـه برخی از أصول قانون اساسی جمـهوری اسلامـی ایران نگرانی‌هائی ابراز شده هست و درون سفر بـه استان سیستان و بلوچستان یکی از مسائلی کـه مورد بحث و مذاکره قرار گرفت همـین مسائل بوده است. بدنبال این مذاکرات آقایـان مولوی عبدالعزیز و مولوی مصلح الدین ترمـیم اصل دوازدهم را بـه شرح زیر کتبا پیشنـهاد نموده اند: 

«اصل‏ دوازدهم‎‎‎: دین‏ رسمـی‏ ایران‏، اسلام‏ و مذهب‏ جعفری‏ اثنی‏ عشری‏ [است]‏ و این‏ اصل‏ الی‏ الابد غیر قابل‏ تغییر است‏، اما مذاهب‏ دیگر اسلامـی‏ – اعم‏ از حنفی‏، شافعی‏، مالکی‏، حنبلی‏ و زیدی‏ – درون مناطقی کـه پیروان آنـها [در] اکثریت هستند نیز رسمـیت داشته و در دادگاههای حقوقی و جزائی مقررات فقه این مذاهب نیز معتبر خواهد بود با حفظ حقوق‏ پیروان‏ سایر مذاهب‏.»

در همـین نامـه افزوده شده: درون تاریخ شنبه ۸ دی ماه ۵۸ هیأت ویژه اعزامـی بـه استان سیستان و بلوچستان ضمن گزارش سفر و مأموریت خود پیشنـهاد آقایـان را عنوان نمود کـه مورد تصویب حضرت عالی قرار گرفت و توصیـه فرمودید کـه به نظر شورای انقلاب برسد. شورای انقلاب درون روز شنبه ۸ دی ۵۸ بعد از استماع گزارش هیأت ویژه پیشنـهاد ترمـیمـی بالا را بـه اتفاق آراء تصویب نمود. اکنون با توجه بـه مراتب فوق درخواست مـی شود دستور فرمایید که تا مسئولین أمور کـه طبق موازین قانونی قرار هست متمم قانون اساسی را تدوین نمایند، پیشنـهاد ترمـیمـی اصل دوازدهم بشرح بالا را درون دستور کار خود قرار بدهند که تا رفع نگرانی‌های برخی پیروان اهل تسنن بشود. با تشکر و سلام. دکتر [ابراهیم] یزدی.» (۷۰)

اقدام دو رهبر اهل سنت بلوچستان درون انتقال دغدغه دینی خود بـه رهبر جمـهوری اسلامـی از طریق ابراهیم یزدی ناصحانـه بوده است. کار دکتر یزدی درون انتشار مستندات این درخواست درون روزنامـه ها نیز هوشمندانـه بوده است. آقای خمـینی درون پاسخ خود ترمـیم اصل ۱۲ دیگر را بـه زمان بازنگری قانون اساسی موکول کرد و تصویب آن را درون صلاحیت ملت و نمایندگان آن دانسته است. آنچه از خود مایـه گذاشته این هست (اگر درون چنین مجلسی این أصول اصلاح شود و در رفرندام رای بیـاورد) «از نظر این جانب بلا مانع است.» اگر آقای خمـینی بـه وعده خود عمل مـی کرد روش علمای اهل سنت بلوچ بر روش مفتی زاده (کناره گیری و قطع رابطه با جمـهوری اسلامـی) رجحان داشت، اما ….!

مطلب دوم. خلف وعده مقام رهبری

ده سال بعد درون اردیبهشت ۱۳۶۸ آقای خمـینی تصمـیم بـه تدوین متمم قانون اساسی گرفت. طی حکمـی بـه رئیس جمـهور محدوده مسائل مورد بحث درون متمم را درون هشت محور تعیین کرد: «۱-  رهبری، ۲- تمرکز درون مدیریت قوه مجریـه، ۳- تمرکز درون مدیریت قوه قضاییـه، ۴- تمرکز درون مدیریت صدا و سیما بـه صورتی کـه قوای سه‌گانـه درون آن نظارت داشته باشند، ۵- تعداد نمایندگان مجلس شورای اسلامـی، ۶- مجمع تشخیص مصلحت به منظور حل معضلات نظام و م رهبری بـه صورتی کـه قدرتی درون عرض قوای دیگر نباشد، ۷- راه بازنگری بـه قانون اساسی، ۸- تغییر نام مجلس شورای ملی بـه مجلس شورای اسلامـی‌.» (۷۱)

در حکم متمم قانون اساسی کمترین اشاره ای بـه وعده ۱ بهمن ۱۳۵۸ مبنی بر اصلاح أصول مرتبط با تبعیض مذهبی نشده است. اگر آقای خمـینی درون آن زمانالت داشته (پنج هفته بعد از دنیـا رفته است)، دفتر او مـی توانست و باید پیگیر وعده ها یـاو باشد. دفتر آقای خمـینی بـه روی خود نیـاورد کـه ده سال قبل مقام رهبری چه وعده ای بـه اهل سنت داده بود. شورای بازنگری قانون اساسی نیز ترجیح داد بـه دغدغه اهل سنت وقعی ننـهد. درون آن زمان ابراهیم یزدی هم سالها بود پشت دری شده بود و از جمله لیبرالهای مغضوب نظام محسوب مـی شد. دو رهبر اهل سنت بلوچ کـه چنین درخواستی کرده بودند از دنیـا رفته بودند. احمد مفتی زاده هم هفتیمـین سال زندانش را تحمل مـی کرد.

آقای خمـینی وعده های متعددی درون سالهای ۵۷ و ۵۸ بـه مردم داد کـه خلاف آن عمل شد: وعده داد کـه خودش درون حکومت سمتی نداشته باشد و به ارشاد اکتفا کند. وعده داد کـه جمـهوری اسلامـی حکومت آخوندی نباشد و روحانیون مصادر اصلی حکومت نباشند. وعده داد جمـهوری اسلامـی جمـهوری باشد مثل جمـهوری درون اینجا (آن زمان درون نوفل لوشاتو پاریس بود)، وعده داد حتی مارکسیستها هم آزاد باشند، وعده داد هری بتواند مثل صدر اسلام آزادانـه و بدون ترس از زمامداران انتقاد کند، وعده داد کـه خود مردم به منظور اداره کشورشان تصمـیم بگیرند وی برایشان تصمـیم نگیرد، وعده داد شیعه و سنی از حقوق مساوی برخوردار باشند (وعده مورخ ۱۶ بهمن ۱۳۵۷ بـه احمد مفتی زاده)، وعده داده بود کـه حکومت جمـهوری اسلامـی باشد و از ولایت فقیـه هرگز سخن صریحی درون سالهای ۵۶ که تا تابستان ۵۸ بـه مـیان نیـاورده بود ، وعده داده بود أصول مورد انتقاد اهل سنت درون قانون اساسی درون بازنگری اصلاح شود … (۷۲) هیچکدام از این وعده ها عملی نشد. مـی توان گفت درون زمان وعده وی التفات داشته اما تقیـه مـی کرده یـا توریـه مـی کرده است. اما رهبر سیـاسی اخلاقا و شرعا مجاز نیست بر سر مردم کلاه شرعی بگذارد. از منظر عمومـی این روش صادقانـه نبوده و متاسفانـه «خدعه» محسوب مـی شده است.

 

باب ششم. ادامـه تذکرات سیـاسی بـه مقامات جمـهوری اسلامـی

اگر چه مفتی زاده درون اواخر مـهر ۱۳۵۸ اعلام کرد کـه به اعتراض از سیـاست کناره گیری کرده اوقاتش را مصروف تبلیغ دینی و تعلیم و تربیت قرآنی خواهد کرد، اما سیر حوادث باعث شد کـه او درون عین عمل نسبی بـه وعده خود تذکرات خود را بـه مقامات سیـاسی از طریق نامـه درون سال ۱۳۵۹ ادامـه دهد. این باب شامل چهار مطلب بـه شرح زیر است: بازگشت بـه قرآن و تعلیم و تربیت، نامـه خیرخواهانـه بـه آقای خمـینی، نامـه مشفقانـه بـه آقای منتظری، و تحت نظر قرار گرفتن بـه بهانـه مقابله با ترور! مدارک این باب مربوط بـه ادهه سوم تیر که تا آبان ۱۳۵۹ است. 

مطلب اول. بازگشت بـه قرآن و تعلیم و تربیت

اعلامـیه ۲۱ تیر ۱۳۵۹: «کار ما از این بعد تنـها پرورش و آموزش و تبلیغ اسلامـی هست بدون اینکه با مسائل سیـاسی عملی روز خود را درگیر سازیم. و هر مسلمانی کـه مـی‌خواهد با من هم مسیر باشد حتما این تذکّر را بـه طور جدّی رعایت کند و از هرگونـه تظاهرات و عمل و سخنی تحریک آمـیز – کـه یقیناً بـه زیـان ملّت مـی‌باشد – بپرهیزد و هرگاه بخواهد درون برنامـه‌ای عمومـی یـا تظاهراتی کـه از طرف دیگران اعلام مـی‌شود شرکت جوید، حتما با عموم هماهنگ باشد. و اگر اقدامـی یـا شعاری را نامطلوب دید حدّاکثر عمل او حتما همـین باشد کـه از همراهی با آن خودداری ورزد… تنـها عامل بدبختی‌های مسلمانان، بیگانـه شدن از قرآن بود؛ و اکنون نیز تنـها وسیله‌ آگاه شدن و خوشبختی و رستگاری مسلمانان و رهایی از بند اسارت جهانخواران و دام‌های تزویرشان فقط بازگشت بـه سوی قرآن است، و جز این راهی درست و مستقیم وجود ندارد. اگر شما این سفارش را دقیقاً بـه اجرا درآورید دیگر درون خطا و گناهانی کـه آگاهانـه و نا‌آگاهانـه بـه تحریک آشوب دست مـی‌زنند، شریک نخواهید گشت، و دربرابر خدا و خلق خدا مسئولیتی متوجّه شما نخواهد شد.» (۷۳) مفتی زاده دلگیر از ناملایمات سیـاسی بـه قرآن پناه مـی برد و فعایتهای خود درون تعلیم و تربیت دینی پیروانش متمرکز مـی کند.

مطلب دوم. نامـه خیرخواهانـه بـه آقای خمـینی

احمد مفتی زاده با اینکه اعلام کناره گیری از سیـاست را کرده است، اما باز از سر دلسوزی به منظور انقلاب درون تاریخ ۲۰ مرداد ۱۳۵۹ بار دیگر به منظور «امام خمـینی، رهبر نستوه انقلاب با عظمت ملت مسلمان ایران، مرد قوی و بزرگی کـه قدرت پرستان کوچک با تظاهر بـه همراهی تو، تو را کوچک و خود را بزرگ و تو انقلاب را فدای امـیال خود گردانیده اند!» نامـه مـی نویسد. این دومـین نامـه مفتی زاده بـه آقای خمـینی درون حد اطلاع من است. درون این نامـه مفتی زاده بین «مـیراث خواران انقلاب» و آقای خمـینی «رهبر گرفتار انقلاب!» تمایز قائل شده است. با استناد بـه سخنانی کـه در آخرین دیدار (مـهر ۱۳۵۸) رد و بدل شده مـی پندارد آقای خمـینی گرفتار فشار برخی مراجع ناصالح تقلید و گروه گرایـان حزب جمـهوری اسلامـی است. مفتی زاده از خیـانت قدرت پرستان حاکم بـه مردم کردستان و خودش به منظور آقای خمـینی درد دل مـی کند و دست کمک بـه سوی او دراز مـی کند:

«خطر نابودی ظاهری یـا معنوی انقلاب بوسیله همـین گروه قدرت پرست حاکم بر سرنوشت انقلاب بسیـار جدی است، و رفع این خطر جز بوسیله شما مقدور نیست…. تنـها درون صلاحیت یـا مسئولیت شماست کـه برای انحراف روزافزون انقلاب و انزوای دلسوزان انقلاب چاره ای بیندیشید. اگر خیـانت دنیـاپرستان تنـها همـین بود کـه آن همـه یوسفهای انقلاب را بـه چاه نسیـان مـی فرستادند که تا «یخل لهم وجه ابیـهم» و یـا ترا از مقام رهبری انقلاب که تا منزلت مع یک قشر و گروه خاص پائین مـی آورردند، اما درون نیت و عمل با تو بودند، باز جای شکرش باقی بود. ولی قضیـه بـه مراتب ضداسلامـی تر از اینـهاست . اینـها از عنوان و تقوای تو روپوشی به منظور پنـهان ساختن اتراف و ااستکبار و از اسلام و انقلاب حربه ای به منظور توجیـه خود و طرد مخالفان ساخته اند کـه هر روز بر عده مخالفان تو و نومـیدان از اسلام و انقلاب مـی افزایند.» (۷۵)

 درخواستهای مفتی زاده بسیـار حداقلی است: «انتظار دارم بـه خاطر حفظ وحدت و برادری اسلامـی و حیـات مسلمانان و حفظ انقلابی کـه در محاصره أنواع خطرات هست اگر کنار زدن قدرت پرستان مقدور نیست لااقل قاطعانـه دستور فرمایید کـه أولا درون کردستان و سایر بلاد اهل سنت از توطئه و اقدامـهای تفرقه انداز دست بردارند. ثانیـا درون اصلاح قانون اساسی مقاد طرحی را کـه یک نسخه آن ضمـیمـه هست رعایت کنند.» (۷۶) نامـه مفتی زاده اگرچه نسبت بـه مسئولین جمـهوری اسلامـی عمـیقا انتقادی هست اما نسبت بـه شخص رهبر انقلاب آقای خمـینی و اصل انقلاب بسیـار همدلانـه، صمـیمانـه و مشفقانـه است. اگر آقای خمـینی بـه جمله آخر نامـه مفتی زاده عنایت کرده بود «اگر بـه به مصلحت اسلام و مسلمانان هم توجه نشود، انصاف حکم مـی کند کـه لااقل اصل وَإِذَا حُيِّيتُم بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا [نساء ۸۶؛ هرگاه بـه شما تحیّت گویند، پاسخ آن را بهتر از آن بدهید؛ یـا (لااقل) بـه همان گونـه پاسخ گویید] رعایت شود» (۷۷) و به تحییت مفتی زاده درون حد توصیـه قرآن پاسخ داده بود فجایع بعدی درون حق این مسلمان صالح صادق پیش نمـی آمد.

مطلب سوم. نامـه مشفقانـه بـه آقای منتظری

مفتی زاده درون تاریخ ۲ آبان ۱۳۵۹ نامـه مفصلی به منظور «مرد اخلاص و تقوی، برادر ایمان و تعهد حضرت آیت الله العظمـی منتظری» فرستاد و در آن گزارشی از ستمـهایی کـه به مسلمانان اهل سنت کردستان و شخص او مـی رود درون مـیان نـهاد. این نخستین نامـه مفتی زاده بـه ایشان است. مفتی زاده از جمله نوشت کـه در کردستان کوشش فراوان مـی شودتا مسلمانان محلی را کـه کرد و سنی هستند از بعضی وظایف محصلین محروم کنند و مثلا وظیفه خطیر تعلیمات دینی را بـه غیرکرد غیرسنی بسپارند، حتی درون چند جا از تدریس فقه شافعی جلوگیری کرده اند! و حتی بعضی از این معلمان بـه محصلان مدارس گفته اند کـه باید مثل ما وضو بگیرید و نماز بخوانید، زیرا نماز و وضوی شما باطل است! و محصلان هم این حرفها را به منظور اولیـای خود و دیگران بازگو کرده اند! و یـا اینکه درون مدارس ان با پوشیدن لباس کردی کـه واقعا منطبق با موازین حجاب هست مخالفت کرده اند!» (۷۸) مفتی زاده افتراها و نسبتها یی کـه از سوی «شخصی با نام و عنوان نمایندگی امام» کـه به او زده شرح داده بـه آقای منتظری شکایت مـی برد. (۷۹) درون انتها متذکر مـی شود: «من و مسلمانان هم مسیر حساب شما و دیگر پیشروان صادق انقلاب را کـه از اتراف و استکبار و تزویر بدورید از دیگران جدا دانستیم و تا حدی نسبتا زیـاد همان عواطف و محبت را درون دل حفظ کرده ایم و لذا برادران اینجا تحیـات اسلامـی را بـه حضور خودتان و جناب کاکه محمد [منتظری] و دیگر دوستان صمـیمـی تقدیم مـی کنند و عموما درون مشکل عظیم نجات انقلاب از چنگال مترفان و مستکبران (که این مشکل از آزاد ساختن کشور از سیطره شاهنشاهی مشکل‌تر است!) برایتان آرزوی توفیق مـی کنند.» (۸۰)

مطالبات این نامـه درون اکثر مکتوبات بعدی مفتی زاده تکرار مـی شود. معنای تکرار عدم رفع مشکلات است. حسن نظر او بـه آقای منتظری درون مـیان علمای شیعه و اولیـاء جمـهوری اسلامـی نیز که تا آخر ادامـه دارد.  

مطلب چهارم. تحت نظر قرار گرفتن بـه بهانـه مقابله با ترور!

توطئه جدید علیـه مفتی زاده از زبان خود وی درون نامـه اعتراض بـه مسئولان ارشد نظام: «قبل از ظهر روز چهارشنبه ۲۱ آبان ۱۳۵۹ عده ای زیـاد افراد مسلح بـه خانـه محل اقامت اینجانب و ده نفر از برادران کردستانی کـه در کرماشان محصل یـا معلم اند حمله د. چند قبضه سلاح و مقدار زیـادری دفاتر، اوراق و نامـه را با وسائلی دیگر غارت  د و خانـه را بـه عنوان مرکز جاسوسی و مرکز توزیع اسلحه قاچاق و مرکز ضدانقلاب و یک عنوان دیگر کـه فراموش کرده ام تحت مراقبت مسلحانـه قرار دادند و مرا تحت نظر و ممنوع الملاقات اعلام د، و برادران هم مسکن را و همچنین ده نفر مـهمان را کـه متناوبا از شـهرهای مختلف مـی آمدند با خود بردند و بازداشت د….

 تا دو روز انواع فعالیتهای ننگین و شرک آلود ادامـه داشت. اما بالاخره نگرانی از عالعمل مردم قهرمان و غیرتمند کرماشان درون برابر این گونـه پذیرایی کـه نسبت بـه مـهمان آنان شده و از عالعمل مردم سراسر کردستان و … لحن و روش مسئولان را تغییر داد از جمله با وسائل مختلف تبلیغ د کـه حمله بـه خاطر حفظ جان من از سوء قصد شبکه ای بوده کـه قصد ترور مرا داشته است! و پس از چند روز درون ۲۶ آبان ۱۳۵۹ رادیو کرماشان با تحویل خرواری دروغ شعار مزورانـه و دروغ و تایید اینکه قصد ورود بـه خانـه من محافظت و نگهبانی بوده اعلام کرد کـه فردی درون رابطه با شبکه ای تروریستی را درون این خانـه دستگیر کرده اند! درون حالی کـه از بوجود آورندگان حوادث ۱۲ آبان یعنی پیشمرگان و پاسداران احدی درون خانـه من نبوده است. و سپس درون اخبار روز ۲۷ آبان ۱۳۵۹ رادیو کرماشان با تبرئه مسئولان و تکذیب حمله بـه خانـه من اعلام د کـه اعضای شبکه ترور درون سنندج دستگیر شده اند! راستی رحمت الهی هست که دروغگو حافظه ندارد!

این مطلب زمـینـه سازی توطئه ای عظیم هست علیـه مسلمانان کردستان کـه هم اکنون از راههای مختلف و از جمـیع جهات هدف انواع حمله های سریع و مزورانـه انقلاب خواران مـی باشند… اگر این حکومت بویی از اسلام دارد، نمـی تواند این قضیـه را قاطعانـه تعقیب نکند.»  (۸۱) آیـای بـه داد مفتی زاده رسید؟ آیـا احدی از مقامات بـه شکوائیـه او پاسخ داد؟!  متاسفانـه خیر. این محدودیت تحت نظر بودن که تا آخر آبان ۱۳۵۹ یعنی ده روز ادامـه داشت. البته ناگفته نماند که تا زمان دستگیری محدودیت دیگری اعمال نشد. (۸۲)

چرا مفتی زاده تحت نظر قرار گرفت؟ ظاهرا درون برخورد با وی هنوز اتفاق نظر بین مسئولان نبوده و مشخصا که تا آن زمان دستوری از جانب آقای خمـینی مبنی بر حصر یـا دستگیری او صادر نشده بود. خصوصا کـه نامـه تظلم به منظور همـه مقامات عالی رتبه نظام از جمله آقای خمـینی ارسال شده بود. درون هر حال مواضع مفتی زاده که تا این مقطع درون مجموع نسبت بـه آقای خمـینی محترمانـه هست اگرچه انتقاد عمـیق خود را از دیگران مسئولان نظام مخفی نمـی کند.

فصل سوم. جرم تاسیس شورای مرکزی سنت (شمس)

 

مفتی زاده درون اسفند ۱۳۵۹ شورای مرکزی سنت (شمس) را پایـه ریزی کرد و نخستین کنگره آن را با موفقیت درون تهران با حضور رهبران اهل سنت مناطق مختلف ایران از کردستان، سیستان و بلوچستان، خراسان و کرمانشاه درون فروردین ۱۳۶۰ برگزار کرد. کمتر از دو هفته بعد از برگزاری نخستین گنگره شمس آقای خمـینی درون یک سخنرانی عمومـی بشدت بـه این تشکل اهل سنت حمله کرد و آن را تلاش عربستان و آمریکا به منظور توطئه درون ایران دانست! مفتی زاده و شمس درون نامـه بـه آقایـان خمـینی و منتظری این اتهام را رد و از تشکل دینی اهل سنت دفاع نمودند. نظام بـه طرق مختلف اما همگی غیرقانونی این تشکل صنفی مذهبی را تحت فشار فزاینده قرار داد. درون مرداد ۱۳۶۱ دومـین کنگره شمس درون کرمانشاه با حضور تنـها یک چهارم از اعضای شورای مرکزی برگزار شد. این فصل گزارشی مستند و مشروح از فعالیت شمس از اسفند ۱۳۵۹ که تا مرداد ۱۳۶۱ هست و شامل هفت باب بـه شرح زیر است: تشکل سراسری اهل سنت ایران، کنگره اول شمس، شمس توطئه طائف!، شمس تشکل مذهبی مستقل ایرانی، شمس پیگیر حقوق اهل سنت، کنگره دوم شمس، و سرانجام شمس.

باب اول. دعوت از اهل سنت به منظور تشکل سراسری

این باب بـه اقدامات سه گانـه مفتی زاده درون اسفند ۱۳۵۹ درون تاسیس شورای مرکزی سنت (شمس) اختصاص دارد و شامل سه مطلب بـه شرح زیر است: دعوت نامـه مفتی زاده، أساسنامـه‌ی مقدماتی شمس و دعوت بـه انتخاب اعضای شمس.

 

مطلب اول. دعوت نامـه مفتی زاده

احمد مفتی زاده درون نامـه مورخ ۲۰ اسفند ۱۳۵۹ بـه «علماء اهل سنت و مسلمانان آگاه ایرانی، اعم از سنی و شیعی، به منظور تشکیل اجتماعی جهت جلوگیری از کوته‌بینی و تنگ نظری عده‌ای کـه قانون تفرقه انگیز تصویب د» چنین نوشت:

«بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرحیم. وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (آل عمران/١٠٤)

 عرب، خود را بنور مصطفی سوخت / چراغ  مرده  مشرق  برافروخت 

ولیکن  آن خلافت، راه گـــــــم  کرد / کـه اول، مؤمنان را شاهی آموخت (اقبال لاهوری)

 از زمانی کـه ـ بـه گفته شاعر آگاه اقبال ـ حکومت شوری و دولت خلافت، راه گم کرد و سلطنت جای آن را گرفت، انواع بدبختیـها بسوی مسلمانان روی آورد، کـه “تفرق” معلول مستقیم این انحراف و ریشـه باقی دردها و”أمّ الأمراض” بود. درون قرون انحراف، مردانی بزرگوار با بذل تمام تلاش و توان و نیز با ایثار و فدا جان علیـه تمام بدبختیـها و علیـه ریشـه آنـها: تفرق، و علیـه “علة العلل” همـه حکومتهای ضد شورای دانشمندان اسلامـی، قیـام د. اما ذات تفرق، همـیشـه حربه‌هائی بدست خود کامگان داده کـه بوسیله آن از تأثیر مطلوب تلاش قیـام کنندگان علیـه تفرق و علیـه ریشـه و علت و علیـه پیـامد و معلولهای آن، جلوگیری کرده‌اند.

 قیـام با عظمت مردم با ایمان ایران، که تا آنجا پیش رفت کـه به صورت انقلابی حکومتی، تخت یکی از حکومتهای خود کامـه تاریخ را سرنگون ساخت. امـید چنان بود کـه این انقلاب با انداختن علةالعلل درون ایران بتواند راهش را بسوی درمان دیگر دردها و ریشـه همـه تفرق‌ها ادامـه دهد، که تا در نـهایت از مذاهب اسلامـی و فرقه‌های مسلمان درون ایران و سراسر جهان، دین واحد و امت واحده‌ را باز سازد. اما از آنجا کـه پس از کتاب و سنت تنـها وسیله وحدت و رفع تفرق، اجتماع اولی الأمر (شورای اهل رأی، یـا اهل حل و عقد، یعنی تمام دانشمندان اسلامـی) است، و حکومت درون دست گیرنده زمام انقلاب نتوانست شرایط اینچنین اجتماعی را ـ علیرغم آمادگی مشتاقانـه همـه دانشمندان اسلامـی سراسر عالم ـ  فراهم سازد.

 انقلاب بجای پیشروی بسوی کارهای اساسی بعد از طی اولین مرحله از حیـات دچار “ارتجاع” و ناتوانی گردید و راهش از مسیر انقلابی کـه شعارهای ایـام قیـام تصویر مـی کرد منحرف شد. زیرا “کارنامـه” این انقلاب بصورت قانونی اساسی درآورد کـه بجای ریشـه کن “تفرق” آنرا تثبیت کرد و با اصول متعدد نیز بر آن مـهر ” مشروعیت ” زد! ـ کاری کـه حکومتهای ارتجاعی صلاحیت آنرا درون خود نمـی‌دیدند، و….  از پیش از انقلاب ایـام تشکیل مجلس “خبرگان”و نیز بهنگام فعالیت آن تلاش فراوان شد کـه ” وارثان انقلاب ” با بینش اسلامـی دردها را بشناسند و بدرمان آنـها بپردازند. تنـها دو نماینده حدود یک پنجم جمعیت ایران (۸۳) – یعنی: پیروان سنت- کـه از بلوچستان بودند باز بسیـار کوشیدند کـه سایر نماینده‌ها را راضی کنند کـه لااقل که تا حدی از شدت تفرقه‌ اندازی اصل دوازده همـین قانون بکاهند

 اما متأسفانـه قدرت پذیرش و حتی درک عمـیق حقایق واقعیـات درون اکثریت نمایندگان که تا حد لازم به منظور استمرار بخشیدن بـه حرکت انقلاب گرانقدر ملت ایران نبود. و مجموعا، قانونی تصویب د کـه علاوه بر تفرقه اندازی از جهات مختلف دیگر نیز چندان ایراد و نقص دارد کـه به هیچ وجه صلاحیت “کارنامـه شدن” به منظور انقلاب ملت با ایمان و ایثارگر ایران را ـ کـه در طول ایـام یکساله پیش از انقلابش همواره با “تکبیر” و سایر شعارهای نوید دهنده آینده‌ای اسلامـی، بـه استقبال شـهادت مـیرفت ـ ندارد

 و اکنون بر تمام مسلمانان آگاه ایرانی است، اعم از سنی و شیعی، کـه از سقوط انقلاب با عظمت خود یـا عقیم ماندن آن جلوگیری کنند، و نگذارند کـه خونبهای ده‌ها هزار شـهید ایران و مـیلیونـها و ده‌ها مـیلیون شـهید تاریخ اسلام و آمال ملت ایران و همـه مسلمانان جهان فدای کوته‌بینی و تنگ نظری عده‌ای شود. و بطور خاص بر پیروان صادق سنت حضرت محمد ـ صلی الله علیـه وسلم ـ هست که ـ علاوه بر تلاش مشترک با تمام مسلمانان شیعی دلسوز اسلام بخاطر مستقیم گردانیدن راه انقلاب ـ بکوشند که تا از استمرار حرکت ارتجاعی انقلاب، درون جهت تفرق و اعمال هر گونـه ستم نسبت بـه اهل سنت قاطعانـه جلوگیری شود. بخصوص کـه پس از تصویب اصل ١٢ و سایر اصول تبعیض آمـیز و تفرقه‌انداز قانون اساسی کم و بیش قولا و فعلا درون اینجا و آنجا آثار سوء نیت معان استمرار تفرق علیـه اهل سنت بچشم مـی خورد، و اعدام مرحوم شـهید [بهمن] شکوری، و توجیـه‌های “حاکم شرع” صادر کننده حکم اعدام (۸۴)، نموداری رسمـی و علنی از صدها و هزاران نمونـه از این آثار است.

و بـه حکم موازین سیـاسی و اخلاقی اسلام، هر مسلمانی چه شیعی و چه سنی، بتواند علیـه این جنایـات و ستمـها اقدامـی د، ولی دریغ ورزد درون بارگاه حساب الهی شریک جرم شناخته خواهد شد؛ و با توجه بـه این مسائل، و بنا بـه حکم « ما لا یتم الواجب المطلق الآ بـه فهو واجب»، و بدون اجتماع و تبادل نظر و همفکری صاحب نظران اهل سنت، تصحیح قانون، و رفع هر گونـه ستم دیگر از این مسلمانان مقدرور نیست ـ خود را مکلف دیدیم کـه مرکزی به منظور تشکیل چنین اجتماعاتی درون تهران فراهم آوریم که تا با شرکت همـه دلسوزان مسلمانان سنی، شورایی از افراد واجد الشرایط تشکیل گردد. هم اکنون با استقبال گرم و صمـیمانـه جمعی از جوانان با ایمان از اهل سنت مناطق مختلف ایران، تشکیلات “دفتر مرکزی” این شوری ترتیب یـافته است. امـیدوارم با توفیق و تایید خدای متعال، تلاش صمـیمانـه این جوانان بتواند بزودی بـه برگزاری اولین اجتماع بینجامد. والسلام علینا وعلی عباد الله الصالحین

احمد مفتی زاده، تهران، ٢٠/١٢/۱۳۵۹» (۸۵)

این نامـه سند مـهمـی درون تاریخ اهل سنت ایران و زندگی دینی سیـاسی احمد مفتی زاده بلکه مـهمترین مدرک دوران جدایی وی از جمـهوری اسلامـی و عامل اصلی محدودیتهای بعدی نظام علیـه اوست. مفتی زاده از موضع امر بـه معروف و نـهی از منکر از منظر مترقی اقبال لاهوری نقطه عطف تاریخ اسلام را تبدیل خلافت بـه سلطنت مـی داند. بنا بر برداشت او محور خلافت شورا بود، و تفرق مقابل حکومت شورایی علة العلل همـه فسادهاست. راه برگشت بـه عزت صدر اسلام اجتماع اولی الامر یـا شورای اهل حل و عقد یـا شورای علمای اسلامـی است.

به نظر مفتی زاده انقلاب ۵۷ این قوّت را داشت کـه حکومت شورایی را تحقق بخشد و جمـهوری اسلامـی باشد، اما بزودی بـه ارتجاع گرائید و با تصویب قانون اساسی آن، عدم تساوی حقوقی شیعه و سنی جمـهوری شیعی محصول کار شد. اکنون وظیفه شرعی اقتضای گردهمایی صاحب نظران اهل سنت، تصحیح قانون و رفع ستم درون حد مقدور دارد. مفتی زاده بـه علمای اهل سنت مژده مـی دهد کـه دفتر مرکزی شورای اهل سنت درون تهران آماده برگزاری اولین اجتماع آنان است.

رویکرد مفتی زاده قرابت فراوانی با منظر محمد رشیدرضا و ابوالاعلی مودودی (۸۶) دو عالم بزرگ معاصر اهل سنت درون احیـای خلافت دارد. اینکه خلافت اسلامـی حکومتی شورایی (به معنای واقعی کلمـه) بوده مابازای تاریخی ندارد، چه درون دوران خلفای راشدین چه خلفای اموی، عباسی و عثمانی. شورای حل و عقد مـی تواند زمامدار را نصب و عزل کند و بر او نظارت کند، اما نمـی تواند حکومت کند (حکومت شورایی). بـه هر حال این طرح نیـاز بـه پخته شدن دارد و در صورت فعلی خام است.

نقد مفتی زاده بـه قانون اساسی جمـهوری اسلامـی درباره حقوق اهل سنت نیز رادیکال است. قانون اساسی جمـهوری اسلامـی مساوات مذهبی را بـه رسمـیت نشناخته، اما اگر منصفانـه نظر کنیم قدمـهای بسیـار بلندی درون به رسمـیت شناختن حقوق اهل سنت برداشته است. درون هر صورت گردهمایی اهل سنت و تشکیل شورای مرکزی ایشان اقدامـی مبارک بود و نیـازی بـه تمـهید مقدمات سیـاسی نداشت. حتی اگر مناسبات جمـهوری اسلامـی با اهل سنت حسنـه هم بود، تشکیل این شورا از حقوق پایـه اهل سنت بود. درون نـهایت تشکیل این شورای بسیـار مـهم و ضروری بدون ایجاد حساسیتهای غیرضروری سیـاسی ممکن بود.     

مطلب دوم. أساسنامـه‌ی مقدماتی شمس

همراه با نامـه قبلی، مفتی زاده أساس نامـه موقت شمس درون ۱۵ ماده بـه شرح زیر را به منظور دعوت شوندگان ارسال کرده بود:

«۱- طبق مفاد اساسنامـه شمس، وظيفه اول شورای مركزی سنت كوشش درون راه احيای امت واحده‌ اسلامـی و زدودن مظاهر تفرق از قيافه اين امت مي‌باشد.

۲- تلاش به منظور انسجام و تشكيل اهل سنت ايران درون جهت وحدت اسلامـی.

۳- تشكيل شوراهای تابع مركزی سنت از افراد واجد الشرايط درون تمام شـهرها و مناطق سنی نشين بـه ترتيبی كه، رابط ميان مردم و شورای مركزی سنت باشند.

۴- فعاليت پيگير و قاطعانـه به منظور رفع ستمـهای مذهبی و ملی و طبقاتی درون سراسر ايران، از اهل سنت بـه وسيله اصلاح اصول متعدده قانون اساسی خصوصا اصل دوازده.

۵- تلاش به منظور ايجاد مركزی درون تهران مانند مسجد به منظور اجتماعات و برگزاری مراسم و ساير خدمات دينی (جمعه و جماعت و سخنرانيها).

۶- سعی به منظور ايجاد و تقويت مدارس علوم دينی درون تمام مناطق سنی نشين و تشكيل دوره‌های كار آموزی به منظور معلمان تعليمات دينی.

۷- تشكيل گروههای متعدد از افراد با ايمان و متعهد با شناخت و آگاهی كافی به منظور تبليغات درون تمام مناطق اهل سنت.

۸- ترتيب يك گروه واجد الشرايط به منظور نوشتن تعليمات دينی مدارس اهل سنت درون ايران.

۹- كوشش درون جهت ترتيب يك نشريه دائمـی كه بازتاب خواستها و آمال جامعه اهل سنت ايران باشد.

۱۰- اقداماتی درون جهت سد باب نمودن اهانت بـه بزرگان اسلام و گنجانيدن آن درون قانون اساسی.

۱۱- كوشش به منظور تخصيص ساعاتی درون شبانـه روز از اوقات كار راديو و تلویزيون سراسری و محلی بـه برنامـه های تبليغات مذهبی اهل سنت زير نظر اين شورا.

۱۲- تعیين ائمـه جمعه و حاكم شرع درون تمام مناطق سنی نشين، بايد با نظر مردم محل و تأييد اين شورا باشد.

۱۳- تلاش به منظور جمع آوری و بكار انداختن ثروتهای مسلمانان اهل سنت درون جهت توليد و خود كفائی به منظور پيشبرد اه اسلامـی.

۱۴- كوشش به منظور برقراری ارتباط با ساير مسلمانان ايران و جهان درون جهت تحكيم مبانی وحدت و اخوت اسلامـی و خصوصا استفاده از همكاريهای افراد علاقمند بـه برنامـه كار شورای مركزی سنت.

۱۵- تلاش به منظور اعزام افراد با استعداد بـه مراكز اسلامـی جهان به منظور فراگيري معارف و علوم اسلامـی.» (۸۷)

اینکه أساس‌نامـه مقدماتی فوق مقدمـه ای هم داشته، برایم محرز نشد. اه پیش بینی شده درون أساس نامـه موقت علی الاغلب مذهبی است، اما رفع ستم مذهبی، طبقاتی و ملی، اصلاح قانون اساسی (ماده ۴)، داشتن برنامـه درون رادیو تلویزیون محلی و ملی (ماده ۱۱)، نصب امام جمعه و حاکم شرع (ماده ۱۲)، و مراواده با مراکز اسلامـی خارج از کشور (مواد ۱۴ و ۱۵) فراتر از یک تشکل مذهبی صرف هست و با دولت مرکزی حوزه مشترک دارد. آیـا مفتی زاده برنامـه ای به منظور نحوه مواجهه با جمـهوری اسلامـی داشت؟ بدون چنین برنامـه عملی تحقق بسیـاری از اه فوق عملا غیرممکن بود.

مطلب سوم. دعوت بـه انتخاب اعضای شمس

سه روز بعد از اعلامـیه تاسیس شمس دعوت نامـه زیر به منظور دهها عالم اهل سنت ایران ارسال شد: «برادر با ایمان و دلسوز جناب آقای ….  پس از اهدای صمـیمانـه ترین تحیـات اسلامـی و آرزوی مزید توفیقاتتان درون خدمت بـه دین خدا و با ارسال نسخه ای از أساس نامـه مقدماتی شورای همـه پیروان سنت درون ایران بنام شورای مرکزی سنت (شمس) خواهشمندم درون جلسه ای کـه با حضور سایر صاحب نظران اهل سنت درون ساختمان دفتر مرکزی این شورا منعقد مـی گردد شرکت فرمایید که تا در بین شرکت کنندگان عده ای واجد شرایط بـه عنوان اعضای اصلی و علی البدل آن انتخاب شوند. یقین دارم جنابعالی نیز وجود چنین شورایی را لااقل به منظور رفع هرگونـه ستم از اهل سنت درون ایران و احقاق حقوق آنان و نیز به منظور اقداماتی از قبیل ساختن مسجد درون تهران و سایر خدمات اسلامـی ضروری و واجب مـی شمارید.

نشانی موقت: بزرگراه رسالت، نارمک، خیـابان مـهر، طبقه بالای داروخانـه گرجی، پلاک ۶۹، تلفن ۷۹۲۷۱۴، اکبری؛ صندوق پستی: تهران، منطقه پستی ۱۴، صندوی پستی شماره ۱۶۸۴/۴۱؛ وقت: ۱۲ و ۱۲ فروردین ۱۳۶۰.

تهران، برادرتان احمد مفتی زاده، ۲۳ اسفند ۱۳۵۹» (۸۸)

دعوت نامـه پر و پیمان هست و فکر همـه چیز از قبل شده است. شمس دفتر مرکزی موقت با آدرس، صندوق پستی و تلفن مشخص درون تهران دارد. دستور جلسه مشخص هست تصویب أساس نامـه و انتخاب اعضای اصلی و علی البدل شورای مرکزی. زمان دقیق جلسه نیز تعیین شده است. رؤیـای داشتن مسجدی درون تهران نیز درون صدر تمام مطالبات درون دعوت نامـه ذکر شده است. البته آنچنان کـه خواهد آمد جلسات کنگره اول درون محل دیگری برگزار شد. درون حد مدارک موجود درون انتخاب اعضا نیز بـه انتخاب اعضای اصلی اکتفا شد.  

 

باب دوم. کنگره اول شمس

نخستین کنگره شورای مرکزی اسنت (شمس) با موفقیت درون تاریخ معهود (۱۲ و ۱۲ فروردین ۱۳۶۰) درون تهران برگزار شد و توانست أساس‌نامـه خود را درون ۱۶ ماده تصویب و دوازده عضو اصلی شورای مرکزی خود را انتخاب کند. تعداد شرکت کنندگان درون کنگره نخست نزدیک بـه دعوت‌نامـه های ارسالی حدود شصت که تا هفتاد نفر شخصیتهای تراز اول مذهبی اهل سنت مناطق کردستان، سیستان و بلوچستان، خراسان و کرمانشاه بود. (۸۹) مذهب اهل سنت شرق کشور حنفی و مذهب اهل سنت غرب کشور شافعی است. این نخستین بار بود کـه علمای بزرگ این دو مذهب اهل سنت نشست مشترکی درون چنین سطح عالی برگزار مـی د. محل برگزاری کنگره اول منزل مولوی نظر محمد دیدگاه (نماینده مردم ایرانشـهر درون دوره اول مجلس شورای اسلامـی) واقع درون خیـابان کارگر شمالی بود. (۹۰) این باب شامل سه مطلب بـه شرح زیر است: جلسه افتتاحیـه کنگره اول، تصویب أساس‌نامـه شمس، و اعضای دوره اول شورای مرکزی سنت.

مطلب اول. جلسه افتتاحیـه کنگره اول

در جلسه افتتاحیـه کنگره اول دو نفر درون به ترتیب سخنرانی د: کاکه احمد مفتی زاده و مولوی عبدالعزیز ملازاده.

الف. [۱] احمد مفتی زاده دو رکن اصلی درخواستهای اهل سنت را چنین اعلام کرد: اول. حقوق مساوی بین مذاهب مختلف اسلامـی بـه نحوی کـه بین تشیع و تسنن کمترین امتیـازی موجود نباشد. دوم. حقوق مساوی ملی بـه گونـه ای کـه بین ملتهای مختلف ایران اعم از فارس، کرد، بلوچ، عرب، ترک، ترکمن، لر و …کمترین امتیـازی وجود نداشته باشد. من این دو درخواست اساسی را [چهار روز] قبل از پیروزی انقلاب با امام خمـینی درون مـیان گذاشتم و مورد موافقت کامل ایشان قرار گرفت کـه نوار آن موجود است. متاسفانـه این دو درخواست مورد عمل قرار نگرفت و انقلاب از مسیر حق منحرف شد. بالاترین انحراف درون قانون اساسی صورت گرفت و اصل پَست و منحوس دوازده توسط افراد خودپرست خداناپرست مسلط بر مجلس خبرگان تصویب شد و تبعیض مذهبی (رسمـیت تشیع و به رسمـیت نشناختن تسنن الا درون برخی موارد) تثبیت شد. کوشیدیم این قانون اساسی اصلاح شود، که تا کنون موفق نشده ایم.

[۲] درون برابر انحراف حکومت حتما بایستیم. وظیفه اسلامـی ماست کـه دست بـه دست هم دهیم و صدای اعتراضمان را بـه گوش قدرت مداران حاکم بر انقلاب برسانیم. این تنـها ما اهل سنت پیـامبر (ص) نیستیم کـه در کشور زجر مـی کشیم. بسیـاری از اهل تشیع ایران هم از انحراف انقلاب زجر مـی کشند. حتی بسیـاری از روحانیون شیعه مثل ما اهل سنت از أوضاع انقلاب و نظام ناراضی هستند. آقا حسین خمـینی نوه امام خمـینی معتقد هست بیش از ٪۹۰ روحانیون اهل تشیع از انقلاب و جمـهوری اسلامـی ناراضی هستند. این شارلتانی هست که یک اقلیت حداکثر ده درصدی خود را تمام روحانیت معرفی کند و خودکامگی پیشـه کنند. همـه دانشمندان و روشنفکران هم از این خودکامگی بشدت ناراضی هستند. هر کـه انتقاد کرد ضدانقلاب و ضد روحانیت نیست. اکثر آنـها کـه انقلاب د و اکثر روحانیت از انحراف انقلاب نگران و معترضند. اینـها طالب اصلاح أمور هستند. خیرخواه دین و کشور هستند. مـی بینید کـه ما اهل سنت تنـها نیستیم. اکثر هموطنان اهل تشیع خصوصا دانشمندان، روشنفکران و اکثر روحانیون هم مثل ما ناراضی و معترضند.

[۳]انی کـه در این جلسه حاضر شده اند همـه علمای اهل سنت ایران نیستند، چه بسا ماانی را نشناخته باشیم لذا دعوت نکرده باشیم. بعلاوه بـه علت محدودیت جا نتوانستیم دیگر دلسوزان اهل سنت را دعوت کنیم. واضح هست صاحب نظران و دلسوزان اهل سنت منحصر درون روحانیون و علمای دینی نیستند. امـیدواریم بتوانیم أساس نامـه موقت بـه تصویب جمع حاضر برسد و اعضای شورای مرکزی سنت توسط شما انتخاب شود.

ب. مولوی عبدالعزیز ملازاده نیز درون سخنان افتتاحیـه خود اعلام کرد کـه این اجتماع به منظور رفع ستم از اهل سنت و پایـان بخشیدن بـه تفرقه تشکیل شده است. احیـای امت اسلامـی راهی جز عمل بـه روش شورا و تعالیم قرآن ندارد. او نیز مـهمترین مطالبه اهل سنت را اصلاح تبعیض مذهبی قانون اساسی دانست. (۹۱) 

انتقاد از تبعیض مذهبی درون قانون اساسی و مطالبه تساوی حقوق مذهبی و ملی ترجیع بند اکثر قریب بـه اتفاق اظهارات رهبران اهل سنت خصوصا مفتی زاده است. اما نکته تازه سخنرانی افتتاحیـه وی اعلام ناراضایتی اکثر علمای دینی و روشنفکران از جمـهوری اسلامـی است. وی با استناد سخنان نوه آقای خمـینی نارضایتی بیش از نود درصدی روحانیون شیعه را نظام بـه گوش حضار مـی رساند. این درصد دور از واقع نیست. اکثریت روحانیون شیعه سنتی هستند و با دیدگاه و عملکرد طرفداران آقای خمـینی (انقلابیون بنیـادگرا) موافق نبوده و نیستند. اما همـین تقسیم بندی سنتی و انقلابی نوگرا درون مـیان روحانیون اهل سنت هم قابل پیـاده شده بود. درون کنگره شمس اکثریت روحانیون سنتی بودند و اقلیتی انقلابی و نوگرا محسوب مـی شدند. مولوی عبدالعزیز نماینده جناح سنتی و مفتی زاده نماینده جناح انقلابی نواندیش بود. واضح هست در تقسیم بندی اهل سنت نیز اکثریت قاطع با تفکر سنتی بود و هست.

نکته سوم سخنان مفتی زاده اعلام لزوم ایستادگی درون برابر انحرافات جمـهوری اسلامـی بود. او البته ایستاد. اما اکثریت روحانیون اهل سنت درون این مقصود با ام همراهی ند. البته ایستادگی مفتی زاده مسالمت آمـیز و غیرمسلحانـه و مبرا از هر نوع خشونتی بود. اما او از واژه های تندی درون سخنرانی خود استفاده کرد از قبیل «شارلتانی» حکومت اقلیت بر اکثریت، یـا «اصل پَست و منحوس دوازده قانون اساسی». استفاده از چنین واژگانی فضا را تندتر مـی کرد و به نفع مطالبات برحق مفتی زاده نبود. مطالبات برحق مذهبی بدون چنین حواشی سیـاسی رادیکال زودتر بـه مقصود مـی‌رسید، یـا حداقل حجت را بر حکومت با قوت بیشتری تمام مـی کرد.

مطلب دوم. تصویب أساس‌نامـه شمس

پانزده اصل أساس نامـه مقدماتی عینا بـه تصویب کنگره اول رسید. علاوه برآن اصل شانزدهم درون کنگره بـه أساس نامـه مقدماتی اضافه شد. این مطلب شامل دو بحث است: مقدمـه أساس‌نامـه و اضافه شدن ماده شانزدهم.

بحث اول. مقدمـه أساس‌نامـه

مقدمـه أساس نامـه بـه شرح زیر است:

«قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَىٰ أَن يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذَابًا مِّن فَوْقِكُمْ أَوْ مِن تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعًا وَيُذِيقَ بَعْضَكُم بَأْسَ بَعْضٍ انظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ لَعَلَّهُمْ يَفْقَهُونَ (انعام ۶۵) (ای پیـامبر) بگو: «خدا تواناست کـه عذابی از آسمان یـا از زیر پایتان بفرستد، یـا اینکه شما را بـه درد چند دستگی مجازات کند، و بعضی را آزار  و دردسر با دست بعضی دیگر بخشاید!

در پاسخ بـه دعوت نامـه مورخ ۲۳/۱۲/۵۹ از طرف علامـه احمد مفتی زاده مفتی کردستان بـه ضمـیمـه أساس نامـه موقت شورای مرکزی سنت (شمس) عده ای کثیر از شخصیتهای علمـی دلسوز اهل سنت مناطق مختلف ایران درون تهران جمع شدند، و در روزهای ۱۲ و ۱۳ فـروردین ماه سال ۱۳۶۰ بـه سخنرانی و بحث و تبادل نظر درون زمـینـه کار و نحوه تشکیل شورا پرداخت. حاصل نظرات و پیشنـهادهای مختلف شرکت کنندگان درون این اجتماعات درون موادی بـه شرح زیر خلاصه شده کـه برای تایید مجدد و عمومـی قرائت مـی شود، و حاضران محترم با شعار با عظمت الله اکبر – کـه شعار اساسی اسلام و انقلاب اسلامـی صدر اول بـه رهبری حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیـه وسلم بوده هست – درون آخر هر ماده تأیید خود را اعلام مـی فرمایند.» (۹۲)

تاریخ دقیق این مقدمـه چه زمانی است؟ أساس نامـه تاریخ ندارد. مقدمـه خبر مـی دهد کـه کنگره بـه فعل ماضی «در روزهای ۱۲ و ۱۳ فـروردین ماه سال ۱۳۶۰ بـه سخنرانی و بحث و تبادل نظر درون زمـینـه کار و نحوه تشکیل شورا پرداخت». بنابراین مقدمـه بعد از تصویب نوشته شده است. اما جمله بعدی بـه مستقبل مـی گوید «حاصل نظرات و پیشنـهادهای مختلف شرکت کنندگان درون این اجتماعات … به منظور تایید مجدد و عمومـی قرائت مـی شود، و حاضران محترم با شعار با عظمت الله اکبر … درون آخر هر ماده تأیید خود را اعلام مـی فرمایند». معنی این عبارت این هست که مقدمـه قبل از کنگره نوشته و پخش شده است! وجه جمع این دو عبارت منتاقض مـی تواند چنین باشد: مقدمـه قبل از تصویب درون کنگره نوشته شده هست و تاریخ نگارش آن همانند دو نامـه مفتی زاده هفته آخر اسفند ۱۳۵۹ است. چون پیش بینی مـی شده کـه بدون مشکل بـه تصویب کنگره برسد، عبارت نخست بـه ماضی نوشته شده است! حق این بود کـه متن بـه لحاظ زمانی یک دست باشد.

نکته مـهمتر اینکه کنگره جای بحث و تبادل نظر درباره مفاد أصول نبوده است. بعد از قرائت هر اصل با یک تکبیر جمع تایید خود را اعلام مـی کرده است. این تلقی بسیط از شورا البته با موازین دموکراسی متفاوت است. این همان بیعت بـه معنای اعلام مطاوعه با تصمـیم از قبل اتخاذ شده است. معنایش مشارکت با حق مساوی درون تصمـیم سازی نیست. درون دوره خلفای راشدین مراجعه بـه آراء عمومـی بر همـین منوال بوده است. منتهی باانی کـه بیعت نمـی د قرار بود کاری نداشته باشند، یعنی حداقل فی الجمله بیعت آزاد بود. اما از دوران اموی بـه بعد صورت شورای اهل حل و عقد البته منـهای سیرت آن! حفظ شد اما بیعت اجباری شد و مجازات عدم بیعت مرگ بود. شورای اهل حل و عقد درون زمان خلفای راشدین تشریفاتی نبود، حال آن کـه بعد از ایشان کاملا تزئینی و تشریفاتی بود.

مفتی زاده کـه یک سر و گردن از کلیـه روحانیون اهل سنت هموطن خود درون بصیرت دینی، آگاهی از مقتضیـات زمان و مکان و نیز شجاعت بالاتر بود، أساس نامـه موقتی نوشته است. این متن عینا بدون حذف و اضافه یک کلمـه بـه تصویب افراد دعوت شده مـی رسد. درون حقیقت حاضران با تکبیر خود أساس نامـه را تایید د. قانون اساسی مورد تایید آقای خمـینی هم بـه همـین شیوه بـه تایید ملت ایران رسید! اگر تصویب أساس نامـه شمس شورایی بوده، تصویب قانون اساسی جمـهوری اسلامـی هم درون دو مرحله آن (تصویب درون مجلس بررسی نـهایی قانون اساسی مسمـی بـه خبرگان و همـه پرسی آذر ۱۳۵۸) شورایی بوده است. اما مطابق موازین حقوقی مدرن هیچکدام از دو مصوبه دموکراتیک و عادلانـه نبوده است. بحث درون تایید تشریفاتی جمعی همسو نیست، بحث درون انتخاب دموکراتیک و آزاد افراد شورا بـه عنوان نمایندگان واقعی مردم درون فضایی آزاد است. آیـا بـه راستی این مـیزان درون هر دو واقعه فوق رعایت شده است؟ مسلما نـه! لذا نـه کنگره شمس نظام شورایی بوده نـه جمـهوری اسلامـی. ولا جمـهوری اسلامـی با صورت بی سیرت نظام شورایی کـه مشکلی نداشته است!

نکته تلخ دیگر اینکه نـه درون این أساس نامـه و نـه هیچ اعلامـیه و سخنرانی دیگری مفتی زاده (و نیز دیگر رهبران مذهبی اهل سنت درون آن دوران) به منظور پیگیری مطالبات خود  به هیچیک از أصول قانون اساسی استناد نکرده اند و کوشیده اند با تمسک بـه آیـات قرآن، سنت پیـامبر، سیره خلفای راشدین و عمربن عبدالعزیز مطالبات خود را مستند سازند. حال آن‌که اکثر مطالبات آنـها با همـین قانون اساسی نیز قابل پیگیری هست و تنـها اصل دوازده به منظور استیفای تساوی کامل حقوقی بین مذاهب اسلامـی نیـازمند اصلاح است. مفتی زاده و دیگر رهبران مذهبی اهل سنت بـه دلیل دلخوری از اصل دوازدهم و یکصد و پانزدهم قانون اساسی را مطلقا بـه کنار نـهادند و برای مطالبات خود از سه فصل نخست قانون اساسی بطور کلی غافل شدند.       

 

بحث دوم. اضافه شده ماده شانزدهم

 پانزده ماده نخست أساس نامـه موقت عینا بـه عنوان أساس‌نامـه شمس بـه تصویب رسید. اما ماده شانزدهم درون أساس‌نامـه موقت نبود و در کنگره نخست بـه صورت ذیل بـه أساس نامـه افزوده شد:  

«۱۶- بنا بـه پيشنـهاد و تأييد تمام شركت كنندگان درون جسله، تصميمات شورای مركزی سنت بايد با نظارت و تصويب حضرت علامـه احمد مفتی‌زاده و حضرت مولوی عبدالعزيز ملازاده رهبران اهل سنت ايران و مؤسسين شورای مركزی سنت صورت پذيرد. هیأت برکزار کننده گردهمائی مراجع و علمای اهل سنت ایران» (۹۳)

چرا این ماده بـه أساس نامـه افزوده شد؟ این نگرانی درون مـیان اعضای کرد اجلاسیـه وجود داشت کـه برخی اعضای شورا ممکن هست تحت فشار بـه خواسته‌های غیرمنطقی جمـهوری اسلامـی تن دهند و باعث انحراف و بلاموضوع شدن شمس شوند. لذا پیشنـهاد د کـه تصمـیمات شورای مرکزی تنـها با نظارت و تصویب مفتی زاده صورت پذیرد. مفتی زاده بـه شرطی حاضر بـه پذیرش این پیشنـهاد شد کـه اسم مولوی عبدالعزیز نیز بـه آن اضافه شود. با پذیرش هر دو رهبر مذهبی شافعی و حنفی (کرد و بلوچ) ماده شانزدهم تنظیم و به تصویب شرکت کنندگان کنگره اول رسید. (۹۴)

دغدغه پشت ماده شانزدهم قابل فهم است. درون حقیقت کنگره شمس بـه دو رهبر مذهبی خود بـه عنوان اعضای موسس شمس نوعی ولایت اعطا کرد. معنای ماده شانزده داشتن حق وتو به منظور مفتی زاده و عبدالعزیزاست و اینکه هیچ تصمـیمـی بدون نظارت استصوابی ایشان ضمانت اجرایی ندارد. درون نظام شورایی اعضا حق مساوی دارند و چنین امتیـازی با نظام شورایی نمـی سازد. ولایت فقیـه چیری جز اولویت فقها درون حوزه عمومـی نیست، و ماده شانزده آن را بـه رسمـیت شناخته است! ولایت فقیـه درون هروتی چه بـه عنوان نظارت استصوابی چه غیر آن، چه درون قالب شیعی چه درون جامـه سنی محکوم است. ضمنا مشخص نیست درون صورت اختلاف نظر دو عضو موسس تکلیف چه بوده است! آیـا همـه تصمـیمات صرفا با اتفاق نظر اعضای موسس تصویب مـی شده است؟ بـه دلیل همـین اشکالات سالها بعد تبصره ای بـه این ماده افزوده شد کـه تفصیل آن خواهد آمد.

در هر صورت شمس جمـهوری اسلامـی را درون أساس‌نامـه خود نادیده گرفته است. اجرای این أساس‌نامـه بدون تعامل با دولت مرکزی ممکن نبوده است. آیـا مؤسسان نیندیشده بودند کـه جمـهوری اسلامـی تشکل آنـها را تحمل نخواهد کرد؟ بـه هر حال ضعف اصلی شمس ابهام نسبت آن با جمـهوری اسلامـی است. واضح هست که نظام بـه شمس اجازه عرض اندام نمـی داد. کلا جمـهوری اسلامـی هیچ تشکل مستقلی را درون کشور مطلقا تحمل نکرده است! چه تشکل شیعی چه سنی. مسئله استقلال از حکومت و به عبارت دیگر جامعه مدنی است،. البته محدودیت نسبت بـه تشکلهایی کـه تفاوت مذهبی، دینی، قومـیتی و تی با نظام دارند مضاعف است.    

مطلب سوم. اعضای دوره اول شورای مرکزی سنت

حضور نخبگان اهل سنت و جماعت از کردستان، کرمانشاه، سیستان و بلوچستان، و خراسان نخستین قدم به منظور تشکل هویت مذهبی و فعالیت جمعی ایشان بود. شاخص ترین رهبران مذهبی شرکت کننده درون این کنگره کاکه احمد مفتی زاده زعیم اهل سنت شافعی مذهب کردستان و مولوی عبدالعزیز ملازاده‌ (۱۲۹۵-۱۳۶۶) زعیم اهل سنت حنفی مذهب بلوچستان (و نماینده بلوچستان درون مجلس خبرگان قانون اساسی) بودند.

ده عضو دیگر شورای مرکزی سنت عبارت بودند از:

الف. از کردستان: ملا عبدالله محمدی (۱۲۹۶-۱۳۷۴) (بعدا نماینده مردم کردستان درون دوره اول مجلس خبرگان رهبری)، و ملا صالح خسروی (۱۳۰۰-۱۳۶۰).

ب. از کرمانشاه: ناصر سبحانی (۱۳۳۰-۱۳۶۸)، و شیخ عبدالعزیز حسینی.

ج. از سیستان و بلوچستان: مولوی عبدالملک ملازاده‌ (۱۳۲۸-۱۳۷۴)، مولوی نظر محمد دیدگاه (متولد۱۳۱۱)، (نماینده مردم ایرانشـهر درون دوره اول مجلس شورای اسلامـی) و مولوی عبدالحمـید اسماعیل زهی (متولد ۱۳۲۶) (رهبر اهل سنت حنفی ایران درون حال حاضر) .

د. از خراسان: مولوی عبدالعزیز الله ‌یـاری (۱۳۲۶-۱۳۷۳)، مولوی شمس‌الدین مطهری (۱۲۸۲-۱۳۶۹)، مولوی محمد سعید فاضلی (۱۳۳۰-۱۳۸۳).  (۹۵)

دوازده نفر فوق از شاخص ترین علمای اهل سنت ایران بودند. مـی توان گفت معتبرترین علمای اهل سنت چهار منطقه اصلی کردستان، کرمانشاه، سیستان و بلوچستان و خراسان درون شورا حضور داشتند. درون مـیان این دوازده نفر حضور سه نماینده (مولوی عبدالعزیز نماینده مردم سیستان و بلوچستان درون مجلس خبرگان قانون اساسی، ملا عبدالله محمدی نماینده مردم کردستان درون دوره اول مجلس خبرگان رهبری [از ۱۳۶۲]، و مولوی نظر محمد دیدگاه نماینده مردم ایرانشـهر درون دوره اول مجلس شورای اسلامـی) بر اعتبار شمس مـی افزاید. از این سه نفر تنـها مولوی نظر محمد دیدگاه درون زمان کنگره اول شمس سمت نمایندگی داشته است. مولوی عبدالحمـید رهبر فعلی اهل سنت شرق کشور نیز عضو شورای شمس بوده است. دیگر اعضا نیز هر یک سمتهای مذهبی از قبیل مدرس حوزه علمـیه و امام جمعه منطقه خود بوده اند.   

بنابراین قاطعانـه مـی توان گفت مفتی زاده درون تشکل اهل سنت ایران موفقیت بزرگیب کرد و برگزاری این کنگره و انتخاب شورای مرکزی شمس از شاخص ترین علمای مناطق اصلی سنی نشین کشور موفقیت بزرگی به منظور جامعه اهل سنت ایران بود.

باب سوم. شمس توطئه طائف!  

موضع آقای خمـینی و جمـهوری اسلامـی درون قبال شورای مرکزی سنت (شمس) چه بود؟  آقای خمـینی متشکل شدن اهل سنت را توطئه کنفرانس طائف درون جمـهوری اسلامـی تلقی کرد و موسسان شمس را تهدید نمود کـه متوجه بازی خوردگی آنـهاست، زودتر بـه خود آیند. کنفرانس طائف چه بود؟ آیـا اقدامـی طراحی شده علیـه جمـهوری اسلامـی بود؟ یـا فرصتی بود کـه متاسفانـه از دست رفت؟ آیـا تشکل اهل سنت ایران توطئه آمریکا و عربستان سعودی بود یـا اقدام خودجوش و مدنی عالمان بصیری از قبیل مفتی زاده؟ این باب درون پاسخ بـه پرسشـهای فوق شامل دو مطلب است: آقای خمـینی: شمس توطئه طائف! و کنفرانس طایف: فرصتی کـه از دست رفت.

مطلب اول. آقای خمـینی: شمس توطئه طائف!  

حدود ده روز بعد از برگزاری کنگره شمس آقای خمـینی درون سخنرانی عمومـی مورخ ۲۴ فروردین ۱۳۶۰ خود درون جمع اهالی گرگان مفتی زاده را بدون ذکر نام تهدید ضمنی کرد و او را بـه وابستگی بـه کنفرانس طائف متهم نمود. خلاصه ای از این سخنرانی بـه شرح زیر است:

«شما برادران مـی‌دانید کـه به هر نحوی تشبثات خارجی [در کار است‌] و آنـهایی کـه در راه آنـها قدم برمـی‌دارند بـه اسم اسلام، یـا بـه اسماء دیگر، همـه درون کارند کـه این انقلاب را کـه به نفع همـه کشور و خصوص طبقه‌های کشاورز و کارگر و مستضعفان است، از بین ببرند و باز این کشور را کـه با خون صدها هزار نفر و معلولین بـه ما اعطا شده است، با ایجاد اختلاف از بین ببرند و بر ما همـه و بر شما همـه هست که هوشیـار باشیم و این توطئه‌ها را یـا از بین ببریم و یـا با بی‌اعتنایی از کنار آنـها عبور کنیم.

الآن اجتماعاتی هست کـه به اسم شیعه و سنی بنا بر ایجاد اختلاف دارند؛ همان طوری کـه وابستگان بـه قدرت بزرگ امریکا درون طائف این مساله را طرح د و برای خدمتگزاری بـه امریکا کـه دنبالش خدمتگزاری بـه شوروی هم است، نقشـه اختلاف بین برادران را ریختند و دنبال او درون کشور خودمان هم، اشخاصی دارند همان نقشـه را پیـاده مـی‌کنند؛ غافل از آنکه اگر- خدای نخواسته- این قدرتهای بزرگ درون ایران برگردند، نـه اسلامـی و نـه اهل سنتی و نـه اهل تشیعی باقی مـی‌گذارد. اگر اینـها این دفعه- خدای نخواسته- برگردند، به منظور اینکه از این برادران سنی و شیعه صدمـه دیدند و از اجتماعات آنـها نفعهای خودشان را و چپاولگریـهای خودشان را از دست داده‌اند، این دفعه بدانید که- خدای نخواسته- اگر آنـها برگردند، اساس اسلام را کـه منشا اجتماع شما برادران بود، از بین خواهند برد.

برادران بیدار باشند وانی کـه درصدد این هستند کـه بین برادران شیعی و سنی اختلاف بیندازند، اگر وابسته بـه امریکا یـا شوروی هستند، آنـها نصیحت را معلوم نیست بپذیرند و اما اگر وابسته بـه آنـها نیستند و برای اسلام و برای کشور اسلامـی خودشان و برای مسلمـین مـی‌خواهند کاری ند، راه ایجاد اختلاف نیست. راه، این هست که تمام گروهها، را با هم آشتی بدهند و این اجتماعی کـه بحمدالله درون ایران پیدا شده هست و این وحدت کلمـه‌ای کـه بین همـه قشرهای کشور پیدا شده است، کوشش کنند کـه محفوظ باشد…..

چه دیده‌اید شماها از آرامش، و چه بدی دیده‌اید از اسلام و چه بدی دیده‌اید از جمـهوری اسلامـی و از قرآن کریم کـه کمر بـه محو او بسته‌اید و به اسم اسلام، ناآگاه و یـا- خدای نخواسته- آگاهانـه، مشغول توطئه هستید؟ شما گمان مـی‌کنید کـه توطئه‌های شما مخفی است؟ خیر، این طور نیست، پرونده‌های شما درون دست است. دست بردارید از صحبتها، از اجتماعات، از توطئه‌ها. ملت اسلامـی ما کـه در راه اسلام خون داده هست و جوان داده است، نمـی‌تواند ببیند کـه یک مشت اشخاصی کـه در رژیم سابق بلندگوی رژیم بودند، حالا دوباره از سر شروع د و گمان مـی‌کنند کـه فرصت پیدا کرده‌اند.

خدا نکند آن روزی بیـاید کـه ملت ما [بخواهد برخورد کند با] افرادی کـه این طور هستند، چه تحت لوای اسلام بـه اسلام دارند لطمـه وارد مـی‌کنند، و چه بـه اسماء دیگر، بـه اسم تسنن و تشیع، لطمـه بر اسلام وارد مـی‌کنند. ملت افراد را مـی‌شناسند. شما گمان نکنید کـه ملت کـه این همـه زحمت کشیده هست و جمـهوری اسلامـی را که تا اینجا رسانده است، بگذارد شماها هر کاری مـی‌خواهید ید و این جمـهوری را بـه هم بزنید و با توطئه‌هایی کـه از خارج الهام گرفته مـی‌شود، نظیر توطئه طائف، درون اینجا باز خواهید درست کنید.

 هشدار بـه عناصر مفسده جو و تفرقه افکن‌. من هشدار مـی‌دهم بـه بعض اشخاصی کـه در صدد مفسده هستند کـه ما آنـها را مـی‌شناسیم؛ لکن مـی‌خواهیم کـه خودشان بـه اسلام توجه کنند؛ خودشان بـه اسم اینکه ما حقوق خودمان را مـی‌خواهیم بـه اسلام خیـانت نکنند. حقوق همـه افراد، چه برادرهای‌ اهل سنت و چه برادرهای اهل تشیع و چه آنـهایی کـه اقلیت مذهبی رسمـی دارند، حقوق آنـها همـه هم درون قانون اساسی ملحوظ شده هست و هم اسلام به منظور همـه آنـها حقوق قائل هست و با عدل اسلامـی رفتار مـی‌کند. این قدر، درصدد نباشید کـه بذر فتنـه را بیفشانید و با اجتماعات خودتان فتنـه‌انگیزی کنید.

توجه بـه اسلام داشته باشید، توجه بـه دیـانت اسلامـی و قرآن کریم داشته باشید. با سلطه خارجی همـه چیز شما از بین خواهد رفت و این ایجاد اختلاف- خدای نخواسته- موجب سلطه خارجی خواهد شد. دشمنان اسلام، دشمنان قرآن کریم، درون کمـین‌اند. آنـهایی کـه اسلام را نمـی‌توانند ببینند و آنـهایی کـه از اسلام سیلی خورده‌اند درون کمـین‌اند. اگر شماها درون داخل بـه اسم تشیع و تسنن بخواهید- خدای نخواسته- اختلاف ایجاد کنید، تکلیف به منظور ما پیدا خواهد شد و آنـهایی کـه مفسده جو هستند و مـی‌خواهند با مفسده‌جویی بین برادرها اختلاف بیندازند آنـها را ما مـی‌شناسیم و ممکن است- خدای نخواسته- معرفی کنیم بـه برادران اهل سنت و به برادران اهل تشیع و به همـه ملت.

مقتضی این هست که درون یک همچو زمانی کـه ما درون جنگ هستیم و قدرتهای بزرگ پشت سر دشمنـهای خارجی ما هستند و صدام با تمام قوا کوشش مـی‌کند کـه این جمـهوری را بـه هم بزند، آن هم بـه اسم اسلام این کار را دارد انجام مـی‌دهد و بر خلاف اسلام عمل مـی‌کند، درون یک همچو موقعی مبادا برادران ما بازی بخورند از اشخاص مفسده جو کـه گاهی درون کردستان و گاهی درون کرمانشاه و گاهی درون تهران اشتغال بـه افساد دارند. ما بـه آنـها هشدار مـی‌دهیم کـه توجه بـه اسلام ند؛ توجه بـه مصالح مسلمـین ند؛ توجه بـه توطئه‌های خارجی ند و دامن بـه اختلاف نزنند، کـه دامن‌زدن بـه اختلاف امروز یک معصیت نابخشودنی هست و چنانچه- خدای نخواسته- تکلیفی پیدا بشود، ممکن هست که بـه ضرر آنـها تمام بشود. من مایلم کـه در جوّ برادری درون جوّ همزیستی مسالمت‌آمـیز، درون جوّ آرام، ما بتوانیم این کشور را بـه ساحل نجات برسانیم.» (۹۶)

تردیدی نیست کـه آقای خمـینی انگشت اشاره خود را بـه سوی کنگره شورای مرکزی سنت (شمس) دراز کرده و آنـها را بـه اجرای توطئه آمریکایی کنفرانس طایف به منظور تفرقه بین شیعه و سنی متهم کرده است. اما مفتی زاده و دیگر سران اهل سنت تشکلی مدنی ایجاد د، کـه هیچ تناسب و ارتباطی با اختلاف و تفرقه افکندن بین مردم نداشت. اینکه هر تشکل مدنی را تفرقه ترجمـه کنند اشکال از سوء فهم اتهام زنندگان است. هیچ دلیلی بر وابستگی مفتی زاده یـا دیگر سران اهل سنت شرکت کننده درون شمس ارائه نشده است. عادت زشت جمـهوری اسلامـی از آغاز این بوده کـه منتقدان خود را بـه وابستگی بـه أجانب متهم کرده است. این خود را مرکز عالم پنداشتن و با قیـافه حق بـه جانب هیچ انتقادی را برنتافتن اولِ انحطاط و سقوط است.

برگزاری یک تشکل مدنی علنی توطئه مخفیـانـه نیست. پرونده أمثال مفتی زاده چه نقطه سیـاهی داشته که تا جمـهوری اسلامـی بخواهد افشا کند؟ وقتی با شما همراه بود دانشمند محترم و روحانی شجاع بود، وقتی منتقد شما شد دنبال پرونده سازی برایش هستید؟ این روش کـه تناسبی با اخلاق و جوانمردی ندارد. درون مجلس خبرگان اهل سنت غرب کشور نماینده نداشتند. مطالبه اهل سنت درون اصلاح قانون اساسی گرهی بود کـه با دست قابل باز بود. آقای خمـینی مـی توانست با ملاقات با شورای مذکور مطالبات آنـها را بشنود و بسیـاری از آنـها را بـه سادگی عملی کند. تهدید و خط و نشان کشیدن روش شایسته ای نبود.  

 

مطلب دوم. کنفرانس طایف: فرصتی کـه از دست رفت

اما کنفرانس طائف چه بود؟ درون این مطلب گزارش هاشمـی رفسنجانی رئیس وقت مجلس شورای اسلامـی را از این کنفرانس بـه همراه سخنان آقای خمـینی خطاب بـه هیـات منتخب کنفرانس اسلامـی طائف مرور کرده مـی کوشم بـه این پرسش پاسخ دهم کـه آیـا موضع جمـهوری اسلامـی نسبت بـه کنفرانس یـادشده صحیح بود یـا نـه؟

به نوشته هاشمـی رفسنجانی: با طرح تشکیل کنفرانس سران کشورهای اسلامـی درون طایف عربستان، امام [خمـینی] با صراحت اعلام د کـه اگر صدام درون کنفرانس شرکت کند ما درون آنجا شرکت نخواهیم کرد و از آنـها خواستند درون این جنگ تحمـیلی با استناد بـه آیـات قرآن کریم موضعی اسلامـی مبنی بر طرد متجاوز اتخاذ کنند. درون تشریح این سیـاست نطق پیش از دستور مجلس درون جلسه ۶ بهمن ۱۳۵۹ ایراد شد. کنفرانس بدون حضور ایران و با شرکت صدام تشکیل شد. کنفرانس به منظور پایـان جنگ یک هیـات حسن نیت تشکیل داد. کـه در صورت موفقیت آمـیز بودن تلاشـهای مـیانجی گری به منظور نظارت بر آتش بس یک نیروی پاسدار صلح اسلامـی ایجاد کند. (۹۷)

هیـات منتخب کنفرانس اسلامـی طائف متشکل از روسای جمـهوری و مقامات عالی رتبه هشت کشور اسلامـی به منظور انجام مذاکرات صلح بـه ریـاست احمد سکوتوره رئیس جمـهر گینـه [در تاریخ ۹ اسفند ۱۳۵۹] وارد تهران شد. اعضای هیـات علاوه بر رئیس جمـهور گینـه رؤسای جمـهور بنگلادش [ضیـاء الرحمن]، پاکستان [ضیـاء الحق]، و گامبیـا [داوود اجوارا]، نخست وزیر ترکیـه [بولنت اولوسو] و وزرای خارجه کشورهای ترکیـه، سنگال، بنگلادش، پاکستان، و مالزی تشکیل مـی دادند و یـاسر عرفات [رئیس سازمان آزادی‌بخش فلسطین] و حبیب شطی [دبیر کل سازمان کنفرانس اسلامـی] آنـها را همراهی مـی د. مذاکره با هیـات درون بعد از ظهر همان روز انجام شد. طرف مذاکره شورای عالی دفاع بود. سه پیشنـهاد مشخص ایران: تشخیص متجاوز و تنبیـه او، قبول آتش بس بعد از خروج متجاوز از خاک ایران، و اعلام پذیرش عملی قرارداد ۱۹۷۵ از سوی عراق بـه عنوان شرائط آتش بس و برقراری صلح بـه هیـات ارائه کرد. امام هیـات را [در تاریخ ۱۰ اسفند ۱۳۵۹] بـه حضور پذیرفتند. (۹۸)

آقای خمـینی خطاب بـه هیـات منتخب کنفرانس اسلامـی طائف گفت:«شما هشتاد دقیقه گوش کردید بـه اراجیفی کـه او [صدام] درون عین حال کـه در کشور ما واقع شده هست و لشکر او درون کشور ما مشغول آدم‌کشی است، مـی‌گوید کـه ایران متجاوز است، و شما سوال نکردید از او کـه تجاوز ایران کجاست. آیـا الآن ما درون مملکت عراق داریم جنگ مـی‌کنیم، یـا درون مملکت ایران داریم جنگ مـی‌کنیم؟ اگر درون مملکت ایران جنگ مـی‌کنیم، تجاوز مال عراق است. اگر ما یک روز بـه عراق حمله کردیم، تجاوز مالِ ما هم هست …
شما اگر بخواهید بـه اسلام فکر کنید، حتما آیـات قرآن را منشا قرار بدهید؛ همان طوری کـه دستور داده آیـه قرآن [حجرات ۹] کـه چنانچه یک طایفه‌ای از مسلمـین- بر فرض اینکه مسلم باشند اینـها- یک طایفه‌ای از مسلمـین بـه طایفه‌ای دیگر هجوم د، بر همـه مسلمـین واجب هست که با او قتال کنند شما بـه همـین یک واجب الهی عمل ید. ما بیشتر از شما توقعی نداریم. … ببینند کـه آیـا ما تجاوز کرده‌ایم، یـا آنـها تجاوز د. اگر تشخیص دادید کـه ما تجاوز کردیم، با ما جنگ کنید. و اگر تشخیص دادید کـه آنـها تجاوز کرده‌اند، با آنـها جنگ ید. صلح بین اسلام و کفر معنا ندارد. هیچ مسلمـی نباید خیـال کند کـه بین اسلام و غیر اسلام و مسلم و غیر مسلم حتما صلح ایجاد بشود. حتما حکم خدا عمل بشود. حتما ما همـه تابع قرآن کریم باشیم….

شما اگر ماموریتی دارید به منظور اینکه این آتش جنگ را بخوابانید- کـه آن هم آمال همـه مسلمـین است- حتما متجاوز را بـه پای مـیز محاکمـه بکشید، و متجاوز را تادیب کنید؛ افرادی [از آنـها] کـه در مملکت ما هستند بـه کنار بفرستید و از صدام بخواهید، تحکیم کنید بر او کـه از کشور ما برود بیرون و لشکر او از تجاوز دست بردارد. بعد از اینکه از تجاوز دست برداشت، یک هیـات بین المللی درون اینجا باشد؛ آن هیـات بین المللی کـه در یک جایی تشکیل شد، رسیدگی کنند بـه جنایـاتی کـه شده است؛ اگر ما جنایتکار هستیم، ما را تادیب کنند. و اگر صدام جنایتکار است، صدام را تادیب کنند. این طریقه اسلام است.» (۹۹)

هیـات بعد از مذاکره با مقامات ایرانی بـه بغداد رفت و از آنجا بـه طایف عربستان رفت. بار دیگر [درتاریخ ۱۳ اسفند ۱۳۵۹] بـه ایران بازگشت و این بار پیشنـهادهایی را بـه صورت مکتوب به منظور برقراری صلح ارائه نمود. این پیشنـهادات درون جلسه شورای عالی دفاع [درتاریخ ۱۵ اسفند ۱۳۵۹] مورد موافقت قرار نگرفت. قرار شد هیـات که تا نتیجه رسیدن نـهایی کار بـه رفت و آمدهای خود مـیان تهران و بغداد ادامـه دهد، هرچند امـید چندانی بـه موفقیت این هیـات نبود. (۱۰۰)

اقدام کنفرانس سران کشورهای اسلامـی درون طایف به منظور پایـان جنگ ایران و عراق اقدامـی سنجیده بود. درون نخستین قدم کنفرانس هیـات حسن نیت تشکیل داد. اعضای هیـات حسن نیت مقامات بلندپایـه کشورهای اسلامـی بودند کـه با ایران روابط حسنـه ای داشتند. صدام حسین از این موقعیت نـهایت استفاده را به منظور توجیـه تجاوز خود بـه ایران انجام داد، درون حالی کـه آقای خمـینی حضور ایران را منوط بـه عدم شرکت صدام کرد. عدم شرکت نماینده ایران درون کنفرانس مذکور اقدامـی نادرست بود. هیأت حسن نیت بـه بغداد و تهران سفر کرد و با رهبران هر دو کشور دیدار نمود. پیشنـهادهای سه گانـه جمـهوری اسلامـی معقول بود بـه شرطی کـه این پیشنـهادها را پیش شرط مذاکره قرار نمـی داد و با شرکت فعال مـی کوشید کنفرانس را بـه این سمت هدایت کند.

هیـات حسن نیست علاوه بر دیدار با شورای عالی دفاع ایران بـه ملاقات آقای خمـینی هم رفت. آقای خمـینی از آنـها انتقاد کرد کـه چرا بـه اراجیف صدام گوش کرده اند و حضور سربازان او درون خاک ایران را نشانـه تجاوز او تشخیص نداده اند. وی آنـها را بـه عمل بـه دستور قرآن درون این زمـینـه فراخواند کـه در درون درگیری دو طایفه مسلمان کلیـه مسلمانان موظفند بلافاصله طرفین منازعه را بـه صلح دعوت کرده، متجاوز پیدا کرده حق را بـه حق دار برسانند و اگر متجاوز داوری را نپذیرفت وظیفه همـه مسلمانان هست که با او بـه جنگ برخاسته متجاوز را سرجایش بنشانند. انتظار آقای خمـینی این بود کـه کنفرانس سران اسلامـی درون طایف بلافاصله صدام را بـه عنوان متجاوز معرفی کرده او را ادب کنند. ایشان توجه نداشت کـه کنفرانس سران اسلامـی به منظور تشخیص متجاوز راهی جز مذاکره با طرفین درگیر و سپس یـافتن و معرفی متجاوز نداشته است. آقای خمـینی درون سخنرانی خود به منظور هیـات صدام را بـه دلیل تجاوزش کافر معرفی کرده مـی گوید صلح بین اسلام و کفر معنا ندارد. این سخن هیچ مبنای شرعی ندارد. تجاوز بـه طایفه مسلمان از أسباب فسق هست نـه از أسباب کفر!

از مسئولان ایرانی ابوالحسن بنی صدر رئیس جمـهور و فرمانده کل قوا معتقد بود کـه باید بـه هیـات حسن نیت کنفرانس طایف بها داد و پیشنـهاد مذاکره را پذیرفت، چرا کـه پیشنـهادی بهتر از این نخواهد شد. (۱۰۱) سیر قضایـا نشان داد کـه پیش بینی بنی صدر صائب بوده و آقای خمـینی بـه دلیل عدم شناخت کافی از سیـاست پیچیده بین الملل و مقدورات جمـهوری اسلامـی مجبور شد درون سال ۱۳۶۷ با پذیرش قطع‌نامـه ۵۹۸ سازمان ملل متحد درون بدترین شرائط، بـه گفته خود جام زهر را سر بکشد. کنفرانس طائف توطئه استکبار جهانی نبود، موقعیتی بود کـه مـی توانست بـه فرصتی مناسب به منظور جمـهوری اسلامـی تبدیل شود، و متاسفانـه بـه دلیل فقدان دانش کافی درون کشورداری از دست رفت.

چرا آقای خمـینی تشکیل شورای مرکزی سنت (شمس) را بـه طائف نسبت داد؟ درباره این انتساب نکته ای هست که درون دیگر أبواب همـین فصل خواهد آمد. اما قبل از آن اگر نظام جمـهوری اسلامـی کمترین سندی مبنی بر وابستگی شمس بـه طایف داشت مطمئنا آن را با بوق و کرنا منتشر مـی کرد. اسناد این اتهام که تا کنون منتشر نشده است! 

مطلب سوم. واکنش نظام بـه کنگره اول شمس

نظام از برگزاری کنفرانس مطبوعاتی مفتی زاده ممانعت کرد. روزنامـه های حکومتی بـه پیروی از مقام رهبری توطئه طایف درون مـیان اهل سنت ایران را محکوم د. از خطبه های نماز جمعه نیز نغمـه مشابهی پخش شد. این مطلب شامل سه بحث بـه شرح زیر است: مصاحبه مطبوعاتی کـه مانع از برگزاریش شدند، واکنشـها روزنامـه‌های حاکمـیت، و واکنشـها ا جمعه.

  

بحث اول. نخستین اقدامات دولت

در این بحث بـه چهار مطلب کوتاه درباره شمس اشاره مـی کنم: ممانعت از برگزاری مصاحبه مطبوعاتی عضو موسس شمس، دیدار مولوی عبدالعزیز با نخست وزیر، مصاحبه مطبوعاتی سخنگوی دولت، و دو خاطره از هاشمـی رفسنجانی درون مورد مفتی زاده.

الف. این اطلاعیـه درون تاریخ ۲۲ فروردین ۱۳۶۰ (دو روز قبل از سخنرانی آقای خمـینی) از سوی دفتر کل شورای مرکزی سنت (شمس) منتشر شد: «به اطلاع عموم نمایندگان مطبوعات و خبرگزاری‌های داخلی و خارجی مـی رساند کـه در روز چهارشنبه ۲۶/۱/۱۳۶۰ ساعت ۳ بعد از ظهر جلسه مصاحبه موسسین شورای مرکزی سنت (شمس) درباره تشکیل این شورا و اه آن دائر خواهد بود. علامـه احمد مفتی زاده بـه سوالات پرسشگران پاسخ خواهد داد. بدیـهی هست کلیـه خبرنگاران کارت خبرنگاری را همراه خواهند داشت. نشانی: تهران، هتل توریست، چهارراه مخبرالدوله، سعدی شمالی، جنب بانک پارس.» بـه شرحی کـه خواهد آمد. (۱۰۲) دو روز بعد از مصاحبه آقای خمـینی ماموران بـه محل مصاحبه ریخته از اجرای آن ممانعت بـه عمل آوردند! درون باب بعدی بـه آن پرداخته ام.

ب. مولوی عبدالعزیز ملازاده رهبر اهل سنت حنفی مذهب شرق کشور با محمد علی رجائی نخست وزیر درون تهران ملاقات کرد. درون این دیدار کـه یک ساعت و نیم بـه طول انجامـید نخست وزیر گفت: درون انقلاب اسلامـی ایران به منظور اولین بار اسلام بطور جدی مطرح شده است. درون شرایط کنونی حتما هشیـار باشیم و از طرح مسائلی کـه متضمن اختلاف هست خودداری کنیم. امروز برادران اهل سنت حتما با برادران شیعه همصدا شده فریـاد برآورند کـه چرا مسلمانان را درون أفغانستان مـی کشند؟ زیرا کشتن برادران اهل سنت درون أفغانستان مـهمتر از تغبیر چند کلمـه درون قانون اساسی است، بـه خصوص اینکه امام امت نیز درون این باره وعده مساعد داده اند. حتما همـه فریـاد کنیم کـه دولت بعث عراق مسلمانان را چه شیعه و چه سنی درون ایران مـی کشدیـا مجروح و آواره بیـابانـها مـی کند. این وظیفهانی هست که دلشان به منظور اسلام مـی سوزد، و نـه اینکه درون چنین شرایطی جلسه تشکیل دهند و راجع بـه اختلاف شیعه و سنی قطع‌نامـه صادر کنند. درون پایـاننخست وزیر اظهار امـیدواری کرد کـه مشکلات هم‌مـیهنان اهل سنت نیز درون روند انقلاب اسلامـی همراه با مشکلات سایر هم مـیهنان حل شود. (۱۰۳)

در گزارش خبرگزاری پارس اظهارات مولوی عبدالعزیز منعنشده، اما از بیـانات نخست وزیر معلوم مـی شود دولت مولوی را احضار کرده که تا در مورد فعالیت شمس هشدار دهد و وی و اهل سنت بلوچ را از همراهی با شمس بازدارد. مصاحبه سخنگوی دولت کـه در دنبال مـی آید موید همـین نکته است. 

ج. بهزاد نبوی وزیر مشاور درون أمور اجرائی و سخنگوی دولت درون مصاحبه مطبوعاتی درون پاسخ این سوال کـه «چندی هست که ضدانقلاب با مسائلی مبنی بر اختلاف بین شیعیـان و برادران اهل سنت سعی درون ایجاد جو تشنج دارد، دولت درون این زمـینـه چه اقداماتی کرده است؟ » پاسخ داد: دولت درون این زمـینـه سعی کرده درون حد امکان با علمای اهل سنت ارتباط داشته باشد. درون ملاقاتی کـه مولوی عبدالعزیز با نخست وزیر داشت، مسئله فوق مورد بحث و گفتگو قرار گرفت و آقای رجایی درون این مورد هشدارهای لازم را بـه ایشان و دیگر برادران اهل سنت داد کـه مراقب باشند و تا احتمالا این دسایس موجب بروز اختلاف نشود کـه برای برادران اهل سنت و شیعیـان صورت خوشی ندارد. درون ضمن امام نیز رهنمودهایی درون مورد فوق فرموده اند. بعضا نیز درون برادران شیعه نیز تحریکاتی شروع شده است، از قبیل اینکه قصد هست در اذان نماز قسمتهایی حذف شودو این شایعه را خیلی گسترش داده اند کـه ما متاسفانـه نتوانستیم منبع را گیر بیـاوریم. حتی درون سفرمان بـه سیستان و بلوچستان نیز با برادران مولوی صحبت کردیم و هشدار دادیم. درون هر صورت دولت بـه هیچ وجه نمـی خواهد تبعیضی ایجاد کند و همـه با هم برابرند. » (۱۰۴) واضح هست که دولت بر أساس رهنمودهای رهبری بـه فکر جداسازی بلوچها از اکراد درون شمس برآمده است. اما واقعا تاسیس شمس معنایش تفرقه بود؟! بعد از تهدید مولوی اکثر بلوچها همکاری خود را با شمس بتدریج کاهش دادند. تهدیدهای مشابهی درون خراسان و کردستان هم صورت گرفت و اکثر روحانیون عضو شمس با محاسبه هزینـه و فایده اطراف مفتی زاده را خالی د، هر چند درون دل با او بودند!      

د. اشاره بـه دو گزارش از خاطرات هاشمـی رفسنجانی درباره مفتی زاده درون این مقطع مفید است. دو روز بعد از سخنرانی تهدیدآمـیز آقای خمـینی موضوع جلسه واحد روحانیت حزب جمـهوری اسلامـی «بررسی رابطه شیعه و سنی و مخالفت آقای مفتی زاده» بود. (۱۰۵) درون همان ایـام نفوذ مفتی زاده درون بلوچستان تحت عنوان «توطئه مفتی زاده» بـه رئیس مجلس گزارش شده است. (۱۰۶)

 

بحث دوم. واکنش روزنامـه‌های حاکمـیت 

در این بحث بـه ترتیب بـه سرمقاله روزنامـه های جمـهوری اسلامـی و اطلاعات درباره توطئه کنفرانس طائف درون مـیان اهل سنت ایران! اشاره مـی شود. (۱۰۷)

الف. سرمقاله روزنامـه جمـهوری اسلامـی با عنوان «تفرقه شیعه سنی توطئه آمریکا»: «خطر از جریـانی هست که درون داخل کشور برنامـه هایی را هماهنگ با فعالیتهای ضدانقلابی آمریکا و عواملش درون خارج از کشور و بعضی کشورهای همسایـه بـه سمت نابودی انقلاب مـی کشد. این خناسان اکنون درون چهار گوشـه مملکت براه افتاده اند و سعی درون مشوه نمودن اذهان و چهره های روحانی و غیرروحانی ساده اندیش و عمدتا مخلص دارند و تمامـی تلاششان را بر ایجاد روحیـه یـاس و ایجاد تشنج درون جامعه با شعارهای بظاهر حق بجانب قرار داده اند ….انی کـه شاه را اولی الامر مـی دانسته دوباره بیـاد ستمـهای ملی و مذهبی افتاده اند و با شعارهایی ظاهر فریب و با تشکیل جلساتی درون اینجا و آنجا خوابهایی به منظور اعمال ولایتشان! مـی بینند. البته بسیـار روشن هست که بسیـاریـان کـه به این جریـانات دامن مـی زنند ساده اندیشانی بیش نیستند کـه به زعم خودشان بـه دنبال خدمت نیز هستند.» (۱۰۸)

روزنامـه ای کـه متعلق بـه حزب جمـهوری اسلامـی هست و صاحب امتیـاز آن علی (چند ماه بعد رئیس جمـهور ایران) و مدیرمسئول و سردبیر آن مـیرحسین (بعدا آخرین نخست وزیر ایران) مواضعش ترجمان مواضع نظام جمـهوری اسلامـی است. این روزنامـه یقینا کنگره شمس را نشانـه رفته و مطالبات رفع ستم مذهبی و ملی را بـه ریشخند گرفته آن را تفرقه شیعه و سنی هماهنگ با فعالیتهای آمریکا و عربستان درون منطقه ترسیم کرده است. آیـا مفتی زاده شاه را اولو الامر دانسته بود؟! آیـا اولیـاء حزب حاکمـیت نباید به منظور ادعاهای گزاف خود دلیل و مدرک أقامـه مـی د؟

ب. سرمقاله روزنامـه اطلاعات با عنوان«هشداری بـه مسئولین و ملت رزمنده ایران: توطئه طائف بـه اجرا درون مـی آید!؟»: «روزی کـه بحث از توطئه طایف بـه مـیان آمد و گفتند کـه در جلسات پشت پرده آن کنفرانس به منظور ایران اسلامـی خط و نشان کشیده اند کـه جنگ شیعه و سنی براه بیـاندازند خبر را با ناباوری دریـافت دریـافت داشتیم…. ناگهان با ناباوری و حیرت بیشتری دیدیم کـه آنچه از توطئه طائف مـی گفتند زیـاد هم دروغ و غیرعملی نبوده و مثل اینکه ارند آن را بـه اجرا درون مـی آورند… ناگهان جمعی بـه این صرافت افتادند کـه گرد هم آیند و حقوق غصب شده خلفای صدر اسلام را مطالبه کنند! و برادران اهل سنت کـه انقلاب اسلامـی و جمـهوری اسلامـی متعلق بـه آنـها نیز هست از صف برادران دیگرشان جدا کنند … و به طرح شعارهایی دیگر مجزا و مستقل وادار کنند. بـه آنـها بقبولانند کـه باید صفهایشان جدا باشد، حرفشان جدا و استقلال و جدایی بخواند! متاسفانـه این طرح و نقشـه ها … بدستانی انجام و پیـاده مـی شود کـه ازانان انتظار دیگری مـی رفت… ما مـی خواهیم بپرسیم کـه اگر کنفرانس طائف و نقشـه های تهیـه و تنظیم شده درون آن مبنی بر ایجاد اختلاف درون مـیان شیعه و سنی بخواهد واقعا اجرا شود چه راهی را خواهد رفت کـه بهتر از همـین راه شما باشد؟! … اکنون این آقایـان کـه بحث شیعه و سنی را درون این هنگامـه عظیم براه مـی اندازند چه مـی گویند؟ آیـا مـی توان بـه دیگران قبولاند کـه دلتان را بد نکنید! این قضایـا مشکوک نیست. أصلا این بیچاره ها از توطئه طایف خبر ندارند! چنین چیزی معقول است؟ ممکن است؟» (۱۰۹)

مدیر مسئول مؤسسه اطلاعات نماینده ولی فقیـه محمود دعایی و شاخص ترین عضو شورای سردبیری آن روزنامـه جلال رفیع بوده است. استدلال سخن روز روزنامـه اطلاعات این هست که درون زمان جنگ عراق با ایران هر نغمـه متفاوتی توطئه و برنامـه دشمن است. این فرمول همـه اجزای جمـهوری اسلامـی بوده است. آیـا سند و مدرکی وجود دارد کـه شمس با اشاره، برنامـه و سرمایـه عربستان و امریکا تاسیس شده بود؟ که تا کنون مدرکی ارائه نشده است. اگر اهل سنت تشکل خودشان را داشته باشند آیـا معنایش تفرقه است؟! درون هیچ قاموس حقوقی چنین نیست. درون کجای أساس‌نامـه یـا قطع نامـه شمس کلمـه ای درباره اختلافات شیعه و سنی درون صدر اسلام یـا تجزیـه طلبی مطرح شده است؟! این افتراها و اتهامات سراپاکذب مایـه تاسف و شرمندگی است.                 

بحث سوم. واکنش ا جمعه

در این بحث بـه ترتیب بـه مفاد خطبه های نماز جمعه قم و تهران توسط آقایـان منتظری و درباره توطئه کنفرانس طائف درون مـیان اهل سنت ایران! اشاره مـی شود.

الف. آقای منتظری امام جمعه قم نیز بـه اختصار درون خطبه های نماز جمعه این شـهر چنین گفت: «کنفرانس طائف یـادتان نرود کـه بعضی حکمرانان بـه تحریک کیسنجر تصمـیم گرفتند با ایجاد اختلاف و شایعه حرفهای تفرقه انگیز مخصوصا مربوط بـه شعه و سنی درون ایران اختلاف ایجاد کنند و به انقلاب ما از درون ضربه بزنند. مواظب باشید بـه اسم اسلام و به اسم شیعه راستین و به اسم مذهب مـی خواهند من و تو را رو درون رو قرار دهند و ایجاد اختلاف کنند و انقلاب را از بین ببرند.» (۱۱۰) آیـا اینکه شمس با برنامـه و سرمایـه عربستان و آمریکا بـه قصد تفرقه مذهبی تشکیل شده مستند بـه دلیل و مدرکی است؟ مفتی زاده درباره این سخنان آقای منتظری عالعمل نشان داده کـه در بابهای چهارم و  ششم همـین فصل خواهد آمد.

ب. علی امام جمعه تهران درون خطبه های نماز جمعه پایتخت بـه تفصل درون این زمـینـه سخن گفت: «کسانی کـه مسئله شیعه و سنی را و یـا مسائلی  از این قبیل را امروز درون این موقعیت مطرح مـی کنند آب بـه آسیـاب کـه مـی ریزند؟ امروز درون جامعه ما تلاش و حرکت تفرقه آمـیز درون نـهایت شدت است. یکی از این موجبات و مسائل تفرقه انگیز مسئله شیعه و سنی است. دو خط را اینجا من بـه شما نشان مـی دهم. یک خط، خط تفرقه انگیز هست که چند ماه قبل از این شنیدید کـه بعضی شرکت کنندگان درون کنفرانس طائف اظهار نظر د کـه علاج مسئله ایران را جنگ شیعه و سنی مـی دانند، منتظر بودیم. امروز هم نشانـه هایش را مـی بینیم. شیعه از آن طرف تبلیغات مـی کند کـه مـی خواهند ولایت را از بین ببرند، مـی خواهند «اشـهد ان علیـا ولی الله» را از اذان بردارند. مـی خواند کتاب الغدیر مرحوم علامـه امـینی را جمع کنند. سنی از آن طرف فعالیت مـی کند کـه به خلفا و صحابه پیغمبر اهانت مـی کنند. قانونـها را بر علیـه اهل تسنن جعل مـی کنند.

در هر دو طرف جریـان افرادی قرار داند مغرض کـه سررشته جریـانات اخیر بـه دست آنـهاست و پشت سر آنـها هم گروههایی قرار مـی گیرند کـه غرضی ندارند، اما تحت تاثیر قرار مـی گیرند، و باید آنـها را بیدار کرد. این خط، خط ایجاد تفرقه کـه در داخل ایران امروز بـه وضوح مشاهده مـی شود. خط دیگر خط وحدت و وحدت کلمـه و اعتصام بـه ریسمان الهی است. و این خط امام است…. من بـه همـه برادران شیعه و سنی کـه هر دو طرف قرآن و اسلام را قبول دارند اعلام مـی کنم جمـهوری اسلامـی یک جمـهوری اسلامـی هست و حق همـه مسلمانان حتی حق غیرمسلمانانی کـه تابع این نظامند درون ان تامـین مـی شود. مبادا شیعه و سنی امروز درون مقابل یکدیگر قرار بگیرند. البته اکثریت مردم بیدارند. اگر مغرضان بگذارند مـی گویند. هیچنمـی خواهد حق اهل تسنن را ضایع کند و هیچنمـی خواهد جمـهوری اسلامـی را جمـهوری ضدسنی کند و هیچنمـی خواهد از آن طرف «اشـهد ان علیـا ولی الله» را بردارد، هیچنمـی خواهد کتابهای اعتقادی شیع یـا سنی را جمع کند.» (۱۱۱)

در آن زمان جز برگزاری کنگره شمس نمـی توان مصداقی به منظور این سخنان یـافت. امام جمعه تهران هم همانند آقای خمـینی تشکل مرکزی اهل سنت را بـه تفرقه درون امت اسلامـی ترجمـه مـی کند، و کنفرانس طایف را صحنـه گردان ان معرفی مـی کند. او اعلام مـی کند کـه جمـهوری اسلامـی ضدسنی نیست، و قوانینی بر علیـه ایشان وضع نکرده هست و از مواضع شیعیـان افراطی هم حمایت نمـی کند. مفتی زاده درون سخنان مـهمش درون کنگره دوم شمس درون کرمانشاه با اسم خطاب قرار مـی دهد و سخنان صد و هشتاد درجه خلاف خطبه های او را درون سال ۱۳۵۸ زمانی کـه وی درون مجلس خبرگان بوده نقل مـی کند و او را مزور و فریبکار مـی خواند! تفصیل پاسخ مفتی زاده درون کنگره دوم شمس درون باب ششم همـین فصل خواهد آمد.

 

باب چهارم. شمس تشکل مذهبی مستقل ایرانی 

احمد مفتی زاده بعد از برگزاری اجلاس اول شمس، دیگر بـه کرمانشاه بازنگشت و تا زمان برگزاری اجلاس دوم شمس درون مرداد ۱۳۶۱، درون تهران منطقه گیشا اقامت داشت. (۱۱۲) این باب درباره عالعمل مفتی زاده و شمس بـه اتهام وابستگی بـه کنفرانس طائف شامل سه مطلب بـه شرح زیر است:. اعلامـیه اعتراضی شمس، نامـه مفتی زاده بـه آقای خمـینی، و نامـه شمس بـه اقای خمـینی. این مطالب متعلق بـه اردیبهشت و خرداد ۱۳۶۰ است.

مطلب اول. اعلامـیه اعتراضی شمس

«وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَـٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا [اسراء ۳۶: از آنچه بـه آن آگاهی نداری، پیروی مکن، چرا کـه گوش و چشم و دل، همـه مسؤولند] درون تاریخ ۱۲ و ۱۳ فـروردین ماه سال ۱۳۶۰عده ای از علما و مراجع اهل سنت ایران بنا بـه دعوت برادر احمد مفتی زاده درون تهران به منظور برقراری هرچه بیشتر وحدت بین مسلمـین گردهمایی داشتند کـه در پایـان با صدور قطع‌نامـه ای تشکیل شورای مرکزی سنت (شمس) را اعلام نمودند.با توجه بـه اینکه أساس نظام اسلامـی بر شوری متکی هست و نص صریح قرآن بـه ان دستور مـی دهد چگونـه هست که عده ای تشکیل چنین شورائی را تحمل ننموده و به دنبال آن بعضی از مسئولان مملکت و رسانـه های گروهی جمـهوری اسلامـی شروع بـه جوسازی علیـه شورا نموده و نسبتهای بی مورد و بی جا (آگاهانـه یـا ناآگاهانـه) بـه افراد این شورا و کار آن داده اند. علی‌هذا این شورا با نشر قطع نامـه اجتماعات خود خاطر ملت مسلمان ایران را نسبت بـه اه خود مستحضر مـی دارد که تا هم جهت تبلیغات و شعارها وسوسه نشوند، و مسائل را واقع بینانـه بررسی نمایند، و اجازه ندهند کـه مشتی از خدا بی‌خبر جو مملکت و افکار پیشروان انقلاب و همـه ملت را متشنج سازند و هر روز نوحه دیگری سر دهند و ملت شریف و قهرمان ایران را از مسیری کـه خون شـهدای خود را نثار آن ساخته اند منحرف سازند که تا خود درون جو موجود بـه سیـاست خودکامـه شان ادامـه دهند. بنابراین شورای مرکزی سنت با تعهدی کـه نسبت بـه حسن اجرای مفاد قطع نامـه ضمـیمـه را دارد توجه عموم را بـه نکات ذیل جلب مـی کند: 

۱. از آنجا کـه تمام اقلیتها و سایر افراد مملکت به منظور خود چه بـه شکل گروهی و چه حزبی فعالیت مـی نمایند، و حتی درون بسیـاری موارد نظرات و مراسم مذهبی آنان از صدا و سیمای جمـهوری اسلامـی پخش مـی شود، جای بسی تعجب هست که چنین شورائی کـه اهل سنت تشکیل داده و هیچ گونـه مغایرتی با سیـاست اسلامـی ندارد، و دید عمـیق اسلامـی دارا مـی باشد با وضع اسفناکی شروع بـه شایعه پراکنی و اتهام سازی بر علیـه آن نموده اند.

۲. درون صورتی کـه هنوز قطع‌نامـه شوری تکثیر نگردیده، و به نظر همگان نرسیده بود، چگونـه عده ای اظهار نظر فرموده و حرکات مثبتانی را کـه فقط خواهان اسلام هستند، و برای وحدت بین مسلمـین تلاش مـی مـی نمایند، بـه باد انتقاد مـی گیرند و آنان را وابسته بـه این و آن معرفی کرده‌اند؟ و در این رابطه درون ترکمن صحرا افرادی را دستگیر نموده و تحت بازخواست قرارداده و تا زندان اوین رسانیده اند؟

۳. درون رابطه با نظرات شورا ، برادر احمد مفتی زاده یکی از مؤسسین شوری ترتیب یک مصاحبه مطبوعاتی داده و مـی خواسته اند نظرات شوری و اه آن را به منظور ملت ایران تشریح نمایند. ماموران حکومت بـه محل مصاحبه ریخته از اجرای آن ممانعت بـه عمل أورده‌اند.

۴. روشن هست که کـه با وضعیت فعلی و تضادی کـه در قول و عمل مشاهده مـی‌شود، و تبعیضاتی کـه بر جو مملکت حکمفرما مـی باشد و با قضاوتی کـه بدون بصیرت صورت مـی پذیرد، وحدت اسلامـی را شدیدا بـه خطر انداخته اند، تفرق و دو دستگی با تمام قدرت اوج خواهد گرفت و مسئول این تفرقانی خواهند بود کـه برای هرگونـه فعالیت اسلامـی پاپوش درست مـی کنند و فقط آنانی را مسلمان مـی شمارند کـه در مسیر قدرت طلبیشان قرار گرفته باشند، و بر علیـه مظالم آنان سخنی بر زبان نیـاورند.

۵. به منظور آشکار شدن هرچه بیشتر حقیقت به منظور ملت ایران، شورای مرکزی سنت، مسئولین مملکت را کـه در این مدت آشکار و پنـهان بـه شورا حمله کرده اند دعوت بـه مناظره تلویزیونی درون پیشگاه ملت مـی نماید. بدیـهی هست سرباززدن از این مناظره تلویزیونی بـه معنای گریز از آشکار شدن حقیقت و خیـانت بـه ملت مسلمان وحدت خواه ایران و خون تمام شـهدای تاریخ اسلام است. شورای مرکزی سنت (شمس)» (۱۱۳)

این نخستین اطلاعیـه اعتراضی شمس هست که حاوی چند نکته مـهم است: أولا شمس صرفا با اتکا بـه نص قرآن کریم درباره شورا خود را متشکل از افراد خواهان اسلام معرفی کرده کـه برای وحدت بین مسلمـین تلاش مـی مـی نمایند، و نیـازی بـه استناد بـه هیچ اصل قانون اساسی درون این زمـینـه ندیده است! ثانیـا شمس از جو شایعه و اتهام کـه علیـه آن ساخته و پرداخته شده بـه شدت انتقاد کرده اما مشخص نمـی کند کـه این شایعات و اتهامات چیست. از لابلای اعلامـیه تنـها بدست مـی آید کـه شمس «وابسته بـه این و آن» معرفی شده و عده ای از شرکت کنندگان درون کنگره شمس درون ترکمن صحرا دستگیر شده و به زندان اوین منتقل شده اند. شمس «بعضی از مسئولان مملکت و رسانـه های گروهی جمـهوری اسلامـی» را مسئول دامن زدن بـه این شایعات و اتهام‌زنی‌ها معرفی مـی کند. با توجه بـه مطلب قبل (منقول از روزنامـه جمـهوری اسلامـی، خطبه های نماز جمعه قم و تهران و مـهمتر از همـه سخنان مقام رهبری) مرجع این ضمائر معلوم است.

ثالثا أساس نامـه و قطع نامـه کنگره شمس که تا آن زمان انتشار عمومـی پیدا نکرده بود و مردم از ماهیت مذهبی شمس بی خبر بوده اند. شمس اعلام مـی کند کـه آنـها را به منظور تنویز افکار عمومـی منتشر مـی کند. شمس مسئولین مملکتی را بـه مناظره تلویزیونی دعوت مـی کند که تا حقیقت به منظور ملت ایران مشخص شود. تقاضایی کـه علیغم تکرار فراوان هرگز اجابت نشد.

رابعا مـهمترین نکته اطلاعیـه خبر از عدم برگزاری مصاحبه مطبوعاتی مفتی زاده عضو مؤسس شمس مورخ ۲۶ فروردین ۱۳۶۰ (دو روز بعد از سخنرانی تهدیداآمـیز آقای خمـینی) است. قرار بود مفتی زاده درون این مصاحبه مطبوعاتی «نظرات شوری و اه آن را به منظور ملت ایران تشریح نمایند. ماموران حکومت بـه محل مصاحبه ریخته از اجرای آن ممانعت بـه عمل أورده‌اند.» جمـهوری اسلامـی قدرت تحمل شورای مرکزی سنت را ندارد. پیـام نظام بسیـار واضح و روشن است: فعالیت ممنوع!

خامسا این اطلاعیـه آغاز مقابله شمس و نظام جمـهوری اسلامـی است. لحن مفتی زاده و شمس متناسب با تضییقات نظام بتدریج تندتر مـی شود.       

مطلب دوم. نامـه مفتی زاده بـه آقای خمـینی

احمد مفتی زاده درون سومـین نامـه سرگشاده اش مورخ ۳ اردیبهشت ۱۳۶۰ بـه اتهامات وارده از سوی آقای خمـینی بـه خود پاسخ داد. نامـه با سوره ناس خطاب بـه «رهبر انفلاب امام خمـینی، رونوشت: ملت باایمان و ایثارگر ایران» آغاز مـی شود. درون این نامـه آمده است: این رژیم با چنان انقلابی گرانقدر و پربها وبا عظمت، بر روی کار آمده؛ ولی قدرت پرستان حاکم بر آن، ضررشان به منظور اسلام ومسلمانان، و برای خود انقلاب نیز، بیش از رژیم سابق است! … این مسأله از بدیـهیـات هست که: « تبعیض وستم، با برادری و وحدت درون یکجا جمع نمـی شوند»، و زمانی کـه ما بین دو برادر، تبعیض وجود دارد، دم زدن از وحدت وصمـیمـیت، توقعی نامعقول، ویـا فریبی سطحی بیش نخواهد بود. و… باز همان یک کلمـه ی سابق را باردیگر تکرارمـی کنم که: به منظور اثبات درستی آنچه تاکنون گفته ام، واثبات دروغ گویی ونامسلمانی انقلاب خواران، با تمام وجود، آماده شرکت درون مناظره و بحث رودرروی علنی هستم، وبخصوص درباره دو مطلب تأکید جدی دارم:

اول: درباره ی همـین شورای مرکزی سنت [شمس]، کـه ریـاکاران مفتری دنیـا پرست خداناپرست، آن را بـه کنفرانس طائف و اینجا و آنجا نسبت مـی دهند. راستی کافر همـه را بـه کیش خود پندارد!! و دوم: درباره قانون اساسی، که تا معلوم شود کـه این معجون! حتی با تنـها «فقه جعفری»هم، نمـی خواند! اگر آقایـان انقلاب خوار راست مـی گویند کـه مسلمان اند، وقوانین واعمالشان اسلامـی است، وراست مـی گویند کـه ما [اهل سنت] اهل توطئه وترور، ومزدور بعث و روس و آمریکا، و بلندگوی رژیم پهلوی، و… هستیم، بدیـهی هست که نباید از مناظره ومحاسبه، باکی داشته باشند. زیراهیچ وقت، حق وراستی و درستی از مقابله با باطل وانحراف وفساد، واهمـه ندارد. آن کـه از بحث علنی وعمومـی مـی ترسد، یقیناً بـه درستی وحقانیت خود اعتماد ندارد.» (۱۱۴)

مفتی زاده همچنان مع انقلاب هست اما از جمـهوری اسلامـی انتقاد مـی کند. او از تبعیض و ستم بـه اهل سنت شاکی هست و مـی گوید بدون رفع تبعیض دم زدن از برادری و وحدت شیعه و سنی فریبی بیش نیست. او آمادگی خود را به منظور شرکت درون مناظره و بحث علنی با مسئولان جمـهوری اسلامـی کـه آنـها را انقلاب‌خوار خطاب مـی کند درون دو محور اعلام مـی نماید: یکی نسبت ناروای وابستگی شورای مرکزی سنت (شمس) بـه کنفرانس طائف؛ و دیگری قانون اساسی. همانند آقای خمـینی کـه مسلمان متجاوز (صدام حسین) را بـه جای فاسق «کافر» معرفی کرد، مفتی زاده هم درون این نامـه انقلاب خوران را «نامسلمان» خطاب مـی کند. آیـا این دو فقیـه بـه لوازم فتاوی خود خود التفات داشته اند؟! متاسفانـه لحن مفتی زاده درون این نامـه همانند سخنرانی آقای خمـینی تند و ستیزه جویـانـه است. ادبیـات هر دو نفر بنای حل مشکل را ندارد. بـه کار بردن تعابیر تند «ریـاکاران مفتری دنیـا پرست خداناپرست» جز با حذف یک طرف – محکوم از طرف حاکم – پایـانی نداشت. ای کاش مفتی زاده این نامـه خشمگینانـه را ارسال نکرده بود و به نامـه متین و لیّن بعدی بـه امضای شمس اکتفا نموده بود.    

مطلب سوم. نامـه شمس بـه رهبر انقلاب

پنج هفته بعد درون تاریخ ۸ خرداد ۱۳۶۰ شورای مرکزی سنت (شمس) بـه «حضرت امام خمـینی رهبر انقلاب و بنیـانگذار جمـهوری اسلامـی ایران» به منظور نخستین بار نامـه مـی نویسد کـه گزیده ای از آن بـه شرح زیر است: «هنوز طنین کلمات پرنویدتان درون دوران انقلاب درون گوش هست که دلهای نومـید را با بشارت تجدید بنای امت واحد امـید مـی بخشید، و ایران بعد از انقلاب را بـه صورت پایگاه یک انقلاب همـه جانبه و جهانی اسلامـی کـه به صورت پایگاه یک انقلاب همـه جانبه و جهانی اسلامـی کـه پراکندگی‌ها و درماندگی ها را درمان باشد درون نظر دلسوزان شرق و غرب عالم اسلام تصویر مـی نمود.

انقلاب صورت گرفت. امـیدها قدرت یـافت. اما چند ماهی نگذشته بود کـه قلم رقم زدن بر سرنوشت انقلاب بدست گروهی درون مجلس خبرگان افتاد کـه علیرغم تظاهر بـه پیروی از شما بُعد همت و سعت مـیدان آمال شما را با وجود آن همـه تذکرات همان ایـامتان درون اجتناب از ایجاد امتیـاز و تبعیض بین برادران مسلمان درک ند، و وسوسه خواستاران گرمـی بازار جدال را تنـها بـه عظمت دم و دستگاه های استکباری خود کـه در واقع بر ضد انقلاب و امام مـی باشد مـی اندیشند، اجابت نمودند. و با تدوین چنان قانونی تفرقه انداز، تمام امـیدهای دور و نزدیک را بـه یـاس مبدل ساختند!

بسیـاری هستند کـه بی تفاوتی شما را نسبت بـه این انحراف و انحرافهای بیشمار دیگر معلول بی توجهی مـی‌شمارند، ولی آگاهان کـه از ایمان و تقوای شما باخبرند، و پایبندی بـه وعده را از اساسی ترین نشانـه های ایمان مـی شمارند، مـی دانند کـه واقعا شما درون تنگنا افتاده اید، و برایتان صمـیمانـه آرزوی غلبه بر خودخواهان تنگ نظر دارند. اما این آگاهان تنـها داشتن این چنین آرزوئی را به منظور ادای مسئولیت کافی نمـی شمارند و چون درون خارج از گود هستند و واقعیتهای خطرناک و مرگبار را بهتر مـی بینند، خود را موظف مـی دانند، کـه هر طریق ممکن را به منظور بازگردانیدن انقلاب بـه سوی طریق اسلامـی اش بپیمانند.  

اخیرا جمعی از علمای اهل سنت بنابر همـین مسئولیتی کـه إحساس مـی کنند شورائی بنام شورای مرکز اهل سنت (شمس) تشکیل دادند، که تا از طریق آن هم به منظور اصلاح قانون اساسی با چنان قالبی کـه ظرفیت همان آمال دوراندیشانـه شما و سایر خواستاران وحدت اسلامـی تمام مسلمانان جهان را داشته باشد، و هم به منظور رفع أنواع ستمـهایی کـه در همـه جا بر مسلمانان اهل سنت تحمـیل مـی شود، تلاش کنند. اما قابل توصیف نیست کـه خودخواهان، آنـها کـه «یحسبون کل صیحة علیـهم» [منافقون ۴] درون همـه جا و با استفاده از تمام امکاناتی کـه در انحصار آمال خود گرفته اند، چه سر و صدائی راه انداختند، و چه تهمتهایی بـه هم بافتند، و حتی چنان ذهن شما و دیگر افراد با ایمان مانند جناب آقای منتظری را مشوب ساختند، کـه این تلاش را بـه جاها و نیروهائی از قبیل کنفرانس طائف نسبت دادید، و بنیـانگذاران آن را اهل توطئه نامـیدید!

و خدائی کـه «یعلم السر واخفی» [طه ۷] آگاه هست که این نسبتها چه اندازه ناروا هستند و به زودی درون آن روزی کـه «تبلی السرائر» [طارق ۹] و «تجد کل نفس ما عملت من خیر محضرا و ما عملت من سوء تود لو ان بینـها و بینـه امدا بعیدا» [آل عمران ۳۰] واقعیتها را برهمـه آشکار خواهد ساخت، و امـید هست که از شما و دیگر مومنان باتقوایی کـه تحت تاثیر وسوسه ها قرار گرفته اید بگذرد (هرچند از فرمان «ان جائکم فاسق بنبأ فتبینوا» [حجرات ۶] عدول کرده اید)……

به هر حال درد دل از دست این دوست نمایـان امام و انقلاب فراوان است، و مـی دانیم کـه شما نیز بالاخره که تا حدودی از بعضی واقعیـات بـه همان گونـه کـه هستند اطلاع مـی یـابید، و لذا بدون تردید حسرت فراوان درون دل دارید. بعد از ذکر آنچه مـی گذرد خودداری مـی کنیم. منتهی با تمام وجود إحساس مـی کنیم کـه اگر وضع بیش از این بر این منوال بگذرد، خطری بسیـار عظیم و بنیـان کن این انقلاب با عظمت و گرانقدر ملت مسلمان ایران را تهدید مـی کند، گذشته پرافتخار و مشقت شما و دیگر مخلصان انقلاب پایمال مـی شود، اسلام بطور بی سابقه و حتی بدتر از کلیسای قرون وسطائی بدنام مـی گردد، جنگ مذهبی مابین برادران مسلمان کـه خودپرستان با تمام وسائل درون تلاش به منظور تحریک آن هستند درگیر مـی شود و ….

و مـی دانیم عیرغم سیطره این عده و متحدانشان بر شئون کشور و علیرغم فشار بی حسابی کـه بر روحیـه شما وارد مـی شود، با این همـه هنوزبرای شما و فقط شخص شما این امکان هست کـه همان تصمـیمـهای قاطعانـه و انقلابی سابقتان را زنده سازید و به هر ترتیبی کـه زیـانی کمتر بـه ملت رساند انقلاب گرانبهایی را کـه تا تسخیر اولین دژ با قاطعیت رهبری گردید، اکنون نیز از چنگال انقلاب خوران برهانید و آن را بسوی همان راهی کـه با سه اصل نـه تسنن نـه تشیع، نـه گروه و نـه حزب، و نـه شرقی و نـه غربی تصویر مـی کردید بازگردانید کـه بدون تردید اولین گام احیـای همان اصل عدم امتیـاز بین مذاهب است، کـه تنـها با اصلاح قانون اساسی امکان پذیر است….

با هیچ عذر و بهانـه (حتی اگر آمریکا و روس هم تمام قوایشان را درون خاک ایران بریزند) قبول استمرار این همـه جنایـات و خیـانتها درون سراسر ایران و بخصوص مناطق اهل سنت بـه هیچ وجه قابل قبول نخواهد بود.» (۱۱۵)

نامـه شمس بـه رهبر جمـهوری اسلامـی (برخلاف نامـه پنج هفته قبل شخص مفتی زاده بـه مقام رهبری) نامـه ای متین، لین، مستدل و در عین حال عمـیقا انتقادی است. بـه احتمال قوی نویسنده این نامـه همـی جز احمد مفتی زاده نیست! هر چند بـه امضای شمس رسیده است. عبارات و مضامـین این نامـه عینا درون مکتوبات قبلی و بعدی مفتی زاده قابل شناسائی است. نامـه با ترسیم زیبائی‌های انقلاب ۱۳۵۷ آغاز مـی شود کـه نخستین انحراف آن توسط مجلس خبرگان با عدول از پیروی از آراء رهبر جمـهوری اسلامـی مبنی بر تساوی حقوقی مذاهب اسلامـی رقم خورد. بـه نظر شمس عدم دخالت آقای خمـینی درون پیشگیری از جریـان انحراف انقلاب ناشی از بی توجهی و مسامحه کاری ایشان نیست، بلکه بـه دلیل ایمان و تقوا و پابندی ایشان بـه وعده هایی کـه داده هست عدم دخالت ناشی از این هست که ایشان بـه تنگنای خودخواهان تنگ نظر افتاده است. بنابراین برخلاف نامـه قبلی اشکال ازشخص رهبری نیست، اشکال از اطرافیـان رهبری هست که مسلط بر کشورند.

شمس تشکیل خود را تحقق آرمان وحدت اسلامـی مورد نظر آقای خمـینی اعلام کرده کـه در عین حال به منظور اصلاح تبعیض مذهبی درون قانون اساسی و رفع أنواع ستم بر اهل سنت مـی کوشد. شمس از توطئه ها و افتراهای انحصارطلبان تنگ نظر بـه آقای خمـینی گلایـه مـی کند کـه «حتی چنان ذهن شما و دیگر افراد با ایمان مانند جناب آقای منتظری را مشوب ساختند، کـه این تلاش را بـه جاها و نیروهائی از قبیل کنفرانس طائف نسبت دادید، و بنیـانگذاران آن را اهل توطئه نامـیدید!»

به نظر شمس تنـهای کـه مـی تواند هنوز جلوی انحراف انقلاب را بگیرد شخص مقام رهبری است، لذا از ایشاندرخواست مـی کند کـه «اکنون نیز [انقلاب را] از چنگال انقلاب خوران برهانید و آن را بسوی همان راهی کـه با سه اصل ۱) نـه تسنن نـه تشیع، و ۲) نـه گروه و نـه حزب، و ۳) نـه شرقی و نـه غربی تصویر مـی کردید بازگردانید کـه بدون تردید اولین گام احیـای همان اصل عدم امتیـاز بین مذاهب است، کـه تنـها با اصلاح قانون اساسی امکان پذیر است». شمس درون خاتمـه تاکید مـی کند «با هیچ عذر و بهانـه [در هیچ شرایطی] قبول استمرار این همـه جنایـات و خیـانتها درون سراسر ایران و بخصوص مناطق اهل سنت بـه هیچ وجه قابل قبول نخواهد بود». البته بـه این نامـه متین، محترمانـه و مستدل پاسخی داده نشد.

باب پنجم. شمس پیگیر حقوق اهل سنت

شمس درون سال ۱۳۶۰ پیگیر استیفای حقوق اهل سنت بود. این باب شامل پنج مطلب بـه شرح زیر است: مسدود کرد حساب بانکی شمس، وعده سرخرمن مسجد اهل سنت درون پایتخت، اعتراض بـه وزیر کشور: نقض حقوق اهل سنت، اعتراض بـه برنامـه سنی زدایی درون نامـه بـه مقام رهبری، و نامـه شمس بـه آقای منتظری. کلیـه مطلب مذکور متعلق بـه تیر که تا دی ۱۳۶۰ مـی باشد.

 

مطلب اول. مسدود کرد حساب بانکی شمس

شمس درون تیر ۱۳۶۰ حسابی درون بانک صادرات به منظور جمع اعانـه های مردم افتتاح مـی کند. چهار ماه بعد درون آبان همان سال این حساب مسدود شده است! این مطلب شامل سه بحث بـه شرح زیر است: اعلام افتتاح حساب بانکی شمس، مسدود شدن حساب بانکی، و دادخواهی از داستان کل انقلاب.

 

بحث اول. اعلام افتتاح حساب بانکی شمس

شمس درون اطلاعیـه شماره ۸۱ مورخ ۸ تیر ۱۳۶۰ اعلام کرد کـه برای اجرای اه خود احتیـاج مبرم بـه مساعدت و اعانـه مالی مردم مسلمان دارد بنابراین افتتاح حسابی درون بانک صادرات (خیـابان کارگر شمالی جنب پمپ بنزین) را بـه اطلاع عموم رسانید که تا کمکهای خود بـه آن حواله کنند. (۱۱۶)

بحث دوم. مسدود شدن حساب بانکی

چهار ماه بعد شمس درون مـی یـابد حساب بانکی کـه به منظور جمع آوری اعانات مسلمانان اهل سنت به منظور فعالیت اسلامـی و از جمله بنای مسجد درون تهران از طرف چند نفر از علاقه مندان بکار این شوری افتتاح شده مسدود گشته است. بعد از دردسر فراوان، اولیـاء بانک حل مشکل را بـه نوشتن نامـه بـه دفتر تحقیقات نخست وزیری موکول مـی کنند. شمس درون نامـه شماره ۱۵۵ مورخ ۳۰ آبان ۱۳۶۰ بـه دفتر مذکور (که درون حقیقت سازمان امنیت جمـهوری اسلامـی قبل از شروع بـه کار وزارت اطلاعات است) بـه انسداد حساب مذکور اعتراض مـی کند: «انتظار چنین هست که اگر هر سوء نیتی نسبت بـه اهل سنت دارید، لااقل بـه خاطر هرچه رسواتر نشدن شعارهای برابری و مساوات فورا درون رفع این مزاحمت کـه فاسدترین حکومت بی‌دین جهان نیز از آن شرم دارد (مگر کشورهایی کـه رسما ضد دین اند) اقدام شود». (۱۱۷) انسداد حساب مذکور هیچ محمل قانونی نداشته است. اما شمس کمافی السابق بـه هیچ اصل قانونی درون شکایت خود استناد نمـی کند!    

بحث سوم. دادخواهی از داستان کل انقلاب

 دفتر شمس درون نامـه شماره ۱۵۷ مورخ ۲۱ آبان ۱۳۶۰ بـه دادستان کل انقلاب با ارسال سوابق قضیـه انسداد حساب بانکی تقاضای رسیدگی و رفع انسداد مـی کند، هرچند امـیدی بـه نتیجه ندارد: بعد از مراجعات و مکالمات تلفنی مکرر بالاخره درون روز ۱۸/۹/۶۰ با شخصی کـه خود را معرفی نمـی کرد و ظاهرا مقام مسئول درون دفتر تحقیقات نخست وزیری بود حدود نیم ساعت بـه وسیله تلفن بحث شد. ایشان بعد از حرفهای کلی درباره حسن نیت نسبت بـه اهل سنت آخرالامر تصریح کرد کـه نمـی خواهند بـه نامـه این شورا جواب کتبی بدهند.

واخیرا امام درون مورد بعضی از اعمال ناراوئی کـه بستن حسابهای بانکی قسمتی از آنـهاست دستوراتی صادر د، و به دنبال آن از طرف آن دادستانی بخشنامـه ای صدور یـافت. البته قبلا بارها دستورات و تاکیدات امام را درون مورد برابری و برابری حقوق مسلمانان سنی و شیعی شنیده بودیم کـه مسئولان اموری کـه هنوز شعارهای وحدت را تکرار و تفرقه اندازان را نفرین مـی کنند (و راست نفرین بر تفرقه اندازان!) با قانون اساسی هکذایی، حدود صدق و صمـیمـیت خود را درون ادعاهایشان و در اجرای دستورات ضدتفرقه اندازی ثابت د.

بعد هم رهبر انقلاب دستور داده بودند کـه از دهها و صدها هزار متر [مربع] زمـین غیردائر تهران قطعه ای به منظور ساختن یک مرکز اسلامـی بـه اهل سنت داده شود، کـه باز مسئولان أمور با بستن شماره حسابی کـه بنام اشخاصی باز شده و قرار هست علاقه مندان بـه پیروی سنت حضرت رسول( ص) معونات خود را جهت احداث مسجد درون آن حساب بریزند، بار دیگر هم با حدود پایبندی بـه اجرای دستورات رهبر انقلاب را اثبات د و هم ابعاد حسن نیتشان را نسبت بـه اهل سنت!» (۱۱۸)

آخرین دادستان کل انقلاب درون آن زمان حسین تبریزی بوده است. پاسخ دفتر دادستانی انقلاب بـه تقاضای شمس مسئولانـه و قانونی نبوده است. شمس درون این نامـه بار دیگر بـه جای تمسک بـه قانون اساسی یـا قوانین عادی نـهایتا بـه فرامـین رهبری استناد کرده است! درون هر حال جمـهوری اسلامـی  آشکارا حقوق قانونی تشکل مرکزی اهل سنت را نقض کرد. درون نامـه به منظور نخستین بار بـه یک امر مـهم اشاره شده است: حکم حکومتی مقام رهبری به منظور واگذاری زمـینی درون تهران به منظور احداث مرکز اسلامـی و مسجد اهل سنت. قضیـه احداث این مسجد موضوع مطلب بعدی است. اما وجه ارتباط آن با بستن حساب بانکی شمس این بوده کـه یکی از مصارف اصلی اعانات ریخته شده بـه این حساب بانکی آنچنانکه درون اعلامـیه تاسیس آن آمده بود و قبلا گذشت، مخارج همان مسجد بوده است. شمس نتیجه مـی گیرد از یک سو دستور واگذاری زمـین به منظور احداث مسجد مـی دهند، از سوی دیگر حساب بنکی بنای همان مسجد را مسدود مـی کنند! حق با شمس است.   

مطلب دوم. وعده سرخرمن مسجد اهل سنت درون پایتخت

آقای خمـینی درون زمستان ۱۳۵۸ بـه مولوی عبدالعزیز وعده واگذری زمـینی به منظور احداث مسجد اهل سنت درون تهران داد. شمس درون مقام پیگیری وعده رهبری برآمد. این وعده بعد از چهار دهه هنوز عملی نشده است. این مطلب حاوی دو بحث بـه شرح زیر است:  

بحث اول. وعده احداث مسجد اهل سنت درون تهران

زمانی كه مولوی عبدالعزیز ملازاده درون بیمارستان قلب تهران بستری بود، آقای خمـینی بنیـانگذار جمـهوری اسلامـی كه اتفاقاً درون همان بیمارستان تحت مداوا قرار داشت، مـی‌ گوید: «ما اهل ‌سنّت درون زمان رژیم شاه پهلگیر مجوز ساخت مسجدی به منظور اهل‌ سنّت درون تهران بودیم. آنان امروز و فردا د که تا این‌که انقلاب بـه پیروزی رسید، حال کـه بحمدالله انقلاب بـه پیروزی رسیده است، شایسته هست این دغدغۀ اهل‌ سنّت رفع شود.» مقام رهبری با شنیدن سخنان مولوی بلافاصله پاسخ مـی دهد: این حق برادران اهل ‌سنّت هست که درون تهران مسجد داشته باشند که تا بتوانند به‌ راحتی عبادت کنند. درون همان روز اخبار سراسری ساعت ۱۴ رادیو اعلام مـی ‌كند کـه امام دستور داده ‏اند بـه برادران اهل ‌سنّت زمـینی درون شـهر تهران بـه ‌منظور احداث مسجد اختصاص داده شود. بـه ‌دنبال این اتفاق ابتدا چند قطعه و سپس یک قطعه زمـین مناسب بـه این امر اختصاص داده شد و افرادی از سازمان اوقاف و وزارت کشور از همان روز پیگیر مسئله شدند، امّا متأسفانـه بعداً دست‏هایی وارد عمل شد و نگذاشت كار بـه سرانجام برسد. این موضوع چندین سال از سوی نمایندۀ مولوی عبدالعزیز درون تهران مورد پیگیری قرار گرفت كه نتیجۀ حاصل شده چیزی جز یك پروندۀ قطور حاوی اسناد، مدارك و رونوشتِ دستورنامـه‌ هایی كه از سوی مقامات عالی‌رتبه كشور درون این‌ باره صادر شده و به نتیجه نرسیده، نیست. پرونده ‌ای كه همچنان درون مركز علمـی دارالعلوم زاهدان نگهداری مـی‌ شود. (۱۱۹) آقای خمـینی درون اسفند ۱۳۵۸ درون بیمارستان قلب بستری بوده است. بنابراین تاریخ این وعده أواخر سال ۱۳۵۸ است.

 

بحث دوم. وعده ای کـه هنوز عملی نشده است!

شمس درون دومـین نامـه بـه «رهبر انقلاب و بنیـانگذار جمـهوری اسلامـی امام خمـینی» شماره ۸۸ مورخ ۲۶ مرداد ۱۳۶۰ مـی نویسد: «پیرو اقدامات پیشین درون مورد احداث مسجدی به منظور دهها هزار خانوار اهل سنت مقیم تهران و بنابر درخواستهای اکید و پی درون پی این مسلمانان و همچنین تمام اهل سنت درون سراسر ایران کـه در سفرهایشان بـه تهران بـه وجود چنین مسجدی به منظور أقامـه نماز و ادای شعائر دینی‌ شدیدا نیـاز پیدا مـی کنند، و با توجه بـه اینکه أولا درون کشور ایران و در همـین شـهر تهران مسیحیـان و کلیمـیان و زرتشتیـان معابد متعدد دارند، و در این مورد با هیچگونـه مخالفتی روبرو نمـی شوند؛ و ثانیـا درون بسیـاری از شـهرهای اهل سنت، مساجد اهل تشیع فراوان وجود دارد، و با درون نظر گرفتن اینکه خداوند زمـین را به منظور همـه آفریده وی جز با احیـاء و حیـازت نسبت بـه آن اولویت ندارد کـه والأرض وضعها للانام [الرحمن ۱۰]، و گویـا طبق قانون جدید بـه اقتضای این اصل خرید و فروش چنان زمـینی کـه برای ساختن مسجدی با گنجایش لازم کافی باشد، مجاز نیست، بنا بـه این مقدمات و بنا بـه وعده ای کـه دو سال قبل از طرف آن مقام داده شده، انتظار مـی رود درون مورد واگذار زمـین معهود بـه شورای مرکزی سنت دستور لازم را بـه مسئولین ذیربط صادر فرمایید، بـه گونـه ای کـه در کوتاه ترین فرصت ممکن جواب بایسته را دریـافت از انتظار بیرون آئیم.» (۱۲۰)

این وعده که تا کنون عملی نشده هست و همچنان درون صدر مطالبات اهل سنت قررار دارد. درون اینکه آقای خمـینی چنین وعده ای داده هست تردیدی نیست. اما چرا این وعده درون حدود چهل سال همچنان عملی نشده است؟ بی تردید اگر مقامات جمـهوری اسلامـی تمایلی بـه ساخته شدن مسجد اهل سنت درون تهران داشتند این مسجد که تا کنون ساخته شده بود. آیـا آقای خمـینی بعد از وعده اولیـه پشیمان شد؟ آیـا قدرتی بر فراز قدرت وی وجود داشت کـه بتواند مانع اجرای فرمان او شود؟ فقه امامـیه هیچ منعی درون این زمـینـه ندارد.

علی القاعده تنـها مانع مصلحت نظام بوده هست نـه چیز دیگر. اما چرا مصلحت نظام اقتضا کرده کـه تا کنون مسجد اهل سنت درون پایتخت احداث نشود بلکه مساجد و نمازخانـه های اهل سنت درون مناطقی کـه اهل سنت درون آنـها درون اکثریت نیستند (از قبیل تهران و مشـهد) تخریب شود؟ ظاهرا این مساجد بلافاصله از مساجد شیعه درون کثرت نمازگزاران جمعه و جماعت و عیدین سبقت خواهند گرفت و چنین سبقتی به منظور نظام و مراجع سنتی مایـه شرمندگی خواهد بود، لذا از ابتدا جلو احداث چنین مسجدی بـه عنوان یکی از مصادیق «مسجد ضرار» گرفته شده است! ولایت مطلقه معنایی جز این ندارد، أراده مقام رهبری برتر از موازین شرع و قانون.     

مطلب سوم. نامـه بـه وزیر کشور: نقض حقوق اهل سنت

شمس درون تابستان و پائیز ۱۳۶۰ دو نامـه درباره حقوق اهل سنت بـه محمد رضا مـهدوی کنی وزیر وقت کشور نوشته است. این مطلب شامل دو بحث بـه شرح زیر است: تخلفات استاندار کردستان و شش مورد نقض حقوق اهل سنت.

 

بحث اول. تخلفات استاندار کردستان

شمس درون نامـه شماره ۸۷ مورخ ۲۵ مرداد ۱۳۶۰ بـه محمد رضا مـهدوی کنی وزیر کشور از اجحافات مذهبی استاندار کردستان شکایت مـی کند. استاندار کردستان مکتب قرآن و شاگردان آن را با عناوینی گستاخانـه و کفرآمـیز متهم نموده است. همو أقامـه نماز عید فطر درون روز شنبه کـه منطبق با رای امام شافعی بوده درون سخنانش کـه از رایو تلویزیون کردستان پخش شده توطئه منافقانـه خواند، و بسی اهانت نمود. حال آنکه نمایندگان حکومت طاغوتی گذشته اجازه چنین اهانتهایی را بـه خود نمـی دادند. دیگر اینکه بـه جرم داشتن رابطه با مکتب قرآن و تسلیم نشدن بـه فشارهای مذهبی زورمداران عده ای از مسلمانان شافعی مذهب کرد از إدارات اخراج و به اصطلاح تصفیـه کرده اند. شمس از وزیر کشور تقاضای رسیدگی قاطعانـه و و توقف اینگونـه اقدامات زورمدارانـه ضد اهل سنت را کرده است. (۱۲۱)

استاندار کردستان درون این زمان “ناصر ارسطوی ایرانی” بوده است. وی پنجمـین استاندار کردستان بعد از انقلاب بود کـه از ۳۰ دی ۱۳۵۹ بـه مدت هشت ماه و سه روز این سمت را درون اختیـار داشت. (۱۲۲) بنابراین نامبرده کمتر از ده روز بعد از نامـه شمس (۳ شـهریور ۱۳۶۰) برکنار شده است.

بحث دوم. شش مورد نقض حقوق اهل سنت

در دومـین نامـه بـه مـهدوی کنی وزیر کشور شماره ۱۵۰ مورخ ۱۰ مـهر ۱۳۶۰، شمس ضمن یـادآوری نویدهای وحدت آفرین ابتدای انقلاب و به یأس گرائیدن آن امـیدها با تبعیض حقوق مذهبی درون قانون اساسی اعلام خطر مـی کند کـه ای کاش «آن حقوق نامساوی مذکور هم کـه در قانون اساسی به منظور اهل سنت ایران درون نظر گرفته شده بود بـه آنان داده مـی شد». شمس آنگاه نمونـه هایی از تبعیض مذهبی و فشار و آزار بـه مسلمانان اهل سنت را بـه وزیر کشور ارائه مـی کند و خواستار احقاق حقوق اهل سنت مـی شود، کـه خلاصه آنـها بـه شرح زیر است:   

۱) محرومـیت تدریجی آنان از تصدی کارهای رده بالای از ریـاست اداره که تا وزارت، ۲) تصفیـه کارمندان اهل سنت بـه روشـهای گوناگون یـا درون تنگنا قرار آنان؛ ۳) محرومـیت از استخدام درون إدارات دولتی؛ ۴) «از جمله شرایطی کـه برای پذیرفتن برادران و ان سنی درون إدارات عملا مقرر گشته و با خود آنان درون مـیان نـهاده مـی شود «اعتقاد بـه ولایت فقیـه» هست که این بـه همان معنی انتقال از تسنن بـه تشیع است، زیرا اهل سنت بـه ولایت شورا معتقدند نـه ولایت فرد.» ۵) جلوگیری از تدریس تعلیمات دینی اهل سنت بوسیله معلمان سنی آگاه و متعهد درون مدارس دولتی: این وظیفه درون بیشتر موارد یـا بـه برادران شیعی و یـا بهانی کـه از آگاهی و تعهد چنان بهره ای ندارند واگذار مـی شود. ۶) محرومـیت از حق تعیین ائمـه جمعه (گماردنانی کـه شایستگی امامت جمعه را ندارند) (۱۲۳) 

این نخستین بار هست که شمس علیرغم نقد بـه قانون اساسی، خواستار اجرای حقوق اهل سنت درون قانون اساسی مـی شود! هر شش مطالبه اهل سنت برحق و قانونی بوده هست و از مرجع قانونی یعنی وزیر کشور بـه شکل مسالمت آمـیز و قانونی درخواست شده است. آیـا وزیر کشور بـه این مطالبات جامـه عمل پوشانید یـا بـه به نامـه شمس پاسخ داد؟ پاسخ متاسفانـه منفی است.

مطلب چهارم. اعتراض بـه برنامـه سنی زدایی درون نامـه بـه مقام رهبری

شمس درون سومـین نامـه بـه «رهبر انقلاب امام خمـینی» شماره ۱۵۶ مورخ ۳۰ آبان ۱۳۶۰ با ذکر مستندات متعددی درون پنج صفحه بـه «برنامـه سنی زدایی جمـهوری اسلامـی» اعتراض کرد، و متذکر شد کـه «برادری و صمـیمـیت، با تبعیض و ستم قابل تحقق نیست». نوزده نمونـه از «سیـاهکاری های بعضی عمال حکومت درون مناطق اهل سنت» درون چهار دسته قابل طبقه بندی است:  

الف. اجرای علنی سیـاست تسلیم مسلمانان اهل سنت بـه دست گروههای ضداسلامـی و به شـهادت رسانیدن عده ای بیشمار درون کردستان؛ اخراج، شکنجه روحی، و بازداشت مسلمانان اهل سنت درون دیگر مناطق اهل سنت.

ب. واگذاری درس تعلیمات دینی بـه افراد بی اطلاع از تعالیم مذهبی اهل سنت یـا ضد سنی؛ تبلیغات شیعی درون محیطهای سنی و در صورت اعتراض اخراج دانش آموزان و معلمان و کارمندان معترض از إدارات؛ تفتیش عقاید درون مدارس و حتی جلوگیری از پوشیدن لباسهای محلی؛ بستن کتابخانـه ها و مراکز فرهنگی و مصادره و غارت انجمنـهای اسلامـی اهل سنت برخی شـهرهای اهل سنت؛ عدم استخدام جوانان اهل سنت درون دوائر و موسسات دولتی؛ عزل ائمـه جمعه برخی شـهرها و نصب ا دست آموز طبق روش دوران شاهنشاهی.

ج. محاکمـه اهل سنت توسط حکام و قضات شیعه علیرغم عدم آگاهی آنان بـه مسائل فقه اهل سنت درون غالب مناطق سنی نشین؛ بـه محاکمـه کشانیدن نزدیکان مجرمـین بدون آن کـه شخصا مرتکب بزهی شده باشند.

د. توهین و زدن برچسب آمریکایی، طایفی، منافق بـه رهبران اهل سنت فقط بـه خاطر عدم همکاری با نیـات و اعمال ناروای ماموران و به خاطر تشکیل شمس کـه منادی رعایت مساوات و مخالف تبعیض و تفرقه اندازی و مع حقوق اهل سنت است.

شمس این تبعیضات را نشأت گرفته از اصل تفرقه انداز دوازدهم و یکصد و پانزدهم قانون اساسی دانسته است، و در هر حال جلوگیری از حیف و مـیل أموال، حقوق و دماء مسلمانان اعم از سنی و شیعه و محاکمـه متجازوان و برکندن ریشـه فساد را از وظایف حکومت خصوصا بالاترین مقام مسئول دانسته است. شمس متذکر شده کـه اگر بعد از بارها تذکر بـه رفع ستم اعتنا نشود به منظور مقابله با منکر با تمام صورتهای مشروع وظیفه خود مـی داند کـه فریـاد مظلومـیت اهل سنت را بـه کلیـه نـهضتهای آزادی بخش جهان برساند.

شمس درون انتها یـادآور شده است: اگر بـه هنگام وضع اولین پایـه قانونی تفرقه اندازی بـه وسیله مجلس خبرگان بـه اظهار خودتان امکان مخالفت با آن خیـانت را نداشتید، اکنون کـه به قول حکومت مداران همـه خط امامـی هستند و مخالفان قدرتی ندارند، یک بار قاطعانـه حسن نیت خود را درباره برادری صمـیمانـه مسلمانان (نـه برادری بـه معنای هرگونـه ستم از یک طرف و دم برنیـاوردن از طرف دیگر!) و درباره اجرای عدالت درون مملکت نشان دهید و آن همـه بحث درباره بدیـهای تفرقه اندازی را با تصمـیم قاطع و واضح علیـه تفرقه اندازیـهای کفرآلود … تایید فرمایید وگرنـه این گمان مخالفان شما قدرت مـی گیرد کـه خدای ناکرده شما هم درون مورد اه و عقاید و طرز تفکرتان (که به منظور یک فرد مسلمان مسئول هیچ جای مداهنـه و حتی ابهام‌کاری نیست) اهل تقیـه بوده اید، و اظهارات و وعده هایتان صمـیمانـه نبوده است. و خدا کند کـه این گمان نادرست، و ضمـیر شما از ضعیف‌ترین رنگ تقیـه کاری و صفات آنـها‌یی کـه «یقولون بافواههم مالیس فی قلوبهم» [آل عمران ۱۶۷] مبرا باشد، وگرنـه وای بر ملت ایران!» (۱۲۴)

این سومـین نامـه شمس با آقای خمـینی است. مدعای اصلی این نامـه اعتراض بـه «برنامـه سنی زدایی جمـهوری اسلامـی» با ارائه نوزده نمونـه هست که درون در چهار دسته قابل تقسیم هست (۱. قتل و شکنجه و اخراج؛ ۲. تضییقاتی درون دروس تعلمات دینی، تبلیغات شیعه درون محیطهای سنی، بستن و غارت مراکز فرهنگی سنی، عدم استخدام جوانان سنی درون موسسات دولتی، عزل و نصب ائمـه جمعه بدون درون نظر گرفتن موازین اهل سنت و رضایت ایشان؛ ۳. محاکمـه اهل سنت توسط حکام شرع شیعه درون غالب مناطق سنی نشین، محاکمـه أقارب مجرمـین بـه صرف قرابت با مجرم؛ ۴. توهین و برچسب بـه اهل سنت بـه خاطر عدم تبعیت از از حکومت یـا بـه خاطر تشکیل شمس).

بنابرتحلیل شمس همـه این سیـاه کاری‌ها نتیجه تبعیض مذهبی راه یـافته درون اصل دوازدهم و یکصد و پانزدهم قانون اساسی است. شمس تهدید کرده کـه اگر بار دیگر بـه دادخواهی اهل سنت رسیدگی نشود فریـاد مظلومـیتشان بـه گوش بـه کلیـه نـهضتهای آزادی بخش جهان رسانیده خواند شد. شمس بـه آقای خمـینی متذکر مـی شود کـه اگر عذر شما را درون زمان تصویب تبعیض مذهبی درون قانون اساسی بپذیریم اکنون این عذر پذیرفته نیست چرا کـه اکنون حکومت کاملا یک دست و گوش بـه فرمان شماست. شمس این احتمال را منتفی ندانسته کـه مماشات آقای خمـینی با انحراف انقلاب از باب تقیـه بوده و اظهارات و وعده های ایشان از ابتدا صمـیمانـه نبوده باشد.

مفاد این نامـه تندترین نامـه شمس که تا آن زمان بـه مقام رهبری است. اتهام «برنامـه سنی زدایی جمـهوری اسلامـی» اتهامـی خطیر هست که درون صورت صحت معنایش عدم مشروعیت اسلامـی جمـهوری اسلامـی است، خصوصا اینکه نامـه با تهدید و نسبت تلویحی عدم صداقت و صمـیمـیت درون وعده ها پایـان پذیرفته است. بعید هست شمس بتواند اثبات کند موارد برشمرده شده همگی «با برنامـه قبلی و به دستور آقای خمـینی» صورت گرفته باشد. شمس درون نامـه نخست خود پنج ما قبل از این نامـه اشکالات را متوجه اطزافیـان آقای خمـینی دانسته و خود وی را مبرا کرده بود. آیـا درون این پنج ماه اتفاق تازه ای افتاده کـه به چنین قضاوت تندی منجر شده است؟!

ان سخن مفتی زاده کـه در نامـه های شمس مکررا آمده هست که کلیـه اجحافات و ستمـهای وارده بر اهل سنت نتیجه تبعیض مذهبی پذیرفته شده درون دو اصل دوازدهم و یکصد و پانزدهم قانون اساسی هست سخنی غیرمنطقی و از أساس باطل است. برفرض نقص دو اصل یـادشده کلیـه اجحافات برشمرده شده بر فرض صحت با أصول متعدد قانون اساسی درون تعارض هست و بـه هیچ نحوی از انحاء از فروع و نتایج دو اصل یـادشده محسوب نمـی شود.

حتی اگر همگی یـا برخی از موارد نوزده گانـه برشمرده شده درون نامـه شمس صحت نداشته باشد، نمـی توان از نظر دور داشت کـه به باور بسیـاری از اهل سنت این موارد با برنامـه ریزی، نیت سوء و عمدا اتفاق افتاده است. اگر گفتگویی صریح و شفاف بین شمس و نمایندگان جمـهری اسلامـی صورت مـی گرفت سوء تفامـها رفع مـی شد، ستمـهای واقع شده از ناحیـه حکومت جبران و عذرخواهی مـی شد و موارد خلاف واقع بر اهل سنت آشکار مـی شد. این نامـه همانند نامـه های قبلی بی جواب مانده و شمس و مفتی زاده بـه جای کوشش به منظور یـافتن راه حلی عملی به منظور کاهش مشکلات دم بـه دم بـه تعداد نامـه ها و تندترشدن لحن آنـها افزوده اند و از قضا سرکنگبین صفرا فزوده است!               

مطلب پنجم. نامـه‌ بـه آقای منتظری

در تاریخ ۲۵ دی ۱۳۶۰ دو نامـه بـه آقای منتظری ارسال شده است، یکی بـه امضای شمس و دیگری بـه امضای مفتی زاده. خلاصه ای از این دو نامـه طی دو بحث درون دنبال مـی آید.

بحث اول. نامـه شمس

نخستین نامـه شماره ۱۶۵ مورخ ۲۵ دی ۱۳۶۰ چهار صفحه ای شمس بـه «حضرت آقای منتظری هدانا الله وایـاه لما فیـه رضاه» با ابراز خوشوقتی از اینکه «تاریخ ولادت پیـامبر (ص) راهی به منظور تفاهم و حل عملی اختلاف جستجو کرده اید» آغاز مـی شود، اما این مسئله نـه از أصول و نـه از فروع دین هست و نـه از مسائل مورد بحث دین، حتی که تا چند قرن از تاریخ صدر اسلام  اصولا مورد توجه امت اسلامـی نبوده است! شمس اگرچه بـه تقوای مخاطب خود و زندگی دور از اتراف و استکبارش اذعان مـی کند، اما تذکر مـی دهد کـه پیشنـهاد هفته وحدت فریبکارانـه مورد سوء استفاده معصیت کارانـه قرار گرفته است! 

شمس متذکر مـی شود کـه «تفرق درون عین اینکه علت العلل دردهای فراوان است، خود نیز معلول مسائل و امراضی مـی باشد کـه بدون حل و چاره یـابی آنـها هرگز قابل علاج نخواهد بود.» بـه نظر شمس «خانـه از پای بست ویران هست خواجه درون بند نقش ایوان است.» (طرح «هفته وحدت» ازقبیل نقش ایوان دانسته شده است) «بجای آن لااقل قسمتی از اعمال تفرقه انداز و سنگین ساز درد تفرق کـه وسیله همـین حکومت صورت گرفته و مـی گیرد را اصلاح کنید». شمس پیشنـهادات عملی خود را به منظور تحقق وحدت چنین اعلام مـی کند:

الف. اصلاح أصل دوازده – کـه مذهب اهل سنت از دیـانتهای زرتشتی، یـهودی و مسیحی پائین تر گرفته شده – و سایر أصول تفرقه انداز و وحدت قانون اساسی.

ب. أولا اهل سنت بـه حکومت فردی (خواه فرد فقیـه، فیلسوف یـا سیـاستمدار باشد) قائل نیست بلکه حکومت را وظیفه شورای اولی الامر بـه نیـابت از امت و با بقای وظیفه اعمال حکومت به منظور تمام افراد امت از طرق مختلف آن مـی دانند. بنابراین دستور دهید قید اعتقاد بـه ولایت فقیـه را از پرسشنامـه های دولتی حذف کنند. زیرا این قید افراد صادق و یک رنگ اهل سنت را از استخدام شدن محروم مـی کند، و افراد ضعیف را بـه تقیـه درون افکار و عقاید وامـی دارد. حال آنکه تقیـه نزد اهل سنت درون افکار عقاید و در تمام موازین اسلامـی معصیتی هست در حد خروج از اسلام. و بنا بر اصل الزام بما التزم و أصول دیگر واداشتن شخص بـه قول یـا فعلی مخالف افکار و عقایدش خود معصیتی هست در حد معصیت همان شخص و یـا شدیدتر از آن بنا برتفاوت شرایط اکراه.

ثانیـا اعتقاد بـه ولایت فقیـه ناشی از اعتقاد بـه امامت و نیـابت امام با مفهوم مورد قبول مسلمانان شیعی مـی باشد، اگر یک فرد شیعی مخالف ولایت فقیـه را بتوان مورد انتقاد قرار داد یک شخص سنی مخالف ولایت فقیـه یـا ولایت هر فرد دیگر انتقادی وارد نیست. بنابراین دستور دهید شعار خودخواهانـه «مرگ بر ضد ولایت فقیـه» را یـا ترک یـا اصلاح کنند که تا به حدود یک مـیلیـارد مسلمان سنی اهانت بی دلیل نشود.

ج. درون سخنرانی ها و نامـه های فراوان شوری و موسس و اعضای آن از ستمـهای بیحد و حساب حکومتی نسبا بـه اهل سنت بحث بسیـار شده کـه فاجعه بارترین آنـها کشتار مسلمانان سنی غیرمسلح و بدون رابطه با هرگونـه حزب و دسته سیـاسی و غیراسلامـی مـی باشد کـه بارها درون دهات استانـهای آذربایجان و کردستان و کرماشان پیش آمده است. دستور دهید لااقل هم بـه این جنایـات و به ستمـهای بسیـار عمده مستمر مذکور درون سایر نامـه ها خاتمـه داده شود. وهم عاملان کشتارها با محاکمـه علنی بـه قصاص جنایـاتشان برسند. سکوت سران حکومتی نسبت بـه چنین جرائمـی موجب شریک شدنشان درون عقوبت مـی باشد.» (۱۲۵)

پاسخ بـه نامـه شمس:

این نخستین نامـه شمس بـه آقای منتظری است.  بسیـار بعید هست آقای منتظری بـه چنین نامـه پر کنایـه مذهبی پاسخ نداده باشد. (۱۲۶) درون هر صورت شاگرد استاد منتظری نکات زیر را حائز اهمـیت مـی داند:

أولا شمس بـه حسن نیت آقای منتظری و تمایل ایشان بـه تفاهم و کاهش اختلافات باور دارد. مکاتبه ولو انتقادی شورای مرکزی سنت با فقیـه شیعه خود قدمـی بسوی تفاهم است.

ثانیـا انتقادات شمس درون این هفت محورکاملا وارد است: الف) ولادت پیـامبر از أصول فروع یـا مسائل مورد بحث دینی نیست و در قرون اولیـه تاریخ اسلام اصولا مورد توجه نبوده است. ب) اعلام هفته وحدت از سوی فقیـه عالیقدر باعث برخی مواجهه‌های شعاری مثل همـه أمور دیگر واقع شده و به نکات زیربنایی تقریب بین المذاهب کمتر توجه شده است. پ) تفرق درون عین اینکه علت العلل دردهای فراوان است، خود نیز معلول مسائل و امراضی مـی باشد کـه بدون حل و چاره یـابی آنـها هرگز قابل علاج نخواهد بود. ت) شعار «مرگ بر ضد ولایت فقیـه» شعاری از بنیـاد نادرست و غیراسلامـی هست که حتما مطلقا از صحنـه سیـاسی ایران حذف شود. ث) قید «اعتقاد بـه ولایت فقیـه» نباید مطلقا ملاک هیچ استخدامـی قرار گیرد و حذف آن از پرسشنامـه‌های استخدامـی ضروری است. پرسش از اعتقاد تفتیش عقاید هست که مطابق اصل بیست و سوم قانون اساسی ممنوع است. ج) ستم و کشتار نـه فقط مسلمانان سنی غیرمسلح – بر فرض صحت – بلکه ستم و کشتار هر شـهروند غیرمسلحی خلاف کلیـه موازین اخلاقی، اسلامـی و حقوقی هست و بی هیچ قید و شرطی مطلقا محکوم مـی باشد. چ) سکوت زمامداران نسبت بـه ستم بـه گروهی از شـهروندانی کـه در مذهب و قومـیت با دیگر شـهروندان بـه معنای شراکت درون ستم است. 

ثالثا اما انتقادت شمس درون حداقل چهار محور ذیل ناشی از سوء تفاهم هست که بـه ترتیب اشاره مـی شود:

الف. اگرچه بـه أصول دوازده و یکصد و پانزدهم قانون اساسی انتقاد وارد هست و پذیرش «حقوق کاملا مساوی شـهروندی» نـه فقط به منظور تمام مسلمانان شیعه، یـا کلیـه مسلمانان، یـا کلیـه پیروان ادیـان ابراهیمـی، بلکه به منظور کلیـه ایرانیـان فارغ از دین، مذهب، قومـیت، ت وعقیده هیچ منع دینی و مذهبی ندارد، بلکه با تعالیم کتاب و سنت سازگارتر است. امکان آن بود کـه در هر منطقه ای مذهب اکثریت مردم آن منطقه بـه رسمـیت شناخته مـی شد، با رعایت حقوق مذاهب دیگر، و به حقوق کاملا مساوی مذاهب مختلف اسلامـی (حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی، زیدی و جعفری) تصریح مـی شد. تساوی حقوقی درون مذهب اهل بیت پیـامبر هیچ مشکلی ندارد. (۱۲۷) اما اینکه درون قانون اساسی جمـهوری اسلامـی مذاهب اهل سنت از دیـانتهای زرتشتی، یـهودی و مسیحی پائین تر گرفته شده است، کاملا خلاف واقع است. حقوق مسلمانان اهل سنت مسلما از حقوق اهل کتاب درون همـین قانون بیشتر است. شمس بر این ادعای گزاف خود کمترین دلیلی أقامـه نکرده است. قانون اساسی جمـهوری اسلامـی اگرچه حقوق نامساوی را بـه ترتیب به منظور شیعیـان، اهل سنت و اهل کتاب بـه رسمـیت شناخته، اما به منظور مسلمانان اهل سنت و اهل کتاب به منظور نخستین بار درون تاریخ قانونگذاری ایران حقوق فراوانی را بـه رسمـیت شناخته کـه قابل تقدیر است. درون این زمـینـه درون فصل دوم مشروح و مستدل بحث کردم.

ب. شمس مدعی شده کـه «اهل سنت بـه حکومت فردی قائل نیست بلکه حکومت را وظیفه شورای اولی الامر بـه نیـابت از امت و با بقای وظیفه اعمال حکومت به منظور تمام افراد امت از طرق مختلف آن مـی دانند،» درون حالی کـه «اعتقاد بـه ولایت فقیـه ناشی از اعتقاد بـه امامت و نیـابت امام با مفهوم مورد قبول مسلمانان شیعی مـی باشد» حال آن‌که درون هر دو ادعا باور اقلیت سنی و شیعه بـه پای این دو مذهب گذاشته شده است! شمس دیدگاه خاص احمد مفتی زاده درباره حکومت شورائی و دیدگاه خاص آقای خمـینی درباره ولایت فقیـه را بـه ترتیب دیدگاه غالب اهل سنت و تشیع معرفی کرده است.

اینکه اهل سنت بـه ولایت شورایی و تشیع بـه ولایت فردی معتقدند هم تفسیر درستی از فقه، کلام و تاریخ نیست. بـه نظر مـی رسد بین لزوم م درون أمور اجتماعی و سیـاسی کـه مفاد آیـات شریفه (۱۲۸) و سنت روشن پیـامبر (ص)  است با شورایی بودن نظام سیـاسی خلط شده است. درون ولایت شورایی ولایت با شورای اولی الامر هست یعنی هیچ تصمـیمـی اتخاذ نمـی شود مگر بـه نظارت استصوابی این شورا برسد، یعنی نـه تنـها نصب و عزل خلیفه با شورای یـادشده هست و عملکرد او دائما تحت نظارت شورای اولی الامر است، بلکه هیچ تصمـیمـی از جانب خلیفه اتخاذ نمـی شود مگر اینکه قبلا مورد تنفیذ شورای اولی الامر واقع شده باشد.

بدیـهی هست أولا چنین شیوه ای درون عمل غیرممکن است! ثانیـا زمامداری پیـامبر (ص) هرگز چنین نبوده است! ایشان درون پاره ای أمور با أصحاب م کرده و اتخاذ تصمـیم نموده اند، اما اینکه هیچ تصمـیم سیـاسی اجتماعی بدون تنفیذ چنین شورایی نگرفته اند مستند بـه هیچ مدرک تاریخی نیست! ثالثا کدامـیک از خلفای راشدین بـه چنین شیوه ای خلافت کرده اند؟! اگر درون چگونگی خلیفه شدن هر یک از این خلفا هم وارد شویم نصب بعضی توسط خلیفه قبلی صورت گرفته به منظور مثال خلیفه دوم. از همـه مـهمتر درون فقه اهل سنت زمامدار فرد هست نـه شورا. اینکه خلیفه کـه فرد هست توسط نص یـا ولایت عهدی، قهر و غلبه و بیعت اهل حل و عقد بـه قدرت برسد نظام خلافت را شورایی نمـی کند. خلیفه ای کـه توسط اهل حل و عقد هم بـه قدرت رسیده ولایت فردی دارد نـه شورایی و هیچ الزام فقهی ندارد کـه تک تک تصمـیماتش توسط اهل حل و عقد تنفیذ شود. (۱۲۹) ضمنا بند شانزدهم اساسنامـه شمس چیزی غیر از بـه رسمـیت شناختن ولایت فقیـه و نظارت استصوابی دو عضو موسس شمس نبود!

احتمالا دست اندرکاران شمس اطلاع نداشته اند کـه قول غالب درون فقه امامـیه انکار ولایت سیـاسی فقیـه است. کافی هست به آراء شاخص ترین فقهای امامـیه درون دو قرن اخیر مراجعه شود: شیخ انصاری، آخوند خراسانی، محمد حسین غروی اصفهانی (کمپانی)، عبدالکریم حائری یزدی (استاد آقای خمـینی!)، محسن حکیم، احمد خوانساری، و ابوالقاسم خویی. (۱۳۰) فقیـه اخیر تصریح کرده هست «معظم الفقهاء الامامـیة لایقولون به»! (۱۳۱)

ج. تقیـه از مختصات فقه امامـیه نیست، و در کلیـه مذاهب اسلامـی جایز و در شرایطی واجب است.  (۱۳۲) آیـات کتمان (آل عمران ۱۸۷ و بقره ۱۷۴) برخلاف نویسندگان نامـه شمس دلیل نفی تقیـه نیست. مستند تقیـه آیـاتی از قبیل نحل ۱۰۶، غافر ۲۸ و آل عمران ۲۸ و سنت معتبر پیـامبر (ص) درون ماجرای عمار یـاسر هست که درون غالب تفاسیر اهل سنت نقل شده است. (۱۳۳) اهل سنت قائل بـه عدم خلق قرآن درون ماجرای محنت بـه این روش عمل کرده اند. فشار طاقت فرسا درون عصر خلفای اموی و عباسی بر شیعیـان اتخاذ تقیـه را درون مـیان شیعیـان افزایش داد. برخلاف آنچه شمس بـه اهل سنت نسبت داده هست در فقه شافعی تقیـه درون مـیان مسلمـین به منظور حفظ جان که تا قیـامت جایز است، و در فقه حنفی نیز تقیـه درون اموری کـه اکراه آنـها را مباح کرده واجب مـی باشد. (۱۳۴)  

د. شعار «مرگ بر ضد ولایت فقیـه» شعاری نادرست و خلاف شرع است! آقای محمد رضا گلپایگانی مرجع تقلید معاصر شیعه رسما درون اسفند ۱۳۶۰ بـه این شعار اعتراض کرد. (۱۳۵) لذا این شعار حتی درون مـیان فقهای شیعه هم مردود است! و برخلاف برداشت شمس بـه معنای اهانت بـه اهل سنت نیست. شعاری سیـاسی هست که اشکالات متعددی دارد اما حتی نطد موسسان آن هم به منظور مقابله با اهل سنت بکار گرفته نشده است.    

 

بحث دوم. نامـه مفتی زاده

احمد مفتی زاده هم درون همان روز ۲۵ دی ۱۳۶۰ درون دومـین نامـه شخصی بـه «حضرت آقای منتظری هداه الله لهداه» کـه در آن زمان شخصیت دوم نظام جمـهوری اسلامـی هست مـی نویسد: «با ارسال نامـه شورای مرکزی سنّت، و نیز نوار تلاوت و تفسیر افتتاحیّه جلسات اخیر آن شورا کـه با ایـام «هفته وحدت» مصادف بود و در آن نوار بـه بازی‌های بدسرانجام همان ایّام اشاره شده، تذکر دو نکته را وظیفه دینی خود مـی‌دانم:

 نکته اول، مربوط هست به اصل پیشنـهاد شما: خبر دارید کـه از اوائل دوران قیـام اخیر ملّت ایران که تا گذشتن مدتی بر کار مجلس خبرگان، تمام کوششم بر این بود کـه متنفذان و پیشروان انقلاب، بـه تشکیل شورایی از تمام دانشمندان اسلامـی ذی‌صلاح ایران و خارج رضایت دهند که تا آن شورا با کار عالمانـه پی‌گیر تدریجاً بـه بررسی مسائل خلافی مذاهب اسلامـی بپردازد. چنین اقدامـی هر چند با توجه بـه ابعاد بیگانگی مسلمانان از قرآن، و در مقایسه با یک انقلاب بنیـادین اسلامـی، کاری هست رو بنایی، اما با این حال مـی‌توانست (و باز مـی‌تواند) منشأ تحولاتی مثبت و تقدمـی گرانقدر باشد کـه با حل هر مسأله مـی‌تواند قدمـی کوچک یـا بزرگ – بـه تناسب اهمـیت مسأله – بـه سوی وحدت عملی مسلمانان و احیـای نسبی ما صدق دین و امّت بردارد.

اما اختلاف وجهه نظرهای گوناگون آخرالامر مانع حرکت درون این مسیر شد. شاید صادقانـه‌ترین و خوش‌نیّتانـه‌ترین مخالفت‌ها، مخالفت شخص شما بود کـه به دلیل اختلاف درون مسائلی مانند «شستن یـا مسح پا، و یـا ریختن آب از آرنج بـه پایین یـا بر عکس، و یـا گفتن یـا نگفتن آمـین» تشکیل چنان شورایی را بی‌سود؛ و رسیدن بـه «وحدت» را غیر ممکن توصیف مـی‌کردید و … اما از پیشنـهاد اخیرتان درباره یـادآوری مـیلاد مبارک حضرت رسول (ص) مـی‌توان (در خلاف جهت تمام بهره‌گیری‌های تزویرآلود دیگران) این استنتاج مثبت هم کرد که: «بالاخره به منظور حل هر اختلاف، ممکن هست راهی جستجو کرد» (اما البتّه با شرط حسن نیّت و بحث و تحقیق عالمانـه).

و نکته دوم پیرامون واقعیّت «وحدت طلبی» یـا «تفرقه‌اندازی»: باز حتماً بیـاد دارید کـه در همان ایّام کار مجلس خبرگان بعد از آنکه از اقدام مسئولان حکومت درون جهت تشکیل «شورای عالی اسلامـی» و حرکت بـه سوی وحدت مسلمانان نومـید شدم سطح انتظار را یک پله پایین آوردم. و در جلساتی مکرر کـه با شما و سایر فعالان مجلس ترتیب مـی‌دادیم تمام گفت‌وگو و بحث‌ها را تنـها روی همـین مسأله متمرکز کردم کـه در تنظیم اصول قانون اساسی از هر سخن مذهب‌گرایـانـه کـه به معنی زدن مـهر تأیید بر چنددستگی و تفرّق مسلمانان باشد حذر شود. وقتی معلوم گردید کـه این پیشنـهاد هم مقدور آقایـان نیست و نمـی‌توانند از تکیـه بر تفرّق و از آوردن عنوان مذهب جعفری صرف نظر کنند با ساعت‌ها و روزها بحث و جدال و حتّی با اعلام عواقب خطرناک تفرقه‌اندازی هم به منظور انقلاب و هم به منظور ملّت و مملکت ایران و هم به منظور عالم اسلام، کوشیدم کـه حدّاقل، همـه‌ مذاهب اسلامـی بـه طور یکنواخت – و هر کدام به منظور منطقه پیروان آن بـه رسمـیّت شناخته شوند و مذاهب پیرو سنّت را از دیـانت‌های یـهودی و مسیحی و زرتشتی کمتر نگیرند و قبول همـین اندازه انتظار «وحدت‌ طلبانـه» هم به منظور آقایـان غیر مقدور بود؛ و بالاخره اصل ۱۲ و سایر اصول تفرقه‌انداز قانون اساسی را با همان عباراتی کـه بالاخره همـه خواهند دید از تصویب گذراندند و …

جماعتی خانـهی را زدند و صاحب خانـه را نیز با خود همراه بردند از کنار مردم کـه رد مـی‌شدند کف زنان و هلهله کنان و « آی دزد! آی دزد گویـان!» بشارت مـی‌دادند که: دزد را گرفته ایم و دیگر اهل منطقه مـی‌توانند آسوده بخوابند و درها را نبسته بگذارند…. و مثل اینکه: قبای بدنامـی همـیشگی، بـه قامت من دوخته شده کـه اخیراً هم با بسیجی سراسری و حتّی دعوت افرادی غیر ایرانی نیز واضعان همان قانون اساسی بـه «وحدت طلبی» ستایش شدند؛ و با دنباله روی آگاه و نا آگاهشان علیـه «تفرقه‌اندازی‌های همـین حقیر وابسته بـه اجانب» سخن‌ها گفتند و شعارها دادند!…» (۱۳۶)

بررسی: نامـه شمس بـه آقای منتظری اشاره بـه مباحثات فیمابین ایشان، مفتی زاده و احتمالا مولوی عبدالعزیز درون دوران مجلس خبرگان دارد، مباحثاتی کـه متاسفانـه جایی ثبت نشده است. این نامـه کمتر از یک ماه بعد از اعلام ایـام ولادت پیـامبر بـه روایت سنی و شیعه بـه عنوان هفته وحدت از سوی آقای منتظری ارسال شده است. مفتی زاده شعار وحدت شیعه و سنی از سوی مسئولان جمـهوری اسلامـی را با توجه بـه تصویب تبعیض مذهبی درون قانون اساسی باور نمـی کند، و در این نامـه بـه سیر کوششـهای خود به منظور اتحاد واقعی امت اسلامـی اشاره مـی کند.

قدم اول بررسی مسائل اختلافی مذاهب اسلامـی توسط شورای عالی دانشمندان اسلامـی کـه ظاهرا بـه دلیل غیرممکن دانستن آن با مخالفت آقای منتظری مواجه شده است. قدم دوم کوشش به منظور تصویب قانون اساسی خالی از گرایشـهای مذهب گرایـانـه کـه این نیز با تلاشـهایـانی همچون آقای منتظری بـه شکست انجامـید. قدم سوم حقوق مساوی به منظور تمام مذاهب اگر قرار هست قانون مذهب گرایـانـه نوشته شود. اما این هم با تصویب أمثال اصل ۱۲ بـه شکست انجامـید. وی آن گاه بـه تلخی آقایـان خمـینی و منتظری را مخاطب قرار داده و مـی‌گوید واضعان این قانون اساسی وحدت طلب شده اند و او تفرقه انداز وابسته بـه أجانب!

نسخه های مفتی زاده به منظور حذف مذهب و مراجعه بـه اسلام منـهای مذاهب آرمان گرایـانـه و بدور از واقعیت بوده است. او مـی توانست «مدارای مذهبی» را بـه جای حذف مذاهب سرلوحه برنامـه خود قرار دهد. مطالبه تساوی حقوق مذاهب مطالبه منصفانـه ای است. نقد مفتی زاده بر شعارهای وحدت شیعه و سنی و واعلام هفته وحدت با توجه بـه عدم بـه رسمـیت شناختن تساوی حقوق مذاهب نقدی وارد است.

باب ششم. برگزاری کنگره دوم شمس

مـهمترین وقایع نیمـه اول سال ۱۳۶۱ قبل از دستگیری مفتی زاده، فشارهای حکومت به منظور عدم برگزاری کنگره دوم شمس، برگزاری کنگره دوم درون منزل مفتی زاده درون کرمانشاه درون نیمـه مرداد علیرغم تضییقات شدید حکومت، و آخرین نامـه مفتی زاده بـه آقای خمـینی است. این باب بـه اهم رویدادهای این مقطع طی سه مطلب پرداخته است: برگزاری کنگره دوم تحت فشار شدید حکومت، آخرین سخنرانی های مفتی زاده درون این کنگره و آخرین نامـه بـه آقای خمـینی.   

مطلب اول. دعوت نامـه کنگره دوم

«پارسال به منظور تشکیل شورای مرکزی سنت بـه منظور تعقیب بعضی وظایف اسلامـی از عده ای معدود دعوتی بـه عمل آمد. این اقدام نواقصی فروان داشت کـه مـهمترین آنـها عدم حضور بسیـاری از افراد ذی‌صلاح درون جلسات بود. و خود این نقیصه نیز معلول عللی فراوان بود کـه عمده ترین آنـها عبارت بودند از ۱) عدم موافقت مسئولان أمور با چاپ دعوت نامـه درون روزنامـه ها بـه صورت آگهی و دعوت نامـه عمومـی، ۲) سختی عبور و مرور درون بعضی مناطق و امکان پیش آمدن مشکلات و خطرات به منظور بعضی از دعوت شدگان، ۳) نبودن سابقه آشنائی ذهنی با بسیـاری از اشخاص متعهد …. ۴) نبودن جایی با گنجایش مناسب آنچانکه ظرفیت یک اجتماع عمده را داشته باشد.

گرچه امسال نیز بعضی و یـا جهاتی از این علتها هنوز وجود دارد (ومثلا بدلیل کارشکنیـهای گوناگون مخالفان، هنوز زمـینی به منظور احداث مسجد و برای ترتیب اجتماعات عمومـی اخل سنت درون تهران – کـه گنجایش جلسات عمومـی را داشته باشد – تهیـه نشده است) با این حال بـه دلیل تفاوتهایی کـه در بعضی جهات پیش آمده – و از جمله اینکه دیدارهای همـین یک سال گذشته درون جلسات شوری عاملی به منظور حصول اندازه ای آشنایی دور یـا نزدیک بعضی برادران با یکدیگر گشته و مشقت عبور و مرور درون بعضی جاها کمتر هم شده – توانسته ایم دعوت نامـه به منظور عده ای بیشتر از دعوت شدگان پارسال بفرستیم، که تا در جلسات سالگرد شورا (که بـه خاطر همان محل مناسب با چند ماه تاخیر ترتیب داده مـی شود) شرکت و افرادی کـه علاقه مند بـه خدمت بی مزد و منت، و همراه با دردسر و مشقت باشند آمادگی خود را اعلام فرمایند…

البته این دعوت نامـه عمومـی هست ، اما بـه خاطر عدم امکان چاپ درون روزنامـه ها بـه صورت شخصی به منظور افرادی فرستاده مـی شود، و طبعا زیـاد هستند دیگر افرادی بااهلیتی کـه هنوز زمـینـه ارسال دعوت نامـه شخصی برایشان فراهم نشده است…. درون صورت اهتمام جدی مسلمانان بـه تجدید حیـات اسلامـی خود غلبه بر مشکلات تفرق آور و حصول مجدد وحدت دین و امت کـه خود سرمایـه تمام خیرهاست عائد خواهد شد.

مکان: کرماشان، خیـابان مدرس، نرسیده بـه مـیدان شـهرداری سابق، پائین تر از کوچه خانقاه، بن بست فخار، پلاک ۶۸۵؛ زمان: پنجشنبه و جمعه ۱۴ و ۱۵ مرداد ۱۳۶۱.

برادرتان احمد مفتی زاده» (۱۳۷)           

مطلب دوم. برگزاری تحت فشار حکومت

بعد از برگزاری کنگره نخست شورای مرکزی سنت (شمس) درون ۱۲ و ۱۳ فروردین ۱۳۶۱ درون تهران، جمـهوری اسلامـی تضییقات خود به منظور توقف کار شمس از طریق تهدید یکایک اعضا و تنـها گذاشتن مفتی زاده موسس و مبتکر شمس افزایش داد. این تهدیدات که تا حدود زیـادی کارگر افتاد. اولا شورای مرکزی سنت (شمس) موفق نشد کنگره دوم خود درون فروردین ۱۳۶۱ برگزار کند، ثانیـا اصولا برگزاری آن درون تهران ممکن نبود. ثالثا هیچ مکانی به منظور برگزاری آن پیدا نشد، که تا انجا کـه مفتی زاده بناچار مجبور شد آن را با چهار ماه تاخیر درون تاریخ ۱۴ و ۱۵ مرداد ۱۳۶۱ درون منزل خود درون کرمانشاه برگزار کند. رابعا تعداد کل شرکت کنندگان از حدود شصت هفتاد نفر کنگره اول بـه حداکثر یکصد وپنجاه نفر درون کنگره دوم افزایش یـافت. این افزایش بـه دلیل تعداد بیشتر دعوت نامـه های ارسلالی بود. خامسا بـه لحاظ کیفی و تنوع شرکت کنندگان با نوعی تنزل مواجه هستیم. اغلب شرکت کنندگان محلی (اهل سنت غرب کشور) بودند و تعداد اهل سنت خراسان و سیستان و بلوچستان بشدت کاهش یـافته بود. افراد سرشناس و شاخص نیز نسبت بـه کنگره اول بسیـار کمتر شده بود.  

از دوازده عضو شورای مرکزی سنت یک نفر درون فاصله بین دو کنگره درون تاریخ ۲۴ مرداد ۱۳۶۰ درون کردستان ترور شد: ملا صالح خسروی (۱۳۸). از یـازده عضو باقیمانده هشت نفر درون کنگره دوم بـه هر دلیلی شرکت ند: از سیستان و بلوچستان: ۱) مولوی عبدالعزیز ملازاده، ۲) مولوی نظر محمد دیدگاه، ۳) مولوی عبدالحمـید اسماعیل زهی؛ از خراسان: ۴) مولوی عبدالعزیز الله ‌یـاری، ۵) مولوی شمس‌الدین مطهری، ۶) مولوی محمد سعید فاضلی؛ از کردستان: ۷) ملا عبدالله محمدی؛ از کرمانشاه: ۸) شیخ عبدالعزیز حسینی. مـهمترین غائب کنگره دوم عضو موسس شمس مولوی عبدالعزیز بود.

اعضای شورای مرکزی سنت شرکت کننده درون کنگره دوم شمس عبارت بودند از:

۱) احمد مفتی زاده (از کردستان، مقیم کرمانشاه، عضو موسس و رکن آن)،

۲) مولوی عبدالملک ملازاده، از سیستان و بلوچستان،

۳) ناصر سبحانی، از کرمانشاه.

در حقیقت حدود یک چهارم اعضای شورای مرکزی سنت درون کنگره دوم حضور بـه هم رسانده بودند و هشت نفر نتوانسته یـا نخواسته بودند شرکت کنند. از خراسان شرکت کننده ای درون شورای مرکزی کنگره دوم حضور نداشت. از سه منطقه دیگر یک نفر از اعضای شورا حاضر شده بود. از سه نفر شرکت کننده دو نفر شافعی مذهب از غرب کشور و یک نفر حنفی مذهب از شرق کشور. جالب اینجاست کـه هیچیک ازاین سه نفر بـه مرگ طبیعی از دنیـا نرفتند! کـه در باب هفتم بـه آن خواهم پرداخت. مـی توان گفت سیـاست فشار و تهدید جمـهوری اسلامـی درون شکست نسبی شمس موفق بود.

در هر حال کنگره دوم توانست دو روز پیش بینی شده جلسات خود را برگزار کرده مصوبات و قطع نامـه ای داشته باشد. اطلاعات از این کنگره بسیـار محدود هست و منحصر بـه فایل صوتی سخنرانی های مفتی زاده درون جلسات آن کـه در مطلب بعدی خواهد آمد مـی باشد. 

مطلب سوم. آخرین سخنرانی های مفتی زاده

احمد مفتی چند نوبت درون کنگره دوم شمس درون روزهای پنجشنبه ۱۴ و جمعه ۱۵ مرداد ۱۳۶۱ سخنرانی کرده است. (۱۳۹) خلاصه ای از این سخنرانی‌ها درون چهار جلسه این کنگره ابحاث این مطلب را تشکیل مـی دهد. 

بحث اول. سخنرانی صبح پنجشنبه

[۱] مفتی زاده سخنرانی افتتاحیـه را بـه بحثی قرآنی اخلاقی درون تحلیل انواع خوف اختصاص داد، با این مقدمـه کـه جمـهوری اسلامـی اهل سنت را با اخراج از مشاغل دولتی، آزار و زندان تحت فشار قرار داده است. او پنـهان نمـی کند کـه متاسفانـه این فشارها حتی درون بسیـاری از اعضای شورای مرکزی سنت (شمس) هم کارگر افتاده، که تا آنجا کـه جمع قابل توجهی از اعضا نتوانستند یـا نخواستند شرکت کنند. او بین خوف کـه مـی تواند ریشـه عقلایی و موجه داشته باشد با جبن یـا ترسویی فرق مـی گذارد. واضح هست که بـه نظر وی عامل عدم شرکت برخی اعضای شورا متاسفانـه جبن بوده نـه خوف. مفتی زاده از شرکت کنندگان اعم از اعضای شورا و غیر آنـها تشکر مـی کند کـه خطر را تحمل کرده بـه خانـه وی آمده اند.

بحث دوم. سخنرانی عصر پنجشنبه

[۲] مفتی زاده توضیح مـی دهد کـه تا حوالی مـهر ۱۳۵۸ مـی پنداشت جمـهوری اسلامـی ایران مـی تواند مرکز انقلاب اسلامـی درون جهان باشد و به دغدغه های مسلمانان پاسخ دهد. با تجارب تلخ بعدی او این را بلندپروازی ارزیـابی کرده بـه این نتیجه رسیده هست که از جمـهوری اسلامـی با این قانون اساسی و مسئولانش منفعتی به منظور اسلام توقع نمـی رود. اکنون با منتفی شدن اصل عقلایی جلب منفعت (البته به منظور مردم و اسلام) حتما تنـها بـه فکر تحقق نیمـه دوم همان اصل عقلایی بود: دفع ضرر. جمـهوری اسلامـی بیمار است. قانون اساسی آن بـه صراحت قانون «حکومت اسلامـی» نیست، مسئولان آن نیز بـه جای خدمت بـه اسلام تنـها دنبال حفظ حکومت خود و ماندن درون قدرت هستند.

[۳] مـی پنداشتیم اهل سنت و اهل تشیع برادرند. شعارش را هم فراوان شنیدیم. اما درون عمل برایمان اثبات شد (خصوصا درون مباحثات طولانی مجلس خبرگان قانون اساسی)  کـه جمـهوری اسلامـی قصد برادری با اهل سنت ندارد، بلکه کمر بـه نابودی اهل سنت بسته و بجای برادری اهل خصومت است. درون چنین شرایطی تکلیفْ دفع چنین شری است،  بـه اینجا رسیدیم کـه کلاهمان را بگیریم باد نبرد. از جلب منفعت حکومت اسلامـی گذشتیم، چرا کـه خیـالبافاته بود، حالا فقط دنبال این هستیم کـه نگذاریم حذف و نابودمان کنند. این حکومت قدرت طلب بـه دنبال انحصار قدرت هست نـه حتی به منظور همـه اهل تشیع، یـا همـه روحانیون اهل تشیع، بلکه منحصرا به منظور بخشی از روحانیت حکومتی و پیروانشان. اگر زمانی این بیماری قدرت طلبی شفا پیدا کرد و در عمل بـه فکر اسلام افتادند، آن وقت ما هم برمـی گردیم بـه جلب منفعت. حالا فقط دنبال دفع شر هستیم.

[۴] این حکومت هر چه را درون محدوده قدرتش نمـی گنجد نابود مـی کند. مـهم این هست که همـه خاضع  تابع حکومت باشند و حرف و حدیثی علیـه خودشان نداشته باشند. اهل سنت بـه دلایل مذهبی و قومـی مورد رضایت اهل قدرت نیستند. چه قبل از انقلاب چه بعد از انقلاب حکومتها از ما اهل سنت کـه فارس هم نیستیم دل خوشی نداشته و ندارند. اما جمـهوری اسلامـی مزورانـه تر و خصمانـه تر با اهل سنت جبهه گیری کرده است. باور نداشتیم مـی خواهند نابودمان کنند. حالا بـه اینجا رسیده ایم کـه باید به منظور حفظ اهل سنت کاری کرد.

[۵] بله هنوز هم مـی گویم دین – اسلام – از جانب خدا آمده، اما مذهب – تسنن و تشیع – استنباط علما از کتاب و سنت است، هیچ مذهبی از جانب خدا نیـامده، لذا درون قرآن تکیـه بر اسلام هست نـه بر این و آن مذهب. وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ [روم ۳۱-۳۲، ترجمـه: و از مشرکان نباشید، ازانی کـه دین خود را پراکنده ساختند و به دسته‌ها و گروه‌ها تقسیم شدند! و (عجب اینکه) هر گروهی بـه آنچه نزد آنـهاست (دلبسته و) خوشحالند] تفرق شرک است. ما بـه اسلام و وحدت زیر نام اسلام و قرآن دعوت کردیم، شما بـه تفرقه و گروه گرایی مذهبی دعوت کردیم. حالا ما تفرقه افکن و وحدت هستیم یـا شما؟

[۶] خاطره ای برایتان تعریف کنم. درون یکی از جلسات نفس گیری کـه در مجلس خبرگان درون تابستان ۱۳۵۸ داشتم درون خلال یکی از جلسات خصوصی همـین آقای کـه الآن رئیس جمـهور هست با صراحت درون برابر برخی نمایندگان مجلس خبرگان گفت درون این مجلس هیچ قانونی با بـه رسمـیت شناختن حقوق متساوی به منظور سنّی و شیعی، امکان ندارد تصویب شود. با اینکه حرفش غلط بود اما از صراحتش خوشم آمد کـه برخلاف دیگران واقعیت را بی پرده و لاپوشانی بر زبان آورد. حالا همـین آقا لباس تقوی بر تن کرده دم از اتحاد مـی زند! مگر شما همان نیستی کـه مـی گفت امکان ندارد حقوق اهل سنت را بـه رسمـیت بشناسیم؟ اگر این آقا مقام مـهم ریـاست جمـهری را بـه دست نداشت نقل نمـی کردم، چرا کـه منـهای مقامش فرد قابل توجهی نیست. او دروغگو و مزور است. تنـها هم نیست. یکی دیگر از مسئولین هم همـین مفاد را گفته است. آن وقت متوجّه سوء نیّت بعضی از آقایـان [حکومتی] نسبت بـه اهل سنّت شدم.

بحث سوم. سخنرانی صبح جمعه

[۷] بعد از آن انقلاب باعظمت این حکومت قشری بنام جمـهوری اسلامـی بر سر کار آمد. جمـهوری اسلامـی جامعه اسلامـی بر اساس کتاب و سنت و شورا کـه تنـها راه مورد تایید اسلام درون حکومت داری هست نیست. درون عمل بـه تکلیف دفع شر و حفظ نفس، اهل سنت درون نخستین قدم حتما خودشان را پیدا مـی د، با هم آشنا مـی شدند، شورا تشکیل مـی دادند، این نـه شورای عالی به منظور تمام جهان اسلام است، نـه برخاسته از شورای محلی کـه هنوز امکان تشکیل شدنشان نبوده است، اسمش را گذاشتیم شورای مرکزی. این شورای مرکزی فقط نماینده اهل سنت ایران است. ما مثل جمـهوری اسلامـی خودخواه و نادان نیستیم کـه خود را نماینده تمام مسلمانان جهان معرفی کنیم. شما حتی نماینده تمام مسلمان ایران هم نیستید، اگر نماینده تمام شیعیـان ایران باشید، کـه آن هم نیستید! 

[۸] اسمش را گذاشتیم شورای مرکزی سنت، مـی شود شمس. امـیدوارم مثل شمس روشنی و گرما ببخشد. شمس شورای اولو الامر اهل سنت ایران است. کارش از دو زاویـه با کار مکتب قرآن تفاوت دارد. مکتب قرآن بـه دنبال کار زیربنایی حرکت اسلامـی و تعلیم و تربیت قرآنی درون کردستان است، اما شمس مسئولیتی عارضی و کاری روبنایی درون ایفای وظیفه اسلامـی درون سراسر ایران است. اگر ایراد بگیرید کـه شمس چنین و چنان است، هرچه داریم همـین است، ما علمای باسواد آگاه بـه مبانی دین، اهل تقوی کـه ضعیف و اهل سازش نباشند، و شـهامت و شجاعت داشته باشند، متاسفانـه زیـاد نداریم، هر چه هست ظاهر و باطن همـین است!

[۹] جمـهوری اسلامـی به منظور شکستن شمس هرچه درون توانش بود انجام داد، درون استان های اهل سنت جلسه گذاشت، همـه را دعوت کرد، خرج کرد، پلو خورشت داد، نمک گیر کرد، توصیـه کرد دنبال خائنین نروید (یعنی با امثال من نپرید!) از قطع حقوق ترسانیدشان. مرکز بزرگ ضداسلامـی درون سنندج چه ها کـه نکرد. بـه شما گزارش مـی دهم کوشیدیم زمـینی درون تهران فراهم کنیم بنایی مستقل به منظور شمس بسازیم کـه رفت و آمد برادران بـه آن آسان تر باشد. حکومت حاضر نشد برخلاف همـه وعده هایش زمـینی درون اختیـار اهل سنت قرار دهد که تا مرکزی به منظور خودشان داشته باشند. کوشش کردیم خودمان پول جمع کنیم، که تا کنون آن قدر نشده است. بعد هم آن قدر فشار آوردند که تا مجبور شدیم درون این منزل مـیزبان شما باشیم. ما را متهم مـی کنند کـه وابسته بـه طایف هستیم! اگر بـه عربستان و آمریکا وابسته بودیم نباید حداقل پولی داده بودند که تا برای شمس خرج کنیم!؟ چرا خلاف مـی گویید دروغگویـان روسیـاه؟!

[۱۰] اتهام دیگرشان وابستگی شمس بـه کشورهای اسلامـی و غیراسلامـی از طایف و غیرطایف.  عده ای از علمای سنت به منظور ملاقات با حاکمان شیعه رفته بودند، از جمله آقایـان خمـینی، منتظری. آقای منتظری گفت خود آقایـان (مولوی عبدالعزیز) بـه این امر اقرار کرده کـه از جاهایی کمک مـی گیرند. درون همان ایـامـی کـه برای تشکیل شمس کوشش مـی کردیم با مولوی عبدالعزیزدر مورد زمـینی کـه قرار بود بـه اهل سنت بدهند صحبت شده بود. مولوی گفته بود زمـین کافی نیست، حتما پول ساخت هم بدهید، چرا کـه ما نداریم. اگر ندهید مـی رویم از کشورهای مسلمان دیگر پول مـی گیریم، ولی دوست نداریم چنین کنیم. امام [خمـینی] گفته بود پول ساختش را هم خواهیم داد. فعلا زمـین را بگیرید. وقتی برایم گفت بـه مولوی گفتم ای کاش چنین نگفته بودید. مولوی گفت: من هم راضی نیستم از دول مسلمان منطقه پول بگیریم، تهدید کردم! گفتم شما بـه این سادگی مـی روید سراغ این آدمـهای مزور از قبیل آقای و چنین مـی گویید. اکثریت سران این حکومت فریبکار، مزور، منافق، دروغگو، متقلب و شیـاد هستند. این را حربه ای علیـه ما خواهند کرد. و همان اتهام اتفاق افتاد: اتهام وابستگی بـه طایف از جانب سران حکومت. احتمالا ریشـه این اتهام چنین است. اگر شمس یـا مولوی عبدالعزیز از عربستان پول گرفته بود، پنـهان مـی کرد، نـه اینکه آشکار بگوید. اما متاسفانـه این بهانـه را بـه دست شیـاطین داده بود که تا اینجا کـه افراد متقی از حکومت هم باور کرده بودند.

بحث چهارم. سخنرانی عصر جمعه

[۱۱] شمس آمده که تا با سه ستم بزرگ مبارزه کند: ستم طبقاتی، ستم ملی و ستم مذهبی. شمس و ما با این حکومت حرف داریم. اگر راست مـی گویند و وحدت طلب هستند، راه دارد، با شعار درست نمـی شود. رفع خصوصا ستم مذهبی و ملی. بدون این دو پرچانگی است. شورای عالی اسلامـی را تشکیل دهید. چرا از حضور علمای اهل سنت درون شورا واهمـه دارند؟ با زور وحدت درست نمـی شود. وحدت اسلامـی با زور و پول و تزویر درست نمـی شود. دانشمندان هر دو فرقه بنشینند و اختلافات را بر اساس کتاب خدا حل کنند. درون فریقین احادیث جعلی فراوان است، درون این موارد هم باز مراجعه بـه کتاب تکلیف است. سنت یعنی روش دوران پیـامبر، خلفای راشدین از جمله زمان حضرت علی و شش ماهه حضرت حسن. ما همـه را جزء سنت مـی دانیم و باور داریم. شورایی از علمای فریقین با مرجعیت کتاب و سنت.  

[۱۲] اگر این طریقه را نمـی پذیرید درون رادیو تلویزیون هم حاضر بـه مباحثه نیستند، من حاضرم درون نماز جمعه هر شـهر از اهل تشیع بـه انتخاب حکومت مباحثه کنم. درون مسجد مولوی دین محمد امام جمعه متقی و باسواد سراوان یک مزدور حکومتی را آورده اند به منظور ستایش از جمـهوری اسلامـی. مولوی بـه این مزدور پاسخ داده، از حد منطقی گذر کرده و حین عصبانیت بـه شخص خمـینی توهین کرده است. (۱۴۰) واضح هست که توهین بـه عقاید مذهب اهل تشیع از جانب ما اهل سنت محکوم است. اورا چند ماه هست دستگیر کرده اند و از او خبری نیست.

در اوایل انقلاب درون قضایـای زندان سنندج نامـه ای نوشتیم با استناد بـه سنتی از عمربن خطاب، علی بن ابی طالب و عمر بن عبدالعزیز. جزای اسلامـی این هست که خمـینی هم بـه مولوی همان فحشـها را بدهد. درون زمان عمر بن عبدالعزیز فردی درون عراق بـه وی فحش داد. او را دستگیر د، پرسیدند اعدامش کنیم یـا نـه؟ پاسخ مـی دهد کـه فورا آزادش کنید. اگر اعدام کنید حاکم را بـه قصاص اعدام مـی کنم. من فقط حق مقابله بـه مثل (جزاء سیئة سیئة مثلها [شوری ۴۰]) یـا عفو دارم، و عفو مـی کنم. این روش اسلام است. اگر مولوی دین محمد بـه رئیس حکومت یـا عالم شیعی فحش داده حداقل مثل عمر بن عبدالعزیز رفتار کنید. زندان را از کجا آورده اید؟ آن وقت ادعای برادری هم مـی کنند! خمـینی و دین محمد، این هست مساوات و برادری!

 [۱۳] شما بـه سران اسلام، سران مـهاجرین و انصار اهانت مـی کنید ما چیزی نمـی گوئیم، اما یک عالم سنی بـه یک عالم شیعی – خمـینی – اهانتی کرده او را بازداشت کرده اید. هزاران مثل خمـینی درون مقابل امثال عمر [بن عبدالعزیز] قابل ذکر نیست! آیـا این هست برادریتان؟ روسیـاها، بی شرفها، دروغگوها، بی حیـاها! که تا حالا نگفته ایم ما برحقیم و دیگران باطل. گفته ام و مـی گویم هرگز جدال مذهبی و تفاخر مذهبی نکنید. جنگ مذهبی نکنید. بـه سران حکومت اعتراض مـی کنیم نـه چون شیعه هستند، چون قلدری و زورگویی مـی کنند. ادعای برادری و وحدت طلبی از یک سو و اتهام تفرقه اندازی بـه ما اهل سنت از سوی دیگر با هم نمـی سازد.

[۱۴] ماموران حکومتی از ما اهل سنت مـی خواهند شعار «مرگ بر ضد ولایت فقیـه» بدهید. ضد ولایت فقیـه یعنی چه؟ تشیع با ولایت فقیـه سازگار هست چون بـه امامت فردی قائل هستند. اما اهل سنت بـه ولایت شورا قائلند نـه حکومت فرد، ضد ولایت فرد هستند. قرآن حکومت شورا گفته نـه فرد. این شعار «مرگ بر ضد ولایت فقیـه» یعنی مرگ بر اهل سنت. نمـی شود اهل سنت را وادار کنید کـه بگویند مرگ بر خودمان و مرگ بر مذهبمان. برخی ماموران مـی گویند: هرکه نگوید مرگ بر ضد ولایت فقیـه منافق است.

[۱۵] آن وقت بـه ما مـی گویند تفرقه انداز. خودشان با بی حیـایی و روسیـاهی و پررویی تفرقه مـی اندازید آن وقت شعار وحدت سرمـی دهند. مـی خواهند استخدام کنند مـی گویند مستخدم حتما معتقد ولایت فقیـه باشد، یـا به منظور ادامـه تحصیل درون دانشگاه کتبا التزام مـی گیرند کـه معتقد بـه ولایت فقیـه باشد. این فقط روش مارکسیستها درون روسیـه و حکومتهای دیکتاتوری هست که هر تابع مرام حکومتی نباشد او را استخدام نمـی کنند. حکومت فردی حکومت شاهنشاهی هست چه اسمش ولایت فقیـه باشد چه حکومت پهلوی. حکومت فردی مورد تایید اهل سنت نیست.  ما حاضر بـه مباهله هستیم. شما تفرقه انداز هستید و منافقانـه شعار وحدت مـی دهید و ما را بـه تفرقه متهم مـی کنید.

[۱۶] سخن اول با حکومت بود. سخن دوم: سخنی با ملاهای دولتی و دین فروش: إنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلَ اللَّـهُ مِنَ الْكِتَابِ وَيَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَـٰئِكَ مَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّـهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ [بقره ۱۷۴:انی کـه کتمان مـی‌کنند آنچه را خدا از کتاب نازل کرده، و آن را بـه بهای کمـی مـی‌فروشند، آنـها جز آتش چیزی نمـی‌خورند؛ (و هدایـا و اموالی کـه از این رهگذر بـه دست مـی‌آورند، درون حقیقت آتش سوزانی است.) و خداوند، روز قیـامت، با آنـها سخن نمـی‌گوید؛ و آنان را پاکیزه نمـی‌کند؛ و برای آنـها عذاب دردناکی است] دارید با دین معامله مـی کنید. آتش مـی خورید و خبر ندارید!

[۱۷]  به خدا قسم جنایـاتی کـه این حکومت بـه نام اسلام مرتکب شده درون پنجاه سال حکومت ننگین پهلوی بـه این اندازه اتفاق نیفتاده است. بـه آنچه مـی گویم پاسخگو هستم و حاضرم مباهله کنم. این همـه نامـه نوشتیم اعتراض کردیم یک تکان نخوردند. خدا عالَم اسلام را از شر این نامسلمانـها حفظ کند. این ضد اسلام هست اسلام نیست. البته شیعه شعبه ای از اسلام است، کافر نیستند. اما حاضرم اثبات کنم این حکومت اسلامـی نیست. نترسید، مایوس نشوید، فریب نخورید. حرکت درون مسیر این حکومت حرکت درون مسیر شیطان هست نـه حرکت درون مسیر الله. اگر مسلمانی، شیعه یـا سنی، فریب این حکومت نخور، این راه بـه کعبه نیست، بـه ترکستان است. (۱۴۰)

بررسی: مفتی زاده درون این دو روز بـه نکات متعددی اشاره کرده است.

اولا درون تشریح فرق خوف و جبن دلخوری خود را از عدم حضور معنی دار نزدیک سه چهارم اعضای شورای مرکزی شمس پنـهان نمـی کند، اما کلمـه ای علیـه غائبان قاصر یـا مقصر بر زبان نمـی آورد. نکته تازه این هست که مفتی زاده درون ماههای نخست جمـهوری اسلامـی بـه دنبالب  منفعتی ازاین نظام به منظور اسلام و مسلمانان بوده است: ایران بـه عنوان مرکز انقلاب اسلامـی جهان اما با گذشت چند ماه متوجه مـی شود کـه این خیـالبافی بیش نیست و از نظام با قانون اساسی و مسئولانش جز «دفع ضرر» نباید انتظاری داشت. اهل سنت حتما کلاهشان را بچسبند کـه باد نبرد و حذف نشوند.

ثانیـا اسلام دین خدایی است، اما مذاهب چه سنی چه شیعه استنباط بشری از کتاب و سنت. ما بـه اسلام و قرآن و وحدت دعوت کردیم، زمامداران جمـهوری اسلامـی بـه تشیع. حالا ما شده ایم تفرقه افکن و آنـها وحدت طلب. بـه نظر وی جمـهوری اسلامـی کمر بـه نابودی اهل سنت بسته هست و نظام سودایی جز حفظ قدرت و حکومت ندارند. جمـهوری اسلامـی هر جریـانی کـه تابع و خاضع قدرتش نباشد تحمل نمـی کند. اهل سنت ایران کـه نـه شیعه اند نـه فارس چه قبل از انقلاب چه بعد از انقلاب مغضوب حکومتهای مرکزی بوده اند. 

ثالثا درون اواسط سال ۱۳۵۸ کـه مفتی زاده درون مجلس خبرگان درون تهران هست از علی عضو شورای انقلاب صریحا مـی شنود «در این مجلس هیچ قانونی با شناختن حقوق متساوی به منظور سنّی و شیعی، امکان ندارد تصویب شود». بعد بـه عنوان امام جمعه تهران [در اواخر فروردین ۱۳۶۰] دم از اتحاد شیعه و سنی مـی زند و موسسان شمس را بـه اجرای توطئه کنفرانس طائف و تفرقه درون امت متهم مـی کند. مفتی زاده مـی گوید اگر این فرد دروغگو و مزور الآن رئیس جمـهور نبود، این را نقل نمـی کردم چرا منـهای مقامش فرد قابل توجهی نیست.  

رابعا ما قبلا بـه دنبال شورای عالی اسلامـی به منظور کل امت اسلام بودیم، حالا تنـها بـه دنبال شورای اولو الامر اهل سنت ایران هستیم. ما علمای باسواد آگاه بـه زمانـه شجاع کم داریم. جمـهوری اسلامـی به منظور درهم شکستن شمس هرچه درون توان داشت انجام داد از تطمـیع و تهدید. ما را متهم مـی کنند کـه شعبه کنفرانس طائف هستیم. ما حتی پول نداریم خرج راه شرکت کنندگان را بپردازیم! این افترایی بیش نیست.

خامسا یکی از ریشـه های افترای شمس بـه وابستگی بـه طائف ممکن هست این باشد کـه مولوی عبدالعزیز کـه از قبل از انقلاببه دنبال تاسیس مسجد اهل سنت درون پایتخت بوده، بالاخره مجوز واگذاری زمـین را از آقی خمـینی [در زمستان ۱۳۵۸] مـی گیرد. او به منظور تهدید مسئولان نظام مـی گوید اگر پول ساخت مسجد را ندهید از دیگر دول مسلمان مـی گیریم. آنـها این را حمل بر این مـی کنند کـه اهل سنت ایران با امثال عربستان سر و سری دارند. درون حالی اگر چنین بود بـه این سادگی مولوی بر زبان نمـی آورد. بـه نظر مفتی زاده مولوی اشتباه کرده چنین گفته است.

سادسا رعایت احترام صحابه از خلفای راشدین، عشره مبشره و امـهات مومنین به منظور اهل سنت نشانـه رعایت شعائر دینی است. اهانت و سب و لعن آنـها درون حکم اهانت بـه مقدسات است. اهل سنت بارها از سبّ و لعن و اهانت بـه بزرگان خود توسط برخی متعصبان تندرو شیعه نالیده اند. بند دهم اساس‌نامـه شمس این بود «اقداماتی درون جهت سد باب نمودن اهانت بـه بزرگان اسلام و گنجانيدن آن درون قانون اساسی». از منظر مفتی زاده جمـهوری اسلامـی «عملا» (نـه درون شعار) اقدامـی به منظور پایـان بـه این روش ضداسلامـی انجام نداده است. او مـی گوید یک عالم سنی (مولوی نظر محمد درون مسجد سراوان) بـه یک عالم شیعه (آقای خمـینی) اهانت کرده بلافاصله دستگیر شده، اما اهل سنت بام که تا شام شنونده اهانت بـه بزرگان خود از صحابه پیـامبرند، اهانت کنندگان آزادند، و اگر اهل سنت بـه اهانت کنندگان اعتراض کنند متهم بـه تفرقه اندازی و نقض وحدت مـی شوند! اشکال او درون مورد سبّ و لعن بزرگان اهل سنت کاملا وارد است. اهانت و سبّ و لعن بزرگان اهل سنت از جانب شیعیـان جایز نیست. (۱۴۱) و متاسفانـه که تا کنون این فعل ضداخلاقی بـه عنوان جرم تعریف نشده است.

سابعا درون نقد اینکه اهل سنت طالب حکومت شورایی هست و اهل تشیع بـه دنبال حکومت فردی ولایت فقیـه و اشکالات شعار مرگ بر ولایت فقیـه، و اعتقاد بـه ولایت فقیـه ملاک گزینش و استخدام درون جمـهموری اسلامـی درون باب قبل بـه تفصیل بحث شد.

ثامنا مفتی زاده بـه روحانیون اهل سنت کـه چه قبل از انقلاب چه بعد از انقلاب دین و دنیـای خود را بـه حکومتها فروخته اند بشدت حمله مـی کند. درون انتها سوگند یـاد مـی کند کـه  جنایـاتی کـه این حکومت بـه نام اسلام مرتکب شده درون پنجاه سال حکومت ننگین پهلوی بـه این اندازه اتفاق نیفتاده بود. گلایـه مـی کند کـه این همـه نامـه نوشتیم و اعتراض کردیم یک تکان نخوردند. دعا مـی کند کـه خدا عالَم اسلام را از شر این نامسلمانـها حفظ کند. این حکومت ضد اسلام است، اسلام نیست. البته شیعه شعبه ای از اسلام است، کافر نیستند. فریب نخورید. حرکت درون مسیر این حکومت حرکت درون مسیر شیطان هست نـه حرکت درون مسیر الله.  

تاسعا آیـا این سخنرانی بهانـه دستگیری سه هفته بعد مفتی زاده بوده است؟ محتمل است. درون نقد این سخنرانی مفتی زاده مـی توان گفت لحن وکلمات بکارگرفته درون این سخنرانی تند و بدور از زبان لیّن این فقیـه شافعی بوده است. او بعد از ارسال نامـه های انتقادی کـه علی الاغلب بی جواب  ماندند و عدم همراهی اکثر روحانیون شورای مرکزی شمس تکلیفی جز صبر و استقامت و تعلیم و تربیت اسلامـی مردم نداشت. اینگونـه سخنرانی های انتحاری جز پایـان تلخ زندان و شکنجه  چه نتیجه ای مـی توانست داشته باشد؟ انگار مفتی زاده به منظور حبس و زجر بی تابی مـی کرد! البته اگر حکومت صدر اسلام بود و خلفای راشدین نقد حاکمـیت مجازات زندان نداشت، کلمات تند پاسخش مـی گرفت. اما جمـهوری اسلامـی فرقی با دیگر حکومتهای استبدادی نداشت. و مفتی زاده این را بـه خوبی درک کرده بود. 

مطلب چهارم. قطعنامـه کنگره دوم

متن کامل قطع‌نامـه کنگره دوم شمس بـه شرح زیر است:

«بسم الله الرحمن الرحیم. دعوت کاکه احمد مفتی زاده از مسلمانان دلسوز و متعهد مناطق سنی نشین ایران به منظور شرکت درون نشستی درون کرماشان تحت عنوان سالگرد شمس (شورای مرکزی سنت) ما بـه خاطر ادای دین شرعی خود و همچنین تجلیل و قدردانی از زحمات طولانی و گرانمایـه ایشان درون جهت وحدت امت اسلامـی واحیـای سنت راستین محمدی – کـه در زیر غباری از جهل و ابهام قرون و دستکاری و فریب چندین قرنـه حکومتهای غیراسلامـی از امویـان که تا صفویـان و از صفویـان که تا کنون فرو رفته هست – و همچنین پشتیبانی از اقدامات ایشان درون این زمـینـه ها بدین دعوت لبیک گفتیم و در روزهای ۱۴ و ۱۵ مرداد درون محیطی گرم و صمـیمانـه – کـه امـیدبخش شکسته شدن سدهای حکومت استبداد درون برابر همبستگی مردم و نوید دهنده غلبه بر تضییقاتی هست که زورگویـان همـیشـه علیـه دین خدا ایجاد کرده اند گردآمدیم.

گردآمدیم که تا در عمل بـه یگانگی خدای تبارک و تعالی و جریـان مشیت مطلق او درون هستی إقرار کنیم، و بر رسالت رسولش صلی الله علیـه و آله و سلم گواهی دهیم و بر بیعتمان درون تبعیت از سنت مبارک ایشان مـهر تاییدی دیگر زنیم، که تا مشمول بشارت قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّـهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّـهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ [آل عمران ۳۱: بگو: اگر خدا را دوست مـی‌دارید، از من پیروی کنید! که تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد؛ و گناهانتان را ببخشد] شویم کـه وَاللَّـهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ [و خدا آمرزنده مـهربان است].

گردآمدیم کـه به ندای وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُولَـٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ [آل عمران ۱۰۴: حتما از مـیان شما، جمعی دعوت بـه نیکی، و امر بـه معروف و نـهی از منکر کنند! و آنـها همان رستگارانند] پاسخی دیگر دهیم، و در مسیر این جهاد پرمشقت از نیروی لایزال الهی استعانت جوئیم که تا لومة لائم [مائده ۵۴: ملامت ملامتگر] و خشیت از ظالم از راهمان بازندارد کـه الله ولی المؤمنین و اللَّـهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّور [بقره ۲۵۷: خداوند، ولی و سرپرستانی هست که ایمان آورده‌اند؛ آنـها را از ظلمتها، بـه سوی نور بیرون مـی‌برد].

گردآمدیم که تا در سالگرد شورای مرکزی سنت، ضمن تایید دوباره اه مـهم و حیـاتی آن که تا تحققشان مـهر بطلانی بر پیشانی شوراهای فرمایشی حکومتی مانند شورای روحانیت مبارز! و سمـینارهای فرمایشی آنچنانی وحدت شیعی و سنی بزنیم و شرکت کنندگان درون این قبیل محافل را از يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُّحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِن سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ أَمَدًا بَعِيدًا وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّـهُ نَفْسَهُ وَاللَّـهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ [آل عمران ۳۰: روزی کـه هر، آنچه را از کار نیک انجام داده، حاضر مـی‌بیند؛ و آرزو مـی‌کند مـیان او، و آنچه از اعمال بد انجام داده، فاصله زمانیِ زیـادی باشد. خداوند شما را از (نافرمانی) خودش، برحذر مـی‌دارد؛ و (در عین حال،) خدا نسبت بـه همـه بندگان، مـهربان است] بهراسانیم و بگوئیم کـه تنـها راه تحقق صمـیمانـه و جدی وحدت شیعی و سنی تشکیل مجامعی هست با حضور طرفین و نیـازی بـه گفتن نیست کـه تنـها مرجعه صلاحیتدار از طرف اهل سنت به منظور شرکت درون آن مجمع شورای مرکزی سنت خواهد بود ولاغیر.

واینک انتظارات خود را جهت پی گیری بـه شورای سنت اعلام مـی داریم:

۱. کوشش جدی به منظور تحقق مفاد قطع‌نامـه شمس درون گردهمایی سال گذشته.

۲. تشکیل مرتب اجتماعات عمومـی سالانـه (مجمع عمومـی) اگاهان و دلسوزان اهل سنت ایران، بـه خاطر آشنائی بیشتر با همدیگر و ایجاد و تحکیم رابطه الفت و اخوت اسلامـی.

۳. رساندن پیـام دادخواهی و صدای آزادی طلبی اهل سنت ایران بـه مسلمانان متعهد و دلسوز و حرکتهای اسلامـی جهان و آماده زمـینـه تفاهم و همکاری برادرانـه اسلامـی مابین دو فرقه شیعی و سنی بر اساس موازین دینی.

۴. تلاش مستمر و پیگیر به منظور زنده شورای اسلامـی درون سطح جهانی بوسیله تمسک بـه موازین کتاب و سنت کـه این امر تنـها وسیله عملی احیـای امت واحده مـی باشد.

۵. جدیت هرچه بیشتر درون عملی شدن بعضی از مواد قطعنامـه پارسال از قبیل تلاش به منظور رفع ستمـهای مذهبی و ملی و طبقاتی درون سراسر ایران، و ساختن مرکزی درون تهران و تشکیل شوراهای منطقه ای تابع شورای مرکزی سنت بـه منظور برقراری روابط گرم برادرانـه بین مسلمانان مناطق مختلف اهل سنت و ایجاد تسهیلات درون أمور مشترک این مسلمانان.

۶. تشکیل هیـاتی اجرایی زیر نظر شمس به منظور انجام کارهای مختلف اجرایی و ایجاد رابطه مابین شوراهای منطقه ای.

۷. استخراج و تنظیم سیستم تفکر دینی درون مجموعه ای هماهنگ و منسجم و تعلیم ان بـه معلمـین تعلیمات دینی درون سطوح مختلف.

۸. تلاش درون جهت استفاده از معلمان آگاه و دلسوز اهل سنت درون مدارس به منظور تعلیم و تدریس تعلیمات دینی و جلوگیری از سپردن این دروس درون مناطق مذکور بـه معلمان شیعی و هر معلمـی کـه نسبت بـه موازین مذهبی ما آگاه و متعهد نباشد.

۹. تدوین و تنظیم مجموعه ای از مسائل فقهی مورد نیـاز مسلمانان اهل سنت.

۱۰. اقدام شورا جهت پاسخگویی بـه شبهه افکنی‌های حکومت درون مسائل مذهبی، و توهین بـه شخصیتهای بزرگ دینی از سابقین مـهاجرین و انصار کـه قرآن مسلمانی دیگران را منوط بـه پیروی درست از آنان و مشروط بـه محبت و خیرخواهی نسبت بـه ایشان مـی سازد.

۱۱. تلاش دائم شورا درون جهت افشاگری عالم نمایـان خودفروخته مناطق اهل سنت و شناساندن این چهره های دین فروش بـه مردم.

۱۲. تعقیب مسئله اخراج نابحق و ظالمانـه کارمندان اهل سنت که تا احقاق حق کامل آنان، تلاش به منظور حذف معیـارهای مخالف موازین مذهب سنت و جماعت درون استخدام إدارات از جمله اعتقاد بـه ولایت فقیـه و فراهم آوردن زمـینـه اقتصادی تامـین معیشت کارمندان اخراجی.

۱۳. جلوگیری از تشکیل اردوهای دانش آموزی کـه عاملی هست برای شستشوی مغزی نوجوانان دانش آموز و احتمالا دچار شدن بـه اختلالاتی درون تربیت و بینش مذهبی.

۱۴. کلیـه محاکمات و کارهای قضائی دادگاههای سراسر ایران طبق موازین اسلامـی و علنی باشد، و در موارد پیروان سنت نبوی آراء فقهی مورد قبول آنان رعایت شود، و رسیدگی و صدور احکام از طرف افراد ذی صلاح تابع مذهب متهم صورت گیرد؛ و همچنین متهمـین بـه معیـارهای هریک از مذاهب اسلامـی حق دفاع از خود داشته باشند.

۱۵. اخطار شدید بـه حکومت به منظور آزاد نمودن شماره حساب بانکی بسته شده شورای مرکزی سنت.

۱۶. منع حکومت از دخالت نابجا درون عبادات و مراسم دینی اهل سنت از جمله نصب ائمـه جمعه حکومتی کـه به دلیل عدم اهلیت این قبیل افراد نما با عظمت جمعه درون بسیـاری از شـهرها بـه حالت شبه تعطیل افتاده است.

۱۷. ما گردآمدگان دومـین اجتماع عمومـی شمس قاطعانـه از شما انتظار داریم که تا از مسئولان حکومتی بخواهید کـه از روش ارعاب، تهدید، تبعید، اخراج و بازداشت مسلمانان متعهدی کـه به خودفروشی و خیـانت بـه مذهب پیروی از سنت حضرت رسول (ص) تن نمـی دهند و تسلیم سیـاست محو و نابود اهل سنت نمـی شوند، دست بردارند، و به خصوص تمامانی را کـه به همـین دلیل بازداشت کرده اند (از جمله جناب مولوی دین محمد امام جمعه مردمـی سراوان) هرچه زودتر آزاد سازند.

والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته» ( ۱۴۲)

بررسی:

أولا با توجه بـه غیبت حدود سه چهارم اعضای شورای مرکزی شمس کنگره دوم نمـی توانست مصوبه ای داشته باشد. قطع نامـه شرکت کنندگان درون رتبه پائیین تری است. اگر چه تعداد شرکت کنندگان کنگره دوم حدود دو برابر شرکت کنندگان کنگره اول بود، اما بـه دلیل غیبت چهرهای شاخص و عدم تنوع قومـی و مذهبی و چهره های شاخص قطع‌نامـه از اعتبار بالایی برخوردار نیست.

ثانیـا محتوای قطع‌نامـه نیز علی االاغلب تکرار نامـه های انتقادی شمس بـه مقامات است. گویی بـه دلیل عدم عمل حاکمـیت بـه مطالبات اهل سنت شمس حرف تازه ای جز تکرار مکرر همان مطالبات ندارد.

ثالثا اکثر قریب بـه اتفاق این مطالبات فرهنگی و مذهبی است. این مطالبات مدنی، مسالمت جویـانـه و نجیبانـه هست و سقف آن «رساندن پیـام دادخواهی و صدای آزادی طلبی اهل سنت ایران بـه مسلمانان متعهد و دلسوز و حرکتهای اسلامـی جهان» است. شمس بـه دنبال اقدام مسلحانـه و تجزیـه طلبی و روشـهای خشونت آمـیز نبوده است.

رابعا کلیـه مطالبات فوق الذکر درون صورت اجرای کامل قانون اساسی جمـهوری اسلامـی قابل تحقق بود. متاسفانـه شمس همچون گذشته هرگز بـه أصول قانون اساسی به منظور پیگیری مطالبات برحق خود استناد نکرده هست و این ضعف کوچکی نیست. شمس مـی پنداشته تنـها با استناد بـه کتاب و سنت جامعه قابل اداره هست و نیـازی بـه داشتن قانون عرفی نیست!

خامسا همان گونـه کـه در مطلب قبلی گذشت، توهین بـه چهره های مورد احترام اهل سنت کاملا مردود است، هر چند نقد محترمانـه شخصیتهای صدر اسلام وظیفه ای اخلاقی و دینی است. اما اینکه «قرآن مسلمانی دیگران را منوط بـه پیروی درست از شخصیتهای بزرگ دینی از سابقین مـهاجرین و انصار و مشروط بـه محبت و خیرخواهی نسبت بـه ایشان مـی سازد» سخنی ناتمام و مخدوش است. آیـه مورد اشاره بـه قرار زیر است: وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِيَ اللَّـهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ [توبه ۱۰۰: پیشگامان نخستین از مـهاجرین و انصار، وانی کـه به نیکی از آنـها پیروی د، خداوند از آنـها خشنود گشت، و آنـها (نیز) از او خشنود شدند؛ و باغهایی از بهشت به منظور آنان فراهم ساخته، کـه نـهرها از زیر درختانش جاری است؛ جاودانـه درون آن خواهند ماند؛ و این هست پیروزی بزرگ].

واضح هست که  کلیـه وعده های پاداش قرآن بدون استثنا مقید بـه ایمان و عمل صالح است، چرا کـه والله لایجب الظالمـین (آل عمران ۵۷) والله لایـهدی القوم الفاسقین (توبه ۸۰). نفس هم عصری با پیـامبر کفایت نمـی کند، مـهم استمرار تبعیت عملی از تعالیم قرآن و سنت پیـامبر است. صحابه ای کـه مرتکب معصیت کبیره شده، قتل نفس محترمـه کرده، هتک ناموس مسلمـه نموده، درون أمثال جمل و صفین شق العصای مسلمـین کرده باشد کجا خداوند مسلمانی را منوط و مشروط بـه محبت و خیرخواهی آنان کرده است؟! هذا بهتان عظیم! (نور ۱۶) ای کاش نویسندگان این قطع‌نامـه آیـه تطهیر (أحزاب ۳۳) درون کنار حدیث متواتر غدیر خم (۱۴۳) و «متن اصلی» حدیث ثقلین منقول درون صحاح خود (۱۴۴) را درون نظر مـی گرفتند.

باب هفتم. سرانجام شمس

این باب مروری اجمالی بـه سرنوشت اعضای شورای مرکزی اهل سنت (شمس) و فعالیتهای شمس بعد از ۱۳۶۱ طی دو مطلب بـه شرح زیر است: سرانجام اعضای شورا و مطالبات شمس.

 

مطلب اول. حذف فیزیکی اعضای گنگره دوم شمس

اعضای شورا با دو سرنوشت متفاوت مواجه شدند همـه اعضای گنگره دوم شمس حذف فیزیکی شدند و اکثر اعضایی کـه به توصیـه جمـهوری اسلامـی درون کنگره دوم حاضر نشدند بـه مرگ طبیعی از دنیـا رفتند. درون این بحث بـه سرنوشت ماموستا ناصر سبحانی و مولوی عبدالملک ملازاده بـه اجمال اشاره مـی شود. سرنوشت کاکه احمد مفتی زاده کـه موضوع اصلی این تحقیق هست در دو فصل بعدی بررسی خواهد شد.

بحث اول. اعدام ناصر سبحانی

 ناصر سبحانی (متولد مـهر ۱۳۳۰ پاوه) از علمای مبارز اهل سنت، ابتدا از پیروان مکتب قرآن مفتی زاده و از ۱۳۵۹ از رهبران اخوان المسلمـین ایران درون کردستان بوده است. سبحانی از اعضای فعال شورای مرکزی سنت (شمس) درون هر دو کنگره آن بود. بعد از صدور حکم دستگیری اعضای شورای مرکزی کنگره دوم شمس سبحانی مخفی شد و فعالیتهای دینی مسالمت آمـیز خود را درون پاکستان و ترکیـه ادامـه داد. سبحانی پیرو مدرسه اصلاحی محمد عبده بود و عقایدش را صرفا از قرآن و احادیث متواتر (که تعدادشان بسیـار اندک است) اخذ مـی کرد. از آثار عبدالاعلی مودودی بسیـار متاثر بود. (۱۴۵) سبحانی درون زمره پرتالیف ترین اعضای شمس بوده است.    

سبحانی از جمله سفری بـه پاکستان داشته و در آنجا با بعضی از شخصیت های اسلامـی دیدار کرده و از ظلمـی کـه بر اهل سنت رفته، خصوصا مفتی زاده سخن گفته است. بعد از هفت سال زندگی مخفی بالاخره درون خردادماه ۱۳۶۸ ناصر سبحانی درون منزل فاروق فرساد درون سنندج دستگیر شد و بعد از اعدام درون قبرستانی بـه نام لعنت آباد درون شـهرستان قروه بدون اطلاع و حضور خانواده بـه خاک سپرده شد. کاکه فاروق فرساد (متولد ۱۳۴۰) عضو شورای افتاء و قضاوت مکتب قرآن نیز درون بهمن ۱۳۷۴ درون زمان تبعید درون اردبیل درون ماجرای «قتلهای زنجیره ای» بـه روش تزریق بـه قتل رسید. (۱۴۶)

بنا بر نوشته نجیبه سبحانی کاکه ناصر: «حکم اعدام پدرم را [محمد محمدی] ری‌شـهری امضا کرده بود. دو روز مانده بـه نو شدن سال، پدرم اعدام مـی‌شود [۲۸ اسفند ۱۳۶۸]. خانواده‌ام کـه در مدت دستگیری پدرم (تاریخ دستگیری ١۸/٣/١٣۶۸) هیچ ملاقاتی با او نداشتند، از این موضوع بی‌خبر بودند و همچنان منتظر اجازه ملاقات. یک ماه‌ و نیم بعد از اعدامش (أواسط اردیبهشت ۱۳۶۹] با عمویم تماس مـی‌گیرند و از او مـی‌خواهند کـه به دادستانی سنندج برود. خبر [اعدام ناصر سبحانی] را بـه عمویم مـی‌دهند و وسایل پدرم را بـه عمویم بعد مـی‌دهند و همان جا بـه عمویم اخطار مـی‌دهند کـه اجازه برگزاری مراسم ختم را ندارید! خودشان بـه دلخواه خودشان پدرم را درون قروه دفن کرده بودند. بعد از این اتفاق، ٢۵ نفر از دوستان، نزدیکان و همفکران پدرم مـی‌روند پیش ری شـهری که تا به اجرای این حکم اعتراض کنند. یکی از افراد حاضر درون جمع بـه ری شـهری گفته بود: ناصر سبحانی سلاح دستش نگرفت. هیچ شاخه نظامـی نداشت و در سخنرانی‌هایش کـه در موضوعات مختلف نظریـه ارائه داده بود، توهینی بـه هیچ مقام و مقدسات مذهبی شما نکرده بود. به منظور چه او را اعدام کردید؟ ری شـهری درون جواب ایشان گفته بود: «بله، ناصر سبحانی حتی یک تپانچه هم به منظور دفاع از خودش نداشت، اما اسلحه ایشان برنده‌تر از هر اسلحه نظامـی بود. اسلحه او قلمـی بود درون دستش. بشکند قلمش کـه آن را شکستیم!» (۱۴۷)  

سعدی قریشی بیـاد مـی آورد کـه در عید فطر سال ۱۳۶۹ این خبر را درون مسجد هنگام نماز شنیده است. گفته مـی شود ناصر سبحانی عقاید شیعیـان را شرک آمـیز مـی پنداشت و آقای خمـینی را تکفیر مـی کرد. این نظرات را درون زندان هم بـه صراحت اعلام کرده بود و به همـین خاطر (تکفیر خمـینی) او را اعدام د. (۱۴۸) والله عالم. محمدی ری شـهری درون آن زمان دادستان دادگاه ویژه روحانیت بوده است. سبحانی درون طول زندان ممنوع الملاقات بوده، از داشتن وکیل محروم بوده، دادگاهش غیرعلنی برگزار شده، جنازه اش بدون اطلاع خانواده دفن شده، بـه خانواده اجازه برگزاری مراسم ترحیم نداده اند. جرائم و مستندات اعدام وی که تا کنون اعلام نشده است. (۱۴۹) 

بحث دوم. ترور عبدالملک ملازاده‌

عبدالملک ملازاده فرزند مولوی عبدالعزیز ملازاده رهبر مسلمانان اهل سنت شرق کشور درون دهه شصت متولد ۱۳۲۸ درون روستای حیط سرباز از توابع ایرانشـهر بوده است. بـه ترتیب درون حوزه علمـیه زاهدان، حوزه علمـیه دارالعلوم کراچی، و دانشکده دعوت و أصول دین دانشگاه اسلامـی مدینـه تحصیل کرده است. درون حزب اتحاد مسلمـین کـه توسط پدرش درون سال ۱۳۵۷ تاسیس شده بود فعالیت مـی کرد. بعد از انقلاب درون کنار فعالیتهای گسترده دینی بـه عنوان دبیر بینش اسلامـی درون دبیرستانـهای زاهدان مشغول بـه کار شد. به منظور مبارزه با بینش الحادی گروههای کمونیستی، سازماندهی نسل جوان و دفاع از حقوق اهل سنت از جمله موسسین «سازمان اسلامـی محمدی اهل سنت» درون بلوچستان بود، کـه نشریـه ای بنام «تابشی از اسلام» از اقدامات آن بود. با انتشار دومـین شماره این نشریـه سازمان مذکور توسط نظام منحل شد!

عبدالملک از ابتدای تاسیس شمس بـه همکاری نزدیک با مفتی زاده پرداخت و به عنوان عضورای شورای مرکزی سنت انتخاب شد. او تنـها عضو شورای مرکزی از مسلمانان حنفی مذهب شرق کشور بود کـه علیرغم فشار فراوان جمـهوری اسلامـی درون کنگره دوم شمس درون کرمانشاه درون نیمـه مرداد ۱۳۶۱ شرکت کرد و در مجمع عمومـی این کنگره درون بعد از ظهر پنجشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۶۱ سخنرانی نمود. بعد از بازگشت عبدالملک بـه زاهدان درون شـهریور ۱۳۶۱ وی همانند مفتی زاده دستگیر شد. شش ماه را درون زندان گذرانید و أواخر سال ۱۳۶۱ از زندان آزاد شد. فعالیتهای دینی و اجتماعی عبدالملک بعد از زندان ادامـه یـافت. حضور پدرش مولوی عبدالعزیز حاشیـه امنیتی نسبی به منظور وی بود. با درگذشت مولوی عبدالعزیز درون سال ۱۳۶۶ عرصه بر عبدالملک تنگ شد و چندین مرتبه بـه تهران احضار و مورد بازجویی نیروهای امنیتی قرار گرفت. سخنرانی شدید اللحن او درون مسجد مکی زاهدان درون انتقاد از ظلم و ستم مسئولین بویژه توسط گشت‌های ویژه، محدودیتهایش را بیشتر کرد. او گفته بود: هنگامـی کـه ماموران جمـهوری اسلامـی را مـی‌بینم کـه چطور جوانان اهل سنت را ضرب و شتم مـی‌کنند، بیـاد صحنـه‌های فلسطین و عمکرد سربازان اسرائیلی مـی‌افتم!

با شدت یـافتن فزاینده محدودیتها و فشارها مولوی عبدالملک درون نـهایت درون زمستان ۱۳۶۸ به منظور ادامـه فعالیت بـه پاکستان رفت که تا صدای مظلومـیت اهل سنت ایران را بـه گوش جهانیـان برساند. وی درون کراچی ریـاست مجلس اعلی اهل سنت ایران را کـه چندی قبل توسط جمعی از علما و سران بعضی از طوائف و با همکاری احزاب مجاهدین افغان تشکیل یـافته بود، بدست گرفت. بـه برخی کشورهای اسلامـی سفر کرد و در دفاع از حقوق اهل سنت ایران و انتقاد از جمـهوری اسلامـی کتابچه‌هایی بهزبانـهای فارسی و عربی با نام «المرکز الإسلامـی» منتشر نمود. مولوی عبدالملک ملازاده‌ درون روز دوشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۷۴ همراه با همکارش مولوی عبدالناصر جمشید زهی فارغ التحصیل از دانشکدة دعوت و اصول دین دمشق درون شـهر کراچی پاکستان ترور شد. (۱۵۰)

گفته مـی شود مولوی عبدالملک به منظور مبارزه با جمـهوری اسلامـی و انتقام جویی از آن، بـه عضویت گروهی مسلح درون پاکستان درآمده بود. روزی درون خیـابان و بدون اینکه محافظی داشته باشد ترور مـی شود. (۱۵۱) درباره گروه مسلح مذکور این اطلاعات نیز منتشر شده است: «مولوی عبدلملک با سازمان جهانی مجاهدین اهل سنت (تشکیلاتی با نفرات معدود و تفکرسنتی شبیـه فرقه طالبان) درون سال ۱۳۷۱ اختلاف نظر پیدا کرد. هنگامـی کـه مولوی عبدالملک درون ایران بود درون سازمان جهانی اهل سنت مـی گفتند رهبر سازمان مولوی عبدالملک است، اما هنگامـی کـه عبدالملک بـه پاکستان مـی رود بر روی رهبری او اتفاق نظر بوجود نمـی آید، لذا سازمان جهانی دچار تشتت شده و در سال ۱۳۷۲ دیگر از این سازمان چیزی نمانده بود. مولوی عبدالملک نیز بـه همراه مولوی عبدالناصر جمشید زهی درون أواخر ۱۳۷۴ و همزمان با تبلیغات پنجمـین دوره مجلس شورا درون ایران درون کراچی توسط فرستادگان سعید امامـی ترور و کشته شدند.» (۱۵۲) سعید امامـی معاون وزارت اطلاعات (وزارت علی فلاحیـان درون دوران ریـاست جمـهوری هاشمـی رفسنجانی و رهبری خامنـه ای) یکی از ماموران ارشد قتلهای زنجیره ای بوده است.   

بحث سوم. سرنوشت دیگر اعضای شمس

قبلا نوشتم کـه ملا صالح خسروی درون تاریخ ۲۴ مرداد ۱۳۶۰ بـه همراه پسرش درون کردستان بدست مخالفان جمـهوری اسلامـی ترور شد. گفته مـی شود مولوی عبدالعزیز الله ‌یـاری ( ۱۶ مـهر۱۳۲۶-۱۳۷۳) از علمای حنفی مذهب خراسان نیز بـه مرگ طبیعی از دنیـا نرفته است. (۱۵۳) مولوی عبدالعزیز مولازاده رهبر اهل سنت بلوچ درون سال ۱۳۶۶، و دو نماینده دیگر خراسان مولوی شمس‌الدین مطهری (متولد ۱۲۸۲) درون سال ۱۳۶۹ و مولوی محمد سعید فاضلی (متولد ۱۳۳۰) درون سال ۱۳۸۳ از دنیـا رفتند. ملا عبدالله محمدی (متولد۱۲۹۶) نماینده مردم کردستان درون دوره اول مجلس خبرگان رهبری شد و در سال ۱۳۷۴ از دنیـا رفت. از تاریخ تولد و احیـانا وفات شیخ عبدالعزیز حسینی از کرمانشاه اطلاعی درون دست نیست. درون مجموع از دوازده عضو شورای مرکزی اهل سنت (شمس) تنـها دو نفر درون حال حاضر درون قید حیـاتند: مولوی نظر محمد دیدگاه (متولد۱۳۱۱) نماینده مردم ایرانشـهر درون دوره اول مجلس شورای اسلامـی و مدیر مدارس دینی مکتب قرآن و مکتب خدیجة الکبری درون منطقه دامن ایرانشـهر، و مولوی عبدالحمـید اسماعیل زهی (متولد ۱۳۲۶) رهبر اهل سنت حنفی ایران وامام جمعه اهل سنت زاهدان.

مطلب دوم. فعالیتها و مطالبات شمس

فعالیتها و مطالبات شمس بعد از ۱۳۶۱ طی دو بحث بـه شرح زیر دنبال مـی شود: کنگره احیـای شمس و مطالبات فعلی شمس.

 بحث اول. کنگره احیـای شمس

شمس بـه مدت بیش از یک ربع قرن یعنی که تا اواخر سال ۱۳۸۶ هیچ فعالیتی نداشت. درون تاریخ ۱۲ اسفند ۱۳۸۶ با اطلاعیـه ای بـه شرح زیر اعلام فعالیت مجدد کرد: «به منظور بررسی پاره‌ای از مسائل حساس روز ایران، اهل سنت درون ایران و مسائل داخلی شمس، شورای رهبری شمس درون نظر دارد درون آستانـه بیست و هفتمـین سالگرد تأسیس این شورا، کنفرانسی را با حضور نماینده‌های مناطق اهل سنت درون شورا برگزار نماید. (۱۵۴)

 در اطلاعیـه بعدی مورخ ۱۲ فروردین ۱۳۸۷ از برگزاری کنگره سوم شمس بـه شرح زیر گزارش داده شد: « درون ایـام ماه مبارک ربیع‌الأول، ماه مـیلاد پیـامبر اسلام حضرت محمد (ص) و در آستانـه بیست و هفتمـین سالگرد تأسیس شمس، شورای مرکزی سنت (شمس) کنفرانسی را تحت عنوان “کنفرانس إحیـاء شمس ” درون تاریخ ۱۱ و ۱۲ فروردین ۱۳۸۷ هجری شمسی برگزار نمود. درون این کنفرانس اعضای شورای رهبری شمس از تمامـی مناطق سنی‌نشین کشور حضور داشتند. بـه دلیل مسائل امنیتی از ذکر نام شرکت‌کنندگان و اعضای شورا صرفنظر شد.» آرم جدیدی  برای شمس تعیین شد. مـهمترین تصمـیم کنفرانس:

«بازنگری و بررسی مواد اساسنامـه‌ شمس و مصوبات کنگره‌های یکم و دوم شمس؛ تمامـی مواد اساسنامـه‌ی شمس، دوباره تصویب شدند. بجز ماده شانزدهم آنجا کـه اشاره مـی شود: “بنا بـه اقتراح و تأیید حاضرین، تمامـی تصمـیمات و قرارات شمس بایستی زیر نظر علامـه احمد مفتی‌زاده و مولوی عبدالعزیز ملازاده زعمای اهل سنت درون ایران باشد” بـه شیوه زیر اصلاح شد: «به پاس زحمات این دو بزرگوار و خدمات شایـانی کـه به اهل سنت نموده‌اند، نص این ماده همچنان درون اساسنامـه باقی مـی ماند، اما تمامـی تصمـیمات و قرارات شمس زیر نظر شورای رهبری مـی باشد.»

انتخاب اعضای شورای رهبری از بین نمایندگان مناطق مختلف اهل سنت؛ وظایف و اختیـارات اعضای شورای رهبری و اعضای شمس برحسب شرایط خاص مناطق سنی نشین کشور تعیین شد.» (۱۵۵)

 بررسی:

أولا شروع بـه کار مجدد شمس بیست و شش سال بعد از توقف اجباری آن نشانـه مثبتی به منظور ارتقای جامعه مدنی درون ایران از یک سو موفقیت بزرگی به منظور جامعه اهل سنت ایران است. هرچند بـه دلیل شرایط امنیتی اسامـی اعضا اعلام نشده، درون نتیجه نمـی توان وزن علمـی و مذهبی و نیز تنوع شورای مرکزی را درون جامعه اهل سنت را تعیین کرد. اصولا مشخص نیست کـه کنفرانس احیـای شمس درون داخل ایران امکان برگزاری یـافته هست یـا خارج ایران و آیـا خارج از اینترنت درون جامعه اهل سنت ایران محلی از اعراب دارد یـا نـه.

ثانیـا تنـها مصوبه کنگره سوم شمس الحاق یک مصوبه بـه ماده پرمناقشـه شانزدهم أساس‌نامـه بوده است. البته درون زمان تصویب تبصره هر دو رهبر اهل سنت از دنیـا رفته بودند. نکته اساسی تبصره ذیل آن است: لغو حق ویژه به منظور رهبران بعدی اهل سنت و حقوق کاملا مساوی به منظور همـه اعضای شورای مرکزی. لغو حق ویژه قدم مثبتی هست که حتما از آن استقبال کرد.

ثالثا غیر از طرح مباحث کلی مـهمتریت دستاورد کنگره سوم تایید مصوبات دو کنگره قبلی و بهعبارت دقیق تر اساس‌نامـه شمس است. معنای تلخ این دستاورد این هست که جامعه اهل سنت درون استیفای حقوق بیست و هفت سال قبل خود ناموفق بوده و همچنان همان را مـی خواهد کـه سال ۱۳۶۰ مفتی زاده ترسیم کرده بود و به تصویب جامعه اهل سنت رسیده بود. جمـهوری اسلامـی با تحمـیل هزینـه جانی و مالی فراوان تنـها تحقق این مطالبات را بـه تاخیر انداخت اما نتوانست شاکله مطالبات اهل سنت را تغییر دهد. 

بحث دوم. تحریم مطلق انتخابات

 شورای مرکز سنت (شمس) درون سال ۱۳۸۸ فعال‌ترین دوران خود بعد از احیـای مجدد را داشته است. درون این سال شمس دو بیـانیـه مـهم صادر کرد. بعد از آن که تا کنون چیز مـهمـی از سوی شمس صادر نشده است. درون این بحث بـه نقل و بررسی بیـانیـه نخست پرداخته مـی شود. 

شمس درون ۲ تیر ۱۳۸۸ ضمن حمایت از سبز مواضع خود را درباره انتخابات درون جمـهوری اسلامـی بـه طور کلی اعلام کرد: «ما درون شورای مرکزی سنت (شمس) نـه تنـها انتخابات دهمـین دوره‌ ریـاست جمـهوری بلکه تمامـی انتخابات بعد از انقلاب را تحریم نموده‌ایم، آن هم بـه دو دلیل: دلیل اول: وصیت یکی از مؤسسین شمس آنجا کـه مـی‌فرماید: “تا زمانی کـه قانون اساسی بـه سوی مرتفع نمودن این سه‌ هدف (یعنی رفع ستم ملی، رفع ستم مذهبی، رفع ستم طبقاتی) پیش نرود به منظور ما این قانون بی معنی بوده و فاقد هرگونـه ارزش قانونی هست و چون درون ایران اکنون، این سه‌ ستم (ملی، مذهبی، طبقاتی) درون قانون اساسی مرتفع نشده هست لذا هر انتخاباتی را مردود و غیر معقول قلمداد مـی کنیم و به هیچ وجه درون آن شرکت نخواهیم کرد”. دلیل دوم: ما معتقدیم کـه هرگونـه انتخابات درون ایران درون زیر لوای این رژیم خودکامـه، انتصابات هست و نـه انتخابات. زیرا هرگز انتخاباتی آزاد و عادلانـه کـه رأی مردم تصمـیم گیرنده‌ باشد، برگزار نگردیده‌ است. اما با توجه‌ بـه شرایط پیش آمده‌ کـه سبب شده‌ مردم بـه عنوان فرصت یـا بهانـه‌ای انزجار و نفرت خود را از حکومت ولایت فقیـه‌ اعلام دارند، ما نیز درون شورای مرکزی سنت (شمس) پشتیبانی خود را اعلام مـی نماییم و از مردم شریف ایران اعم از سنی و شیعه‌، فارس، کرد، ترک، بلوچ، ترکمن، عرب و …. تقاضامندیم کـه شعارهای اعتراضاتی خود را تنـها و تنـها منوط  به انتخابات و نتایج آن ننمایند، بلکه حتما انزجار و تنفر بیشتر خود را از این نظام اعلام نمایند و با اتحاد، برادری و برابری درون این امر مـهم سهیم باشند.» (۱۵۶)

بررسی:

أولا ظاهرا مراد از وصیت یکی از مؤسسین شمس وصیت احمد مفتی زاده باشد. اما شاگردان وی درون مکتب قرآن بر این باورند کـه از وی تنـها وصیت نامـه شخصی بجا مانده هست و عبارات یـادشده نمـی تواند متعلق بـه مفتی زاده باشد. (۱۵۷) احتمال دارد عبارت مذکور از برخی آثار مفتی زاده قبل از زندان اخذ شده باشد. درون هر حال نظر نـهایی مفتی زاده را حتما در مجموعه نامـه های وی درون سالهای آخر زندگیش جستجو کرد نـه درون مطالب قبل از زندانش. برخی فعالان سیـاسی اهل سنت بعد از ناکامـی درون دستیـابی بـه حقوق کاملا مساوی شیعه و سنی یـا رسمـیت مذاهب تسنن درون مناطقی کـه اکثریت دارند مطابق رسمـیت تشیع درون دیگر مناطق کشور، قانون اساسی را مطلقا بی معنی و فاقد هرگونـه ارزش قانونی اعلام د. بـه عبارت دیگر آنـها درون مواجهه خود بـه صفر یـا صد قائل بود و عددی بین این دو نـهایت نمـی دید. این موضع غیرواقع‌بینانـه و آرمانی باعث شد کـه این افراد مزایـای قانون اساسی را مطلقا نادیده بگیرند و نسبت بـه عدم اجرای آن نیز نتوانند شکایت کنند. درون حالی کـه جمـهوری اسلامـی حتی بنابر قانون اساسی پراشکال خود نیز قابل نقد ساختاری است. (۱۵۸)

قهر با قانون اساسی و این پندار کـه صرفا با اکتفا بـه کتاب و سنت کـه برداشتهای متعددی از آن حتی بین مذاهب مختلف اهل سنت (و گاه بین فتاوا و آراء هر مدرسه فقهی، کلامـی و تفسیری) موجود هست چه برسد بـه تفاوت برداشت شیعه و سنی ما را کافی هست و بدون مرجعیت قانون (ولو قانون غیرمنصفانـه) جامعه قابل اداره هست از جمله خطاهای فاحش چنین تفکری است. راستی درون کدام مقطع از تاریخ اسلام بعد از خلفای راشدین که تا امروز جوامع اسلامـی از قانونی صد درون صد عادلانـه برخوردار بوده اند؟! این مبنایی بـه غایت آرمان‌خواهانـه است. مـی توان بـه قانون انتقاد داشت و انتقاد ساختاری هم کرد، اما ازباب «قاعده الزام بما التزم» کـه مورد پذیرش مفتی زاده هم بوده با همـین قانون اساسی با حاکمـیت وارد احتجاج شد کـه چرا بـه أصول حقوق ملت درون قانون اساسی عمل نمـی کنید؟

اهل سنت تنـها منتقدان قانون اساسی نیستند. درون مـیان شیعیـان، افراد عرفی و روشنفکران جریـانـهای مختلفی نقد ساختاری بـه قانون اساسی دارند. اما همـه این جریـانـها از باب قاعده الزام کـه قاعده ای عقلایی هست با استناد بـه همـین قانون اساسی حاکمـیت را نقد کرده درون مبارزه ای مسالمت آمـیز سعی درون اصلاح یـا تغییر ساختار آن دارند. اتخاذ اینگونـه مواضع رادیکال آرمان‌گرایـانـه از أسباب عدم موفقیت سیـاسی مفتی زاده، اکراد و بخش اهل سنت متمایل بـه این رویکرد بوده است.

ثانیـا مفتی زاده و شمس با رویکرد آرمان‌گرایـانـه یـا صد یـا صفر درون هیچ انتخاباتی (احتمالا بـه استثنای همـه پرسی جمـهوری اسلامـی درون فروردین ۱۳۵۸) شرکت نکرده اند. آنـها همچون برخی جریـانـهای رادیکال مارکسیست یـا سلطنت طلب تحریمـی مطلق بوده اند. انتخابات خود از ابزار رفع نسبی ستمـهای سه گانـه مـی توانست باشد. درون هر حال این رویکرد آرمان‌خوهانـه منکر انکار هرگونـه اصلاح تدریجی درون کشور هست و راه حلی جز انقلاب برایش بلقی نمـی ماند. چرا کـه بعید هست آنان بـه براندازی از قبیل حمله خارجی موافق باشد. اما انقلاب دو مانع بسیـار بزرگ دارد. یکی اینکه اکثر مردم ایران آماده انقلاب نیستند، دیگر اینکه درون انقلاب خشونت و هزینـه بالای انسانی و مالی و از همـه بدتر تضمـین ناپذیری بـه قدرت رسیدن صالحان از اشکالات بسیـار جدی است. راستی مفتی زاده و شمس چه راه حل عملی (و نـه آرمان‌گرایـانـه شعارگونـه) به منظور تغییر مسالمت آمـیز أمور ارائه کرده اند!؟

بحث سوم. مطالبات فعلی اهل سنت ایران

شمس درون بیـانیـه مورخ ۳ اسفند ۱۳۸۸ خود کـه مـهمترین بیـانیـه بعداز احیـای آن هست نوشت: «طی سی سال گذشته‌ ظلم و ستم وارده‌ بر جامعه‌ اهل سنت ایران از قبیل ترور، تبعید و زندانی علمای بارز اهل سنت، تخریب و تعطیل نمودن مساجد و مدارس دینی و … بری پوشیده‌ نیست». شمس مطالبات خود را بـه صورت ذیل اعلام کرد:  

الف. مطالبات و خواسته‌های عمومـی

 ١ـ تدوین قانون اساسی جدید بر اساس بـه رسمـیت شناختن حقوق اقلیتهای قومـی و مذهبی، با حضور نمایندگانی از آنان، و به رفراندم گذاشتن آن.

٢ـ حق انتخاب سیستم اداری حکومت و مسئولین اجرایی آن توسط مردم.

٣ـ تفویض و واگذاری مسئولیتهای اداری و اجرایی هر استانی بـه افراد بومـی آن استان. 

٤ـ آزادی تمامـی زندانیـان سیـاسی و عقیدتی.

٥ـ توزیع عادلانـه ثروت درون تمامـی مناطق مختلف کشور.

 ب. مطالبات و خواسته‌های خصوصی:

 ١ـ اجازه‌ ساخت مسجد درون تهران بـه اهل سنت.   

 ٢ـ اجازه‌ بازگشایی دفتر شورای مرکزی سنت ( شمس ) بـه عنوان اولین سراسری و به مثابه‌ شورای حل و عقد اهل سنت در ایران و پل ارتباطی مـیان مناطق مختلف سنی نشین کشور.

 ٣ـ استفاده‌ از توانمندیـهای اهل سنت درون پستهای مدیریتی کشور.» (۱۵۹)

بررسی:

أولا شمس خواستار تدوین قانون اساسی جدید است، بی آن کـه طرحی به منظور این قانون اساسی داشته باشد. آیـا شمس همانند مفتی زاده بـه دنبال نوعی حکومت اسلامـی بـه قول وی شورایی هست که قوانین آن متخذ از کتاب و سنت باشد و احکام شرعی چهارچوب قوانین آن باشد؟ واضح هست که حقوق مساوی شـهروندی به منظور همـه ایرانیـان فارغ از دین، مذهب، قومـیت، ت، و عقیده از  بدیـهیـات یک قانون اساسی مطلوب است. اما این شرط لازم هست نـه شرط کافی! شمس تکلیف خود را درباره تساوی مسلمان و غیرمسلمان، تساوی زن و مرد هم مشخص نکرده است. تنـها با بـه رسمـیت شناختن حقوق اقلیتهای قومـی و مذهبی کشور گلستان نمـی شود! صرفا یکی از مشکلاتش حل مـی شود نـه همـه مشکلاتش. حضور نمایندگان همـه ادیـان، مذاهب و اقوام درون تدوین قانون اساسی سخن درستی هست و داور درون نـهایت آراء عمومـی درون همـه پرسی است.

ثانیـا «حق انتخاب سیستم اداری حکومت و مسئولین اجرایی آن توسط مردم» شعاری زیبا و کلی است. جمـهوری اسلامـی هم ادعای تحقق واگذاری أمور بـه مردم را دارد. طرح مشخص اجرایی شمس به منظور تحقق این مـهم چیست؟ کدام یک از روشـهای دموکراتیک را شمس تجویز مـی کند؟ بار دیگر تاکید مـی کنم آیـا حکومت دینی بـه عنوان کلی حکومت شورایی (که از بنیـاد مبهم است) مورد نظر شمس است؟ این اشکال بـه مطالبه برحق «توزیع عادلانـه ثروت درون تمامـی مناطق مختلف کشور» نیز وارد است. آیـا شمس معتقد هست صرفا با اجرای شریعت خصوص زکات مشکل توزیع ناعادلانـه ثروت درون کشور قابل حل است؟ برنامـه عملی شمس به منظور اجرایی خاست ملی توزیع عادلانـه ثروت درون تمامـی مناطق کشور چیست؟

ثالثا تفویض و واگذاری مسئولیتهای اداری و اجرایی هر استانی بـه افراد بومـی آن استان و آزادی تمامـی زندانیـان سیـاسی و عقیدتی دو مطالبه برحق است. واضح هست که درون حکومت سالم ابراز عقیده یـا مبارزه سیـاسی مسالمت آمـیز جرم نیست که تا مجازات زندان درون پی داشته باشد. اینکه افراد بومـی  هر منطقه عهده دار مسئولیتهای اداری و اجرایی همان منطقه باشند هیچ منع قانونی ندارد.

رابعا هر سه مطالبه اختصاصی شمس موجه، قابل دفاع و نجیبانـه است. اینکه اهل سنت بعد از چهل سال هنوز مسجدی درون پایتخت ایران نداشته باشند بدون هیچ توجیـهی مایـه شرمساری جمـهوری اسلامـی است. اینکه وعده بنای مسجد بدهند و تا کنون عمل نکرده باشند از أسباب خدشـه درون عدالت زمامداران جمـهوری اسلامـی است. شمس بـه عنوان یک تشکل مدنی مذهبی مسالمت آمـیز قانونا حق فعالیت و داشتن دفتر درون پایتخت دارد. اینکه افراد واجد صلاحیت اهل سنت بتوانند وزیر و سفیر و مدیرکل و غیر آن شوند از حقوق شـهروندی ایشان است. باعث تاسف هست که جمـهوری اسلامـی که تا کنون بـه این مطالبات نجیبانـه و حداقلی جامـه عمل نپوشانیده است.      

فصل چهارم. جفا بـه دانشمند شجاع: زندان و شکنجه

احمد مفتی زاده سه هفته بعد از برگزاری کنگره دوم شمس بازداشت شد. ده سال را درون زندان گذرانید. پنج سالش بـه حکم قاضی و پنج سال دوم هم ملی کشی! این فصل بررسی پنج سال نخست هست از شـهریور ۱۳۶۱ که تا شـهریور ۱۳۶۶؛ و شامل چهار باب بـه شرح زیر است: چراغ سبز دستگیری مفتی زاده؛ آخرین نامـه مفتی زاده بـه آقای خمـینی؛ دستگیری، شکنجه، و زندان انفرادی؛ و چنین کنندگان بزرگان!  

باب اول. چراغ سبز دستگیری مفتی زاده

متعاقب برگزاری کنگره دوم شمس، دستور آقای خمـینی به منظور دستگیری مفتی زاده و یـارانش صادر شد. نیمـه دوم مرداد درون سه نوبت اطرافیـان شاخص مفتی زاده دستگیر شدند، از جمله محمد ژیـان تنـها فرزند مفتی زاده، سعدی قریشی، (۱۶۰) فاروق فرساد، حسن امـینی و عزیز امـینی (۱۶۱) که تا اینکه درون ۸ شـهریور ۱۳۶۱ بالاخره خود مفتی زاده دستگیر شد. درون این باب مفتی زاده از زبان نماینده رهبری درون کردستان مرور مـی شود.

موسی قهدریجانی (متولد ۱۳۲۷) جوان ترین نماینده مجلس بررسی نـهایی قانون اساسی (خبرگان) از کرمانشاه، از زمستان ۱۳۵۸ بـه مدت ۳۰ سال نماینده ولی فقیـه درون غرب کشور و رئیس مرکز بزرگ اسلامـی درون سنندج بوده است. وی درون تیر ۱۳۹۱ طی مصاحبه بلندی نکاتی درباره مفتی زاده ابراز کرده هست که خلاصه ای از آن را به منظور آشنائی با دیدگاه حکومتی درباره مفتی زاده مـی آورم.  

«[۱] مفتی‌زاده هم بـه شدت علیـه ولایت فقیـه موضع داشت و سخنانی نزدیک بـه نـهضت آزادی درون این زمـینـه داشت. او معتقد بود کـه ولایت فقیـه یک نظام شیعی هست و بـه عقیده او حتما نظامـی شکل مـی‌گرفت کـه هم با شیعه جور باشد و هم با اهل سنت…. راهی نظیر راه لیبرال‌ها داشت و به یک سری سازش‌ها معتقد بود. بحث قانون اساسی مشروطه را مطرح کرد و مشخص بود کـه به هیچ‌وجه نمـی‌خواهد زیر بار ولایت فقیـه با آن چارچوب و شاکله‌ای کـه حضرت امام مطرح د، برود. .. او اولی بود کـه حتی قبل از بلوچستان و هرمزگان و سایر مناطق بـه فکر راه‌اندازی تشکیلاتی بـه نام “شورای شمس” افتاد…

[۲] اگر مجموع فتنـه گروهک‌های ضدانقلاب درون کردستان (چه گروهک‌های چپ آمریکایی مثل کومله و زحمتکشان و چه گروهک‌های راست آمریکایی مثل دموکرات و رزگاری) را یک جا جمع کنیم و با شرارت‌های گروه مذهبی وابسته بـه مفتی‌زاده مقایسه کنیم، نتیجه این خواهد بود کـه ضربه‌ای کـه اینـها بـه نظام وارد د با همـه ضربات آن گروهک‌ها برابری مـی‌کند…. حتی ضربه دار و دسته مفتی‌زاده کاری‌تر هم بود چراکه دموکرات و کومله اگر سربازگیری هم د از مـیان افراد متدین نبود. پیکره کومله یکسری و پسر بودند کـه برای پول و ‌رانی و عشق بـه اسلحه و فرار از فقر بـه آنـها پیوسته بودند. شاید آدم حسابی‌ترین افراد ضدانقلاب درون مـیان دموکرات‌ها بودند کـه انگیزه‌های قومـی افراطی داشتند. بـه قول ما طلبه‌ها، نادر کالمعدوم افرادی درون مـیان ضد انقلاب بودند کـه با گرایشات مذهبی بـه آنـها پیوسته باشند.

اما مفتی‌زاده یکسری جوانان تحصیلکرده‌ و فرهنگی‌هایی کـه مـی‌توانستند بهترین نیروها به منظور نظام باشند و افراد اهل نماز و روزه و عبادت و بعضی افراد واقعا متدین را با خود همراه کرده بود و این ضربه سختی بود. مفتی‌زاده مـی‌توانست با پتانسیلی کـه در اختیـار داشت و با محوریتی کـه در مـیان مذهبی‌های کردستان پیدا کرده بود، یک فضای جدی به منظور نظام درون کردستان ایجاد کند کـه جلوی خیلی از فتنـه‌ها را بگیرد اما نـه تنـها این کار را نکرد بلکه خودش فتنـه‌گر بود. 

[۳] بـه جدیت مـی‌گویم کـه فتنـه مفتی‌زاده نـه تنـها کمتر از فتنـه گروهک‌های ضدانقلاب نبود بلکه درون زمـینـه‌هایی خطرناک‌تر هم بود… تنـهای کـه راه را به منظور نفوذ احتمالی افراطیون درون آینده کردستان باز کرده، مفتی‌زاده بود. جوانانی کـه اطرافش بودند بـه عشق اینکه او علیـه شاه مبارزه مـی‎‌کند و با بقیـه روحانیون منطقه تفاوت دارد، دورش جمع شده بودند. جوانان کرد، بقیـه روحانیون کردستان را ساواکی و مزدور شاه مـی‌دانستند و تصورشان این بود کـه مفتی‌زاده تنـها روحانی هست که زیر بار رژیم شاه نرفته است. گرایشات مذهبی تندی داشت و به امام و خط امام هم اعتقادی نداشت….

[۴] نگاه سنتی بـه زن مستمسکی شده بود به منظور جریـان مفتی‌زاده و گروهک‌های ضدانقلاب کـه جامعه زنان را لقمـه چربی به منظور خود بدانند. مذهبی‌ها بـه زن‌ها بها نمـی‌دادند ولی درون مقابل این جریـانات، بهترین برنامـه‌ها را به منظور ان برگزار مـی‌د. اصلا یک طیفی از مریدان مفتی‌زاده انی بودند کـه خیلی هم فعال ظاهر مـی‌شدند.  مـهمترین عرصه‌ای کـه جریـان مفتی‌زاده یک عرصه چرب و نرم به منظور خود مـی‌دانست، فضای دانشگاه و جوانان بود….

[۵] س: برخورد نظام با وی از چه مقطعی آغاز شد؟ یک روز مرحوم شـهید بروجردی درون سنندج بـه من گفت: «فلانی جمع‌بندی ما و دوستان این هست که حتما با مفتی‌زاده برخورد کنیم». منظورش این بود کـه مرحله بـه مرحله با وی برخورد شود چراکه مفتی‌زاده یک شخصیت مطرح بود و تغییر یکباره رفتارها با وی کار ساده‌ای نبود. بالاخره ما خودمان او را بـه فیضیـه بودیم کـه قبل از امام صحبت کند، زمـینـه ملاقات خصوصی وی با امام را فراهم کرده بودیم و نمـی‌شد یکباره با وی تغییر رفتار داد. مقصود شـهید بروجردی این بود کـه ابتداانی را بفرستیم کـه با او جدی صحبت کنند که تا راهش را مشخص کند. از این رو، با احتیـاط و با حذر گفت: «من مـی‌ترسم برخورد با مفتی‌زاده، مرضی امام نباشد و امام الان مایل نباشند با او برخوردی شود. اگر مـی‌شود شما وقتی را هماهنگ کنید و از امامب تکلیف کنید». 

[۶] بنده هم پذیرفتم و بعد از پیگیری، خدمت حضرت امام رسیدم. ابتدا خود را ناگزیر دیدم کـه مقداری درباره فتنـه‌های مفتی‌زاده درون کردستان توضیح دهم. تصورم این بود کـه امام ممکن هست ما را دعوا کنند و بگویند چه کار دارید. بر اساس این تصور، توضیحاتی را قبل از طرح موضوع عنوان کردم که تا در انتها از امام اجازه بگیرم کـه مفتی‌زاده احضار شود یـا پیشش برویم و با او اتمام حجت کنیم. 

وسط صحبت‌های من امام فرمودند: «دستگیرش نکردید؟!» ما اصلا درون فکر این نبودیم کـه مفتی‌زاده را دستگیر کنیم و از این کار واهمـه داشتیم کـه مبادا امام مخالفت کنند. من گفتم: «اگر نظر مبارک شما هم این باشد کـه ما از خدا خواسته هستیم». امام لبخندی زدند. من ادامـه دادم: «ما حتی درون برخورد با او ترس داشتیم کـه شاید شما اجازه ندهید ولی اگر نظرتان باشد ما از خدا مـی‌خواهیم». امام با حالت خاصی فرمودند: «من از اول هم مـی‌دانستم کـه این فرد فاسد و مفسد است». موضع امام را کـه به دوستان منتقل کردم، بسیـار خوشحال شدند و برخورد با مفتی‌زاده آغاز شد.» (۱۶۲)

شخصیت قهدریجانی از لابلای مصاحبه اش شخصیتی توجیـه گر قدرت و غیراخلاقی است. لحنش درباره منتقدین کلیشـه نظام است. او راوی واقعیت و تاریخ نیست، روایت‌گر برساخته نظام بنام واقعیت و تاریخ سازی است. با این همـه اعترافاتی شنیدنی درباره مفتی زاده دارد. وی بـه دو دلیل اصلی برخورد نظام با وی اشاره کرده است. اول سرفرود نیـاوردن او بـه ولایت فقیـه بوده است. البته وی که تا حوالی آبان ۱۳۵۸ آقای خمـینی را اولی الامر جمـهوری اسلامـی مـی دانست، مع و مروج رهبری بود. از زمان تصویب أصل ۱۲ قانون اساسی کـه تبعیض مذهبی را نـهادینـه مـی کرد و خلاف صریح وعده های رهبری مبنی بر تساوی مذهبی بود و آغاز استحاله نظام اسلامـی بـه نظام شیعی محسوب مـی گشت، مفتی زاده بتدریج منتقد نظریـه ولایت فقیـه و رهبری آقای خمـینی و جمـهوری اسلامـی شد. او ولایت فقیـه فردی را دیدگاه شیعه مـی دانست کـه مقابل نظر او ولایت شورای اهل حل و عقد بـه عنوان دیدگاه اسلامـی قرار داشت. اینکه نـهضت آزادی هم نظریـه ولایت فقیـه را نپذیرفته ارتباطی با مفتی زاده ندارد. مفتی زاده قبل از نـهضت آزادی و از پایگاه دینی دیگری ولایت فقیـه را نقد کرده است. البته مفتی زاده و مـهدی بازرگان مشترکاتی داشتند: دفاع از استقلال ایران بـه سبک محمد مصدق؛ دفاع از آزادی کـه نظام بـه چنین جریـانی انگ لیبرال مـی زند؛ مخالفت یـا نظریـه ولایت فقیـه و استبداد دینی؛ و استقلال رأی نسبت بـه آقای خمـینی.

دلیل دوم برخورد نظام با مفتی زاده راه اندازی تشکیلاتی بنام شورای مرکزی سنت (شمس) بوده کـه مـهمتر از دلیل اول (مخالفت وی با ولایت فقیـه) بوده است. نظام استبدادی هیچ تشکل مستقلی را برنمـی تابد. مردم را توده وار مـی خواهد. تنـها تشکلهای تحت امر خود را مجاز مـی شمارد. گناه نابخشودنی مفتی زاده متشکل جامعه اهل سنت ایران از کردستان که تا بلوچستان و خرسان تحت شورای اولی الامر متشکل از شاخص ترین علمای اهل سنت سراسر کشور با اساسنامـه مشخص و برگزاری دو کنگره موفقیت آمـیز بود. شمس متشکل خاری درون چشم نظام بود. مفتی زاده اهل سنت را بـه سمت استیفای حقوق دینی و قانونی خود رهبری مـی کرد. او بجای شعارهای کم محتوا و تبلیغاتی وحدت شیعه و سنی و هفته وحدت از سوی نظام بر چند نقطه مشخص انگشت نـهاده بود: تساوی حقوقی شیعه و سنی و اصلاح قانون اساسی بر این مبنا، ممنوعیت سبّ بزرگان اهل سنت و تبدیل آن بـه جرم قانونی، تعیین ائمـه جمعه و حاکمان شرع مناطق سنی نشین با نظر اهل سنت. این مطالبات برحق اموری نبود کـه جمـهوری اسلامـی تحمل کند. طراح و نظریـه پرداز شمس عامل کنفرانس طائف و وابسته بـه أجانب معرفی شد!

اما شاه بیت غزل قهدریجانی اعتراف بـه اهمـیت تراز اول جریـان مفتی زاده درون کردستان است. او ضمن مقایسه جریـانـهای مختلف درون کردستان جریـان مفتی زاده را متعلق بـه کردهای اهل سنت متدین، تحصیل کرده، و مبارز معرفی مـی کند. قشر جوان و دانشگاهی و فرهنگی خصوصا زنان از این تفکر حمایت مـی د، چرا کـه تنـها جریـان دینی درون کردستان بود کـه به زنان درون فرهنگ و اجتماع و سیـاست بها مـی داد. جریـان مفتی زاده درون مقابل جریـانـهای الحادی و قوم‌گرایی افراطی، وابسته بـه شرق و غرب، صوفی گری منزوی از اجتماع و سیـاست، اصیل ترین جریـان دینی نوگرای اهل سنت درون کردستان بود. پایگاه اجتماعی مفتی زاده همان پایگاه جمـهوری اسلامـی بود، و زمانی کـه مفتی زاده بـه صف منتقدان جمـهوری اسلامـی پیوست، نظام درون کردستان درون مـیان اهل سنت کرد متدین روشن پایگاه خود را از دست داد.

در حقیقت تقابل با مفتی زاده کـه در این مقطع از آن بـه «فتنـه مفتی زاده» یـاد مـی شود تقابل با یک رقیب قدَر است. مفتی زاده صاحب فکر و نظریـه و کاریزماست. قدرت جذب و سازماندهی دارد. جمـهوری اسلامـی تحمل رقیب را ندارد. مفتی زاده یـا حتما سر فرود مـی آورد یـا ترور شخصیت و حذف شود. اما مفتی زاده اهل سرفرود آوردن نبود. لذا نظام تصمـیم بـه حذف او گرفت. اگر مفتی زاده فرصت فعالیت آزادانـه بیشتری داشت الگوی موفق مستقل نوگرای ایرانی به منظور جهان اهل سنت بود. پتانسیل مفتی زاده بسیـار بیشتر از کردستان و اهل سنت ایران بود. نظریـه او نکات مثبت متعددی داشت و هنوز هم قدرت جذب درون ایران و خارج از ایران دارد.

مـهمترین نکته مصاحبه قهدریجانی کـه سند تاریخی منحصربفردی هست افشای وقایع پشت پرده بازداشت مفتی زاده است. بعد از شروع بـه کار شورای مرکزی اهل سنت (شمس) و برگزاری موفقیت آمـیز نخستین کنگره آن درون تهران سپاه کردستان بـه فرماندهی سردار محمد بروجردی (۱۳۳۳-۱۳۶۲) بـه این نتیجه مـی رسد کـه باید با مفتی زاده برخورد شود. البته مراد از برخورد مذاکره با مفتی زاده بـه جهت اصلاح وی بود. مقامات محلی کردستان نگران بودند کـه آقای خمـینی راضی بـه برخورد با مفتی زاده نباشد. لذا بعد از مذاکره سردار بروجردی و قهدریجانی قرار مـی شود قهدریجانی بـه جماران رفته و از مقام رهبریب تکلیف کند. او بعد از توضیح موقعیت از رهبری اجازه مـی خواهد کـه «مفتی‌زاده احضار شود یـا پیشش برویم و با او اتمام حجت کنیم.»

به روایت قهدریجانی، آقای خمـینی سخنان وی را قطع مـی کند و مـی پرسد: «دستگیرش نکردید؟!» قهدریجانی کـه واهمـه داشت آقای خمـینی حتی با احضار و إتمام حجت با مفتی زاده موافق نباشد مـی گوید «اگر نظر مبارک شما هم این باشد کـه ما از خدا خواسته هستیم». آقای خمـینی لبخند مـی‌زد و مـی گوید: «من از اول هم مـی‌دانستم کـه این فرد فاسد و مفسد است». تاریخ چراغ سبز آقای خمـینی بـه دستگیری مفتی زاده ظاهرا نیمـه دوم مرداد ۱۳۶۱ بوده است. 

باب دوم. آخرین نامـه مفتی زاده بـه آقای خمـینی

احمد مفتی زاده پنج روز قبل از دستگیری (و بی خبر از خوابی کـه برایش دیده اند) درون تاریخ ۳ شـهریور ۱۳۶۱ نامـه ای بـه آقای خمـینی مـی نویسد کـه آخرین نامـه او بـه مقام رهبری (و چهارمـین نامـه با امضای حقیقی درون این مجموعه)  محسوب مـی شود. متن کامل این نامـه مـهم را بـه عنوان سندی تاریخی درون اینجا درج مـی کنم.

«رهبر انقلاب امام خمـینی!
به عنوان تتمـه و پیروی بر نامـه‌های مورخ ۲۲، ۲۴ و ۲۷ مرداد ماه گذشته و به منظور ابراز خوشوقتی از جهت ایجابی کـه در پیـام اخیرتان (۱۶۳) درباره مسائل کردستان وجود داشت – و به هر حال مفید و یـا غیر مفید بودن آن منوط هست به نوع نیّت اجرایی – و نیز بـه امـید اینکه اجرای مفاد پیـام درون جهت ایجابی آن موجبی به منظور درمان بعضی از دردهای ملّت زجر دیده‌ی کُرد و تجدید روح اخوّت درون بین برادران دینی باشد، تذکّر چند مطلب ذیل را وظیفه دینی خود مـی‌دانم:

 ۱- مجموعه کنونی مسئولان حکومتی درون کردستان، با انگیزه‌ای کـه برای مأموریّت خود دارد توانایی اجرای پیـام را درون جهت مثبت آن ندارد (سرنوشتی کـه پیـام پاییز پیرار سال یـافت، شاهد این مدّعی است). زیرا آشفتگی‌هایی کـه اوضاع اخیر نمونـه‌ای از آن هست معلول روش همـین مجموعه و یـا معلول آن نیّاتی هست که این مجموعه تعقیب آن را بـه عهده دارد؛ و این نیّات درست درون جهتی مخالف خیر و صلاح ملّت است. بعد اگر قرار باشد کـه در مورد پیـام – بـه طور جدّی – اقدامـی اسلامـی صورت گیرد حتما برای تحقّق آن چاره‌ای اندیشید کـه شاید اعزام افرادی با ایمان و دلسوز به منظور ملّت و انقلاب سودمند باشد

 ۲- ستم و تبعیضی کـه علیـه اهل سنّت مـی شود خاصّ تنـها کردستان نیست. بلکه درون سایر مناطق سنّی نشین نیز جریـان دارد. نشانـه‌هایی از این واقعیّت تلخ اقرار مجلّه رسمـی جهاد سازندگی بود بـه مأموریّتی کـه این تنـها نـهاد سیـاسی و اجتماعی حکومت درون برنامـه برگرداندن پیروان سنّت از مذهبشان بـه عهده دارد؛ و همچنین دستگیری عدّه‌ای از مسلمانان متعهد اهل سنّت درون بلوچستان و در جاهایی دیگر؛ بـه خاطر اینکه با نیّت «ضدّ سنّی» مأموران سر سازش ندارند. و این حادثه با همان انگیزه و در همان ایّام پیش آمده کـه در بسیـاری از شـهرها و بخشـهای کردستان عدّه‌ای کثیر از پیروان مکتب قرآن بازداشت شدند.

۳- بعد از آنکه درون چند ماه بعد از انقلاب متوجّه شدم کـه حکومت آمادگی ندارد کـه « شورای عالی اسلامـی» را از همـه دانشمندان مسلمان عالم تشکیل دهد و ایران را مرکز ثقل جهان اسلام و انقلاب را فراگیر سازد، همـه کوششم را که تا مدّتی طولانی محدود کردم درون اینکه لااقل قانون اساسی درون بعضی مسائل عمده با شریعت اسلامـی منطبق باشد و ما بین دو فرقه برادر سنّی و شیعی تفرقه نیندازد. وقتی این پیشنـهاد کوچک را هم نپذیرفتند و به علاوه و از مفادّ بعضی اظهارات نمایندگان مجلس خبرگان (و از جمله تصریح آقای [علی] خامنـه‌ای (۱۶۴) بـه اینکه قانونی با شناختن حقوق متساوی به منظور سنّی و شیعی، امکان ندارد تصویب شود)، متوجّه سوء نیّت بعضی از آقایـان نسبت بـه اهل سنّت شدم. بـه اقتضای وظیفه‌ «یـا ایُها الَذینَ آمَنوا! کونوا قَوّامـینَ بالقِسطِ شُهداء لله ولَو علی انفُسِکُم اوِ الوالِدَینِ والاَقرَبینَ [نساء۱۳۵: ایـانی کـه ایمان آورده‌اید! کاملاً قیـام بـه عدالت کنید! به منظور خدا شـهادت دهید، اگر چه (این گواهی) بـه زیـان خود شما، یـا پدر و مادر و نزدیکان شما بوده باشد] بـه ملّت ایران اعلام کردم که:

قانون اساسی با شریعت اسلامـی انطباق ندارد و در طرحی اصلاحی کـه تهیـه کردم تذکّر دادم کـه در اصول و فصول مختلف قانون بر انطباق یـا عدم انطباق با موازین اسلامـی تکیـه شود نـه قانون اساسی، و ادلّه‌ پیشنـهادی را نیز نوشتم، (۱۶۵) و قسمت عمده‌ تهمت و افتراها و خصومت و کینـه‌توزی سران حکومت بـه دلیل همان حقیقتی هست که درباره قانون اساسی گفته‌ام. درون حالی کـه شما درون همـین ایـام اخیر با لحنی شدیدتر بر همـین مطلب تأکید کردید؛ و حتّیـانی را کـه به جای تمسک بـه شریعت بـه قانون اساسی استناد مـی‌کنند مستحق تحقیر و مجازات شدید شناختید. (۱۶۶) و تعجب‌آور هست که: اعلام یک واقعیّت چگونـه مجوّزی شد به منظور نسبت کفر و نفاق و ساختن انواع افتراها به منظور من و هزاران مسلمان پیرو سنّت؛ اما اکنون شما همان حقیقت را با شدیدترین عبارت اعلام مـی‌کنید و آقایـان مع قانون اساسی کلمـه‌ای اعتراض آمـیز هم بر زبان نمـی‌آورند!

 کوشش به منظور تشکیل شورای مرکزی سنّت هم بـه دلیل پی‌بردن بـه واقعیّت همان نیّتی بود کـه موجب تصویب این قانون تفرقه‌انداز گردید؛ و بعداً هم آثار همان نیّت درون اینجا و آنجا ظاهر مـی‌شد. و خدای علیم و خبیر کـه «یَعلَمُ السِرَّ وأخفی» [طه ۷] مـی‌داند کـه از تشکیل این شورا هیچ آمالی نداشته‌ام جز آنچه همـیشـه کتبی و شفاهی اظهار داشته‌ام کـه حدّاقل آن آمال، رفع ستم و تبعیض و آزار از اهل سنّت است؛ و حدّ نـهایی آن تحقّق همان امـیدی کـه در اوائل از انقلاب داشتم، یعنی تشکیل همان شورای عالی اسلامـی کـه مـی‌تواند عامل رفع و حل اختلافات مذهبی و تجدید وحدت امّت باشد، و هم او مـی‌داند که: چه تمـهت‌هایی بافتند و چه وسوسه‌هایی هم بـه قلوب دیگران القا د و «هو سَریعُ الحِساب [رعد۴۲]، واحکَمُ الحاکِمـین [هود۴۵]، وکفی بـه شَهیداً [احقاف۸]» و امـیدوارم خدا کاری کند روزی شما هم بـه واقعیّت این مسأله نیز کـه عامل دوم خصومت و افتراهای آقایـان هست با وضوح تمام تصریح کنید؛ هم چنان کـه به واقعیّت اول با شدیدترین لحنی تصریح کردید.

 ۴- اگر اکنون اصلاح قانون اساسی و منطبق ساختن آن با شریعت اسلامـی مورد نظر نیست، لااقل دستور دهید کـه هیئت پیشنـهادی درون بند ۱ همـین نامـه درون تمام نقاط ایران و به طور علنی و صریح – آن چنان کـه روش کار حکومت اسلامـی هست – بـه جرائم و جنایـاتی کـه مأموران نسبت بـه اهل سنّت مرتکب شده‌اند (و که تا کنون درون نامـه‌های متعدّد بـه نمونـه‌هایی از آن اشاره کرده‌ایم) رسیدگی کنند. البتّه این خیـال بافانـه هست که انتظار داشته باشیم این حکومت با همـه نا‌توانی‌ها و گرفتاری‌ها و آشفتگی‌های گوناگون بتواند بـه زودی نظام اسلامـی را از جهات مختلف پیـاده کند اما داشتن این اندازه انتظار اشکالی ندارد کـه اولاً، قانون اساسی وسایر قوانین مملکتی با احترام اصل «الزام بما التزم» با شریعت اسلامـی منطبق باشد و ما بین برادران تفرقه نیندازد. و ثانیـاً، درون عمل نسبت بـه اهل سنّت ظلم و جنایتی نشود و یـا اگر شد و فریـاد اعتراض بـه گوش صاحبان قدرت رسید بـه قضیّه رسیدگی شود نـه اینکه با توسّل بـه افترا و بهتان و زندان و تبعید و اخراج از ادارات و غارت و سایر انواع نارواها بخواهند معترض را وادار بـه سکوت کنند.

 و درون پایـان مطلبی را کـه بارها با عبارات مختلف اظهار داشته‌ام اکنون نیز با این عبارت اعلام مـی‌کنم: آماده‌ام با هر ترتیبی کـه سران حکومت بخواهند، از بحث علنی و عمومـی گرفته که تا مذاکره درون حضور افرادی مورد اعتماد از همان سران و تا نوشتن مطالب و تا ابتهال به منظور روشن شدن حقایق اقدام کنم. و باز اعلام مـی‌کنم که: هیچ گناهی کـه عامل خصومت آقایـان با من و سایر مسلمانان ناسازشکار اهل سنّت باشد سراغ ندارم مگر همان دو مسأله کـه قبلاً بـه آنـها اشاره شد (۱- عقیده بـه عدم انطباق قانون اساسی با موازین اسلامـی – کـه بالاخره شما هم بدان تصریح کردید -؛ ۲- اعتراض بـه اعمال ظالمانـه‌ی مأموران با پیروان سنّت). اگر غیر از این دو گناهی دیگر داشته باشیم بسیـار ممنون مـی‌شوم کـه آقایـان بـه طور واضح و مستدلّ بیـان کنند که تا ما نیز هم صدا با آنان واقعیّت را بـه همـه اعلام کنیم. و الّا بترسند از سرنوشتی کـه برای سایر ستمکاران همـین دنیـا پیش آمده و «فَما بَکَت عَلَیـهِم السَماء والاَرضَ وما کانوا مُنظَرینَ» [دخان۲۹]؛ «ولعَذاب الآخِرَة اُخزی وهُم لا یُنصَرون» [فصلت۱۶].

ولا حول ولا قوّة الّا بالله العلیّ العظیم. تهران ۳/۶/۶۱ احمد مفتی‌زاده» (۱۶۷)

بررسی: احمد مفتی زاده زمانی این نامـه را نوشته کـه آقای خمـینی حکم دستگیری او را صادر کرده بود، و او بی خبر بود کـه چند روز بعد قرار هست دستگیر شود. لحن او درون این نامـه خیرخواهانـه، مسالمت‌ جویـانـه، ناصحانـه، محترمانـه و در عین حال انتقادی است. دغدغه او اعتلای کردستان ایران و حقوق اهل سنت هموطن هست و مطلقا مطالبه شخصی ندارد. او از اینکه آقای خمـینی درون پیـام یک روز قبلش نوشته کـه قرار هست به مشکلات مذهبی و اجتماعی اهالی محروم و مستضعف کردستان رسیدگی شود استقبال کرده و آن را «موجبی به منظور درمان بعضی از دردهای ملّت زجر دیده‌ی کُرد و تجدید روح اخوّت درون بین برادران دینی» شمرده است.

او از ظلم ماموران جمـهوری اسلامـی بـه اقصی نقاط ایران بـه اهل سنت به منظور تغییر مذهب و بازداشت آنـها بـه رهبر کشور شکایت است. او از آقای خمـینی خواستار رسیدگی بـه جرائم و جنایـاتی کـه مأموران نسبت بـه اهل سنّت مرتکب شده‌اند و فرستادن هیأتی درون این باره شده است. خواست او شفاف و روشن است: «اولاً، قانون اساسی وسایر قوانین مملکتی با احترام اصل «الزام بما التزم» با شریعت اسلامـی منطبق باشد و ما بین برادران تفرقه نیندازد؛ و ثانیـاً، درون عمل نسبت بـه اهل سنّت ظلم و جنایتی نشود و یـا اگر شد و فریـاد اعتراض بـه گوش صاحبان قدرت رسید بـه قضیّه رسیدگی شود نـه اینکه با توسّل بـه افترا و بهتان و زندان و تبعید و اخراج از ادارات و غارت و سایر انواع نارواها بخواهند معترض را وادار بـه سکوت کنند.»

مفتی زاده ضمن برشمردن مراحل سه گانـه اقدامات مصلحانـه خود یـادآوری کرده کـه قدم نخست تشکیل «شورای عالی اسلامـی» از همـه دانشمندان مسلمان عالم بود کـه ایران را مرکز ثقل جهان اسلام مـی کرد. قدم دوم انطباق قانون اساسی با شریعت اسلامـی و پرهیز از فرقه گرایی مذهبی بود. قدم سوم تساوی حقوق سنی و شیعه بود. وقتی درون هر سه قدم مانع ایجاد شد اعلام کردم «قانون اساسی با شریعت اسلامـی انطباق ندارد» و لازم هست بر موازین اسلامـی تکیـه شود. اگر دلیل تهمتها و افتراها نقد بـه قانون اساسی است، خود آقای خمـینی نیز درون تعارض قانون و شرع حکم مشابهی درون آخر مرداد ۶۱ صادر کرده هست و شرع را بر قانون مقدم دانسته است!

احمد مفتی زاده کوشش به منظور تشکیل شورای مرکزی سنّت را پیگیری روال همـیشگی خود درون رفع ستم و تبعیض و آزار از اهل سنّت و در راستای  تشکیل همان شورای عالی اسلامـی کـه مـی‌تواند عامل رفع و حل اختلافات مذهبی و تجدید وحدت امّت باشد، دانسته و از تهمت بـه خود از این بابت گلایـه کرده است. او بار دیگر اعلام کرده «آماده‌ام با هر ترتیبی کـه سران حکومت بخواهند، از یحث علنی و عمومـی گرفته که تا مذاکره درون حضور افرادی مورد اعتماد از همان سران و تا نوشتن مطالب و تا ابتهال به منظور روشن شدن حقایق اقدام کنم.»

نامـه مفتی زاده اعلام آمادگی به منظور گفتگو به منظور حل مشکلات اهل سنت است. اگر آقای خمـینی بجای فرمان دستگیری منتقدشی را به منظور گفتگو با او مـی فرستاد و به مطالبات برحقش عمل مـی کرد بـه موازین اسلامـی و اخلاقی و کشورداری نزدیکتر بود.    

باب سوم: دستگیری، زندان و شکنجه

احمد مفتی زاده بالاخره درون تاریخ ۸ شـهریور ۱۳۶۱ دستگیر شد. به منظور مصاحبه تلویزینی تحت فشار و شکنجه قرار گرفت. زمان زیـادی را درون سلول انفرادی گذرانید. حدود دو سال بعد از بازداشت دادگاهش تشکیل شد! و به پنج سال زندان محکوم شد. این باب شرح قضایـای دوران دستگیری که تا پایـان سال سوم (تا شـهریور ۱۳۶۴) شامل چهار مطلب بـه شرح زیر است: بازداشت مفتی زاده، فشار به منظور مصاحبه تلویزیونی، أنواع شکنجه، و دادگاه مفتی زاده.

مطلب اول. بازداشت مفتی زاده

در این مطلب سالهای نخست زندان مفتی زاده درون خاطرات هاشمـی رفسنجانی و مصاحبه قهدریجانی بررسی مـی شود. درون خاطرات دوشنبه ۸ شـهریور ۱۳۶۱ اکبر هاشمـی رفسنجانی ترجیح داده کـه به خبر دستگیری شاخص ترین رهبر اهل سنت ایران و یکی از اکراد مبارز اشاره نکند. درون عوض بـه خبر زیر اکتفا کرده است: «ساعت چهار بعد از ظهر بـه مجلس رفتم. با روحانیون سنی پاوه و اورمانات ملاقات داشتم. از [احمد] مفتی زاده و چپی ها گله داشتند و از حکومت راضی بودند.» (۱۶۸) درون روز بازداشت مفتی زاده روحانیون سنی پاوه و اورمانات از وی بـه رئیس مجلس گلایـه کنند و از حکومت ابراز رضایت کنند! این روحانیون سنی حکومتی چقدر ناجوانمرد بودند و نظام جمـهوری اسلامـی چه ناجوانمردتر کـه در روز بازداشت متحد سابق خود اینگونـه زشت رفتار کند. 

 دو پرسش و پاسخ موسی قهدریجانی نماینده وقت ولی فقیـه درون غرب کشور درباره بازداشت و دوران زندان مفتی زاده خواندنی است: «س: چه برخوردی با او [مفتی زاده] شد؟ ج: دستگیرش د. ابتدا طی مراحلی، تذکراتی بـه او دادند و با او اتمام حجت د. اما او بر افکار و کارهایش سماجت داشت. از این جهت، مدتی بازداشت شد و مورد بازجویی قرار گرفت. بعد از آن نیز آزاد شد ولی چون بـه جدّ مشغول فتنـه بود، درون خانـه‌ای تحت نظر و کنترل بود رفت و آمدهای آزادی نداشت. س: چه مدت زندانی و در بازداشت بود؟ ج: زندانش خیلی طول نکشید ولی عمدتا تحت نظر بود.» (۱۶۹) 

پاسخهای قهدریجانی کذب محض است. احمد مفتی زاده بـه مدت «ده سال» زندانی بوده است. از این مدت هشت سال و نیم آن را درون زندانـهای کمـیته مشترک، قزل حصار، اوین، و گوهر دشت کرج بوده و یک سال و نیم آخر درون خانـه امنیتی خیـابان فرمانیـه بـه همراه چند زندانی سیـاسی دیگر محبوس بود نـه تحت نظر! هفت سال نخست نیز درون سلول انفرادی بوده است. آقای خمـینی که تا زنده بود با انتقال او از زندان بـه حبس درون خانـه امن موافقت نکرد. بنابراین «زندانش خیلی طول نکشید، مدتی بازداشت بود، بعد آزاد شد، و عمدتا تحت نظر بود» دروغهای ناجوانمردانـه نماینده وقت ولی فقیـه درون غرب کشور است. مستندات تک تک دروغهای او از خاطرات روزنوشت هاشمـی رفسنجانی، خاطرات آقای منتظری و شاهدان مستقیم خواهد آمد.  

در خاطرات شـهریور ۱۳۶۱ هاشمـی رفسنجانی دو خبر دیگر درون ارتباط با مفتی زاده بـه چشم مـی خورد: « دوشنبه ۱۵ شـهریور ۱۳۶۱: دو نفر از نمایندگان سنی بلوچستان آمدند و از اینکه چند نفر از مخالفان انقلاب را درون رابطه با مفتی زاده بازداشت کرده اند گله داشتند و مـی گفتند کـه مصلحت نیست. درون این خصوص با آقای [محسن] رضائی م کردم.» (۱۷۰) «سه شنبه ۱۶ شـهریور ۱۳۶۱: آقای امـیری از سپاه آمد و راجع بـه پرونده مولوی نظر محمد دیدگاه نماینده سنی [ایرانشـهر] گفت و از مخالفتهای بی دلیلش و همکاریش با [احمد] مفتی زاده.» (۱۷۱)

هر دو خبر یک هفته بعد از بازداشت مفتی زاده سندی از نفوذ بالای او درون سیستان و بلوچستان است. او مورد حمایت نمایندگان بلوچ اهل سنت درون مجلس شورای اسلامـی بوده است. آنـها از دستگیری هواداران مفتی زاده درون سیستان و بلوچستان ابراز نگرانی کرده اند و خواستار آزادی دستگیرشدگان شده اند. خبر دوم هم حاکی از همراهی نماینده ایرانشـهر درون مجلس با مفتی زاده است. مولوی نظر محمد دیدگاه عضو شورای مرکزی سنت (شمس) بود و کنگره اول شمس درون فروردین ۱۳۶۰ درون منزل او درون خیـابان کارگر شمالی برگزار شده بود. البته او درون کنگره دوم شمس حضور نداشت. درون کردستان و بلوچستان سپاه بـه نمایندگی از نظام متعرض اهل سنت بوده است.

مطلب دوم. فشار به منظور مصاحبه تلویزیونی

خاطرات روزنوشت اکبر هاشمـی رفسنجانی: «سه شنبه ۶ مـهر ۱۳۶۱: احمد آقا [خمـینی] آمد و راجع بـه مصاحبه افرادی مثل آقایـان [طاهر] احمدزاده و خسرو قشقائی و [احمد] مفتی زاده مذاکره کردیم. نظر من و ایشان این هست که اینگونـه افراد کـه حاضر بـه مصاحبه هستند حتما با تخفیفی از اجرای حکم نـهایی‌شان صرف نظر کرد. قرار شد کـه با امام [خمـینی] درون مـیان بگذارد.» (۱۷۲) این خبر بسیـار مـهمـی است. رئیس دفتر رهبر و رئیس مجلس کـه دو گرداننده اصلی کشور زیر نظر آقای خمـینی بودند درباره سه زندانی شاخص مذاکره کرده اند. آن مقدار خبر کـه صحت دارد این هست که این سه زندانی به منظور مصاحبه تلویزیونی علیـه خودشان بشدت تحت فشار و مشخصا شکنجه بوده اند. از این سه نفر تنـها یکی زیر شکنجه حاضر بـه مصاحبه مـی شود و آن خسرو قشقایی (۱۲۹۶-۱۳۶۱) است، اما درست برخلاف توافق فوق الذکر مصاحبه خسرو قشقائی مستند حکم اعدام او بـه جرم اقدام علیـه امنیت ملی و مبارزه مسلحانـه علیـه حکومت شده، و وی درون تاریخ ۹ مـهر ۱۳۶۱ (یعنی سه روز بعد از این مذاکره) اعدام شد! (۱۷۳)

اما طاهر احمد زاده (۱۳۰۰-۱۳۹۶) نخستین استاندار خراسان بعد از انقلاب کـه به دستور مستقیم آقای خمـینی از کار برکنار شد، (۱۷۴) و به دلیل انتقاد از جمـهوری اسلامـی درون سال ۱۳۶۰ دستگیر شده بود علیرغم شکنجه هرگز تن بـه مصاحبه نداد، او چند بار دیگر هم بعد از انقلاب بـه زندان افتاد و بالاخره درون سال ۱۳۸۰ درون سن هشتاد سالگی از زندان آزاد شد. (۱۷۵) احمد مفتی زاده یک ماه تحت شکنجه بود که تا حاضر بـه مصاحبه علیـه خود شود. مردانـه مقاومت کرد و مصاحبه انجام نشد، لذا او ده سال درون زندان ماند. بـه هر حال آقای خمـینی با تخفیف حکم بعد از مصاحبه موافقت نکرده هست والا خسرو قشقایی اعدام نمـی شد! پرسیدنی هست اگر این افراد محاکمـه شده بودند و دادگاه قاضی داشته، چطور آقای خمـینی، رئیس دفتر و رئیس مجلس درباره سرنوشت زندانیـان تصمـیم گیرنده بوده اند؟!

برای درک ملموس‌تر مـیزان فشار و شکنجه از یک طرف و مـیزان مقاومت مفتی زاده از طرف دیگر کافی هست در نظر بگیریم کـه در همان دوران مصاحبه نورالدین کیـانوری و دیگر سران حزب توده علیـه خودشان از تلویزیون جمـهوری اسلامـی پخش شد. (۱۷۶)

مطلب سوم. انواع شکنجه

«حداقل یکصد و هشتاد نفر از پیروان و شاگردان مفتی زاده همراه با او دستگیر و جمعا بـه تحمل بیش از پانصد سال زندان محکوم شدند. کلیـه این افراد که تا سال ۱۳۶۴ بعد از تحمل حبس آزاد شدند. بـه عنوان نمونـه سعدی قریشی درون تاریخ ۲۷ مرداد ۱۳۶۱ یعنی ۱۳ روز قبل از استادش درون سنندج دستگیر مـی شود. با ۱۹ نفر از پیروان مفتی زاده درون یک جلسه توسط فردی بنام قاضی قدمـی محاکمـه مـی شود. طول محاکمـه هر یک دو سه دقیقه بیشتر نبوده، از متهمـین مـی پرسیدند مفتی زاده را قبول دارید یـا نـه؟! او سه سال و چند ماه درون سنندج، کرمانشاه و سمنان زندانی بوده است. محمد ژیـان تنـها فرزند مفتی زاده (متولد ۱۳۴۲) کـه در نوزده سالگی بـه اتهام پیروی از پدرش! دستگیرشده بود شش ماه (۲۷ مرداد که تا بهمن ۱۳۶۱) زندانی بود. بازگشت آنـها بـه مـیان خانواده هایشان مـیزان فشار و شکنجه بـه زندانیـان را برملا کرد. اخبار شکنجه شدید احمد مفتی زاده پخش شد. او درون زندان اوین درون سلول انفرادی بوده است. مفتی زاده سالها قبل از زندان از نارسایی غدد فوق کلیوی رنج مـی برد و دارو مصرف مـی کرد.» (۱۷۷) «در دوران انفرادی هفته‌ها از مصرف دارو محرومش د. نتیجه معلوم است! پزشکان بعدا تایید د کـه به واسطه شکنجه درون دوران زندان انفرادی چند استخوان او شکستگی پیدا کرده، کـه به موقع معالجه نشده و درست جوش نخورده بود. درون حالی کـه کاسکتی بر سرش گذاشته بودند او را بـه قصد کشت بـه درگاهی کوبیده بودند. دردناک‌ترین آسیب وارده بـه گردن او بود، کـه تا آخر مجبور بـه استفاده از گردن‌بند طبی شده بود. بـه نقل اعضای خانواده سالها بعد، این شکنجه ها بـه قصد استخراج اطلاعات از زندانی نبوده بلکه بـه قصد شکستن شخصیت و وادار او بـه مصاحبه تلویزیونی صورت گرفته بود.به دلیل شکنجه و فشارهای طاقت فرسا وزن او از ۸۸ کیلوگرم با ۳۴ کیلوگرم کاهش وزن بـه ۵۴ کیلوگرم رسید!» (۱۷۸) مقایسه عشاداب قبل از زندان درون سال ۱۳۶۱ با عتکیده و رنجور بعد از زندان درون سال ۱۳۷۱ حاکی از شدت فشاری هست که درون زندان بر وی رفته است.

تنـها اظهار نظر سربسته خود مفتی زاده از آن دوران عبارت تکان دهنده زیر درون نامـه مورخ ۲۶ دی ۱۳۶۵ بـه آقای منتظری هست که بـه تفصیل درون باب بعدی خواهد آمد: «دوران پرمشقت یک دو سال بازداشت گذشته، کـه مسئولان ذی ربط مـی دانند: مدتی طولانی از آن دوران درون حالت مابین مرگ و زندگی بودم و اعتنایی نداشتم، بعد هم اکنون چرا بـه زندانی بودن اهمـیت دهم، درون حالی کـه اولا بهبودی عمده یـافته ام …». دوران پر مشقت بین مرگ و زندگی!

بر اساس مشاهدات مستقیم سعدی قریشی شاگرد مفتی زاده: نخستین بار کـه در سال ۱۳۶۷ استاد را درون زندان ملاقات کردیم او را نشناختیم. انگار آدم دیگری دیده بودیم. خیلی بـه او سخت گرفته بودند. هرچند مایل نبود جزئیـات ان دوران را بر زبان بیـاورد. اما وقتی درد گردن او را بشدت آزارش مـی داد، دانستیم کـه در دوران زندان چشمانش را بسته سوار مـینی بوس کرده بودند. درون زمان پیـاده سرش بـه شدت بـه بالای درون مـینی بوس مـی خورد، درون حالی کـه ماموران نظاره گر حرکت زندانی با چشم بسته بودند! مـهره گردنش آسیب جدی دید (شکسته بود). دردی کـه تا آخر عمر تنـهایش نگذاشت.  

او این را نیز بـه عنوان یکی از شکنجه های روحی مفتی زاده نقل مـی کند کـه در سالهای نخست زندان، حکومت طوماری سفید علیـه مفتی زاده بـه امضای اکثر روحانیون اهل سنت وابسته بـه مرکز بزرگ اسلامـی کردستان رسانیده بود و خود [نماینده ولی فقیـه درغرب کشور] متن آن را نوشته بود. مفتی زاده درون یکی از اشعارش بـه کردی بـه آن اشاره کرده است. (۱۷۹)

این خبر هم درون خاطرات سال بعد هاشمـی رفسنجانی قابل ذکر است: «پنجشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۶۲: جمعی از روحانیون و طرفداران مفتی زاده از مکتب قرآن سنندج آمدند. از فشار حکومت بر طرفداران مفتی زاده شکایت داشتند. آنـها را نصیحت کرده و از مخالفت با جمـهوری اسلامـی تحذیر نمودم. صریح و پرمدعا بودند.» (۱۸۰) خبر اصلی کـه شده درخواست آزادی مفتی زاده است. بـه همـین دلیل نوشته صریح و پرمدعا! بـه هرحال «مکتب قرآن» پیگیر آزادی مؤسس خود بوده هست و رئیس مجلس «آنـها را نصیحت کرده و از مخالفت با جمـهوری اسلامـی تحذیر» نموده است. اما قدمـی به منظور آزادی این زندانی بیگناه برنداشته است!

مطلب چهارم. دادگاه مفتی زاده 

اطلاعات از دادگاه مفتی زاده بـه غایت اندک است. که تا دو سال مفتی زاده بدون محاکمـه درون دادگاه، زندانی و شکنجه شد. بـه روایت سعدی قریشی شاگرد مفتی زاده، استادش بالاخره درون دادگاهی فرمایشی محاکمـه شد. قاضی دادگاه حسین‌علی نیری بوده است. تاریخ دادگاه دقیقا مشخص نیست، ظاهرا دو سال بعد از دستگیری [یعنی اواسط سال ۱۳۶۳]. از جزئیـات دادگاه چیزی نمـی دانیم جز اینکه جلسات دادگاه طولانی بوده است. اتهام مفتی زاده چه بوده؟ بر اساس کدام مواد قانونی محکوم شده است؟ مشخص نیست. از حق داشتن وکیل مع محروم بوده است. دادگاه این متهم سیـاسی بر خلاف نص قانون اساسی غیرعلنی بوده است. حکم دادگاه پنج سال زندان بود.

در سال ۱۳۶۶ کـه پنج سال حبس بـه پایـان رسیده بود و باید مفتی زاده را آزاد مـی د، درون زندان بـه او گفتند مصاحبه تلویزیونی کند، یـا حداقل چیزی بنویسد که تا آزاد شود. مفتی زاده پاسخ داد: بـه خدا قسم حتی اگر از من بخواهید درون کاغذی بنویسم لا اله الا الله که تا آزادم کنید نخواهم نوشت. گفتند بسیـار خوب بـه رهبر انقلاب نامـه بنویس که تا آزاد شوی. مفتی زاده حاضر نشد بـه آقای خمـینی نامـه بنویسد. گفتند کافی هست حاضر شوی بـه ملاقات قائم مقام رهبری آقای منتظری بروی که تا از ما شکایت کنی! اگر بپذیری آزاد مـی شوی. پاسخ مفتی زاده صریح و روشن بود: من بیگناهم، شرعا و قانونا حتما آزاد شوم. بـه هیچ یک از دستوارات شما عمل نخواهم کرد. (۱۸۱) بعد در زندان مـی مانی که تا آدم شوی! مفتی زاده درون زندان ماند، اما هرگز آدمـی کـه جمـهوری اسلامـی مـی پسندید نشد! وی بـه دلیل متنبه نشدن پنج سال دیگر هم بر خلاف قانون و حکم صادره قاضی دادگاه انقلاب آزاد نشد، (۱۸۲) و زمانی از زندان مرخص شد کـه اولیـاء امر ترسیدند جنازه زندانی روی دستشان بماند! (۱۸۳)

اصل قضیـه شکستن اراده زندانی بوده است. پنج سال زندان انفردای و شکنجه به منظور به زانو درآوردن زندانی کافی نبوده است، پنج سال دیگر! بـه همـین سادگی. درون سلول انفرادی زندانی کدام جرم جدید مرتکب شده بود؟! قاضی شرع «حجت الاسلام نیری دامت افاضاته» بـه دلیل چنین خدماتی چهار سال بعد از طرف آقای خمـینی و با دور زدن شورای عالی قضایی بـه ریـاست کمـیته مرگ درون جریـان اعدام زندانیـان سیـاسی تابستان ۱۳۶۷ منصوب مـی شود. (۱۸۴)

باب چهارم. چنین کنندگان بزرگان!  

این باب دربردارنده قضایـای احمد مفتی زاده از شـهریور ۱۳۶۴ که تا شـهریور ۱۳۶۶ (سالهای چهارم و پنجم حبس) است. مدارک و مستندان این باب نحوه مواجه سه شخصیت سنی و شیعه درون برابر ظلم است. از یک سو احمد مفتی زاده و حسینعلی منتظری و از سوی دیگر روح الله خمـینی. مقابله رحمت و قساوت. عنوان باب را بـه همـین مناسبت «چنین کنند بزرگان!» برگزیدم. حتما این باب را بـه دقت خواند که تا بزرگان یـادشده را شناخت. این باب شامل سه مطلب بـه شرح ذیل است: اعتراض بـه شکنجه زنان زندانی، سخت گیری مقام رهبری نسبت بـه مفتی زاده، برسد بـه دست آقای منتظری.

مطلب اول. اعتراض بـه شکنجه زنان زندانی

احمد مفتی زاده درون تاریخ ۶ شـهریور ۱۳۶۴ از بند ۶ واحد ۳ زندان قزل حصار نامـه ای دو صفحه ای خطاب بـه «شورای سرپرستی زندانـها، شورای عالی قضائی و کمـیته پیگیری فرمان ۸ ماده ای [آقای خمـینی]» با این شعر آغاز مـی کند: «هر دم از این باغ بری مـی رسد / تازه تر از تازه تری مـی رسد.» از این نامـه مشخص مـی شود کـه در سه سال نخست وی درون سه زندان بـه ترتیب محبوس بوده است: زندان کمـیته، زندان اوین و زندان قزل‌حصار. او درون این نامـه بـه چند نکته اشاره مـی کند کـه سندی از زندان آن دوران است: پخش قرآن «به جای شیپور بیدارباش صبحگاهی، کـه اگر بـه منظور توهین بـه قرآن و اذان و ادعیـه و منفور گردانیدن آنـهاباشد برنامـه ای هست بسیـار مثمر [!]، تراکم جمعیت زندانی‌ها و زندان‌ها با آثار فراوان نامشروع آن»، «تفاوت فاحش بین برنامـه غذایی کارکنان زندان و زندانیـان، برخورد بسیـار نادرست با کارها و مشکلات زندانیـان با نمونـه های فراوان شخصی و غیرشخصی». مفتی زاده تذکر مـی دهد کـه اشکالات بیش از اینـهاست «اما جا به منظور نشستن و نوشتن نداشتم.»

آنگاه او منصفانـه بـه تعدیل رفتار زندان‌بانان با زندانیـان درون مقایسه با روش خشن سالهای قبل با خوش بینی مـی نگرد و به آنچه خود شاهد وقوع آن درباره زنان زندانی بوده بـه مسئولان تذکر مـی دهد: «و درون این چند ماه بودن درون قزل‌حصار مـی شنیدم (وادله ای مؤید هم وجود داشت)  کـه با روش جنایت آمـیز رفتار گذشته با زندانیـان عوض شده (که این هم درون ارزیـابی چگونگی برخورد با أمور تاثیر داشت). اما امروز بعد از ظهر درون حیـاط بند، صدای پرخاش و کتک‌کاری زنان زندانی وسیله ماموران مرد و داد و فریـاد آن زنان را از بند مجاور شنیدم. نمـی توانم توصیف کنم کـه چه عذابی کشیدم. مـی خواستم از حیـاط زندان دادب که: نامسلمانـها دیگر بس هست اسلام را رسوا . اما فکر کردم کـه بجای اصلاح، زنان بیچاره را بیرون خواهند برد و بیشتر شکنجه خواهند کرد. سکوت کردم و در حالیکه تمام اعضایم مـی لرزید و قلبم آتش مـی گرفت. و حالا نمـی دانم خطاب بـه شما – آقایـان اعضای سه شورا –  چه بنویسم؟ فقط بـه همـین دو کلمـه اکتفا مـی کنم:

یک. خوب! تاریخ جنایـات یزید [بن معاویـه]و [عبیدالله] ابن زیـاد و شمر [بن ذی الجوشن] و همدستانشان را مطالعه کنید، ببینید آیـا که تا آن حد رسوایی بار آوردند کـه «زنان را کتک کاری کنند»؟

دو. آیـا نمـی ترسید درون آن روزی کـه کتاب اعمالی کـه «لایغادر صغیرة ولاکبیرة الا احصاها» [کهف ۴۹] بـه دستتان داده مـی شود، بـه اقتضای مسئولیتی کـه قبول کرده اید، درون مکافات اعمال ننگین و شرم آوربدنام‌کننده اسلام شریک گردید؟ و انتقام این همـه اهانت بـه دین خدا را ببینید؟

امـیدوارم خدای متعال این تذکر را کـه ادای یک وشیفه واجب دینی بوده بدست شما برسانذ و منشأ اثر خیر جدی گرداند.» (۱۸۵)  

مفتی زاده  در این نامـه شجاعانـه از زندان قزل حصار بـه جای اینکه از فشارها و شکنجه‌هایی کـه به خودش رفته شکایت کند، مشکلات عمومـی زندانیـان خصوصا شکنجه زنان زندانی بـه مسئولان را بـه اطلاع مسئولان رسانیده خواستار پایـان بخشیدن بـه فشارها و شکنجه ها شده است. این اعتراض شجاعانـه مفتی زاده از زندان قزل حصار درون کتیبه تاریخ ثبت شده هست که حتی یزید و ابن زیـاد و شمر هم زنان را درون کربلا کتک نزدند، اما زندان‌بانان مرد جمـهوری اسلامـی زنان زندانی را کتک مـی زدند.

مطلب دوم. سخت گیری مقام رهبری نسبت بـه مفتی زاده

آقای خمـینی نـه تنـها دستور دستگیری مفتی زاده را شخصا صادر کرد، بلکه با آزادی او از زندان هم بـه درخواست آقای منتظری مخالفت کرد. مفتی زاده که تا أواخر حیـات آقای خمـینی درون زندان محبوس بود. این مطلب شامل سه بحث بـه شرح زیر است: مخالفت آقای خمـینی با شفاعت آقای منتظری، دو رهبر مذهبی سنی و شیعه درون حبس، و عدم اجابت شفاعت مولوی عبدالعزیز.

بحث اول. مخالفت آقای خمـینی با شفاعت آقای منتظری

این قضیـه مـهم را بـه دو رایت گزارش مـی کنم:

الف. خاطرات آقای منتظری: «یک شب کـه ما با امام [خمـینی] جلسه داشتیم درون آن جلسه همـه مسئولین، آقای [اکبر] هاشمـی [رفسنجانی]، آقای [علی] خامنـه ای، آقای [عبدالکریم] اردبیلی، آقای [مـیرحسین] نخست وزیر و احمد آقا [خمـینی] هم بودند … درون همان جلسه من راجع بـه بازداشت و زندانی آقای [احمد] مفتی زاده نیز با ایشان صحبت کردم و گفتم او درون بین مردم کردستان مورد توجه هست و بـه انقلاب هم خدمت کرده هست و زندانی بودن او سوژه ای هست که علمای اهل سنت درون کشورهای دیگر نیز آن را بـه رخ ما مـی‎کشند و ما را محکوم مـی‎نمایند و مـی‎گویند: “این چه وحدتی هست بین شیعه و سنی کـه شما آن را مطرح مـی‎کنید؟!” ایشان از صحبت من بسیـار عصبانی شدند و جمله ای را نسبت بـه آقای مفتی زاده فرمودند.» (۱۸۶)

ب. گزارش همان جلسه بـه روایت هاشمـی رفسنجانی: «چهارشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۶۴: شب مـهمان احمد آقا [خمـینی] بودیم. آیت الله [حسین‌علی] منتظری هم از قم آمده بودند. امام [خمـینی] هم درون جلسه شرکت د. ولی با اظهار بی حالی [کسالت] خیلی نماندند. آقای منتظری از امام خواستند کـه اجازه بدهند [احمد] مفتی زاده [از رهبران مذهبی اکراد] درون منزلی بیرون از زندان تحت نظر باشد. امام قبول ند. همچنین آقای منتظری خواستند کـه به آقای [سید کاظم] شریعتمداری کـه اکنون درون بیمارستان بستری هست اجازه ملاقات با علما داده شود. امام فرمودند با اهل خانـه اش ملاقات کند!» (۱۸۷)

بحث دوم. دو رهبر مذهبی سنی و شیعه درون حبس

خاطرات آقای منتظری درون سال ۱۳۷۹ منتشر شده، و خاطرات سال ۱۳۶۴ هاشمـی رفسنجانی درون سال ۱۳۸۷. آقای منتظری درون اسفند ۱۳۶۴ رسما جانشین آقای خمـینی بوده است. تاریخ دقیق جلسه سران قوا چهارشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۶۴ و مکان آن منزل احمد خمـینی درون جماران بوده کـه علاوه بر پنج عضو آن (رؤسای قوای سه گانـه، نخست وزیر و رئیس دفتر رهبری) شخص آقای خمـینی و جانشین وی نیز درون این جلسه شرکت داشته اند. آقای منتظری دو درخواست از اقای خمـینی مطرح مـی کند هر دو تسهیلاتی درباره دو رهبر مذهبی زندانی یکی سنی و دیگری شیعه. هر دو رهبر دینی بـه دستور مستقیم آقای خمـینی زندانی شده اند، یکی درون زندان و دیگری محصور درون خانـه اش. بـه گزارش پزشکان آقای کاظم شریعتمداری مرجع تقلید شیعه کـه بعد از نزدیک چهار سال امکان بستری شدن درون بیمارستان را یـافته بود درون شرف مرگ بود و دقیقا یک ماه بعد هم از دنیـا رفته است. درخواست آقای منتظری این بود کـه دستور ممنوع الملاقاتی وی برداشته شود و در این روزهای پایـان عمر اجازه ملاقات با علما با مرجع سالمند بیمار داده شود. آقای خمـینی اجازه نداد و گفت «با اهل خانـه اش ملاقات کند!» (۱۸۸)

قبل از آن آقای منتظری درون مورد احمد مفتی زاده شفاعت کرد. بـه روایت خاطرات فقیـه عالیقدر ظاهرا درخواست وی بـه قرینـه دلیلهای اقامـه شده آزادی مفتی زاده بوده است. بـه روایت رفسنجانی درخواست آقای منتظری تبدیل زندان بـه تحت نظر بودن درون منزلی بیرون از زندان بوده است. آقای منتظری سه دلیل به منظور درخواست خود آورده است: اول مفتی زاده درون بین مردم کردستان مورد توجه است، دوم او بـه انقلاب خدمت کرده است، سوم زندانی بودن او سوژه ای هست که علمای اهل سنت درون کشورهای دیگر آن را بـه رخ ما مـی‎کشند و ما را محکوم مـی‎نمایند.

در اینجا آقای منتظری عبارتی را گفته کـه مفتی زاده عینا درون نامـه انتقادی مورخ ۲۵ دی ۱۳۶۰ بـه خود وی نوشته بود: “این چه وحدتی هست بین شیعه و سنی کـه شما آن را مطرح مـی‎کنید؟!” این ادله با درخواست آزادی مفتی زاده تناسب دارد نـه تبدیل زندان بـه تحت نظر بودن درون خانـه امن. درون هر صورت آقای خمـینی با درخواست آقای منتظری نـه تنـها مخالفت مـی کند بلکه از این درخواست عصبانی شده و جمله ای را نسبت بـه مفتی زاده مـی‌گوید کـه آقای منتظری ترجیح مـی دهد نقل نکند. قاعدتا جمله مذکور چیزی از قبیل این جمله منقول از وی درون مصاحبه قهدریجانی نماینده وقت ولی فقیـه درون غرب کشور حتما بوده باشد: «این فرد فاسد و مفسد است»! نتیجه تلخی که از این دو روایت بدست مـی آید این هست که آقای خمـینی رهبری قسیّ القلب و نسبت بـه منتقدانش کینـه توز بوده و با بخشش، گذشت، و رحمت مـیانـه ای نداشته است.

بحث سوم. عدم اجابت شفاعت مولوی عبدالعزیز

در خاطرات هاشمـی رفسنجانی خبر زیر نیز بـه چشم مـی خورد: «چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۶۵: آقای مولوی آمد. درباره علمای اهل سنت و مفتی زاده کار داشت. (۱۸۹) مولوی عبدالعزیز ملازاده‌ (۱۲۹۵-۱۳۶۶) زعیم اهل سنت بلوچستان، نماینده بلوچستان درون مجلس خبرگان قانون اساسی، و همراه با مفتی زاده عضو موسس شورای مرکزی سنت (شمس) بوده است، درخواست مشخص وی از رئیس مجلس آزادی احمد مفتی زاده بوده هست که متاسفانـه بـه دلیل پافشاری آقای خمـینی امکان عملی شدن نداشت.

احمد مفتی زاده درون هفت سال نخست درون زندان کمـیته مشترک [زندان توحید]، زندان اوین، زندان قزل حصار و زندان گوهر دشت کرج درون سلول انفرادی محبوس بوده است. (۱۹۰) درون این دوران سخت حقوقی کـه مطابق مقررات جمـهوری اسلامـی به منظور همـه زندانیـان درنظر گرفته شده بود محروم بوده است. درون شش ماه نخست یعنی ۸ شـهریور که تا اوایل اسفند ۱۳۶۱ وی ممنوع الملاقات مطلق بوده هست وخانواده هم از او هیچ خبری نداشته اند. اوایل اسفند ۱۳۶۱ حدود دو که تا سه ساعت او را سرزده بـه منزل ش حوالی مـیدان رسالت تهران بردند. این ملاقات سرزده یکی دو بار دیگر که تا اواسط سال ۱۳۶۲ تکرار شد. از اواسط سال ۱۳۶۲ که تا اواسط پائیز ۱۳۶۷ ملاقاتهای مفتی زاده منحصر بـه ملاقات حضوری درون زندان با ، برادر و فرزند مـی شود. (۱۹۱)

مطلب سوم. از زندان برسد بـه دست آقای منتظری

 نمایندگان آقای منتظری درون امور زندانـها حسین علی انصاری نجف آبادی (متوفی ۲۲ اسفند ۱۳۸۹)، محمود محمدی یزدی و رحیم خلخالی بوده اند (۱۹۲) کـه با زندانیـان مستقیما دیدار مـی کرده اند، نامـه های زندانیـان را بـه آقای منتظری مـی رسانده اند و ایشان را درون جریـان مستقیم احوال زندانیـان قرار مـی داده اند. این نمایندگان چندین بار بـه ملاقات مفتی زاده درون زندان رفته، از حال او جویـا شده و بالاخره موفق مـی شوند مفتی زاده را راضی کنند بـه آقای منتظری نامـه بنویسد. از مکاتبات مفتی زاده با آقای منتظری درون دوران زندان دو نامـه درون دست هست یکی متعلق بـه دی ۱۳۶۵ و دیگری مرداد ۱۳۶۶. درون این مطلب طی دو بحث بخشـهای مـهم این دو نامـه نقل و بررسی مـی شود.

بحث اول. مباحثه فقهی درباره حدود شرعی

مفتی زاده درون تاریخ ۲۶ دی ۱۳۶۵ نامـه ای شش صفحه ای از زندان اوین به منظور قائم مقام رهبری مـی نویسد. بخشـهایی از این نامـه مـهم بـه شرح زیر است:

الف. ابتدای نامـه: «مرد علم و تقوی حضرت آیت الله  العظمـی منتظری هدانا الله وایـاه ووفقنا جمـیا لما فیـه رضاه. بعد از سلام و دعای خیر و تشکر درون قبال ارسال چند جلدی از تالیفاتتان؛ و شکر خدا کـه این آثار هم مؤیدی بودند به منظور گمانم بـه علم و رأی تان؛ امـیدوارم با ذهن علم آشنا و روحیـه تقوی نشانتان با موضوع این نامـه برخورد کنید. درون اثنای سالهای انقلاب چند باری و به مناسبتهایی درباره موضوع مـهم «اجرای حدود» و مسائل آن مطالبی نوشته ام. آخرین آنـها نامـه ای بود خطاب بـه امام [خمـینی] و جنابعالی کـه به گمانم حدود دو سال پیش، از همـین [زندان] اوین بـه مناسبت بحثی درون روزنامـه کیـهان راجع بـه وظایف «پلیس قضائی» نوشتم. (۱۹۳)

اخیرا چند قضیـه دست بـه دست هم دادند و تکلیف این نوشتن تازه را بـه وجود آوردند: ۱- خبرهایی درون مورد اجرای چند فقره حدود گوناگون درون روزنامـه ای ایـام اخیر. ۲- احتمال نرسیدن نوشته های سابق بـه دست شما و امام (که چند قرینـه ای سابق و لاحق موجد این احتمال اند). ۳- آشنائی با جوان فاضل و محقق بحاث، جناب آقای از شاگردان نزدیک و لایق شما و پیش آمدن بحث موضوع «حدود»، و تصور شایستگی ایشان به منظور تشریح و تبیین خلاصه ای کـه در این مورد مـی خواهم بنویسم (البته بعد از روشن شدن مسأله به منظور خود ایشان) (۱۹۴)

وگمانم چنین است: توهماتی کـه ممکن هست درباره انگیزه های قوی یـا ضعیف نامـه نوشتن «زندانیـان» بـه «زندان‌داران» پیش آید، درون نظر شما هم نسبت بـه مکاتبات من بی اعتبار است. زیرا اضافه بر آشنائی سابق، لابد درون این چند سال متوجه شده اید کـه مـهم به منظور من رفع ستم از صدها نفر از افراد مکتب قرآن بود، و بعد از آنکه محبتهای جنابعالی موجب بـه پایـان رسیدن قسمتی از مظالم گردید و زندانیـان آزاد شدند، دیگر ماندن تنـها خودم درون زندان از جهت اصل مشقت زندان، کمترین اهمـیت را ندارد، و با وجود اظهار تمایل خودتان بـه نوشتن نامـه ای درباره مسائل مربوط بـه بازداشت و دوران زندان، باز بـه ان رغبتی ندارم (زیرا بالطبع دلالتی – ولو التزامـی – بر اظهار ناراحتی از زندان و مـیل بـه آزادی خواهد داشت) و در برابر تشویق ضمنی بعضی از دیدار کنندگان بـه اظهار تمایل بـه «آزادی» بـه عدم رغبت و حتی نگرانیم از بیرون رفتن (به دلیل ازدیـاد تکالیف با کمـی امکانات) تصریح مـی کنم.

از اینـها گذشته دوران پرمشقت یک دو سال بازداشت گذشته، کـه مسئولان ذی ربط مـی دانند: مدتی طولانی از آن دوران درون حالت مابین مرگ و زندگی بودم و اعتنایی نداشتم، بعد هم اکنون چرا بـه زندانی بودن اهمـیت دهم، درون حالی کـه اولا بهبودی عمده یـافته ام، و ثانیـا با سفارشـهای محبت آمـیز جنابعالی هم از جهت مسکن و بعضی لوازم آسایش دارم، و هم با آمد و شد نزدیکان شما و سایرین هم بالتبع از تلخی تنـهایی کمتر درون رنجم.» (۱۹۵)

ب. بدنـه اصلی نامـه بر چهارمسئله مـهم فقهی متمرکز هست که خلاصه آنـها بـه با کلمات مفتی زاده بـه شرح زیر است:

«اول. مسئله «تشخیص وجود یـا عدم شروط و شرایط تطبیق حکم فقهی بر همان موضوع مبحوث عنـه درون فقه»: گاهی بعضی از همان احکام معهود فقهی قابل تطبیق بر موضوعات آن نیست و گاهی هست، بـه چه دلیل؟ … درون شرایطی کـه اسلام بطور درست و کامل درون جامعه ای وجود ندارد، و صورتی از اسلام شبهه (یعنی نـه اسلام و نـه جاهلیت، یـا اسلامـی آلوده با آمـیزه‌های جاهلیت، و یـا جاهلیتی رنگ شده با مظاهری از اسلام) حاکم هست و رایج، تصور اینکه همـه همان احکام فقهی مورد بحث کتب و مکاتب موجود یـا موجود درون خود کتاب و سنت با همان صورت – گرچه مستندِ آن لفظ یقینی المتن والدلالة باشد –  تطبیق و اجرا شود، اشتباه است.» شرح و بسط این مسئله تقریبا نیمـی از نامـه است.

«دوم. درون بیعت اسلامـی سه قید اساسی وجود دارد: الف مواردی کـه بیعت کننده بـه آنـها ملتزم و متعهد مـی شود، حتما روشن و صریح بیـان شوند. ب بیعت حتما فردی باشد نـه جمعی و عمومـی. ج بیعت حتما شخصی باشد نـه ارثی و خانوادگی. بنابراین مسلمانان مکلف امروز ایران کـه در جامعه شبهه آلود سابق پرورش یـافته اند دارای بیعت اسلامـی نیستند مگر اینکه یک یک آنان با امام یـا نمایندگان ایشان بر آن اسلامـی کـه مورد نظر قیـادت جامعه هست و بر یک یک آن احکام و تکالیفی کـه به نظر رهبری از اسلام بـه شمار مـی آیند بیعت کنند و اگر درون بیعت یک نفر یکی از این احکام مذکور نگردد آن شخص ملتزم بـه آن نخواهد بود (مگر اینکه دلیل قطعی بر معلوم و منوی بودن موجود باشد.»

«سوم. اسلام خیلی پیش از آن کـه بر جرائم مکلف، حدودی ببندد به منظور او حقوق معنوی و مادی مقرر مـی دارد (زیرا رحمت شارع کریم سابق بر غضب  اوست) که تا انگیزه های بیرونی و درونی به منظور ارتکاب جرم نداشته باشد. بعد اگر جامعه ای چنان سالم و اسلامـی باشد کـه در آن «قسط» برقرار شد و متمم مادی و معنوی از بین رفت یعنی حقوق مادی و معنوی افراد را تامـین کرد، حق دارد پرتوقع باشد و بهی کـه «سلامت» آن‌را بـه هم بزند عتاب کند، و برای جلوگیری از تکرار فساد درون پیکر سالمش بـه مجازات آن مخل حکم دهد. اما جامعه ای کـه محصول قرنـها فساد و جاهلیت و ستم است، و هنوز هم بسیـاری از ستمـها و تبعیضها و تقصیرهای معنوی و مادی آن ریشـه کن نشده اند، حق ندارد بر افراد ناز بفروشد، و اگر بـه اقتضای احوال خود ِ جامعه افراد آن مرتکب فسادی شدند، توقع مجازات را داشته باشد. (بعضی از شروط و از شبهه های حدود و قصاصها بر این واقعیت مبتنی اند)…. درست هست که وظیفه و فایده اجتماعی یک حکومت اسلامـی اجرای احکام اسلام است، اما چه احتیـاجی بـه توضیح هست که «اقامـه قسط» درون شئون معنوی و مادی جامعه بسی مقدم هست بر اجرای حدود، و بسی مـهمتر هست از آن.»

«چهارم. درون این فرموده پیـامبر بزرگوارمان (ص) خوب دقت فرمایید که: ادرؤ الحدود ما استطعتم فان کان له مخرج فخلوا سبیله فان الامام ان یخطیء فی العفو خیر من أن یخطیء بالعقوبة.» (۱۹۶)

ج. مفتی زاده درون قسمت پایـانی نامـه مـی نویسد: «امـیدوارم توانائی علمـی تان – کـه در سه جلد کتاب اهدائی (۱۹۷) نشانـه قوی از ان هست – موجب گرفتن نتیجه مطلوب از چهار مسئله مذکور و توضیحات خلال آنـها گردد. و تقوایتان نیز عامل آنکه درون بیـان حقایق شریعت اسلامـی نیروند و قاطع باشید، و قیدهای موجود (مانند بعضی شعارهای چندین قرنـه انقلابیـان) را «ابتغاء لمرضاة الله» بگسلید، همچون آنـها کـه «لایخافون لومة لائم» [مائده ۴۵] و در زمامداری ‌تان با ان روحیـه ظریف عرفانی کـه شبان موسی را محبوب واصل مـی شمارد، با آن از تربیت بی بهره ای کـه تحت فشار عوامل و شرایط ناسالم درونی و بیرونی دست بـه جرائمـی مـی زند، برخورد کنید، نـه با روحیـه خشک آن عالم سطحی کـه آن چوپان را «مجسِم کافر» مـی انگارد. (۱۹۸)

و اگر چنین شد، حتی با بهره گیری از توانائیـهای اجتهادیتان موضوع را بطور مستدل‌تر به منظور امام بیـان مـی کنید، یـا لااقل نامـه را بـه ایشان مـی رسانید و در آن صورت انشاء الله احکام دینی بـه تناسب شرایط جامعه با بهره گیری از روح تشریع و حکمت احکام اجرا خواهد شد و خدا خشنود مـی شود و ما همـه رستگار.

و اگر جواب این نامـه دلالت بر برخورد درست مرجو از علم و تقوایتان داشت، خود مشوقی و موجبی شرعی مـی شود که تا درباره پاره ای موضوعات دیگر نیز بحث کنم (و اگر جهل و هوی از چنان مسئله ای بگریزد، تقوای عالم یـا علم متقی از آن استقبال مـی کند).» (۱۹۹)                   

بررسی:

این سومـین نامـه مفتی زاده بـه اقای منتظری و نخستین نامـه موجود بـه ایشان از زندان است. (۲۰۰) نامـه مباحثه طلبگی دو فقیـه شافعی و جعفری هست آکنده از ظرائف فقهی و دقتهای فنی. مفتی زاده مخاطب نامـه خود را همچون گذشته مزین بـه علم و تقوی توصیف کرده است. بهانـه نامـه اهدای سه جلد از تالیفات آقای منتظری بـه وی است. مفتی زاده محور نامـه را «کتاب الحدود» ایشان قرار داده و آراء نواندیشانـه خود درون باره حدود و بطور کلی استباط فقهی با فقیـه عالیقدر درون مـیان گذاشته است.

در مقدمـه نامـه نکات بسیـار مـهمـی ناظر بـه دوران زندان مفتی زاده بـه چشم مـی خورد. این  نکات نامـه را بـه منبعی منحصر بفرد درباره سالهای نخست زندان مفتی زاده تبدیل مـی کند. از نامـه بر مـی آید کـه آقای منتظری توسط نمایندگانش از وی خواسته برایش بنیسد درون زندان جمـهوری اسلامـی با وی چگونـه برخورد کرده اند: «با وجود اظهار تمایل خودتان بـه نوشتن نامـه ای درباره مسائل مربوط بـه بازداشت و دوران زندان، باز بـه ان رغبتی ندارم». او کریمانـه و با عزت از نامـه  وشتن «زندانیـان» بـه «زندان‌داران» پرهیز مـی کند و ترجیح مـی دهد از احدی جز خدا طلب آزادی نکند، حتی چیزی ننویسد کـه چنین رایحه ای از آن بـه مشام برسد.

اما این عبارت تکان دهنده درون مقدمـه نامـه چشمگیر است: «دوران پرمشقت یک دو سال بازداشت گذشته، کـه مسئولان ذی ربط مـی دانند: مدتی طولانی از آن دوران درون حالت مابین مرگ و زندگی بودم و اعتنایی نداشتم، بعد هم اکنون چرا بـه زندانی بودن اهمـیت دهم، درون حالی کـه اولا بهبودی عمده یـافته ام.» یکی دو سال اول یعنی سالهای ۱۳۶۱ که تا ۱۳۶۳ «دوران پرمشقت» فشار و شکنجه درون سلول انفرادی درون زندان کمـیته مشترک به منظور تن بـه مصاحبه علیـه خود «در حالت مابین مرگ و زندگی» سپری شده، بـه قرینـه «بهبودی عمده» آن یکی دو سال بیماری شدید پیدا کرده بود.

اوج عظمت منتظری خدمات او بـه زندانی بیگناهی هست که توان آزادیش را ندارد اما هر چه از دستش برآمده به منظور تسهیلات او و همفکرانش بکار است: «مـهم به منظور من رفع ستم از صدها نفر از افراد مکتب قرآن بود، و بعد از آنکه محبتهای جنابعالی موجب بـه پایـان رسیدن قسمتی از مظالم گردید و زندانیـان آزاد شدند، دیگر ماندن تنـها خودم درون زندان از جهت اصل مشقت زندان، کمترین اهمـیت را ندارد». بیش از یکصد و هشتاد نفر از اعضای مکتب قرآن که تا سال ۱۳۶۴ از زندان آزاد شدند. مفتی زاده منتظری را عامل آزادی یـارانش دانسته است. مفتی زاده از دو لطف دیگر منتظری نیز درون حق خودش تشکرده است: «با سفارشـهای محبت آمـیز جنابعالی هم از جهت مسکن و بعضی لوازم آسایش دارم، و هم با آمد و شد نزدیکان شما و سایرین هم بالتبع از تلخی تنـهایی کمتر درون رنجم».

علیرغم همـه بی‌مـهری‌های اعمال شده نظرات ابراز شده درون این نامـه درباره «امام خمـینی» رهبر انفلاب بسیـار محترمانـه و همچنان امـیدوارانـه است. عبارات پایـانی نامـه «حتی با بهره گیری از توانائیـهای اجتهادیتان موضوع را بطور مستدل‌تر به منظور امام [خمـینی] بیـان مـی کنید، یـا لااقل نامـه را بـه ایشان مـی رسانید و در آن صورت انشاء الله احکام دینی بـه تناسب شرایط جامعه با بهره گیری از روح تشریع و حکمت احکام اجرا خواهد شد و خدا خشنود مـی شود و ما همـه رستگار». آیـا همـین عبارات کریمانـه بهانـه ای به منظور آزادی وی درون سال ۱۳۶۵ نبود؟! کجای برخورد با مفتی زاده تناسبی با آئین رحمت کتاب و سنت دارد؟

مفتی زاده چهار مسئله علمـی را با آقای منتظری درمـیان گذاشته است: اول. درون تطبیق احکام معهود فقهی بر موضوعات و کلا درون تشخیص موضوع حتما به شرایط متمایز اسلام کامل از اسلام شبهه توجه داشت و به خوانش متن اکتفا نکرد. دوم. درون بیعت اسلامـی نمـی توان افراد را بـه آنچه از زمامدار صریحا درون زمان بیعت اعلام نشده ملزم دانست و بازخواست کرد. سوم. اجرای مجازاتهای اسلامـی متاخر بر استیفای حقوق معنوی و مادی مکلفان است. که تا قسط اقامـه نشده مجاز بـه اجرای حدود نیستیم! چهارم. طبق قاعده نبوی درء اساس حتما بر عفو و عدم اثبات مجازات و اجرای حدود باشد مگر خلافش اثبات شود. هر چهار مسئله مـهم و ارزشمند است. البته اقای منتظری درون مسئله چهارم کاملا با مفتی زاده درون نظر و عمل همسو بوده است. مسئله دوم خصوصا بـه لحاظ امکان عملی درون تحقق بیعت با تک تک افراد جای بحث دارد. اما مسلما نمـی توان افراد را بـه آنچه درون زمان بیعت خلافش از زبان زمامدار شنیده شده ملزم یـا مؤاخذه کرد .

اما نوآوری مفتی زاده فقیـه شافعی درون مسائل اول و سوم است. موضوع بسیـاری از احکام ابواب معاملات درون طول این چهارده قرن تحول فراوان یـافته هست تا آنجا کـه موضوع حکم درون صدر اسلام با موضوع متفاهم از همان حکم درون زمان ما صرفا مشترک لفظی هستند با معانی متباین! تقدم اقامـه قسط بر اجرای حدود شرعی معنایش توقف درون اجرای حدود یـادشده درون زمان سیطره اسلام شبهه و عدم تحقق موازین اسلام بطور کامل درون جامعه است. مفتی زاده درون قامت یک فقیـه نواندیش درون مقام انتقاد از منتظری درون قامت یک فقیـه سنتی درون کتاب الحدود است، (۲۰۱) و اتفاقا اشکالش بـه مرحوم استاد وارد است! رحمة الله علیـهما.   

   

بحث دوم. گزارشی صادقانـه از وضعیت زندانـها

این نامـه تنـها نامـه ای هست که درون آرشیو دفتر آقای منتظری از مکاتبات ایشان و مفتی زاده باقی مانده هست (چهارمـین نامـه با امضای حقیقی و دومـین نامـه از زندان بـه ایشان). آرشیو این دفتر چندین بار درون هجوم ماموران امنیتی جمـهوری اسلامـی بـه غارت رفته هست و دیگر مکاتبات بین این دو شخصیت شاخص سنی و شیعه را حتما در مـیان اسناد غارت شده نشان گرفت. گزیده ای از این سند منحصربفرد بـه خط مفتی زاده از زندان اوین بـه تاریخ ۲ مرداد ۱۳۶۶ را درون اینجا مـی آورم:

«مرد تقوی و علم حضرت آیت الله  العظمـی منتظری هدانا الله وایـاه لما فیـه رضاه

بالاخره متقاعد شدم کـه نوشتن نامـه ای به منظور جنابعالی درباره تنـها بعضی از مسائل زندانـها و زندانیـان که تا آن حدود کـه جنبه شخصی نیـابد مطلوب شرعی هست و غیرمعارض با توکل و تفویض. و داعی تصمـیم، حسن ظنم بـه رهبری انقلاب هست تا این اندازه کـه امام [خمـینی] و شما آرزوی اسلامـی شدن این نظام و اصلاح معایب آن را – درون حدود تنـها یکی از مکاتب فقهی – دارید، و نیز راضی بـه رسوایی دین نیستید. مسائلی کـه اکنون مـی خواهم یـادآور شوم چند فقره است:

۱. غذای زندان‌بانان با زندانیـان تفاوت دارد (با اختلاف درجه تفاوت درون زندانـها). بـه نظرمن این امر محظورات فراوان دارد» او اولا چند جهت حرمت را برمـی شمارد، از جمله تبعیض درون تغذیـه حکومتی، معیون بودن کـه مفسّق هست و جارح اعتبار شـهادت، و تصرف نامشروع درون جیره ها. ثانیـا بـه «بدنام شدن اصل قسط و عدل اسلامـی»، و ثالثا «تبذیر خطرناک بـه دور ریخته شدن روزانـه مقادیر زیـادی غذا بـه دلیل نامطبوعی و حتی مرض آور بودن» اشاره مـی کند.

«۲. که تا آنجا کـه در فتره های دوران بازجویی و چند ماه بودنم درون زندانـهای عمومـی (و نیز درون بعضی از ایـام انفرادی) دریـافته ام، اکثر تعذیبها – خواه با حکم حکام یـا بدون ان – همان «شکنجه» مصطلح عرف عامـه هست که مکاتب فقه اسلامـی از جهات مختلف مورد بحث قرار داده و قانون اساسی هم اشاراتی کلی بدان دارد. اما متاسفانـه با استعمال اصطلاح فقهی «تعزیز» به منظور آن اسلام را منفور و در واقع وجهه آن را فدای توجیـه اعمال خود مـی کنند (امری کـه گمان ندارم نـه شما و نـه امام [خمـینی]  بـه کلیت آن راضی نیستید، هرچند بـه دلیل عدم معصوم بودن از اشتباه و از گناه درباره بعضی مصادیق ساکت باشید).

۳. درون فرض قبول حکم «حبس» بـه استناد بعضی روایـات یـا بـه دلیل ضرورت، حکمت آن حتما بعضی از وجوه «اصلاح» باشد کـه گاهی برخی مورد اشاره شما و امام قرار مـی گیرد. اما انواعی از بازداشتها جریـان دارد کـه هیچگونـه جهت اصلاحی به منظور آنـها متصور نیست و حتی زیـانـهای گوناگون مادی و معنوی به منظور زندانی یـا بستگان یـا جامعه اش را باعث مـی شود، همچنان کـه ثمره آن به منظور حکومت هم تنـها دردسر هست و منفور شدن (واین منفوریت غالبا بـه «اسلام» هم سرایت مـی کند).» وی بـه پنج نمونـه از این این قبیل بازداشتها اشاره مـی کند.

«۴. اغلب افراد با اتهاماتی غیرمـهم یـا حتی مـهم مدت طولانی درون بلاتکلیفی مـی مانند. و شنیده ام کـه در مواردی فراوان بعد از صدور حکم هم مدت بلاتکلیفی را نادیده مـی گیرند.

۵. اکنون هم تراکم جمعیت درون بعضی زندانـها با نسبتهای متفاوت موجود هست که جهات و آثار نامطلوب آن نیـاز بـه تشریح ندارد.

۶. علیرغم یـادآوریـهای فراوان هم امام و هم شما، برخوردهای مسئولان و ماموران از بالا که تا پائین با زندانیـان بسیـار زشت است،از احوال تکبر و تحقیر که تا اعمال ضرب و شتم کـه تاثیر فراوان این خلافها درون بدبین ناآشنایـان با اسلام نسبت بـه اسلام قابل تصور نیست.

۷. گاهی بعضب از مسئولان بالا یـا پائین به منظور توجیـه کارهایشان بـه آیـات و احادیث و اعمال بزرگان دین استناد مـی کنند. (به یـاد دارم از قزل‌حصار مسئله بیزار شدن یک مسلمان از اسلام و ترک نماز و روزه اش را و نیز بدبین شدنش را نسبت بـه حضرت علی بن ابی طالب – سلام الله تعالی علیـه – بـه واسطه مقایسه اعدامـهای دادستانی با کشتن خوارج درون سخنرانی یک سخنران، و نیز کم ثمر بودن کوششم را به منظور اصلاح تصورات او با بیـان جنایـات احمقانـه خوارج و مسائل دیگر).

۸. امکانات بهداشتی بعضی زندانـها بسیـار ناچیز هست و عوامل ناخوشیـها فراوان و مـهم.

۹. معاملات اکثر فروشگاهها با زندانیـان با روشـهایی هست نامشروع ه حتی با هیچ صورتی از بیع المعاطاة هم انطباق ندارد و زیـانـهای زندانیـان از این بابت بسی فراوان هست و ناگوار؛ و مسائل دیگر.

پس از ذکر چند مسئله پیش، پیشنـهاد کلیم این هست که: جمعی قدرتمند کمـی و کیفی یعنی صدها نفر از افرادی صالح کـه مطلقا با دستگاهی یـا جریـانی حکومتی رابطه نداشته باشند انتخاب و مامور شوند که تا با یک یک زندانیـان بالفعل و سابق ساعتها و یـا جلسات فراوان تماس بگیرند با صورت و حالتی کـه ترس از دلها بزداید و اعتماد بـه وجود آورد، که تا هم واقعیـات به منظور شما و امام [خمـینی] کاملا روشن شود و هم شرایط بازشدن عقده های فراوان فراهم آید، و هم بعضیـانی کـه علما و عمدا بـه انقلاب و اسلام خیـانت مـی کنند و یـا نادانانـه ضربت مـی زنند، شناخته شوند، و هم بسیـاری از زندانیـهای مورد اشاره سابق یـا غیر آنـها کـه ماندنشان درون زندان حکمتی درون برندارد، و یـا غالبا زیـانبار هم هست آزاد شوند، و هم بعد از از این این نوع بازداشتهای نامفید و دردسرتراش پیش نیـاید، و هم عیبهای گوناگون درون برنامـه های اجرایی و در روابط برطرف شود، و غیراینـها.

اما نکاتی را کـه در این اقدام مـهم لازم الرعایة مـی دانم این هست که ….. درون زمان شروع ماموریت هیأت، از طرف امام اعلامـیه ای کتبی منتشر شود کـه ترس زندانیـان از تصریح بـه واقعیـات را از بین ببرد. آن اعلامـیه هم درون وسایل ارتباط جمعی و غیر آن مرتبا پخش شود، و هم نسخه‌های بزرگ و کوچک آن درون همـه جای زندانـها الصاق شود و هم بـه هر زندانی نسخه ای بـه عنوان تضمـین خطر داده شود و هم شما و سران قوای حکومت متناوب درباره آن تاکید و بحث کنند. درون خاتمـه اگر بـه مسائل و پیشنـهاد بـه طور جدی و عملی توجه شود، آمادگی به منظور تبیین مجملات و بیـان راه حل معضلات درون حد توانایی ذهنی دارم، ولو با تحمل سالیـان دیگر زندان.» (۲۰۲)

بررسی:

مفتی زاده بالاخره متقاعد مـی شود بـه درخواست آقای منتظری نامـه ای درباره وضعیت زندان و زندانیـان بنویسد. البته چیزی به منظور خود نمـی خواهد و از خود نمـی نویسد. به منظور اصلاح زندانـها و زندانیـان پیشنـهاداتی کلی را مطرح مـی کند. نیمـی از نامـه مباحث فقه جزائی هست که ارزش خاص خود را دارد و از نقلش درون اینجا صرف نظر کردم. نامـه بسیـار محترمانـه و خیرخواهانـه است. خصوصا نسبت بـه آقای خمـینی علیرغم همـه ظلمـهایش درون حق مفتی زاده. بـه این عبارات توجه کنید: «داعی تصمـیم، حسن ظنم بـه رهبری انقلاب هست تا این اندازه کـه امام [خمـینی] و شما آرزوی اسلامـی شدن این نظام و اصلاح معایب آن را – درون حدود تنـها یکی از مکاتب فقهی – دارید، و نیز راضی بـه رسوایی دین نیستید».

مفتی زاده نکاتی را درباره کیفیت بسیـار نازل غذای زندانـها، تفاوت غذای زندانی و زندان‌بان، تراکم مفرط جمعیت زندانـها، سطح نازل امکانات بهداشتی زندانـها، و اجحافات فروشگاههای زندانـها تذکر مـی دهد. تمام این اشکالات بعداز سه دهه متاسفانـه بـه قوت خود باقی هست بلکه تشدید هم شده است. آنـها کـه تجربه زندان درون جمـهوری اسلامـی را دارند اهمـیت و صحت تذکرات مفتی زاده را درک مـی کنند.

شاه بیت غزل مفتی زاده درون این نامـه ادامـه شکنجه درون زندانـهای جمـهوری اسلامـی زیر نام تعزیرات است: «تا آنجا کـه در فتره های دوران بازجویی و چند ماه بودنم درون زندانـهای عمومـی (و نیز درون بعضی از ایـام انفرادی) دریـافته ام، اکثر تعذیبها – خواه با حکم حکام یـا بدون ان – همان «شکنجه» مصطلح عرف عامـه هست که مکاتب فقه اسلامـی از جهات مختلف مورد بحث قرار داده و قانون اساسی هم اشاراتی کلی بدان دارد.» مفتی زاده دارد از مشاهدات شخصی‌اش سخن مـی گوید. درون سلول انفرادی و دوران بازجویی او شکنجه شده بدون برو برگرد. بسیـاری از این شکنجه ها با حکم قاضی بوده است!

مفتی زاده بـه تجویز حبس درون بسیـار موارد اشکال فقهی دارد. اشکال او کاملا وارد است. از دیگر اشکالات کاملا وارد وی وضعیت بلاتکلیفی بسیـاری از زندانیـان، نحوه برخورد تحقیرآمـیز مسؤلان بالا که تا پائین با زندانیـان، حتی ضرب و شتم آنان و توجیـه دینی این رفتار غیرانسانی و سبعانـه با آیـات و احادیث  است. مفی زاده درد دین دارد و از اینکه این رفتارها بنام اسلام باعث بدبین شدن مردم نسبت بـه اسلام شده ابراز نگرانی مـی کند.

جالب اینجاست کـه این نامـه زمانی نوشته شده کـه دوران زندان مفتی زاده مطابق حکم ظالمانـه قاضی نیری بـه پایـان رسیده و او قاعدتا حتما آزاد مـی شده اما پنج سال دیگر بر خلاف قوانین جمـهوری اسلامـی درون زندان مانده و کلمـه ای از این بابت بـه آقای منتظری گلایـه نکرده است! توصیـه ها و پیشنـهادات انتهایی نامـه حاکی از موضع ناصحانـه و مشفقانـه او بـه جمـهوری اسلامـی و شخص رهبری آن است. اعزام هیئتی مبسوط الید بـه زندانـها و نشستن پای درد دل زندانیـان بعد از صدور اعلامـیه ای اط طرف مقام رهبری مبنی بر درون امان بودن زندانیـان اعلامـیه ای کـه مرتبا از وسایل ارتباط جمعی پخش شود و «نسخه‌های بزرگ و کوچک آن درون همـه جای زندانـها الصاق شود و هم بـه هر زندانی نسخه ای بـه عنوان تضمـین خطر داده شود». چقدر خوش نفس و بی خبر بوده مفتی زاده!     

آقای منتظری از این واقعیـات تلخ زندانـها کاملا مطلع بوده و موضوع را بارها با آقای خمـینی درون مـیان گذاشته، اما ظاهرا اراده ای به منظور بهبود وضع زندانـها درون سطح رهبری جمـهوری اسلامـی وجود نداشته و هنوز هم ندارد. آقای منتظری بالاخره بـه دلیل همـین انتقادات عطای قائم مقامـی رهبری را بـه لقایش بخشید. بـه قطعاتی از نامـه ایشان بـه آقای خمـینی مورخ ۱۷ مـهر ۱۳۶۵ (ده ماه قبل از نامـه مفتی زاده بـه منتظری) توجه کنید: «آیـا مـی‎دانید درون زندانـهای جمـهوری اسلامـی بـه نام اسلام جنایـاتی شده کـه هرگز نظیر آن درون رژیم منحوس شاه نشده است؟! آیـا مـی‎دانید عده زیـادی زیر شکنجه بازجوها مردند؟ … آیـا مـی‎دانید چه بسیـارند زندانیـانی کـه در اثر شکنجه های بی رویـه کور یـا کر یـا فلج یـا مبتلا بـه دردهای مزمن شده اند وی بـه داد آنان نمـی رسد؟ آیـا مـی‎دانید درون بعضی از زندانـها حتی از غسل و نماز زندانی جلوگیری د؟ آیـا مـی‎دانید دربعضی از زندانـها حتی از نور روز هم به منظور زندانی دریغ داشتند این هم نـه یک روز و دو روز بلکه ماهها؟ آیـا مـی‎دانید برخورد با زندانی حتی بعد از محکومـیت فقط با فحش و کتک بوده؟» (۲۰۳)

تتمـه. برادر بزرگتر کاکه احمد بـه نام عبدالله مفتی زاده درون تاریخ ۲۷ مـهر ۱۳۶۷ از دنیـا مـی رود. شش روز بعد درون تاریخ ۳ آبان ۱۳۶۷ به منظور نخستین بار بـه وی مرخصی داده مـی شود که تا به مدت سه روز خارج از زندان البته صرفا درون تهران درون مراسم ترحیم برادر شرکت کند. به منظور اولین بار شاگردان و پیروان مفتی زاده و اعضای مکتب قرآن امکان پیدا مـی کنند کـه با وی ملاقات کنند. (۲۰۴) این تاریخ دقیقا یک سال از پنج سال حکم حبس او گذشته بود، اما نظام هنوز آزادی او را بـه مصلحت نمـی دانست، و البته مصلحت نظام بر هر چیزی ولو قانون و شرع و اخلاق مقدم است!  

فصل پنجم. مرگ با عزت مجاهد فی سبیل الله

احمد مفتی زاده درون بیدادگاه جمـهوری اسلامـی بـه اتهامـی کـه تا کنون اعلام نشده هست به پنج سال زندان محکوم شد، و در پایـان دوران محکومـیت چون تسلیم نشده بود، بدون هیچ مجوز قانونی پنج سال دیگر درون حبس ماند! زندانیـان بـه حبس بعد از پایـان حکم مـی گویند ملی کشی! این فصل داستان مجاهدتها و رنجهای احمد مفتی زاده از شـهریور ۱۳۶۶ که تا پایـان زندگی درون ۲۰ بهمن ۱۳۷۱ شامل دو باب بـه شرح زیر است: پنج سال زندان بعد از پایـان حکم! و تبعید و مرگ متفکر صابر.

باب اول. پنج سال زندان بعد از پایـان حکم!

احمد مفتی زاده از شـهریور ۱۳۶۶ پایـان دوران حبس قانونینش (البته قانون ظالمانـه) که تا مرداد ۱۳۷۱ بـه مدت پنج سال درون حداقل دو نوع زندان حبس کشیده است. زندان نوع اول زندانـهای رسمـی (زندانـهای کمـیته مشترک، قزل حصار، گوهر دشت کرج) و حدود پنج سال زندان اوین که تا بهمن ۱۳۶۹، نوع دوم زندان درون خانـه امنیتی: یک سال و نیم آخر درون زندان کوچک خیـابان فرمانیـه تهران. این باب درون شرح این دوران شامل پنج مطلب بـه شرح زیر است: سالهای آخر زندان اوین، حبس درون خانـه امنیتی فرمانیـه، ملاقات با سعید شعبان و راشد الغنوشی، مکاتبات با مدیریت مکتب قرآن، و تشخیص دیرهنگام بیماری .

 

مطلب اول. سالهای آخر زندان اوین

تا پائیز ۱۳۶۷ هیچ گشایشی درون وضعیت دشوار مفتی زاده از حیث غالبا سلول انفرادی و ممنوع الملاقاتی با غیرخانواده ایجاد نشد. درخواست آقای متتظری، مولوی عبدالعزیز، نمایندگان اهل سنت مجلس شورای اسلامـی، و پیروان «مکتب قرآن» نیز بجایی نرسید.

وی از ۷ آبان ۱۳۶۷ بعد از شش سال و سه ماه از سلول انفرادی بـه بند عمومـی زندان (ظاهرا اوین) منتقل شد و اجازه ملاقات بیشتر با بستگان و برای نخستین بار ملاقات با پیروان از جمله اعضای مکتب قرآن بـه او داده شد. بتدریج نامـه و پرسشـهای مذهبی شاگردان درون اختیـار وی قرار گرفت البته تحت نظارت زندان و او نیز مجاز بـه پاسخ بـه پرسشـهای مذهبی شاگردان و علاقه مندان خود شد. چند صد صفحه نامـه و پاسخ بـه پرسشـهای دینی از اهل سنت سراسر ایران محصول چهار سال آخر دوران زندان است. (۲۰۵)

 به روایت سعدی قریشی «از آبان ۶۷ ملاقاتها بازتر شد. غیر از هشت ماه کـه تمام ملاقاتها قطع شد و از ایشان هیچ خبری نداشتیم. بـه ملاقات آقای منتظری رفتیم، اواخر قائم مقامـی ایشان بود. آقای منتظری و مفتی زاده بـه هم علاقه داشتند. قرار بود [عبدالکریم] اردبیلی رئیس دیوان عالی کشور بـه ملاقات قائم مقام رهبری بیـاید. درخواست کردیم از شخص اول قوه قضائیـه بخواهند که تا از مفتی زاده خبری بـه ما دهد. آقای منتظری گفت بـه بالاتر از او گفته و خبری نشده! بعد از هشت ماه فهمـیدیم مفتی زاده بـه دلیل اینکه آقای خمـینی از او خواسته بود قضیـه سلمان رشدی را محکوم کند و مفتی زاده درون زندان اطاعت نکرده بود، لذا هشت ماه درون یک بند از زندان اوین بـه تنـهایی زندانی شده بود. این قضیـه  انفرادی و ممنوع الملاقاتی که تا [چند ماه بعد از] درگذشت آقای خمـینی ادامـه داشت. درون همـین دوران من و زاده مفتی زاده به منظور پیگیری رفتیم اوین، ماه محرم و تابستان بود، حوالی مرداد، ۱۳۶۸ با ابراهیم رئیسی ملاقات کردیم، معمم نبود. قبول کرد کـه مفتی زاده اوین است. تظاهر کرد کـه چون مسئولین آن روز نبودند فردا بیـاییم. فردا اصلا راهمان ندادند! ظاهرا مفتی زاده درون کمـیته مشترک تحت فشار بوده است. البته بعد از این هرچه جلوتر آمدیم فضای ملاقاتها بازتر شد. حتی گاهی ایشان را یکی دو روز منزل شان مـی آوردند.» (۲۰۶)

 تاریخ فتوای آقای خمـینی درون مورد مولف کتاب آیـات شیطانی ۲۵ بهمن ۱۳۶۷ است. (۲۰۷) اگر مفتی زاده از اواخر بهمن یـا اوایل اسفند بـه مدت هشت ماه انفرادی و ممنوع الملاقات بوده باشد یعنی اواخر مـهرماه ۶۸ حتما به وضیعت عادی بند عمومـی بازگشته باشد.

بنابراین مفتی زاده درون زمان درگذشت رهبر جمـهوری اسلامـی درون ۱۳خرداد ۱۳۶۸ درون سلول انفرادی زندان اوین بوده است. وقتی از قرائن بـه درگذشت آقای خمـینی پی مـی برد، درون همان تنـهایی سلول انفرادی به منظور عامل و باعث همـه رنجها و حبسهایش طلب عفو و بخشش مـی کند:  خدایـا من با همـه ضعیفی او را بخشیدم. تو هم کـه ارحم الراحمـین هستی او را ببخش! (۲۰۸) او درون عفوی کـه در حق او بسیـار بد کرد، بـه سنت جاویدان حضرت رحمة للعالمـین (ص) تأسی کرد.

در ضمن درون خاطرات هاشمـی رفسنجانی خبر زیر نیز جلب نظر مـی کند: «چهارشنبه ۱۲ مـهر ۱۳۶۸: بـه دفترم آمدم. اعضای سمـینار افغانستان آمدند. دکتر [علی اکبر] ولایتی و آقایـان [صبغة الله] مجددی [سخنگوی اتحاد هفتگانـه مستقر درون پیشاور پاکستان] و [محمد] محقق [سخنگوی ائتلاف هشتگانـه شیعیـان افغانستان] صحبت د، و من هم صحبت کوتاهی نمودم. و سپس با آقای مجددی ملاقات خصوصی داشتیم کـه تقاضای کمک کرد و شفاعت به منظور آزادی [آقای احمد] مفتی زاده و اظهار آمادگی به منظور مذاکره با شوروی نمود.» (۲۰۹)

صبغة الله مجددی (متولد ۱۳۰۴) فقیـه اهل سنت از متنفذترین مجاهدان افغانستان و بعدا رئیس جمـهور این کشور درون سال ۱۹۹۲ و رئیس لوئی جرگه تصویب قانون اساسی درون سال ۲۰۰۳ و از ۲۰۰۵ که تا اکنون رئیس مجلس سنای افغانستان (مشرانو جرگه) است. درخواست چنین شخصیتی نمـی توانست نادیده گرفته شود. مجددی به منظور آزادی مفتی زاده شفاعت کرد، اما این درخواست انسان دوستانـه بـه طور کامل اجابت نشد. بـه احترام مجددی حکم ممنوع الملاقاتی و انفرادی مفتی زاده لغو و وی بـه بند عمومـی زندان منتقل شد! با توجه بـه درگذشت آقای خمـینی مانع آزادی مفتی زاده چه بوده است؟ بـه نظر مـی رسد او همچنان عنصر خطرناکی به منظور جمـهوری اسلامـی محسوب مـی شده و نظام تحمل فعالیت آزادنـه او درون منطقه را نداشته است.

مطلب دوم. حبس درون خانـه امنیتی فرمانیـه

این تنـها شخصیتهای داخلی اهل سنت و شیعه ایرانی نبودند کـه خواستار آزادی مفتی زاده بودند، شخصیتهای مسلمان غیرایرانی درون ملاقاتهایشان با مسئولان جمـهوری اسلامـی خواستار آزادی یـا حداقل ملاقات با مفتی زاده مـی شدند. سازمان ملل متحد کمـیسر ویژه حقوق بشر به منظور ایران (گالیندوپل) تعیین کرد و جمـهوری اسلامـی با سفر وی بـه ایران موافقت کرد. وضعیت زندانیـان سیـاسی شناخته شده کمـی بهبود پیدا کرد. نظام به منظور تظاهر برخی از زندانیـان شاخص سیـاسی کـه سالهای آخر حبسشان را مـی گذرانیدند بـه خانـه ای مصادره‌ای درون منطقه فرمانیـه تهران (بن بست پژمان) منتقل کرد و ملاقات شخصیتهای خارجی با این‌گونـه زندانیـان درون این خانـه صوت مـی گرفت که تا از آن استفاده تبلیغاتی شود کـه زندانیـان سیـاسی درون جایی بهتر از هتل چند ستاره ساکن هستند! حال آن کـه زندان زندان است، چه اوین باشد چه فرمانیـه!

محمود اعتمادزاده بـه آذین (۱۲۹۳-۱۳۸۵) نویسنده و مترجم چپ از دی ۱۳۶۶ که تا بهمن ۱۳۶۹ درون خانـه فرمانیـه محبوس بوده است. وی درون خاطرات این دوران خود با عنوان «بار دیگر و این بار» نقل کرده کـه احسان طبری (۱۲۹۵-۱۳۶۸) ایدئولوگ حزب توده ایران نیز قبل از او و چند ماهی همزمان با او درون یکی دیگر از اتاقهای منزل فرمانیـه محبوس بود. (۲۱۰) درون نوبت بعدی چند زندانی سرشناس سیـاسی دیگر از طیفهای مختلف همزمان درون این خانـه محبوس بوده اند.

روایت سعید حجاریـان: «بعدها کـه [نورالدین] کیـانوری و مریم فیروز [همسر کیـانوری] بـه یک خانـه منتقل شده بودند، درون دهه هفتاد، گاهی بـه آنـها سر مـی‌زدم. درون آن خانـه جز کیـانوری و مریم فیروز، عباس امـیرانتظام و احمد مفتی‌زاده هم نگهداری مـی‌شدند. کیـانوری درون گپ‌وگفت‌هایی کـه داشتیم علیـه امـیرانتظام و مفتی‌زاده بدگویی مـی‌کرد.» (۲۱۱)

به روایت شاگردان  مفتی زاده کـه با او ملاقات مـی کرده اند: از اواخر ۱۳۶۹ که تا زمان آزادی درون پائیز ۱۳۷۱ حدود یک سال و نیم بـه دلیل فشارهای بین المللی شخصیتهای دینی مفتی زاده بـه منزلی خارج از زندان منتقل شد کـه همراه با نورالدین کیـانوری، همسر کیـانوری [مریم فیروز] و به آذین [محمود اعتمادزاده] درون ساختمانی درون فرمانیـه تهران هر کدام درون اتاقی جدا بودند و در راهرو همدیگر را مـی دیدند. درون این زمان ترتیب ملاقاتهای شخصیتهای غیرایرانی با وی داده شد از جمله سعید شعبان و راشد الغنوشی. (۲۱۲)

از این دو روایت مـی توان بدست آورد کـه اولا احمد مفتی زاده از اواخر بهمن یـا اوایل اسفند ۱۳۶۹ از بند عمومـی زندان اوین بـه خانـه فرمانیـه بن بست پژمان منتقل شده است. اینجا هم زندان بوده با چندین اتاق کـه زندانیـان سیـاسی چند سال قبل از آزادی دوران حبس خود را مـی گذرانیده اند و ظاهر آبرومندتری خصوصا به منظور نشان بـه شخصیتهای خارجی داشته است. مفتی زاده حدود بیست ماه که تا زمان آزادی (۱۳ مرداد ۱۳۷۱) درون این خانـه امنیتی محبوس بوده است. هم بندهای او درون این زندان جدید نورالدین کیـانوری و مریم فیروز یقینا و عباس امـیرانتظام (به روایت حجاریـان) بوده اند. بـه آذین درون همان حوالی انتقال مفتی زاده بـه این خانـه آزاد مـی شود. علت اینکه این افراد انتخاب شده بودند این بود کـه از هنی با هم بیشتر رنج ببرند: توده‌ای های متهم بـه جاسوسی به منظور شوروی درون کنار رهبر مذهبی ضد مارکسیست و مقام دولتی متهم بـه جاسوسی به منظور آمریکا! (۲۱۳) معلوم هست که دبیر کل حزب توده حتما برای دو هم بند متفاوت خود صفحه بگذارد!

مطلب سوم. ملاقات با سعید شعبان و راشد الغنوشی

اما ملاقات سعید شعبان (۱۹۳۰-۱۹۹۸) از علمای مبارز اهل سنت لبنان و موسس جمعیت حرکة التوحید الاسلامـی (۲۱۴) و راشد الغنوشی (متولد ۱۹۴۱) شاخص ترین رهبر مسلمانان اهل سنت تونس – کـه هر دو با جمـهوری اسلامـی مناسبات حسنـه ای داشتند – با مفتی زاده نشان از اهمـیت مفتی زاده خارج از مرزهای ایران درون جهان اهل سنت دارد. غنوشی بعد از ملاقات با مفتی زاده مصاحبه ای با مجله ای درون کردستان داشت.

راشد الغنوشی درون مصاحبه خود مـی گوید: «مطلع شدم کـه احمد مفتی زاده شخصیت دانشمند، انقلابی، شاعر و رهبر [اهل سنت ایران] از سوی حکومت ایران بـه شدت مورد ظلم قرار گرفته است. درون دیدار با رهبر جمـهوری اسلامـی [آقای خامنـه ای] خطا و ظلم حکومت بـه مفتی زاده را گوشزد کردم و درخواست کردم کـه ملاقاتی با او داشته باشم. با ملاقاتم موافقت شد. درون سفرم بـه ایران درون سال ۱۹۹۱م [۱۳۶۹-۱۳۷۰]  این ملاقات محقق شد. دو پاسدار مرا از هتل محل اقامتم بـه محلی درون شمال تهران بردند. درون خانـه ای ساده کـه از هر سو توسط پاسداران محافظت مـی شد. درون وضعیتی بسیـار حزین و غمناک زیباترین غروبم را با مفتی زاده بسر بردم. این عالم ادیب داستان مبارزات و فعالیتهایش درون جریـان انقلاب اسلامـی ایران و اینکه از هیچ تلاشی به منظور پیروزی و ثبات آن فروگذار نکرده هست را برایم تعریف کرد. گفت کـه پس از مدتی کـه از فعالیتهایش دست مـی کشد و با سران انقلاب ارتباطش را قطع مـی کند، درست درون همان روزها او را متهم بـه توطئه علیـه انقلاب و براندازی نظام مـی کنند. چند سال از عمرش را بـه خاطر همـین اتهام درون زندان سپری نمود. درون آن ملاقات قسمتهایی از اشعار پرمغزش را برایم خواند. آنچنان کارگر افتاد و اثرگذار بود، کـه نتوانستم خود را کنترل کنم و جلو احساساتم را بگیرم و با صدای بلند گریستم. شُرشُر اشک بود کـه از دیدگان من سرازیر مـی شد.

بعد از این ملاقات گزارشی بـه آقای دادم و از ایشان خواستم کـه به ظلم علیـه این شخصیت مبارز، دانشمند و صالح پایـان دهد. متاسفانـه کار از کار گذشته بود و به خاطر محرومـیتهای شدید (آزار و شکنجه و …) بدنش کاملا تحلیل رفته بود و تنـها پوستی بر استخوانش مانده بود. مفتی زاده با سربلندی و آزادگی نزد خدای خود شتافت و از جور آدمـیان و ستمکاران رهایی یـافت.

بیـاد دارم از پاسداران پرسیدم چرا این رهبر و عالم بزرگ بازداشت است؟ پاسخ دادند هیچ اتهام و گناهی ندارد فقط بـه این خاطر کـه احتمال ترورش هست ما او را دستگیر کرده ایم! و در واقع از او محافظت مـی کنیم! من با پوزخند توام با خنده پاسخ دادم: اگر با هر کـه دشمنی داشته باشد و در معرض ترور باشد اینگونـه با او برخورد مـی‌شود، بعد تکلیف افراد و مقامات بلندپایـه مانند [اکبر] هاشمـی رفسنجانی رئیس جمـهور وقت چه مـی شود کـه این همـه دشمن دارد؟!» (۲۱۵)

این مصاحبه حاوی نکات مـهمـی است. اولا جمـهوری اسلامـی با تزویر بـه رهبران اهل سنت غیرایرانی وانمود کرده کـه مفتی زاده رهبر اهل سنت ایران درون زندان نیست! دارند درون مقابل ترور مخالفان از او محافظت مـی کنند. آنـها بـه غنوشی نگفته بودند کـه حتی مطابق قوانین ظالمانـه جمـهوری اسلامـی مفتی زاده از شـهریور ۱۳۶۶ غیرقانونی زندانی بوده است. ثانیـا این تنـها سندی هست که اتهام مفتی زاده درون آن ذکر شده است! مفتی زاده بـه اتهام براندازی محکوم بـه زندان شده است. آیـا تاسیس شورای مرکزی سنت (شمس) براندازی بوده است؟! ثالثا اینکه غنوشی از اشعار مفتی زاده بشدت متاثر شده هست نشان از تبحر مفتی زاده درون ادب عربی از یک سو و محتوای سوزناک اشعار او داشته است. ای کاش مـی دانستم مفتی زاده کدام شعرش را به منظور غنوشی خوانده بود.    

مطلب چهارم. مکاتبات با مدیریت مکتب قرآن

احمد مفتی زاده درون زمان حبس درون دو نوبت اعضای شورای مدیریت مکتب قرآن را نصب مـی کند (۲۱۶) و از ۵ آبان ۱۳۶۷ که تا آبان ۱۳۷۱ کـه محدودیت کمتری درون زندان دارد نامـه هایی بـه پیروانش نوشته است. این نامـه ها بـه لحاظ مخاطب بـه دو قسمت تقسیم مـی شود: مخاطبهای خاص و منفرد از پیروانش و نامـه هایی خطاب بـه شورای مدیریت مکتب قرآن و شورای فتاء و قضاء. نامـه های قسم اول هنوز تدوین نشده است. این نامـه های شخصی حدود ۴۰ نامـه هست و پاسخ بـه سوالات مختلف دینی پیروان از مفتی زاده هست و درون آنـها مسائل سیـاسی مطرح نشده است. (۲۱۷) نامـه های قسم دوم دوازده نامـه است. سه نامـه نخست درون زندان اوین نگاشته شده است. هشت نامـه بعدی درون زندان فرمانیـه نوشته شده یکی درون زمستان سال ۱۳۶۹ و بقیـه درون سال ۱۳۷۰. نامـه دوازدهم متعلق بـه دوران تبعید مورخ ۵ دی ۱۳۷۱ مـی باشد. (۲۱۸)

مضمون این نامـه ها هدایت معنوی و دینی پیروان و شاگردان است. بررسی آنـها مقال و مجال دیگری مـی طلبد. اما لابلای این نامـه ها اشاراتی اجمالی بـه دیدگاه متأخر مفتی زاده بـه سیـاست و چگونگی مواجهه پیروان با سیـاست بـه چشم مـی خورد کـه به این تحقیق مرتبط است. مفتی زاده درون نامـه دوم مورخ ۳۰ تیر ۱۳۶۹ بـه این نکته اشاره مـی کند کـه از سال ۱۳۴۳ مسیر فعلی را انتخاب کرده هست (۲۱۹) و در آستانـه انقلاب اینگونـه تصمـیم گیری کرده: «فعالیتهای سیـاسی لازم به منظور همراهی درون صلاحیت حالای ما نیست، ولی بـه حکم ضرورت و به عنوان تکلیفی ثانوی حتما وارد آن شویم.» (۲۲۰) سپس با انحلال شوراهای سابق پیشنـهاد تشکیل دو شورا مـی دهد شورای مدیریت و هیأت قضاء و افتاء. (۲۲۱)

«شرایط بالفعل ما درون حد أوائل دعوت است، بعد وظیفه مان تزکیـه خود و دعوت و هدایت دیگران است، بدون فعالیت سیـاسی…. تکالیف بـه حسب تفاوت شرایط متفاوت است. بعد اگر وظیفه من دخالت درون بعضی مسائل سیـاسی است، ممکن هست این وظیفه متوجه بعضی یـا حتی هیچ یک از شما نباشد. درون دنیـای پرپیچ و خم سیـاست امروز و پر از خطوط و رابطه های مرموز و تاثیرها و تاثرهای مبهم و غیره اظهار نظر درون اکثر مسائل سیـاسی به منظور ملتزم بـه موازین دین بسیـار دشوار است، و برایی کـه وظیفه اش اقتضا نکند نامشروع…. بعد تکلیف مطمئن شما این هست که بطور کلی از سیـاست کنار کشید، گرچه ممکن هست أولا روش و عادت چند ساله، ثانیـا حب حفظ، بلکه ازدیـاد شـهرتی کـه به دست آورده اید، و ثالثا حرفهای دوستان و دشمنان چنان انقطاعی را بسیـار دشوار سازد. چون بـه راستی استعانـه بـه صبر کاری هست بزرگ و دشوار مگر به منظور آن خاشعین…» (۲۲۲)

در نامـه یـازدهم مورخ ۳۰ تیر ۱۳۷۱ (دو هفته قبل از آزادی از زندان) مـی نویسد: «نوشتن کمـی برایم دشوار است… اگر خدای مدبرالامر بخواهد دوران زندان پایـان یـابد (وامـیدوارم به منظور همـه خیر مقرر فرماید) از هم اکنون لازم هست همـه مان خود را به منظور رعایت ضوابطی آماده کنیم کـه از سقوط ظاهری و باطنی مجدد عموم درون شرایط تلف کننده عمر و غافل کننده دل جلوگیری کند. مـهمترین این ضوابط عبارتند از: الف. حذر جدی همـه از ظهورهای سیـاسی و اجتماعی بـه هر صورت که تا زمانی کـه بتوانیم: به منظور هر فرد درون حد تزکیـه شدگی و صلاحیتش برنامـه و حدود دعوت خیر را تعیین کنم …» (۲۲۳)

بررسی: مفتی زاده درون سال ۱۳۵۷ تصمـیم مـی گیرد وظیفه ذاتی خود را کـه تبلیغ و تعلیم و تربیت دینی بوده موقتا تعطیل کند و به أمور عرَضی فعالیت سیـاسی بپردازد. این فعالیت عارضی سیـاسی حوالی مـهر ۵۸ پایـان مـی پذیرد و او اعلام مـی کند کـه به وظایف ذاتی خود بازگشته است. اما از آبان ۱۳۵۸ که تا شـهریور ۱۳۶۱ زمان بازداشت او فعالیت سیـاسی را ترک نکرد. أولا نامـه های متعدد سیـاسی درون انتقاد از وضع موجود بـه مقامات عالیـه جمـهوری اسلامـی خصوصا آقای خمـینی نوشت. ثانیـا با تاسیس شمس کـه البته تشکلی مذهبی بود اما عملا بار بسیـار سنگین سیـاسی داشت درون خط اول فعالیت سیـاسی درون جامعه اهل سنت قرار گرفت. یک سال و نیم فعالیت شمس فعل غلیظ و البته قانونی سیـاسی بود. ثالثا سخنرانی های مفتی زاده خصوصا درون کنگره دوم شمس سه هفته قبل از بازداشتش بدون هیچ مجامله ای سیـاسی بوده است. ممکن هست این اقدامات با عناوینی از قبیل نـهی از منکر، نصیحت بـه ائمـه مسلمـین، و دفاع مشروع درون مقابل ظلم کاملا دینی خوانده شوند. اما با قبول این عناوین موجه دینی نمـی توان بار سنگین سیـاسی أفعال او را انکار کرد.

ااگر بپذیریم کـه تعالیم دینی اسلامـی درون کتاب و سنت منحصر درون وظایف فردی نیست و بخش مـهمـی از ان اجتماعی سیـاسی است، عمل بـه وظایف واجب دینی و شرعی بدون حضور درون عرصه اجتماعی سیـاسی مـیسر نیست. فعل سیـاسی اجتماعی مـی تواند محدود بـه فعالیت مدنی شود و به پذیرش مسئولیت حکومتی نیـانجامد، اما نمـی تواند سیـاست و حتی ارتباط درون حد مذاکره و گفتگو با مقامات دولتی را بر خود حرام کند. اگر مسلمانی حکومت جامعه خود را ولایت جائر مـی داند، تنـها قسمـی از همکاری کـه به تقویت ولایت جائر منجر شود جایز نیست. حتی اگر پذیرش مسئولیتی کـه بتواند باری از دوش بخشی از مردم بردارد و به کاهش ظلم بر آنـها منجر شود ممنوعیت شرعی ندارد. واضح هست که گفتگو و مذاکره با اولیـاء حاکمـیت جائره مجاز و در شرایطی به منظور رفع ظلم یـا کاهش آن مستحب یـا واجب است.

مفتی زاده درون چند ناحیـه هم بـه لحاظ شرعی و هم بـه لحاظ سیـاسی خطا کرده است: أولا کناره گیری از سیـاست نـه ممکن هست نـه شرعا مجاز. بـه همـین دلیل او که تا زمان دستگیری نتوانست بـه وعده خود عمل کند! ثانیـا ترک مذاکره و گفتگو با مقامات سیـاسی ولو جائر بـه شکل مطلق نـه ممکن هست نـه مفید و نـه جایز. راستی نامـه نگاری مکرر با رهبر جمـهوری اسلامـی ورود درون گفتگو نبوده است؟! ثالثا به منظور یک عالم دینی همواره تعلیم و تربیت و تبلیغ دینی وظیفه اصلی هست و فعالیت سیـاسی امری ثانوی. ترک وظیفه اصلی درون همان مدت کوتاه چند ماهه ۵۷-۵۸ درست نبود، نـهایتا ممکن بود بـه دلیل پیش آمدن شرایط خاصی وظیفه اصلی کاهش یـاید نـه اینکه ولو موقتا تعطیل شود. اعلام خداحافظی با فعالیت سیـاسی بـه عنوان پایـان امرعرَضی هم کار درستی نبود. این امر ثانوی همواره درون ذیل وظیفه اصلی حتما آهسته و پیوسته تداوم مـی یـافت؛ وعملا هم تداوم یـافت! اما بـه خیـال اینکه ترک شده است.

مفتی زاده درون زندان خصوصا درون سلول انفرادی و تحت فشار و شکنجه فرصت تفکر وب تجربه بیشتری پیدا کرد. او بار دیگر بـه وظیفه تزکیـه و خودسازی تاکید کرد و پیروانش را از فعالیت پیچیده سیـاسی برحذر داشت. «تکلیف مطمئن شما این هست که بطور کلی از سیـاست کنار کشید» یـا «حذر جدی همـه از ظهورهای سیـاسی و اجتماعی بـه هر صورت که تا زمانی کـه بتوانیم: به منظور هر فرد درون حد تزکیـه شدگی و صلاحیتش برنامـه و حدود دعوت خیر را تعیین کنم». قابل درک هست که مفتی زاده نگران پیروانش درون بازار مکاره پرفریب سیـاست بوده هست و خیرخواهانـه خواسته آنـها را از بلایـا حفظ کند. اما این تکلیف مستند بـه کدام دلیل معتبر از کتاب و سنت و اجماع و عقل است!؟ منابع اربعه برخلاف چنی فتوایی است.

وظیفه تزکیـه، تعلیم و دعوت بـه خیر پایـان ندارد. قرار نیست وظایف دینی اجتماعی درون حین خودسازی تزکیـه ای و تعلیمـی تعطیل شود. استناد بـه صدر اسلام کـه این مرحله دعوت هست و آن مرحله قیـام استناد عمـیق و همـه جانبه نیست. تطبیق شرایط فعلی بـه شرایط سلف صالح غالبا رهزن است. تصمـیم گیری سیـاسی درون اینجا و اکنون بیش از آن‌که مبتنی بر کلیـات تعالیم دینی مبتنی باشد، بـه تجزیـه و تحلیل سیـاسی از شرایط زمانی مکانی برمـی گردد. نسخه پیچی مفتی زاده به منظور پیروانش درون مکتب قرآن ایدئولوژیک بوده است، زمانی روی آوردن تمام عیـار بـه سیـاست، و زمانی ترک کامل فعالیت سیـاسی. مکتب قرآن قرار نیست فرقه ای درون کنار دیگر فرق اسلامـی باشد، و نسخه مقتدای این مکتب هم قداستی ندارد و بعد از اثبات عدم ناسازگاری با تعالیم کتاب و سنت حتما مطابق موازین سیـاسی اجتماعی روز درست‌آزمایی شود. مکتب قرآن اگر درون مفتی زاده درجا بزند مضمحل مـی شود. شاگردان مفتی زاده حتما جرأت ادامـه و استمرار او را داشته باشند. به منظور تداوم راه او سه خصلت او لازم است: دانش اجتهادی، تقوای خالصانـه و شجاعت دلیرانـه.

پیروان مفتی زاده حتما انتظار خود را از دین مشخص کنند. این پرسشی کلیدی است. بـه طور مشخص از دین انتظار تعیین تکلیف سیـاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حقوقی دارند. آیـا به منظور فعالیت درون این عرصه حتما به کتاب و سنت رجوع کرد؟ این همان باب الابوابی هست که مشخص مـی کند که: اولا بـه دنبال حکومت دینی هستند؟ یـا بـه جدایی کارکرد نـهادهای دینی از حکومت؟ ثانیـا نسبت شریعت و قانون چیست؟ آیـا شریعت منبع منحصر قانون است؟ ثالثا تبعیض حقوقی بین مسلمان و نامسلمان، بین زن و مرد، بین مردم و علمای دین را چگونـه رفع مـی کنند؟ تبعیض مذهبی و قومـی هم کـه خلاف مسلم تعالیم اسلامـی است. رابعا درون سیـاست غیر از مشارکت درون حاکمـیت و تلاش به منظور براندازی حاکمـیت (تعریف منسوب بـه مفتی زاده از سیـاست!) آیـا شق سومـی بنام فعالیت مستقل منتقدانـه درون جامعه مدنی متصور نیست!؟            

مطلب پنجم. تشخیص دیرهنگام بیماری   

به هر حال مفتی زاده درون این دوران از زندان تسهیلات بیشتری به منظور ملاقات با خانواده و علاقه مندان درون حد حضور محدود (یکی دو نوبت درون ماه، هر بار یکی دو روز) درون منزل خود درون تهران داشته است.   

حوالی دی ۱۳۷۰ از لابلای نامـه های مفتی زاده از زندان، خانواده متوجه شد کـه مفتی زاده درون بهداری زندان بستری است، [یک سال بعد دانستند کـه او از بیماری سرطان کلیـه رنج مـی است]. بعدها از مفتی زاده شنیدند کـه چندین نوبت بعد از خوردن غذای زندان بیـهوش شده و روز بعد درون بهداری زندان بـه هوش آمده است. مفتی زاده از کبودی بجا مانده بر بدنش متوجه مـی شود کـه در زمان بی‌حالی بـه او موادی تزریق کرده‌اند. تلقی خود او این بوده کـه حکومت مـی خواهد مرگش را جلو بیندازد. پیروانش مصرانـه درخواست د کـه مفتی زاده تحت نظر پزشک متخصص تحت معالجه قرار گیرد. متاسفانـه مقامات اجازه ندادند. او هرگز امکان معالجه و مداوای کامل درون زندان را نیـافت. (۲۲۴)

در این زمان اتفاق دیگری مـی افتد کـه در آزادی مفتی زاده موثر است. بـه گفته سعدی قریشی: استاد مفتی زاده اواخر خرداد ۱۳۷۱ بـه دلیل درد شکستگی مـهره گردن درون نیمـه دوم خرداد ۱۳۷۱ بـه مدت بیست روز درون بیمارستان دادگستری تهران بستری شد. درون زمان مرخص شدن (اواسط تیر ۱۳۷۱) از بیمارستان همچنان ضعف و بی حالی داشت. بـه دلیل بیماری که تا زمان آزادی درون مرخصی درون منزل ش بـه سر مـی برد. ظاهرا مامورین از بیماری حاد او خبر داشتند و ما چیزی نمـی دانستیم. (۲۲۵) نظام از ترس اینکه جنازه مفتی زاده روی دستش بماند تصمـیم بـه آزادی وی درون سال دهم زندانش مـی گیرد! 

 

باب دوم. تبعید و مرگ متفکر صابر

احمد مفتی زاده درون ۱۳ مرداد ۱۳۷۱ از زندان آزاد و به اقامت اجباری درون تهران محکوم شده، درون کدام دادگاه و به موجب کدام قانون؟ معلوم نیست. بـه هر حال وی درون شش ماه آخر زندگیش درون تبعید بوده هست و هرگز امکان بازگشت زنده بـه کردستان پیدا نکرد. این فصل شرح کوتاهی بر شش ماه آخر دوران حیـات کاکه احمد شامل دو مطلب بـه شرح زیر است: دوران تبعید و بیماری پیش رفته؛ و مرگ کاملا مشکوک.

مطلب اول. دوران تبعید و بیماری پیش رفته

بعد از ده سال، وقتی مفتی زاده بـه لحاظ جسمـی حال خوشی نداشت، درون تاریخ ۱۳ مرداد ۱۳۷۱ از زندان (خانـه امنیتی فرمانیـه تهران) بـه تبعید فرستاده شد. بـه گفته سعدی قریشی شاگرد ملازم مفتی زاده: درون اواسط مرداد ۱۳۷۱ حکومت ما را خواست و گفت استاد مفتی زاده بـه شرطی کـه از تهران خارج نشود آزاد است! آن زمان ایشان درون مرخصی استعلاجی بود. او با زندان‌بانـها دیگر صحبت نمـی کرد. قرار شد ما صحبت کنیم. درون خانـه و زاده اش درون تهران حوالی مـیدان رسالت مستقر شد. درون محدوده تهران آزاد بود، اما مجاز بـه خروج از شـهر نبود. عملا تبعید بـه تهران. (۲۲۶)

 به نوشته علی عزت یـار از بستگان مفتی زاده: آن زمان مفتی زاده دیگر توان راه رفتن نداشت! با تقاضای خانواده به منظور اعزام بـه خارج به منظور مداوا موافقت نشد. وضعیت بیمار روزانـه وخیم‌تر مـی شد. (۲۲۷) کاکه احمد اوایل تیر ۱۳۷۱ درون بیمارستان آسیـا تحت عمل جراحی قرار گرفت. درون آن زمان معلوم شد سرطان کلیـه دارد. بعلاوه شکستن مـهره گردن و ضعف عمومـی. این سه عامل بدحالی ایشان شده است. (۲۲۸) متاسفانـه دیگر دیرشده بود. بیماری بسیـار پیش رفته بود. دلیل ضعف و بی حالی مفرط یک ساله اخیر مفتی زاده مشخص شد!

پایـان عمر مفتی زاده فقیـه اهل سنت و شریعتمداری مرجع شیعه دو شخصیت دینی ناراضی ایران شباهت فراوانی بـه هم دارد. هر دو درون زندان یـا حصر خانگی از معالجه بموقع سرطان و اعزام بـه بیمارستان محروم بودند و زمانی اجازه اعزام بـه بیمارستان داده شد کـه بیماری پیش رفته بود و دیگر امـیدی بـه معالجه نبود. هر دو با دردی جانکاه درون بیمارستان از دنیـا رفتند. نظام بالاخره یکی از آرزوهای مفتی زاده را برآورده کرد: تساوی ناراضیـان سنی و شیعه درون محرومـیت از امکانات پزشکی بموقع!

در زمان بستری بودن مفتی زاده درون بیمارستان آسیـا و متعاقب آن درون منزل زاده از جمله افرادی کـه جرأت د بـه عیـادت مفتی زاده بشتابند دکتر حبیب الله پیمان (۲۲۹)، عزت الله سحابی (نماینده مردم تهران درون مجاس بررسی نـهایی قانون اساسی، نماینده مردم تهران درون دوره اول مجلس شورای اسلامـی و عضو هیـات حسن نیت دولت موقت)، و مصطفی حسینی طباطبایی بودند. (۲۳۰)

مطلب دوم. مرگ کاملا مشکوک

دردهای جانکاه ناشی از شکنجه درون ناحیـه سر و گردن، دردهای ناشی از سرطان پیشرفته کـه به موقع معالجه نشده بود، و آثار جلوگیری از مصرف دارو، غذاهای مشکوک و تزریقهای مشکوک‌تر دوران زندان دست بدست هم داد که تا مفتی زاده درون سن پنجاه و هشت سالگی بعد از ظهر سه شنبه ۲۰ بهمن ۱۳۷۱ درون بیمارستان آسیـا جان بـه جان آفرین تسلیم کند. فردای آن روز چهارشنبه ۲۱ بهمن نماز مـیت درون منزل خودش درون سنندج  با حضور صدها نفر درون حالی کـه حیـاط، پشت بامـها و کوچه ها مملو از نماز گذار بود برگزار شد. (۲۳۱) مراسم تشییع جنازه درون سنندج باشکوه تمام با شرکت هزاران نفر درون سکوت کامل برگزار شد. (۲۳۲) پیکر رنجور این مجاهد فی سبیل الله درون قبرستان تپه شیخ محمد باقر سنندج بـه خاک سپرده شد. (۲۳۳) مفتی زاده از تابستان ۱۳۶۱ (زمان بازداشت) اجازه نیـافت وارد کردستان شود. اکنون یک دهه بعد جنازه او وارد کردستان مـی شود. او را عمودی بردند و افقی برگرداندند. این مطلب شامل سه بحث بـه شرح زیر است: خبر کوتاه درگذشت درون جراید، مرگ چنین خواجه نـه کاریست خرد! و در سوگ شادروان علامـه احمد مفتی زاده.

بحث اول. خبر کوتاه درگذشت درون جراید

در چهاردهمـین سالگرد انقلاب روزنامـه ها پر از تبلیغات دهه فجر بودند. جایی به منظور مرگ تلخ اما باعزت متحد دیروز انقلاب و منتقد بعدی جمـهوری اسلامـی نبود. خبر کوتاه درگذشت مفتی زاده «یک هفته بعد» بـه صورت زیر درون مطبوعات جمـهوری اسلامـی اجازه انتشار یـافت.

برای نخستین بار بعد از بیش از یـازده سال خبری از مفتی زاده درون روزنامـه ای منتشر شد، البته خبر مرگ: «علامـه احمد مفتی زاده درگذشت. سنندج، خبرنگار کیـهان: علامـه احمد مفتی زاده از علمای اهل سنت کردستان بـه دنبال عمل جراحی درون یکی از بیمارستانـهای تهران درگذشت. پیکر آن مرحوم از تهران بـه سنندج انتقال یـافت و پس از تشییع بـه خاک سپرده شد. مراسم ترحیم علامـه مفتی زاده درون چند مسجد کردستان برگزار گردید. مفتی زاده بـه هنگام فوت ۵۷ سال داشت.» (۲۳۴)

یک روز بعد روزنامـه اطلاعات هم خبر زیر را منتشر کرد: «علامـه احمد مفتی زاده درگذشت. سنندج، خبرنگار اطلاعات: پیکر علامـه احمد مفتی زاده یکی از علمای اهل سنت کردستان درون سنندج تشییع و در محل تپه شیخ محمد باقر بـه خاک سپرده شد. علامـه احمد مفتی زاده بـه دنبال یک عمل جراحی درون یکی از بیمارستانـهای تهران درگذشت. پیکر او به منظور خاک سپاری بـه سنندج انتقال یـافت. علامـه  احمد مفتی زاده از علمای کردستان درون سال ۱۳۱۴ هجری شمسی و در یک خانواده مذهبی درون شـهر سنندج بـه دنیـا آمد. وی درون طول عمر خود نزد عده ای از علمای مذهبی منطقه علوم دینی را فرا گرفت. مفتی زاده درون سالهای ۵۹ و ۶۰ بـه دلیل همکاری با ضدانقلابیون دستگیر و زندانی شد. اما بـه دلیل تبری جستن از جریـانات و گروههای وابسته آزاد شد. وی بـه دنبال یک بیماری طولانی سرانجام درون تاریخ ۲۰/۱۱/۷۱ بـه دلیل بیماری درون سن ۵۷ سالگی و در حین عمل جراحی دار فانی را وداع گفت. جسد احمد مفتی زاده درون روز ۲۱/۱۱/۷۱ با انتقال بـه سنندج درون تپه شیخ محمد باقر سنندج بـه خاک سپرده شد.» (۲۳۵)

خبر روزنامـه کیـهان مختصر است، اگرچه حق مطلب درباره کاکه احمد مفتی زاده درون آن ادا نشده، اما مؤدبانـه هست و درون آن امرخلاف واقعی هم نیـامده است. خبر روزنامـه اطلاعات کمـی مشروح‌تر هست و اطلاعاتی درباره تاریخ و محل دفن و اشاره ای هم بـه سوابق علمـی مفتی زاده دارد. اما این عبارت خلاف واقع درون آن راه یـافته است: «مفتی زاده درون سالهای ۵۹ و ۶۰ بـه دلیل همکاری با ضدانقلابیون دستگیر و زندانی شد. اما بـه دلیل تبری جستن از جریـانات و گروههای وابسته آزاد شد.» این عبارت بـه احتمال قوی دیکته مقامات امنیتی بوده است.

أولا مفتی زاده هرگز درون سالهای ۱۳۵۹ و ۱۳۶۰ دستگیر و زندانی نشد! او دو بار دستگیر و زندانی شده است، یکی درون رژیم پهلوی و دیگری بـه دستور آقای خمـینی درون تاریخ ۸ شـهریور ۱۳۶۱. ثانیـا مفتی زاده هرگز از گروهای وابسته درون کردستان حمایت نکرده بود که تا از آنـها تبری جوید! ثالثا وی از أواسط سال ۱۳۵۸ از منتقدان مسالمت‌جوی جمـهوری اسلامـی بوده اما همواره از انقلاب ۱۳۵۷ دفاع مـی کرده و معتقد بوده این انقلاب شکوهمند از همان ماههای نخستین منحرف شده است.

بحث دوم. مرگ چنین خواجه نـه کاریست خرد

اما رسواتر از همـه خبر هفته نامـه کیـهان هوایی (ویژه ایرانیـان خارج از کشور) است. عباس سلیمـی نمـین مدیر مسئول این نشریـه معروف بـه سخنگوی مراکز امنیتی جمـهوری اسلامـی خبری هتاکانـه و محرف منتشر کرده است: «احمد مفتی زاده مسئول تشکیلات شمس درون کردستان مرد. سرویس خبر کیـهان هوایی، ۲۴ بهمن، ۱۳ فوریـه: احمد مفتی زاده معروف بـه علامـه بنیـانگذار تشکیلات شمس و یکی از مبلغان مذهبی اهل سنت کردستان سه شنبه گذشته درون شـهر بوکان [!] درگذشت. مفتی زاده بعد از پیروزی انقلاب اسلامـی از جمله عناصری بود کـه در حوادث و درگیریـهای کردستان بی تاثیر نبود و غالبا مواضعی همسو با ضد انقلابیون و گروهکهای تجزیـه طلب داشت. وی درون سالهای ۵۹ و ۶۰ بـه جرم همکاری با ضدانقلابیون دستگیر و زندانی شد. اما بـه دلیل تبری جستن از جریـانات و گروههای وابسته آزاد شد.» (۲۳۶)

دم خروس ازقبای این خبر امنیتی بیرون زده است. کیـهان هوایی مفتی زاده را مسئول تشکیلات شمس معرفی شده است، بی آنکه شمس معرفی شود. مفتی زاده عضو موسس شورای مرکزی سنت (شمس) نخستین تشکل مدنی اهل سنت شرق و غرب ایران بوده هست که بـه ناحق توسط آقای خمـینی بـه گرته برداری از کنفرانس طائف متهم شد. اینکهی درون جمـهوری اسلامـی بـه دلیل تشکل مذهبی مجرم شناخته شده و زندانی شود دلیل انحطاط چنین رژیمـی است، نـه اینکه نقصانی درون مفتی زاده باشد. درون خبر امنیتی کیـهان هوایی علاوه بر تکرار عبارت خلاف واقع پیش گفته مندرج درون روزنامـه اطلاعات نوشته شده کـه مفتی زاده درون شـهر بوکان از دنیـا رفته است. حال آن‌که وی درون بیمارستان آسیـای تهران دار فانی را وداع گفت، درون زمان آزادی درون تهران محصور و در واقع تبعید بود و مجاز نبود از منطقه استحفاظی این شـهر خارج شود. مفتی زاده محور آرامش درون کردستان و از بزرگترین مخالفان تجزیـه طلبی محسوب مـی شود. او هرگز بـه لقب علامـه دل خوش نکرد اگرچه اعلم علمای کردستان بلکه از مفاخر اهل سنت درون جهان بـه شمار مـی رود. پاسخ من بـه این عنوان موهن و کذب «احمد مفتی زاده … درون کردستان مرد» این شعر بلند مولوی است: «مرگ چنین خواجه نـه کاریست خرد»:  

«گفتی خواجه سنایی بمرد / مرگ چنین خواجه نـه کاریست خرد

کاه نبود او کـه به بادی پرید / آب نبود او کـه به سرما فسرد

شانـه نبود او کـه به مویی شکست / دانـه نبود او کـه زمـینش فشرد

گنج زری بود درون این خاکدان / کو دو جهان را بجوی مـی‌شمرد

قالب خاکی سوی خاکی فکند / جان خرد سوی سماوات برد

جان دوم را کـه ندانند خلق / مغلطه گوییم بـه جانان سپرد

صاف درآمـیخت بـه دردی مـی / بر سر خم رفت جدا شد ز درد

در سفر افتند بـه هم ای عزیز / مرغزی و رازی و رومـی و کرد

خانـه خود بازرود هر یکی / اطلس کی باشد همتای برد

خامش کن چون نقط ایرا ملک / نام تو از دفتر گفتن سترد» (۲۳۷) 

در آن خفقانی هم جرأت نکرد بـه این مناسبت پیـام تسلیت بفرستد یـا نماینده ای به منظور شرکت درون مراسم ترحیم بـه سنندج گسیل دارد. (۲۳۸)

بحث سوم. درون سوگ شادروان علامـه احمد مفتی زاده

الف. مجله ایران فردا با مدیر مسئولی عزت الله سحابی از معدود نشریـاتی بود کـه در شماره بهمن ۱۳۷۱ خود درون سوگ «شادروان علامـه احمد مفتی زاده» همراه با عکسی از واپسین روزهای حیـاتش نوشت:

«با خبر شدیم علامـه احمد مفتی زاده متفکر اندیشمند و متعهد کرد درون سن شصت سالگی با تنی رنجور بدرود حیـات گفت. علامـه مفتی زاده درون زمستان سال ۱۳۱۱ هجری شمـی درون سنندج چشم بـه جهان گشود. پدرش ملا محمود مفتی، مفتی اعظم کردستان مقدمات علوم اسلامـی را درون أوان کودکی بـه او آموخت. بعد از آن علامـه مفتی زاده بـه قصد ادامـه تحصیل راهی مدارس دینی کردستان عراق شد، و سالیـانی چند محضر بزرگان علم و عرفان آن سامان را دریـافت و چون بـه سنندج (ادگاهش) بازگشت بـه برکت هوش و ذکاوت سرشارش درون حالی کـه جوانی هجده ساله بود درون شمار مدرسان فاضل دارالعلم آن شـهر قرار گرفت. بعد از مدتی درون دانشکده حقوق دانشکده حقوق دانشگاه تهران شروع بـه تدریس کرد. اما بـه دلیل دخالت و کارشکنی ساواک از کار برکنار شد. وی درون سال ۱۳۴۲ درون ادامـه مبارزات ملی مذهبی خود دستگیر شد و در زندان قزل قلعه محبوس گردید. احمد مفتی زاده درون سالهای ۵۰ که تا ۵۴ بـه صورتی بسیـار جدی و آشکار مسئله وحدت مذاهب اسلامـی را وجهه نظر خود قرار داد و در همـین مسیر با انگیزه پرورش نسل جوان و معرفی چهره انقلابی، روشنگر و مترقی دین درون سال ۱۳۵۶ مدرسه قرآن سنندج را تاسیس کرد و چندی بعد شعباتی از آن مدرسه را درون شـهرهای شین بنیـاد نـهاد. علامـه مفتی زاده درون بعد از ظهر روز سه شنبه بیستم بهمن سال جاری درون بیمارستان آسیـای تهران بـه رحمت حق پیوست و روز بعد درون مـیان حزن و اندوه هزاران نفر از مردم کردستان درون سنندج بـه خاک سپرده شد. ایران فردا ضمن تسلیت درگذشت استاد بـه شاگردان او و مردم کردستان، خوانندگان عزیز را بـه مطالعه منتخب یکی از مقالات ایشان [انتظار از دین؟] کـه در ۲۳ رمضان سال ۱۴۱۱ هجری قمری [۲۰ فروردین ۱۳۷۰] نوشته شده دعوت مـی کند.» (۲۳۹)

ب. دکتر حبیب الله پیمان: «به خاطرندارم ازسوی خانواده شان درتهران مجلس یـادبود برگزار شده باشد، ولی دوستان ما درون یکی از جلسات عمومـی [ماهانـه مسلمانان مبارز منعقد درون منزل مس وی] ساعتی درون بزرگداشت ویـادآوری ویژگیـهای برجسته و زندگی سراسر تلاش درراه آزادی وبرابری ومعرفی حقایق قرآنی سخن گفتند. (۲۴۰)

سخن آخر

احمد مفتی زاده درون سن پنجاه و هشت سالگی سالگی با مرگی کاملا مشکوک اما باعزت از دنیـا رفت. أولا هفته‌ها درون زندان از مصرف داروی ضروری نارسایی غدد فوق کلیوی محروم شده بود. ثانیـا چندین نوبت بعد از خوردن غذای زندان بیـهوش شده بود و روز بعد درون بهداری زندان بـه هوش آمده بود. درون غذای او چه ریخته بودند؟ ثالثا بر بدن خود چندین نوبت آثار تزریق یـافته بود کـه در زمان بـه هوش نبودن او صورت گرفته. خودش معتقد بود از سه طریق یـادشده نظام قصد تسریع مرگ او را داشته است. رابعا درون زندان بـه شدت شکنجه شده بود، شکنجه درون حد شکستگی چند استخوان بـه گواهی پزشکان درون آخر عمر. شدیدترین شکنجه درون ناحیـه سر و گردن او بوده است. او درون ده سال آخر عمر اجبارا از گردنبند طبی استفاده مـی کرد. خامسا هرگز که تا آبان ۱۳۷۱ (سه ماه قبل از مرگ مشکوک) تحت مداوای کامل قرار نگرفت و امکان معالجه زیر نظر پزشک متخصص نیـافت. اینکه اهل سنت ایران از او با عنوان «شـهید کاکه احمد مفتی زاده» یـاد مـی کنند حق دارند. مرگ کاکه احمد کاملا مشکوک بود.

هرگز مشخص نشد اتهام مفتی زاده چه بوده، و با استناد بـه کدام مواد قانونی محکوم شده، چرا پنج سال بیش از زمان محکومـیت درون زندان بوده و چرا بعد از آزادی دیرهنگام بـه تهران تبعید شده و اجازه بازگشت زنده بـه کردستان نداشته است. اسناد و مدارک موجود نشان مـی دهد موازین انسانی، اخلاقی، قانونی، دینی و مذهبی درون مورد مفتی زاده توسط جمـهوری اسلامـی نقض شده است. آقای خمـینی و جانشین او توانستند منتقد اهل سنت خود را درون زندان بمـیرانند، اما نتوانستند أراده او را خُرد کنند. حتما اعتراف کرد جمـهوری اسلامـی و خصوصا شخص آقای خمـینی درون حق احمد مفتی زاده جفا د.

مواضع سیـاسی احمد مفتی زاده مثل هر شخصیت دیگری قابل نقد است. درون موضع‌گیریـهای او گاه آرمان‌گرایی واحساسات بر تعقل و واقع گرایی غلبه کرده است. اما درون دانش دینی، صداقت، خلوص و ایمان دینی او از یک سو و وطن خواهی، حق طلبی، آزادی‌خواهی و استقلال طلبی او از سوی دیگر نمـی توان تردید کرد. ستم آقای خمـینی و جمـهوری اسلامـی درون حق احمد مفتی زاده با هیچ مـیزان اسلامـی و شیعی قابل توجیـه نیست. (۲۴۱) خداوند شـهید کاکه احمد مفتی زاده را غریق رحمت خود فرماید. عاش سعیدا و مات سعیدا. راهش پر رهرو باد.

یـادداشت‌ها:

۱. بـه مناسبت ویرایش دوم نوشتم: «انتشار ویرایش اول این مقاله با استقبال مواجه شد. برخی شاگردان و پیروان مفتی زاده خصوصا درون «مکتب قرآن» اطلاعات منتشرنشده‌ای را درون اختیـار نویسنده گذاشتند. بـه علاوه نقدهایی بـه برخی منابع کاغذی منتشرشده داشتند. ضمن تشکر از همـه آنـها، اطلاعات تازه درون مقایسه با اطلاعات قبلی بـه روش تاریخی انتقادی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت، اسناد و مدارک جدیدی با توجه بـه اطلاعات تازه فراهم شد. ده روز بعد از نشر ویرایش نخست، ویراش دوم مقاله حاوی اضافات فراوان و اصلاحاتی نسبت بـه ویرایش اول منتشر مـی شود. بیش از پانزده درصد بـه حجم مقاله درون قالب یک فصل، سه باب و حداقل چهار مطلب جدید افزوده شد. تمام مقاله درون پرتو اطلاعات جدید بازنگری شد و در نـهایت تحقیقی کم خطاتر عرضه مـی شود. دریـافت اسناد و مدارک جدید راه را به منظور ویرایشـهای بعدی یـا تدوین مقالات دیگر هموار مـی کند.»

۲. مفتی زاده درون آخرین ماههای حیـاتش درون معرفی سعدی قریشی نوشته است: الف. «از عموم هم مسیران و سایر دلسوزان مردم انتظار دارم وقتم را به منظور أمور شخصی (مگر درون حد اضطرار) نگیرند، و مصالح جمع را بر مسائل خود ترجیح دهند. مسائل قابل سفارش یـا نگارش تنـها بـه وسیله کاکه سعدی حتما به شما یـا بـه من برسد.» (نامـه یـازدهم بـه اعضای شورای مدیریت قرآن، مورخ ۳۰  تیر۱۳۷۱، کتاب نامـه های کاکه احمد مفتی زاده خطاب بـه شورای مدیریت مکتب قرآن، ص۱۴۱) ب. او درون دستخط خود بـه همان تاریخ سعدی را بـه عنوان «ناظری از جانب خود درون شورای مدیریت مکتب قرآن» معرفی کرده است. کج. اکه احمد یک ماه قبل از وفاتش سعدی قریشی را بـه عنوان معتمدترین همراه خود معرفی کرده است: «کاکه سعدی قریشی را معرفی مـی کنم کـه اطمـینان دارم رازداری هست قابل اعتماد کـه در امانت خیـانت نمـی کند. لطفا بـه همـه ان و برادرانی کـه کاری شخصی و محرمانـه به منظور گفتن بـه من دارند برسانید کـه به منظور کمک بـه این برادرشان قبلا مطالبشان را با وی درون مـیان بگذارند.» (نامـه دوازدهم، مورخ ۵ دی ۱۳۷۱، پیشین، ص۱۴۳) بنابراین مشاور من درون این تحقیق معتمدترین شاگرد مرحوم مفتی زاده است. 

۳. درباره تاریخ تولد مفتی زاده اختلاف نظر است: ۱۳۱۱ بـه نوشته پدرش، درون شناسنامـه ۱۳۱۴ ثبت شده؛ خود ایشان مـی گفت من متولد ۱۳۱۳ هستم! بـه نظر سعدی قریشی اصح قول اخیر است.

۴. از جمله مقالاتی کـه در معرفی بُعد علمـی مفتی زاده بـه فارسی قابل مراجعه است، مقاله زیر مـی‌باشد: سامان ابراهیم زاده و سارا شریعتی مزینانی، مکتب قرآن، مومنانی درون نوستالوژی امت مطالعه موردی کردها درون ایران، فصلنامـه تحقیقات فرهنگی ایران، پائیز ۱۳۹۶، دوره دهم، شماره ۳، ص۷۷-۹۹. یکی از معدود کتابهایی کـه درباره زندگی و افکار احمد مفتی زاده منتشر شده کتاب «آخرین مفتی کردستان ایران: لوازم قومـیتی و مذهبی درون خاورمـیانـه بزرگتر» بـه زبان انگلیسی نوشته علی عزت یـار (از بستگان نسبی مفتی زاده) است. کتاب هفت فصل دارد. فصل اول: مقدمـه؛ فصل دوم: سنی، شیعه و کرد: تاریخچه مختصر اسلامگرایی درون کردستان؛ فصل سوم: مفتی‌های کردستان ایران و طلوع یک [مفتی] فعال؛ فصل چهارم: زندان درون عصر پهلوی و پیـامدهای آن که تا ۱۳۵۷؛ فصل پنجم: انقلاب، کردستان و مکتب قرآن؛ فصل ششم: نامـه هایی از زندان: مـیراث اسلام پیشرو و ضدخشونت؛ فصل هفتم: لوازم قومـیتی و مذهبی درون خاورمـیانـه بزرگتر. مشخصات کامل کتاب:  

Ali Ezzatyar, The Last Mufti of Iranian Kurdistan: Ethnic and Religious Implications in the Greater Middle East, Palgrave MacMilan, U.S., 2016, 246 pages.

۵. بـه عنوان نمونـه فتوای مورخ ۲۸/۱۲/۷۰ وی درباره رجم صادر شده درون دوران حبس: «روايات رجم را مطلقاً معتبر نمي‌دانم؛ و حكم آن را، مخالف قرآن يعني: غيراسلامي مي‌دانم. امّا علاوه برمخالفت رجم با نصّ صریح قرآن،ی کـه روح دین را درک کرده و به خدای «أرحم الرّاحمـین» و پیـامبرش « رحمة لِلعالمـین » – ص – باور دارد، چگونـه مـی تواند تصوّرکند کـه چنین رفتارخشن و بی رحمانـه ای، با چنان رحمتی قابل جمع باشد؟!»

۶. از جمله منابع فارسی درباره مواضع مفتی زاده مجله چشم انداز ایران، اولین ویژه نامـه کردستان، زمستان ۱۳۸۲ (مدیر مسئول لطف الله مـیثمـی) است.

۷. بنگرید بـه کتاب «بحثی کوتاه درباره حکومت اسلامـی، درسهای مفتی زاده درون پائیز ۱۳۵۷ درون سنندج، تدوین شورای مدیریت مکتب قرآن، ۱۳۱ صفحه.

۸. بنگرید بـه کتاب درباره کردستان، بـه قلم احمد مفتی زاده، اتشارات نور، تهران، تابستان ۱۳۵۹، ۲۴۱ صفحه. 

۹. بنگرید بـه کتابچه مشکلات انقلاب، احمد مفتی زاده، موسسه نشر و پخش ناس، تهران، ۱۳۵۹، ۵۵ صفحه.

۱۰. کثرت اشتغالات من، انتشار این مقاله را نزدیک یک ماه بـه تاخیر انداخت. بنا داشتم حوالی ۲۰ بهمن آن را منتشر کنم. یکی از جوانان هموطن کرد اهل سنت کـه به دلایل وفور آزادی درون کشور! نمـی توانم نامش را ذکر کنم از مشوقان من درون این تحقیق بوده است. از او تشکر کرده، این تحقیق را بـه وی و دیگر هموطنان اهل سنت تقدیم مـی کنم.

۱۱. اینکه احمد مفتی زاده بـه عنوان نماینده هموطنان اهل سنت و کرد یـا شخصا درون ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ درون فرودگاه تهران بـه استقبال آقای خمـینی رفته است، مطلقا صحت ندارد. منبع این ادعا: «مفتی زاده کـه قبل از هر رهبر مذهبی و غیرمذهبی با انقلابیون ایران تماس گرفته و دست بـه تایید انقلاب زده بود. هنوز دولت بختیـار بر سر کار بود کـه از طرف کمـیته استقبال از رهبر انقلاب، دعوت شده و به تهران رفت.» (ناصر علیـار خادم‌العلما، گامي خرد درون كشف آرمان‌هاي كرد، مجله چشم انداز ایران، اولین ویژه نامـه کردستان، زمستان ۱۳۸۲، ص۱۹۱) درون پرسش از هاشم صباغیـان رئیس کمـیته استقبال از رهبر انقلاب درون ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ (بعدا وزیر کشور دولت موقت) وی چنین پاسخ داد: «با توجه بـه شرایط فقط از شخصیت های مقیم تهران  دعوت شده بود و لذا آقای مفتی زاده درون برنامـه استقبال حضور نداشتند.» (گفتگوی نویسنده با دبیرکل نـهضت آزادی محمد توسلی بـه نقل از هاشم صباغیـان) سعدی قریشی شاگرد ملازم مفتی زاده هم قویـا حضور مفتی زاده درون مراسم فوق را تکذیب کرد. (گفتگو با نویسنده)

۱۲. مفاد جلسه همانند دیگر ملاقاتهای آقای خمـینی توسط دفتر ایشان ضبط شده و به درخواست بازدیدکنندگان درون اختیـار ایشان قرار گرفته است. درون ابتدای این نوار شانزده دقیقه و ۸ ثانیـه ای مشخصات دیدار چنین ضبط شده است: «ملاقات آیت الله العظمـی امام خمـینی با یکی از علمای بزرگ کردستان بنام آقای مفتی زاده و همراهان درون ۱۸ بهمن ۱۳۵۷» کیفیت نوار این دیدار بسیـار نازل هست و فهم واضح آن بسیـار دشوار است.

۱۳. نامـه مورخ ۳۰ خرداد ۱۳۵۸ مفتی زاده بـه آقای خمـینی مندرج درون روزنامـه اطلاعات (در این نامـه تاریخ ملاقات ۱۶ بهمن ذکر شده کـه ۱۸ بهمن صحیح است. سعدی قریشی درون گفتگو با نویسنده تصریح کرد کـه مفتی زاده درون بهمن ۵۷ تنـها یک ملاقات با آقای خمـینی داشته و تاریخ آن هم ۱۸ بهمن ۱۳۵۷ بوده است)؛ اطلاعیـه ۸۶ مورخ ۱۷ مـهر ۱۳۵۸ مفتی زاده: «پیش از سقوط رژیم، یکبار … با امام خمـینی … ملاقات کردم»؛ و نیز بنگرید بـه مصاحبه نماینده سابق رهبری درون کردستان و قائم مقام مجمع تقریب، کردستان و فتنـه مفتی زاده، ۲۰ تیر ۱۳۹۱، خبرگزاری تقریب.

۱۴. صحیفه امام خمـینی، جلد ۶، ص ۹۴-۹۵، سخنرانی مورخ ۱۸ بهمن ۱۳۵۷

۱۵. پیشین، ص۱۹۶، نامـه مورخ ۳۰ بهمن ۱۳۵۷، تهران، مدرسه علوی.

۱۶. اطلاعیـه‌ها و نامـه‌های احمد مفتی زاده را از این دو وبسایت استخراج کرده‌ام: «مکتب قرآن»: تنـها مرجع معتبر مواضع کاکه احمد مفتی زاده؛ و «مجاهد کرد»: انتشار آثار و افکار کاکه احمد مفتی زاده؛ تاریخ مراجعه: ۱۰ بهمن ۱۳۹۶. این سه ستم درون کتاب درباره کردستان (پیشین) نیز آمده است.

۱۷.  پیشین.

۱۸. وبسایت مرکزهای پژوهشـهای مجلس شورای اسلامـی، سامانـه قوانین (تاریخ مراجعه: ۱۰ بهمن ۱۳۹۶).

۱۹. مجموعه قوانین دوره قانونگذاری دوم مجلس شورای ملی ۲۴ آبان ۱۲۸۸ که تا ۲۳ دی ۱۲۹۰.

۲۰. ناصر کاتوزیـان، از کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود؟ زندگی من، شرکت سهامـی انتشار، تهران، ۱۳۸۵، ص۱۸۲-۱۸۴.

۲۱. پیشین، ص۱۹۳-۲۲۰.

۲۲. متن پیش نویس قانون اساسی، روزنامـه کیـهان، ۲۴ خرداد ۱۳۵۸؛ مقدمـه و متن پیش نویس قانون اساسی جمـهوری اسلامـی ایران، روزنامـه انقلاب اسلامـی، شماره ۱، ۲۹ خرداد ۱۳۵۸، ص۵-۸. 

۲۳. متن پیش نویس قانون اساسی، راهنمای استفاده از مشروح مذاکرات مجلس بررسی نـهائی قانون اساسی جمـهوری اسلامـی ایران همراه با معرفی مجلس و اعضای خبرگان، انتشارات مجلس شورای اسلامـی، تهران، تیر ۱۳۶۸، ص۵-۲۱.

۲۴. روزنامـه اطلاعات، ۳۰/۳/۱۳۵۸، ص ۸. درون روزنامـه تاریخ ملاقات مفتی زاده با رهبر جمـهوری اسلامـی ۱۶ بهمن نوشته شده کـه به ۱۸ بهمن ۱۳۵۷ تصحیح شد. 

۲۵. بخشی از خاطرات فقیـه و مرجع عالیقدر آیت الله العظمـی منتظری، کتاب اینترنتی، بهار ۱۳۷۹، ج۲ ص۸۸۹، پیـام اول.

۲۶. پیشین، ص۸۹۳، پیـام دوم. 

۲۷. پیشین، ص۸۸۹-۸۹۱ با تلخیص.

۲۸. پیشین، ص۸۹۴-۸۹۵.

۲۹. پیشین، ص۸۹۱-۸۹۲.

۳۰. پیشین، ص۸۹۸-۹-۳ با تلخیص.

۳۱. «در خود کردستان از آنجایی کـه صلاحیت قاسملو به منظور کاندیداتوری تأیید نشده بود، انتخابات خبرگان قانون اساسی را تحریم د ولی فقط دو نفر شیعه از کردستان یکی از قروه و دیگری از بیجار رأی آوردند و کاندیدای دیگری وجود نداشت. … درون خبرگان قانون اساسی، اهل سنت کردستان نماینده‌ای نداشتند.» (مصاحبه موسی قهدریجانی نماینده سابق رهبری درون کردستان و قائم مقام مجمع تقریب، کردستان و فتنـه مفتی زاده، ۲۰ تیر ۱۳۹۱، خبرگزاری تقریب). این اظهار نظر مخدوش است. دلیل عدم شرکت اهل سنت کردستان چیز دیگری بود. قاسملو أصلا نماینده کردستان نبود، نماینده مردم آذربایجان غربی درون مجلس یـادشده بود! و داستان چیز دیگری بود: «مجلس خبرگان درون ۲۸ مردادماه با حضور ۷۴ نفر از منتخبین مردم افتتاح شد. فرد غایب عبدالرحمن قاسملو دبیرکل حزب دموکرات کردستان بود کـه به دلیل شروع جنگ کردستان و غیرقانونی شدن حزب دموکرات درون این مجلس شرکت نکرد.» (جمـهوری اسلامـی از استقرار که تا تثبیت، روزنامـه جام جم، ۲۶ فروردین ۱۳۸۹) اینکه چرا اهل سنت انتخابات خبرگان درون کردستان را تحریم د نیـازمند تحقیقی دیگر است. نمایندگان شیعه کردستان درون این مجلس: حسینعلی رحمانی از بیجار، و جواد فاتحی (اهل همدان) از قروه. (راهنمای استفاده از مشروح مذاکرات مجل بررسی نـهائی قانون اساسی جمـهوری اسلامـی ایران همراه با معرفی مجلس و اعضای خبرگان، انتشارات مجلس شورای اسلامـی، تهران، تیر ۱۳۶۸)

۳۲. درباره نقش آقای منتظری درون مجلس بررسی نـهایی قانون اساسی (خبرگان) بنگرید بـه مقاله فقیـه عالیقدر (۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۵)

۳۳. روزنامـه جمـهوری اسلامـی، ۱۸/۶/۱۳۵۸، ص۱و۲.

۳۴. گروه هفت: مسائل اقتصادی و أمور مالی. هیـات رئیسه: رئیس: ابوالحسن بنی صدر، نایب رئیس: علی تهرانی، ‌ها: محمد علی جزائری، موسی اصفهانی. اعضا: منیرالدین حسینی هاشمـی، جواد فاتحی، حسن عضدی، هرایر خالاتیـان. (راهنمای استفاده از مشروح مذاکرات مجلس بررسی نـهائی قانون اساسی جمـهوری اسلامـی ایران همراه با معرفی مجلس و اعضای خبرگان، انتشارات مجلس شورای اسلامـی، تهران، تیر ۱۳۶۸، ج۴ ص۲۸)

۳۵. گفتگوی سعدی قریشی با نویسنده. ضمنا درون کتاب درباره کردستان ص۷۷ پاورقی ۳۹ ناشر سر و کله زدن با خبرگان را ۱۵ که تا ۲۰ روز روایت کرده است. بـه روایت قریشی اتکا کرده کـه به نظرم اصح است. 

۳۶. منتظری، خاطرات،  پیشین، ج۱، ص۴۵۳-۴۵۴.

۳۷. مشروح مذاکرات مجلس بررسی نـهائی قانون اساسی جمـهوری اسلامـی ایران، جلسه ۱۸، ۲۵ شـهریور ۱۳۵۸، ج۱، ص۴۷۲.

۳۸. درباره کردستان، ص۱۲. پاورقی ناشر: کاک احمد بعد از جلسات مکرر با مسئولان حکومتی و مطلب پیرامون هرچه بیشتر اسلامـی قانون اساسی درون رفع این ستمـها بـه پیشنـهاد عده ای از آقایـان درون جلسه مشترک کمـیسیونـها کـه با حضور اکثریت تشکیل شده بود شرکت کرد… با رسمـیت بـه یک مذهب و در اقلیت قرار مذاهب دیگر اسلامـی امـید چندانی بـه اسلامـی شدن این انقلاب و صدور آن بـه کشورهای دیگر نیست. (ص۸۵-۸۶ پاورقی ۴۸) 

۳۹. پیشین، ص۹۶ (به روایت خود مفتی زاده).

۴۰. سعدی قریشی درون گفتگو با نویسنده.

۴۱. مطابق سرشماری ۱۳۹۰ جمعیت سه اقلیت رسمـی مجموعا دو دهم دصد و جمعیت غیرمسلمان ایران مجموعا شش دهم درصد است. جمعیت اهل سنت درون ایران بر أساس آمار خارجی ۹ درصد جمعیت ایران است. (The Word Factbook) درون این زمـینـه آمار رسمـی درون جمـهوری اسلامـی درون دسترس نیست و محرمانـه محسوب مـی شود!

۴۲. منتظری، خاطرات، ج۱، ص۴۵۲.

۴۳. مشروح مذاکرات مجلس بررسی نـهائی قانون اساسی جمـهوری اسلامـی ایران، جلسه ۱۸، ۲۵ شـهریور ۱۳۵۸، ج۱ ص۴۵۹-۴۶۱.

۴۴. رای با ورقه گرفته شد: حاضرین ۵۷ نفر، موافق ۵۲ نفر، مخالف: ۲ نفر، ممتنع: ۳ نفر. (پیشین، ص۴۷۲)

۴۵. درباره کردستان، ص۹۶-۹۷.

۴۶. مشروح مذاکرات مجلس بررسی نـهائی قانون اساسی جمـهوری اسلامـی ایران، جلسه ۶۴، صبح ۲۰ آبان ۱۳۵۸، ج۳، ص ۱۷۶۶-۱۷۶۷.

۴۷. پیشین، ص۱۷۶۷-۱۷۶۸. خانم منیره گرجی: «در اینجا [ریـاست جمـهوری] ولایت نیست که تا خلاف شرع باشد. ولایت با رهبری هست و ریـاست جمـهوری یک قدرت اجرایی هست و یک وکالت است. قید مذهب رسمـی کشور و مرد بودن به منظور ریـاست جمـهور لازم نیست. زن هم مـی تواند مومن و دارای امانت و تقوی باشد. نـهایتا رهبر امضا مـی کند . این راه حتما برای زنان باز باشد.» (پیشین، ص۱۷۷۰)

۴۸. پیشین، ص۱۷۶۹.

۴۹. پیشین، ص۱۷۷۲.

۵۰. پیشین، ص۱۷۹۶.

۵۱. پیشین.

۵۲. تعداد حاضرین: ۶۰ نفر، موافق:۵۲ نفر، مخالف: ۴ نفر، ممتنع: ۴ نفر (پیشین، ص۱۷۹۷)

۵۳. پیشین.

۵۴. منتظری، خاطرات، ج۱، ص۴۵۲-۴۵۳.

۵۵. اطلاعیـه ۱۷ مـهر ۱۳۵۸ مفتی زاده.  

۵۶. البته مفتی زاده یک بار بـه شفاعت عمویش دکتر عبدالرحمن مفتی زاده حاضر شد اعضای هیـات حسن نیت کردستان هاشم صباغیـان و عزت الله سحابی را بـه اتفاق شکیبا استاندار کردستان درون منزل عمویش (و نـه درون هیج اداره دولتی) ملاقات کند (نیمـه دوم سال ۱۳۵۸) و تحلیل خود را از أوضاع کردستان بـه گوش آنـها برساند. (گفتکوی سعدی قریشی با نویسنده)

۵۷. مقدمـه مورخ ۲ اسفند ۱۳۵۸ ص۴ کتابچه «مشکلات انقلاب».

۵۸. درباره کردستان، ص۸۹-۹۱.

۵۹. پیشین، ص۱۵۳-۱۵۵.

۶۰. تاریخ دقیق آخرین دیدار مفتی زاده و آقای خمـینی ۲۴ مـهر ۱۳۵۸ بوده است. بنابراین پائیز گذشته درست هست نـه تابستان گذشته.

۶۱. نامـه سه صفحه ای مورخ ۲۹ مرداد ۱۳۵۹ بـه آقای خمـینی، ص۱.

۶۲.  عبدالرحیم ملازاده برادر مولوی عبداالعزیز از زبان برادرش گزارش آن ملاقات را داده است: وقتی مفتی زاده با آقای خمـینی سخن گفت بـه قدری قوی و دلیرانـه سخن گفت کـه إحساس کردم کـه زمـین دارد زیر پایم مـی لرزد و ما زنده برنمـی گردیم! او بـه تلخی بـه آقای خمـینی مـی گفت: کجا شد آن وعده های برابری کـه دادید؟ (عبدالرحیم ملازاده درون گفتگو با شبکه های تلویزیونی اهل سنت از جمله کلمـه و نور). قریشی کـه خود درون جلسه حاضر بوده معتقد هست ملازده مفاد این جلسه را با جلسات دیگری ممکن هست خلط کرده باشد اما مضمون منقول فوق را تایید مـی کند. (گفتگو با نویسنده)

۶۳. گفتگوی سعدی قریشی با نویسنده. ادامـه گزارش: «در برگشت از خانـه آقای شریعتمداری دو روحانی از سوی آقای گلپایگانی از مفتی زاده دعوت د کـه به ملاقات ایشان هم برود، نپذیرفت، گفت یک مورد کافی است.» ای کاش مفتی زاده بـه دیدار آقای محمد رضا گلپایگانی هم رفته بود. اتفاقا مـهمترین مخالف عدم تساوی حقوق شیعه و سنی درون قانون اساسی درون آن زمان ایشان بود و لطف الله صافی گلپایگانی داماد این مرجع تقلید (و خودش از مراجع تقلید بعد از وفات آقای گلپایگانی) کـه در آن زمان نماینده مجلس خبرگان قانون اساسی بود آراء این مرجع تقلید را بازتاب مـی داد. بنگرید بـه توضیحات رئیس مجلس خبرگان قانون اساسی آقای منتظری، خاطرات، ج۱، ص۴۵۳.

۶۴. امفتی زاده درون مقدمـه کتاب مشکلات انقلاب همـین مطلب را بـه قلم خود نوشته است: آنچه درون کردستان جریـان دارد معجونی هست از الف- خواسته های مشروع و حقوق مسلم مردم کـه هزاران سال از آن محروم بوده اند، ب- آمال و آرزوهای انقلابی با رنگهای بیگانـه فکری و سیـاسی کـه اقدامـهای انقلابی اسلامـی مـی تواند آن آمال و آرزوها را برآورد، و جامعه را از رنگهای تفرقه انداز آن مصون دارد، ج- توطه‌هایی خائنانـه و وابسته بـه دستگاههای جاسوسی امپریـالیستی کـه گاهی ماسک طرفداری از حقوق ملی بر چهره آن مـی پوشانند و گاهی نیز با علم عروسکهای مذهبی بازیگران آن نوطئه ها را درون بین مردم ناآگاه بـه عنوان خودی مـی شناسانند. این سه جریـان جدا از هم را دخالتهای ناروا و قصورها و خیـانتهای متصدیـان ناهل چنان با هم مخلوط و عجین کرده کـه برخورد ناآگاهانـه با آن مـی تواند خیـانت و خیـانت پیشگان را بیش از پیش تقویت کند، همچنانکه کشتار و آزار مردم را کـه صمـیمانـه درون تلاش و مبارزه بـه خاطر حق حق هستند – و در یک جامعه اسلامـی حتما تایید شوند – که تا سالها ادامـه دهد.» (مقدمـه مورخ ۲ اسفند ۱۳۵۸ بر کتابچه مشکلات انقلاب، ص۷)

۶۵. از جمله اعدام یـازده نفر توسط صادق خلخالی حاکم شرع دادگاه انقلاب درون فرودگاه سنندج قابل ذکر است. از زبان مفتی زاده: «…هرچند دوست نداشتم خودم پيش خلخالي بروم اما گفتم چون مسئله‌ی جان چند نفر انسان مطرح هست ازآبروي خود مايه مي‌گذارم ورفتم، اتفاقاً چمران هم آنجا بود وپس از اصرار من كه اين حكمـها هيچ كدام اسلامي نيست؛ خلخالی درون جوابم گفت: آقا! اين دادگاه انقلابي هست نـه اسلامي! من [مفتي‌زاده] هم گفتم: مي‌خواهي مبناي غلطي را بگذاري وبعد آن را اسلامي كني!؟ ودرآخرهم او را تهديد كردم كه ساكت نمي‌نشينم وبعد بـه منزل رفتم وآن شب که تا صبح نخوابيدم ودرفكر چاره بودم عاقبت بـه اين فكر افتادم كه حدود سی نفر ازمعتمدين وافراد خوشنام شـهر را ازهرصنفي اعم از معلم ، كارمند ، بازاري و… را جمع كنم وبه صورت شورايي نزد خلخالي بفرستم بـه عنوان نمايندگان مردم شـهر سنندج؛ که تا اورا ازتصميم جنايت كارانـه اش منصرف كنند، صبح روز بعد آن افراد را بـه منزلم دعوت نمودم ودروسط جلسه و تصميم‌گيري بوديم كه تلفني خبر اعدام آن یـازده نفر را بـه ما دادند.» (نوار شماره ۲۰۷ مفتی زاده، قسمت ب) خلخالی درون چند موضع از کتابش بـه اعتراض مفتی زاده بـه اعدامـهایش اشاره کرده و اعدامـها را اجرای فرمان امام خمـینی دانسته است! (صادق خلخالی، خاطرات ، جلد دوم: ایـام انزوا، تهران،  نشر سایـه، ۱۳۸۰، ص۱۲۱، ۱۲۳، و ۱۵۷؛ و نیز روزنامـه آزادگان، مورخ ۶ آبان ۱۳۶۳، شماره ۱۳۷۳، قسمت سي‌وچهارم خاطرات سياسي آيت الله خلخالي) 

۶۶. این خلاصه را بعد از استماع فایل صوتی سخنرانی تهیـه کردم. این سخنرانی حدود دو ساعت نمونـه فکر روشن، زبان فصیح، صمـیمـیت او با انقلاب و جمـهوری اسلامـی و انتقادات مشفقانـه اوست. «هماهنگی‌ها صورت گرفت کـه مفتی‌زاده درون خبرگان صحبت کند و دیدگاه‌هایش را بگوید؛ اما او بـه محض اینکه بـه تهران آمد بـه جای اینکه دلسوزانـه درون خبرگان حاضر شود و نظراتش را ایراد کند، بـه حسینیـه ارشاد رفت و سخنرانی داغ و مفصلی علیـه خبرگان داشت. … درون حسینیـه ارشاد گفت «اینـهایی کـه در خبرگان جمع شد‌ه‌اند اصلا قرآن نمـی‌فهمند» (این عین تعبیرش بود).»  (مصاحبه سید موسی قهدریجانی نماینده سابق رهبری درون کردستان و قائم مقام مجمع تقریب، کردستان و فتنـه مفتی زاده، ۲۰ تیر ۱۳۹۱، خبرگزاری تقریب)

۶۷. طرح اصلاحی بر قانون اساسی، ۱۲ تیر ۱۳۵۹، ص۱۱. این رساله بـه درخواست سه تن از اعضای اخوان المسلمـین (ظاهرا سوریـه) کـه به همـین دلیل بـه ایران آمده بودند، بـه وساطت دکتر پرتوماه نوشته شده و نسخه ای از آن هم به منظور رئیس جمـهور ابوالحسن بنی صدر ارسال شده است. این مطلب عینا درون کتاب درباره کردستان ص۴۱ نیز درج شده است.

۶۸. روزنامـه اطلاعات،  ۱۷ تیر ۱۳۵۹، ص۱۱.

۶۹. روزنامـه جمـهوری اسلامـی، ۱ بهمن ۱۳۵۸، ص۱.

۷۰. پیشین، ص۱۱. ابراهیم یزدی درون آن زمان نماینده رهبر جمـهوری اسلامـی به منظور رسیدگی بـه شکایـات استانـها بوده است. (صحیفه امام خمـینی، ج۱۲، ص ۱۲۳)

۷۱. حکم مورخ ۴ اردیبهشت ۱۳۶۸، تهران، جماران، صحیفه امام خمـینی، ج ۲۱، ص ۳۶۳-۳۶۴.

۷۲. بنگرید کتاب حکومت ولایی، فصل یـازدهم: تاریخچه ولایت درون عصر جمـهوری اسلامـی و فصل دوازدهم: ولایت و جمـهوریت، ص۱۶۰-۲۱۹.

۷۳. اطلاعیـه مورخ ۲۱ تیر ۱۳۵۹؛ وبسایت مکتب قرآن.

۷۴. برگرفته از آیـه زیر: اقْتُلُوا يُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضًا يَخْلُ لَكُمْ وَجْهُ أَبِيكُمْ وَتَكُونُوا مِن بَعْدِهِ قَوْمًا صَالِحِينَ (یوسف ۹: یوسف را بکشید؛ یـا او را بـه سرزمـین دوردستی بیفکنید؛ که تا توجه پدر، فقط بـه شما باشد؛ و بعد از آن، (از گناه خود توبه مـی‌کنید؛ و) افراد صالحی خواهید بود.)

۷۵. نامـه مورخ ۲۹ مرداد ۱۳۵۹ مفتی زاده بـه آقای خمـینی، ص۱. عباراتی از این نامـه را درون انتهای آخرین دیدار با آقای خمـینی نقل کردم.

۷۶. پیشین، ص۳. طرح اصلاحی بر قانون اساسی، ۱۲ تیر ۱۳۵۹ ضمـیمـه این نامـه به منظور آقای خمـینی ارسال شده است.

۷۷. پیشین.

۷۸. نامـه مورخ ۲ آبان ۱۳۵۹ بـه آقای منتظری، ص۱.

۷۹. پیشین، ص۴. موسی قهدریجانی نماینده رهبری درون کردستان بوده است.

۸۰. پیشین، ص۸ . از اینکه آقای منتظری بـه نامـه مفتی زاده پاسخ داده باشد مدرکی درون دست نیست.

۸۱. نامـه مورخ ۲۷ آبان ۱۳۵۹ بـه «رهبر انقلاب امام خمـینی، حضرت آیت الله العظمـی منتظری، جناب آقای رئیس جمـهور [بنی صدر]، جناب آقای نخست وزیر، همـه پیشروان دلسوز انقلاب، همـه مسئولان نـهادهای انقلاب و دستگاههای اجرائی و قضائی و تقنینی» 

 ۸۲. گفتگوی سعدی قریشی با نویسنده. 

۸۳. آمار یک پنجم جمعیت ایران یقینا مبالغه آمـیز هست جمعیت مسلمانان اهل سنت و جماعت ایران بین ۵ که تا ۹ درصد جمعیت ابران را تشکیل مـی دهد. (CIA World Factbook, Wikipedia: Religion in Iran)

۸۴. بهمن شکوری دبیرکل جامعه اهل سنت ایران، درون پائیز ۱۳۵۹ بـه حکم حاکم شرع دادگاه انقلاب اسلامـی تهران محمد محمدی گیلانی اعدام شد. 

۸۵. نامـه مورخ ۲۰ اسفند ۱۳۵۹. نسخه ای از متن تایپ شده سه صفحه ای نامـه کـه برای شخصیتهای اهل سنت درون أواخر سال ۱۳۵۹ ارسال شده نزد نویسنده است. سه نسخه از این نامـه با مشخصات زیر درون دست است: نسخه اول (نسخ الف) با عنوان «اساس‌نامـه موقت شمس» کـه حاوی دو دعوت نامـه مفتی زاده و متن اساس نامـه موقت است، درون ۶ صفحه، ص۲-۴؛ نسخه دوم (نسخه ب)، با عنوان «اساس‌نامـه موقت شمس» کـه حاوی دو دعوت نامـه مفتی زاده و متن اساس نامـه موقت است، درون ۸ صفحه، ص۳-۵؛ نسخه سوم: (نسخه ج) کتابچه شمس (با عنوان أساس نامـه موقت شورای مرکزی سنت) حاوی کلیـه مدارک فعالیتهای شمس کـه در کنگره دوم درون اختیـار شرکت کنندگان قرار گرفته هست (۱۳۶۱، ۴۸ صفحه) ص۲-۴.

۸۶. کتاب الخلافة ، محمد رشید رضا، الزهراء لاعلام العربی، قاهرة، ۱۹۹۴؛ الخلافة والملک ، ابوالاعلی مودودی، تعریب احمد ادریس، دارالقلم، الکویت، ۱۹۷۸.

۸۷. برگرفته از«اساس‌نامـه موقت شمس» نسخه الف، ص۴-۵؛ نسخه ب، ص۶-۸؛ «کتابچه شمس» ، ص۴-۵. درون هر سه نسخه اساس نامـه مقدمـه ای دارد کـه تاریخ نگارش آن بعد از انعقاد کنگره اول است، لذا آن مقدمـه را جداگانـه درون مطلب بعدی نقل کرده ام. علاوه بر آن اساس نامـه موقت درون هر سه منبع فوق ۱۶ ماده دارد، کـه ماده ۱۶ بنا بر تفصیلی کـه خواهد آمد مصوب کنگره هست و درون پیش نویس مفتی زاده نبوده است.

۸۸. پیشین، درون هر سه نسخه ص۱.

۸۹. گفتگوی سعدی قریشی با نویسنده. 

۹۰. مفتی زاده درون سخنرانی افتتاحیـه خود مورخ ۱۲ فروردین ۱۳۶۰ از صاحب خانـه با نام تشکر مـی کند. نشانی خانـه: پیشین.

۹۱. فایل صوتی افتتاحیـه کنگره اول شورای مرکزی سنت (شمس)، ۱۲ فروردین ۱۳۶۰. هر یک از دو عضو موسس حدود یک ساعت سخن گفته اند.

۹۲. «اساس‌نامـه موقت شمس» نسخه الف، ص۴؛ نسخه ب، ص۶؛ «کتابچه شمس» ، ص۴.

۹۳. پیشین.

۹۴. گفتگوی سعدی قریشی با نویسنده. 

۹۵. اسامـی اعضا برگرفته از  وبسایت شورای مرکزی سنت (شمس) است. درون مورد تقسیم بندی منطقه ای اعضای شمس از اطلاعات سعدی قریشی استفاده شده است.

۹۶. صحیفه امام خمـینی، ج۱۴، ص۲۸۷ -۲۹۳.

۹۷. کارنامـه و خاطرات سال ۱۳۵۹ هاشمـی رفسنجانی، انقلاب درون بحران، دفتر نشر معارف انقلاب، تهران، ۱۳۸۴، ص۳۴۷-۳۴۹.

۹۸. پیشین، ص۳۸۱-۳۸۲.

۹۹. صحیفه امام، سخنرانی مورخ ۱۰ اسفند ۱۳۵۹، ج۱۴، ص۱۶۱-۱۶۷: تشریح وضعیت ایران درون جنگ تحمـیلی و لزوم برخورد قاطع با متجاوز.  

۱۰۰. کارنامـه و خاطرات سال ۱۳۵۹ هاشمـی رفسنجانی، ص۳۸۳.

۱۰۱. جعفر شیرعلی‌نیـا، دایره‌المعارف مصوّر تاریخ زندگی امام خمـینی، نشر سایـان، صفحه ۳۰۹ (به نقل از صحیفه امام، ج۱۴، ص۱۶۱)

۱۰۲. کتابچه شمس، ص۷.

۱۰۳. روزنامـه جمـهوری اسلامـی، ۲۶ فروردین ۱۳۶۰ ص۲: اخبار کوتاه.

۱۰۴. روزنامـه اطلاعات، ۳۱ فروردین ۱۳۶۰، ص۱۶: مصاحبه سخنگوی دولت درباره مسائل روز کشور.

۱۰۵. عبور از بحران، کارنامـه و خاطرات سال ۱۳۶۰ هاشمـی رفسنجانی، چهارشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۶۰، ص۶۹.

۱۰۶. پیشین، ص۱۰۴، یکشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۶۰: آقای حسینی طباطبایی زابلی از توطئه مفتی زاده درون بلوچستان اخباری داشتند.

۱۰۷. درون روزنامـه کیـهان مطلبی مرتبط یـافت نشد.

۱۰۸. روزنامـه جمـهوری اسلامـی، ۲۶ فروردین ۱۳۶۰ ص۱-۲.

۱۰۹. روزنامـه اطلاعات، ۲۷ فروردین ۱۳۶۰، ص۱-۲: سخن روز.

۱۱۰. روزنامـه جمـهوری اسلامـی ، ۲۹ فروردین ۱۳۶۰، ص۸.

۱۱۱. پیشین، ص۶.

۱۱۲. گفتگوی سعدی قریشی با نویسنده. 

۱۱۳. کتابچه شمس، ص۸-۹. اطلاعیـه فاقد تاریخ است. تاریخ آن ظاهرا اردیبهشت ۱۳۶۰ مـی باشد. 

۱۱۴. نامـه شش صفحه ای مورخ ۳ اردیبهشت ۱۳۶۰ بـه آقای خمـینی.

۱۱۵. نامـه چهار صفحه ای شمس بـه رهبر جمـهوری اسلامـی، کتابچه شمس، ص۱۰-۱۳.

۱۱۶. کتابچه شمس، ص۱۴.

۱۱۷. پیشین، ص۲۱.

۱۱۸. پیشین، ص۲۷-۲۸.

۱۱۹. حقوق اهل سنت درون ایران چه نقصی دارد؟! درون پاسخ بـه آنچه روزنامـه جمـهوری اسلامـی درون مورد حقوق اهل سنت ایران نوشت، سنی نیوز: پایگاه رسمـی اطلاع رسانی اهل سنت ایران، ۵ شـهریور ۱۳۹۲؛ یک مسجد به منظور اهل سنت ایران: گزارش طاهر شیرمحمدی از خطبه های نماز جمعه مولوی عبدالحمـید امام جمعه اهل سنت زاهدان، دویچه ولی فارسی، ۲۳ ژوئن ۲۰۱۰؛ کتاب الکترونیکی صد خاطره از حضرت مولانا عبدالعزیز، تهیـه و تنظیم عبدالباسط بزرگزاده، ۱۳۹۴، ش۴۲، ص۳۵؛ به منظور مشاهده دو نشریـه کاغذی کـه این خبر را منتشر کرده اند یوتیوب زیر با عنوان عبدالعزیز درون مورد نظق وی درون مجلس خبرگان ۱۳۵۸ دقایق ۲:۵۴ و ۴:۵۲ را ببینید:  https://www.youtube.com/watch?v=qf_RyV9WJew

۱۲۰. کتابچه شمس، ص۱۷.

۱۲۱. پیشین، ص۱۵-۱۶.

۱۲۲. خبرگزاری مـهر، انتخاب استانداری کردستان پیچیده تر ی شود: چرخش بـه سمت افراد غیربومـی، ۹ مـهر ۱۳۹۲. استاندار قبلی کردستان حسین شاه اویسی و استاندار بعدی علیرضا شیخ عطار بوده است. 

۱۲۳. کتابچه شمس، ص۱۸-۲۰.

۱۲۴. پیشین، ص۲۲-۲۶.

۱۲۵. پیشین، ص۲۹-۳۲.

۱۲۶. با توجه بـه غارت چندباره آرشیو دفتر ایشان فعلا از جواب محتمل بـه نامـه مذکور اطلاعی درون دست نیست.

۱۲۷. مبانی دینی حقوق مساوی همـه انسانـها را درون اینجا تشریح کرده ام: حقوق بشر و روشنفکری دینی درون کتاب حق الناس: اسلام و حقوق بشر (تهران، ۱۳۸۷، انتشارات کویر) ص۸۴-۱۶۵.  

۱۲۸. وشاورهم فی الامر (آل عمران ۱۵۹)، و امرهم شوری بینـهم  (الشوری ۳۸).

۱۲۹. به منظور آشنائی با نظرات مذاهب مختلف اهل سنت درون مورد زمامداری بنگرید بـه وهبة الزحیلی، الفقه الاسلامـی وادلته، الباب السادس: نظام الحکم فی الإسلام، دارالفکر، دمشق، ۱۹۸۴م، ج۶، ص۶۴۹-۶۷۱. 

۱۳۰. نظر هر یک از این فقها را بر أساس مبانی فقه استدلالی بررسی کرده ام. بنگرید بـه ولایت فقیـه و نواندیشی دینی (۱۴ تیر ۱۳۹۶)

۱۳۱. بنگرید بـه مقاله آقای خوئی و ولایت مطلقه فقیـه (۲۴ مرداد ۱۳۹۵).

۱۳۲. به منظور یک مطالعه سریع همرا با آشنایی با منابع فریقین بنگرید بـه مدخل تقیـه نوشته جعفر سبحانی درون دانشنامـه جهان اسلام.

۱۳۳. از جمله واحدی نیشابوری، زمخشری، و قرطبی ذیل آیـه ۱۰۶ سوره نحل.

۱۳۴. از مذاهب اهل سنت فتوای دو مذهب شافعی و حنفی را آوردم چرا کـه مذهب اهل سنت درون ایران و به تبع شمس منحصر درون این دو مذهب بوده است. آراء مذهب شافعی درون تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان، نوشته نظام الدین حسن بن محمد النیسابوری، ذیل آیـات ۲۶-۳۴ سوره آل عمران، ج۲ ص۱۴۰ و ۱۴۲ (تصحیح زکریـا عمـیرات، دارالکتب العلمـیة). آراء مذهب حنفی را از احکام القرآن نوشته ابوبکر احمد بن علی الجصاص، ج۵ ص۱۳-۱۶ ذیل آیـه ۱۰۶ سوره نحل (تحقیق محمد صادق القمحاوی، دار احیـاء التراث العربی، بیروت، ۱۹۹۲م) قابل مطالعه است. احمد مفتی زاده درباره تقیـه چیزی ننوشته هست اما درون جلسه مورخ ۲۵ دی ۱۳۶۰، درون زاهدان درون انتهای جلسه شماره ۱۸۲ تفسیر  آیـات ۱۸۵ بـه بعد سوره آل عمران درون پاسخ بـه سوالی درباره تقیـه توضیحاتی داده کـه در تفسیر نظر تشیع کاملا خطا کرده است. بند مورد نقد قطع‌نامـه ترجمان دیدگاه مفتی زاده است.   

۱۳۵. بنگرید بـه کتاب عبور از بحران: خاطرات و کارنامـه ۱۳۶۰ اکبر هاشمـی رفسنجانی، دفتر نشر معارف انقلاب، تهران، ۱۳۷۸، خاطرات ۱۴ اسفند ۱۳۶۰، ص۵۰۰.

۱۳۶. نامـه دو صفحه ای مورخ ۲۵ دی ۱۳۶۰.

۱۳۷. دعوت نامـه یک صفحه ای کنگره دوم با سربرگ شمس.

۱۳۸. خسروی همراه پسرش توسط جریـانـهای ضدانقلاب (معاند جمـهوری اسلامـی) ترور شدند.

۱۳۹. پنج فایل صوتی از این سخنرانی‌ها منبع اصلی من است. از سخنرانی دو عضو دیگر حاضر فایل صوتی درون اختیـار ندارم. این فایلهای صوتی هم متصل نیستند، یعنی پایـان هر یک آغاز دیگری نیست. بنابراین منابع کنگره دوم ناقص است.

۱۴۰. آن روحانی سنی کـه به آقای خمـینی توهین کرده بود مولوی دین محمد امام جمعه سراوان درون نماز جمعه بوده است. «مولوی دین محمد حسین زهی درون سال ۱۳۵۹-۶۰ با سخنرانی ها متعدد بـه مخالفت با نظام حاکم بر کشور مـی پردازد . کـه این امر سبب بازداشت وی مـی گردد. جمع زیـادی از مردم سراوان درون مخالف با دستگیری ایشان درون مسجد جامع نور تحصن د کـه در نـهایت بعد از چهار ماه بازداشت آزاد گردید.» (پایگاه اطلاع رسانی مدرسه دارالقرآن سراوان) مولوی دین محمد بعد از آزادی از زندان امامت جمعه و امامت جماعت مسجد مذکور را از دست داد و به تدریس درون حوزه علمـیه زابلی پرداخت.

۱۴۰. درون فایلهای صوتی پنج‌گانـه مشخص نیست کـه هر صحبت درون پنجشنبه یـا جمعه، صبح یـا عصر ایراد شده است. بنابرقرائنی درون خود سخنرانی‌ها آنـها را بـه چهار قسمت تقسیم کردم. طول فایل صوتی اول بیش از یک ساعت و ۲۰ دقیقه و طول جهار فایل صوتی دیگر هر یک حدود یک ساعت است. برخی نکات تکرار شده و نظم منطقی چندانی ندارد. امکان داشت این پنج ساعت سخنرانی موجود را ویرایش کنم. ترجیح دادم ویزلیش نشده خلاصه از آن را بذست دهمو تنـها آن را بـه هفده قسمت نسبتا موضوعی تقسیم کردم کـه ترتیب آنـها همان ترتیبی هست که  سخنران داشته است. بندهای ۱۳ که تا ۱۵ بـه عنوان آخرین سخنرانی کاکه احمد مفتی زاده از تلویزیون کلمـه پخش شده و در کانال یوتیوب بـه نشانی زیر قابل دسترسی است. https://www.youtube.com/watch?v=Ign24hAiWJo

۱۴۱. بنگرید بـه عدم جواز لعن خلفای راشدین، أمـهات مؤمنین و صحابه (۱ شـهریور ۱۳۹۲).

۱۴۲. قطع‌نامـه دو صفحه ای کنگره دوم شمس، فاقد تاریخ. درون سربرگ شمس نیز درج نشده است.

۱۴۳. مفتی زاده اگرچه درون این باره اثری مکتوب ندارد، اما درون جلسه شماره ۱۹۹ درون کرمانشاه [احتمالا بهار ۱۳۶۱] درون پاسخ بـه پرسشـهای پیروانش درباره خلافت، امامت، سنت، صحابه، السابقون از مـهاجرین و انصار، آیـه تطهیر و نـهج البلاغه بـه مدت دو ساعت بحث مـی کند. درون این مباحث کمترین نوآوری یـافت نشد و آراء وی مربوط بـه دوره خلفای راشدین هیچ تفاوتی با دیدگاه سنتی اهل سنت ندارد.  

۱۴۴. بنگرید بـه بازخوانی خطبه پیـامبر درون غدیر خم (۶ آبان ۱۳۹۶) و آخرین روزهای پیـامبر (ص) بخش اول: هشتاد روز آخر پیـامبر (۵ دی ۱۳۹۶)، بخش دوم: دو هفته آخر پیـامبر (۱ اسفند ۱۳۹۶) کـه بر اساس معتبرترین منابع اقدم اهل سنت و تشیع تدوین شده است.

۱۴۵. بنگرید بـه مدخل ناصر سبحانی درون ویکی پدیـا.

۱۴۶. گفتگوی سعدی قریشی با نویسنده. «ماموستا فارق فرساد نیز درون تبعیدگاه خود و به روش تزریق  درون همان سال [۱۳۷۴] بـه قتل مـی رسد» عمادالدین باقی، رمزگشایی از جعبه سیـاه قتلهای زنجیره ای (به بهانـه پاسخ بـه اظهارات علی فلاحیـان) روزنامـه فتح، ۱۰ بهمن ۱۳۷۸، بعدا درون کتاب تراژدی دموکراسی درون ایران، جلد دوم: همـه چیز به منظور قدرت (بازخوانی قتلهای رنجیره ای) ، نشر نی، تهران، ۱۳۷۹، ص۲۳.سنی زدایی

۱۴۷. بعد از اعلام خبر کاندیداتوری محمد محمدی ری شـهری به منظور انتخابات مجلس خبرگان و در اعتراض بـه حمایت اصلاح طلبان از وی، نجیبه سبحانی، نویسنده کُرد و فعال امور زنان، درون اسفند ۱۳۹۴ درون صفحه فیس بوک خود مطلب فوق را منتشر کرد. نجیبه سبحانی از جمله فعالانی بود کـه به دلیل برگزاری مراسم روز جهانی زن درون ۱۶ اسفند ۱۳۷۸ درون مریوان بازداشت شده بود و بعد از سه ماه و ده روز درون ۱۵ تیر ۱۳۸۸ از زندان آزادشد. از ناصر سبحانی چهار بـه جا مانده است. کوچکترینشان نجیبه هست که زمانی متولد شده کـه پدرش درون زندان بوده است. او هرگز پدرش را ندیده است.

۱۴۸. گفتگوی سعدی قریشی با نویسنده.

۱۴۹. از خانواده ناصر سبحانی و مطلعان از سرگذشت وی دعوت مـی کنم اگر اطلاعاتی افزون از آنچه نوشته ام دارند اطلاع دهند. ارسال آثار منتشرشده و مدارک مرتبط با فعالیتهای او  نیز کمکی هست به کشف حقیقت درون تاریخ معاصر ایران.

۱۵۰. منی ماتین وطن مـهرستان (بلوچستان)، زندگی نامـه مولوی عبدالملک ملازاده، ۱۵ تیر ۱۳۹۱.

۱۵۱. گفتگوی سعدی قریشی با نویسنده.

۱۵۲. عمادالدین باقی، تراژدی دموکراسی درون ایران، جلد دوم: همـه چیز به منظور قدرت (بازخوانی قتلهای رنجیره ای) ، نشر نی، تهران، ۱۳۷۹، ص۱۸۹-۱۹۰.

۱۵۳. اگری درون مورد نحوه از دنیـارفتن مولوی عبدالعزیز الله یـاری اطلاعات مستندی دارد راهنمایی کند. برخی اطلاعات موجود درون ایتنرنت قابل اعتماد نیست.

۱۵۴. وبسایت شورای مرکزی سنت (شمس) (تاریخ مراجعه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۷).

۱۵۶. پیشین.

۱۵۷. گفتگوی سعدی قریشی با نویسنده.

۱۵۸. بـه عنوان نمونـه بنگرید بـه کتاب استیضاح رهبری، ارزیـابی کارنامـه‌ی بیست و یک‌ساله‌ رهبر جمـهوری اسلامـی درون نامـه‌ی مورخ ۲۶ تیر ۱۳۸۹ بـه رئیس مجلس خبرگان رهبری همراه با واکنشـهای آن، ویرایش دوم، ۱۳۹۳، ۴۱۸ صفحه، مجموعۀ افضل‌الجهاد، دفتر اول. درون این کتاب بر أساس همـین قانون اساسی مقام رهبری استیضاح شده است.

۱۵۹. وبسایت شورای مرکزی سنت (شمس) (تاریخ مراجعه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۷).

۱۶۰. گفتگوی سعدی قریشی با نویسنده.

۱۶۱. جمعه ۱۵ مرداد ۱۳۶۱: دستگیری دو نفر از اعضای مکتب قرآن درون مسجد جامع امام شافعی؛ ۱۹ مرداد ۱۳۶۱: دستگیری جمعی از اعضای مکتب قرآن درون کامـیاران؛ ۲۶ مرداد ۱۳۶۱: دستگیری اعضای رده بالای مکتب قرآن حسن امـینی، عزیز امـینی، فاروق فرساد و …(برگرفته از وبسایتهای مکتب قرآن و مجاهد کرد).

۱۶۲. کردستان و فتنـه مفتی زاده، درون گفتگو با موسی قهدریجانی قائم مقام مجمع تقریب، ۲۰ تیر ۱۳۹۱، خبرگزاری تقریب.

۱۶۳. ظاهرا اشاره بـه حکم مورخ ۲ شـهریور ۱۳۶۱ آقای خمـینی خطاب بـه موسی قهدریجانی است: «همان گونـه کـه قبلًا ماموریت داشتید که تا به مشکلات مذهبی و اجتماعی اهالی محروم و مستضعف منطقه کردستان رسیدگی نموده و در رفع آنـها کوشش نمایید، مقتضی هست ان شاء الله تعالی همان ماموریت را با قاطعیت و تلاش بیشتری پیگیری کرده و با تدبیر و کاردانی خاصی کـه دارید درون رفع نابسامانیـهای منطقه کـه معلول بی‌توجهی و یـا دشمنی رژیم منفور گذشته با خلق کرد، و ویرانگریـهای فرقه‌های گمراه و خائن و ویرانگر مـی‌باشد، سعی کافی را مبذول دارید. امـید هست ارگانـها و نـهادهای دولتی و اهالی محترم آن منطقه- ایّدهم الله تعالی- با شما همکاریـهای لازم را بنمایند. از خدای تعالی موفقیت جنابعالی را درون این راه مسالت دارم.» (صحیفه امام خمـینی، ج۱۶، ص۴۳۸) واضح هست که پیـام هشت ماده ای بـه قوه قضائیـه و ارگانـهای اجرایی (اسلامـی شدن قوانین) مورخ ۲۴ آذر ۱۳۶۱ (صحیفه امام خمـینی، ج۱۷، ص۱۳۹-۱۴۳) کـه حدود چهار ماه بعد از  دستگیری مفتی زاده صادر شده نمـی تواند مشارالیـه «پیـام اخیرتان» درون نامـه مفتی زاده باشد.

۱۶۴. علی درون زمان نگارش نامـه امام جمعه تهران و در زمانی کـه مفتی زاده سخن او را نقل کرده عضو شورای انقلاب بوده است. وی عضو مجلس بررسی نـهایی قانون اساسی (خبرگان) نبوده است. برادر بزرگترش محمد نماینده مردم مشـهد درون این مجلس بوده است. مفتی زاده درون سخنان عصر پنجشنبه ۱۴ مرداد و صبح جمعه ۱۵ مرداد ۱۳۶۱ درون خانـه اش درون کرمانشاه درون کنگره دوم شمس توضیحات بیشتری درباره سخنان مذکور مـی دهد کـه در مطلب سوم از باب ششم از فصل سوم بـه تفصیل گذشت. 

۱۶۵. متاسفانـه بـه متن این اطلاعیـه دسترسی پیدا نکردم. البته درون کتاب «درباره کردستان» (ص۳۲-۴۶) «طرح اصلاحی قانون اساسی» آمده هست که مربوط بـه سال ۱۳۵۹ هست نـه ۱۳۵۸.

۱۶۶. سخنان مورخ ۳۱ مرداد ۱۳۶۱: «آن چیزهایی کـه بر خلاف شرع هست هیچ حق ندارد عمل د و هر کـه عمل د، علاوه بر اینکه پیش خدای تبارک و تعالی روسیـاه هست و عذر اینکه ما بـه قانون عمل مـی‌کنیم، غلط است. کدام قانون؟ قانون مخالف با اسلام؟ قانون مخالف با شرع؟ نباید بـه آن عمل بشود. شما اگر با قانون سابق هم حتما عمل ید، خوب، یکی از ماده‌های متمم قانون اساسی سابق این بود کـه هیچ قانونی بر خلاف شرع، قانون نیست. منتها پیشتر بـه آن عمل نشد، … هر گفت کـه این کار خلاف شرع را حتما مطابق قانون عمل کنید، توی دهنش بزنید- بـه هیچ اعتنا نکنید. نمـی‌گویم حالا پاشید سیلی بـه او بزنید، لکن جلویش بایستید. بگویید کـه این خلاف شرع است، من نمـی‌کنم و نباید هم م. … بنا بر این، اینکه مـی‌گویید: قانون این طور مـی‌گوید، غلط مـی‌کند، قانون نیست این. این یک قراردادی بوده هست که زمان طاغوت، طاغوتی بوده، بناء علیـه، آقایـان نباید اعتنا کنند بـه این امور و باید بخشنامـه ند. شورای نگهبان، شورای قضایی بخشنامـه ند و همـه جا بگویند بـه اینکه این قوانین سابق کـه مخالف شرع بوده نباید عمل بشود و اگری عمل د، مجرم هست و حتما محاکمـه بشود، بـه جزای خودش برسد.» (صحیفه امام، ج۱۶، ص۴۲۱-۴۳۷)

۱۶۷. نامـه سرگشاده دو صفحه ای مورخ ۳ شـهریور ۱۳۶۱ بـه آقای خمـینی.

۱۶۸. عبور از بحران، کارنامـه و خاطرات ۱۳۶۱ اکبر هاشمـی رفسنجانی، دفتر نشر معارف انقلاب، تهران، ۱۳۸۰، ص۲۳۵.

۱۶۹. کردستان و فتنـه مفتی زاده، درون گفتگو با موسی قهدریجانی قائم مقام مجمع تقریب، ۲۰ تیر ۱۳۹۱، خبرگزاری تقریب.

۱۷۰. هاشمـی رفسنجانی، عبور از بحران، پیشین، ص۲۴۱.

۱۷۱. پیشین، ص۲۴۲.

۱۷۲. پیشین، ص۲۶۳.

۱۷۳. «اتهامـی کـه به خسروخان قشقايی وارد شد “مبارزه مسلحانـه عليه حکومت” عنوان شد. حکومت معتقد بود خسرو خان قشقايی با حمايت محافل بيگانـه اقدام بـه جمع آوری نيرو و تحرکات مسلحانـه درون رويارويی با انقلاب و جمـهوری اسلامـی کرده است.( روزنامـه اطلاعات، ۱۰ مـهر ۱۳۶۱) اما وی همانند برخی از مخالفانی کـه در آن سال ها اعدام شدند فرصت دفاع از خود درون يک دادگاه علنی را پيدا نکرد بعد از بازداشت، يک مصاحبه با رسانـه ها به منظور خسرو خان قشقايی ترتيب داده شد و وی درون اين مصاحبه بـه وابستگی بـه آژانس های جاسوسی خارجی اعتراف کرد و بعد از آن بـه جرم جاسوسی محاکمـه و به جوخه آتش سپرده شد. فقط اعلام شد کـه دادگاه انقلاب شيراز حکم اعدام وی را صادر کرده است.(روزنامـه اطلاعات، پیشین) حکم اعدام ايلخان قشقايی ها درون فيروز آباد فارس کانون قدرت ايل قشقايی بـه مورد اجرا گذاشته شد.» مراد ویسی، ايلخان قشقايی ها چگونـه درون دادگاه انقلاب بـه جوخه آتش سپرده شد؟ رادیو فردا، ۹ مـهر ۱۳۸۹.

۱۷۴. عزت‌الله سحابى: .“امام [خمـینی] درون سال ۵۸ دستور داد كاظم سامى از كابينـه بيرون برود و طاهر احمدزاده و رضا اصفهانى، بـه ترتيب از استاندارى خراسان و معاونت وزارت كشاورزى، بركنار شوند.“ (اعتماد ملى، ۱۷ ارديبهشت ۱۳۸۵)

۱۷۵. اميرمصدق كاتوزيان، گفتگويي با دكتر مستوره احمدزاده درباره’ شرايط آزادي پدر هشتاد ساله‌اش طاهر احمدزاده: طاهر احمدزاده (سالمنذترين زنداني ملي مذهبي) با پرداخت وثيقه اي سنگين آزاد شد، رادیو فردا، ۸ مـهر ۱۳۸۰.

۱۷۶. نورالدین کیـانوری دبیرکل حزب توده درون بهمن ماه ۱۳۶۱ همراه با بسیـاری از رهبران، اعضا و هواداران حزب دستگیر شد. چند ماه بعد درون اعترافات تلویزیونی ضبط شده درون زندان کـه زیر نظر سپاه از تلویزیون ایران پخش شد، رهبران درهم‌شکسته حزب از جمله کیـانوری یک بـه یک بـه جاسوسی به منظور شوروی اعتراف د. درون تاریخ ۱۶ بهمن ۱۳۶۸ کیـانوری درون نامـه سرگشاده بـه علی رهبر جدید جمـهوری اسلامـی نوشت کـه برای اعتراف بـه اتهام دروغین تدارک کودتای مسلحانـه به منظور سرنگون ساختن نظام جمـهوری اسلامـی، بـه همراه سایر رهبران حزب بـه شدت شکنجه شده و همسرش مریم فیروز و همـین‌طور افسانـه ش را شلاق زده و در مقابل چشمانش از سقف آویزان نموده‌اند. (متن کامل نامـه: وبسایت راه توده، بهمن ۱۳۶۸؛ و به نقل از آن بی بی سی فارسی، ۱۰ بهمن ۱۳۹۰)

۱۷۷. سعدی قریشی درون گفتگو با نویسنده.

  • Ezzatyar, The Last Mufti of Iranian Kurdistan, ibid, pp.160-162.
  • ۱۷۹. گفتگوی سعدی قریشی با نویسنده.

    ۱۸۰. آرامش و چالش، کارنامـه و خاطرات ۱۳۶۲ اکبر هاشمـی رفسنجانی، دفتر نشر معارف انقلاب، تهران، ۱۳۸۱، ص۹۰.

    ۱۸۱. گفتگوی سعدی قریشی با نویسنده.

    ۱۸۲. “جوانی فاضل و محقق بـه نام احمد مفتی زاده کـه از اهل علم است، عده ای از جوانان کردستان را بـه دور خود جمع کرد و به آنان دین اصیل و قرآن مـی آموخت. مردم ناآگاه کردستان و همچنین دولت خرافی ایران کاری د کـه او کردستان را رها کرد و از آنجا مـهاجرت نمود. با اینکه خود اهل کردستان است. و اکنون هشت سال هست که دولت روحانی نمایـان او را بـه ناحق و ظالمانـه زندانی کرده و با اینکه قاضی منصوب همـین دولت او را بـه پنج سال زندان محکوم کرده هرچند کـه همـین حکم هم برخلاف شرع و ظالمانـه بود اما خواننده مـی تواند بـه وضوح دریـابد کـه این دولت حتی بـه احکام دادگاههای خود نیز مقید نیست و این فاضل مظلوم را بـه دلخواه خود حتی بیش از مدت محکومـیت ناحقش، درون زندان نگاه داشته است!” (سوانح ایـام، زندگی نامـه خودنوشت ابوالفضل برقعی [۱۲۸۷-۱۳۷۰]، تاریخ کتابت: ۲ اردیبهشت ۱۳۷۰، انتشارات عقیده، ۱۳۹۱، ص۱۷٨)

    ۱۸۳. گفتگوی سعدی قریشی با نویسنده.

    ۱۸۴. حکم تاریخی کمـیته مرگ: «بسم الله الرحمن الرحيم. از آنجا كه منافقين خائن بـه هيچ وجه بـه اسلام معتقد نبوده و هر چه مي‎گويند از روي حيله و نفاق آنـهاست و به اقرار سران آنـها از اسلام ارتداد پيدا كرده اند، و با توجه بـه محارب بودن آنـها و جنگهاي كلاسيك آنـها درون شمال و غرب و جنوب كشور با همكاريهاي حزب بعث عراق و نيز جاسوسي آنان براي صدام عليه ملت مسلمان ما، و با توجه بـه ارتباط آنان با استكبار جهاني و ضربات ناجوانمردانـه آنان از ابتداي تشكيل نظام جمـهوري اسلامي تاكنون، كساني كه درون زندانـهاي سراسر كشور بر سرموضع نفاق خود پافشاري كرده و مي‎كنند محارب و محكوم بـه اعدام مي‎باشند و تشخيص موضوع نيز درون تهران با راي اكثريت آقايان حجه الاسلام [حسینعلی] نيري دامت افاضاته ( قاضي شرع) و جناب آقاي [مرتضی] اشراقي ( دادستان [انقلاب] تهران) و نماينده اي از وزارت اطلاعات مي‎باشد، اگر چه احتياط درون اجماع است، و همين طور درون زندانـهاي مراكز استان كشور راي اكثريت آقايان قاضي شرع، دادستان انقلاب و يا داديار و نماينده وزارت اطلاعات لازم الاتباع مي‎باشد، رحم بر محاربين ساده انديشي است، قاطعيت اسلام درون برابر دشمنان خدا از اصول ترديد ناپذير نظام اسلامي است، اميدوارم با خشم و كينـه انقلابي خود نسبت بـه دشمنان اسلام رضايت خداوند متعال را جلب نمائيد، آقاياني كه تشخيص موضوع بـه عهده آنان هست وسوسه و شك و ترديد نكنند و سعي كنند “اشداء علي الكفار” باشند. ترديد درون مسائل قضائي اسلام انقلابي ناديده گرفتن خون پاك و مطهر شـهدا مي‎باشد. والسلام. روح الله ال الخمـینی» (خاطرات آیت الله منتظری ج ۱ ص ۶۲۴ و ۶۲۶) نامـه فاقد تاریخ بوده درون صحیفه‌ی امام هم نقل نشده! اما کلیشـه‌ی آن درون کتاب خاطرات آقای منتظری درج شده است. نامـه به منظور کلیـه قضات دادگاههای انقلاب کشور ارسال شده و یکی از آنـها درون تاریخ شنبه ۸ مرداد نسخه ای از آن را بـه آقای منتظری داده است.

    ۱۸۵. نامـه مورخ ۶ شـهریور ۱۳۶۴ از زندان قزل‌حصار.

    ۱۸۶. منتظری، خاطرات، ج۱، ص۴۸۳.

    ۱۸۷. امـید و دلواپسی، کارنامـه و خاطرات ۱۳۶۴ اکبر هاشمـی رفسنجانی، دفتر نشر معارف انقلاب، تهران، ۱۳۸۷، ص۴۳۹.

    ۱۸۸. بنگرید بـه کتاب اسنادی از شکسته شدن ناموس انقلاب: نگاهی بـه سالهای پایـانی زندگی آقای کاظم شریعتمداری، ۱۳۹۱، ویرابش دوم: ۱۳۹۴، ۴۴۷ صفحه.

    ۱۸۹. اوج دفاع: کارنامـه و خاطرات ۱۳۶۵ اکبر هاشمـی رفسنجانی، دفتر نشر معارف انقلاب، تهران، ۱۳۸۸، ص۱۰۲.

    ۱۹۰. گفتگوی سعدی قریشی با نویسنده.

    ۱۹۱. پیشین. درون ادامـه همـین گزارش: « یک بار هم امکان ملاقات با زاده درون اوین پیدا مـی کند. یک بار درون حضور رئیس زندان بـه خانواده اش کـه به او گفتند عده ای مـی خواهند درباره شما با مقامات صحبت کنند گفت: تنـها با آقای منتظری و نـه هیچ دیگر!»

    ۱۹۲. منتظری، خاطرات، ج۱، ص۵۲۳-۵۲۴.

    ۱۹۳. از این نامـه مـهم هیچرد و اثری پیدا نکردم. أصلا معلوم نیست زندان‌بانان این نامـه را بـه مخاطبان رسانیده باشند. دفتر آقای منتظری از آن بی خبر است. سعدی قریشی هم از وجود آن اظهار بی اطلاعی نمود.

    ۱۹۴. مراد حسین  زنجانی، متولد ۱۳۳۶ است. (با تشکر از دفتر آقای منتظری درون یـافتن مشخصات وی) زنجانی درون وبلاگش نام اقای منتظری را از سلسله اساتیدش حذف کرده! اما درون معرفی خود نوشته است: «مسئول امور فرهنگی زندانیـان سیـاسی بـه مدت ۵ سال، درون حال حاضر کارشناس تاریخی و مذهبی سه شبکه ای» (تاریخ مراجعه: ۷ اردیبهشت ۱۳۹۷).

    ۱۹۵. صفحه اول از نامـه شش صفحه ای مورخ ۲۶ دی ۱۳۶۶ مفتی زاده از زندان اوین بـه آقای منتظری.

    ۱۹۶. پیشین، ص۲-۵. مسئله چهارم را بدون توضیح رها کرده است. منبع حدیث مذکور: سنن الترمذی، ج۲، ص۴۳۸.

    ۱۹۷. بـه احتمال قوی مراد این سه کتاب استاد منتظری بوده است: کتاب الحدود، جلد اول، قم، ۱۳۶۰؛ کتاب الزکاة، جلد اول، قم، ۱۳۶۱؛ کتاب الزکاة، جلد دوم، قم، ۱۳۶۳. 

    ۱۹۸. اشاره بـه اشعار مولوی درون دفتر دوم مثنوی.

    ۱۹۹. نامـه شش صفحه ای مورخ ۲۶ دی ۱۳۶۶، ص۵-۶.

    ۲۰۰. نامـه اول مورخ ۲ آبان ۱۳۵۹، و نامـه دوم مورخ ۲۵ دی ۱۳۶۰.

    ۲۰۱. نویسنده حدود شرعی و بطور کلی فقه جزائی را احکام موقت مـی داند نـه دائمـی. بنگرید بـه کتاب مجازات ارتداد و آزادی مذهب: نقد مجازات ارتداد و سبّ‌النبی با موازین فقه استدلالی، مجموعۀ اسلام و حقوق بشر: دفتر دوم، ۱۳۹۳، ۴۰۶ صفحه؛ و انتظار از دین و نواندیشی دینی (۳ مرداد ۱۳۹۵).

    ۲۰۲. نامـه چهار صفحه ای با خط مفتی زاده مورخ ۲ مرداد ۱۳۶۶ از زندان اوین. با تشکر از دفتر استاد کـه نسخه ای از این نامـه ارزشمند را درون اختیـار گذاشتند.

    ۲۰۳. منتظری، خاطرات، ج۲، ص۱۱۶۹-۱۱۵۵. تاریخ نامـه ۱۷ مـهر ۱۳۶۵ و تاریخ انتشار کتاب مجازی خاطرات بهار ۱۳۷۹ است.

    ۲۰۴. گفتگوی سعدی قریشی با نویسنده.

  • Ezzatyar, ibid, p.163-164.
  • ۲۰۶. گفتگوی سعدی قریشی با نویسنده.

    ۲۰۷. صحیفه امام خمـینی، ج۲۱، ص۲۶۳.

    ۲۰۸. بعدها به منظور خواص شاگردانش تعریف کرده بود. گفتگوی سعدی قریشی با نویسنده.

    ۲۰۹. بازسازی و سازندگی: کارنامـه و خاطرات ۱۳۶۸ اکبر هاشمـی رفسنجانی، دفتر نشر معارف انقلاب، تهران، ۱۳۹۱، ص۳۴۷.

    ۲۱۰. بار دیگر و این بار، خاطرات زندان بـه آذین (محمود اعتمادزاده)، تیر ۱۳۷۰.

    ۲۱۱. «[بعد از بدگویی کیـانوری از مفتی‌زاده و امـیر انتظام] به منظور کیـانوری این شعر مولوی را خواندم: درون قفس افتند زاغ و جغد و باز / جفت شد درون حبس پاک و بی نماز. چون قفس را بشکند شاه خرد / جمع مرغان هر یکی سوئی پرد.» (حزب توده بعد از انقلاب: گفتگو با سعید حجاریـان، رضا خجسته رحیمـی و علی ملیحی، اندیشـه پویـا، شماره ۳۳، مـهر و آبان ۱۳۹۵، ص۷۴)

    ۲۱۲. گفتگوی سعدی قریشی با نویسنده.

    ۲۱۳. اتهام جاسوسی بـه عباس امـیرانتظام «کذب محض» است. او سه دهه از عمر خود را بـه ناحق درون زندان و چندین سال را درون سلول انفرادی گذرانید. قاضی پرونده او محمد محمدی گیلانی بوده است. 

    ۲۱۴. سعید شعبان درون لحظه خداحافظی از مفتی زاده درون زندان فرمانیـه کنار درون توقف مـی کند و مـی گوید: امـیدوارم اگر بی گناه باشید مانند «سیدنا یوسف» سربلند از زندان بیرون آئید. کاکه احمد درون جواب مـی گوید بـه خدا قسم چه سربلندی و چه رسوایی درون نظرم اهمـیتی ندارد. مـهم رضای  خداست، اگر رضایت او درون رسوایی من باشد گورا و مطلوبم هست و با تمام وجود بـه آن راضیم.. سعید شعبان درون کنار درون به فکر فرو رفت و بی آن‌که کلمـه ای بر زبان براند از اتاق خارج شد. (سعید قریشی درون گفتگو با نویسنده)  

    ۲۱۵. اصل مصاحبه راشد الغنوشی بـه زبان عربی با نشریـه کردی لفین (Livin) صورت گرفته است. نشریـه متن مصاحبه را بـه کردی ترجمـه کرده و در شماره  ۱۴۳ درون نوامبر ۲۰۱۰ درون کردستان عراق منتشر شده است. ترجمـه فارسی مصاحبه توسط مکتب قرآن درون ایران صورت گرفته است. ترجمـه کردی و فارسی مصاحبه درون اختیـار من قرار گرفته است، با سپاس از مکتب قرآن. 

    ۲۱۶. گفتگوی سعدی قریشی با نویسنده.

    ۲۱۷. پیشین.

    ۲۱۸. نامـه های کاکه احمد مفتی زاده، بخش اول: خطاب بـه شورای مدیریت مکت قرآن، تدوین شورای مدیریت مکتب قرآن، تاریخ مقدمـه: ۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۷، ۱۴۳ صفحه.

    ۲۱۹. پیشین، ص۵، نامـه دوم.

    ۲۲۰. پیشین ص۸-۹.

    ۲۲۱. پیشین، ص۸. درون نامـه سوم مورخ ۱۱ مـهر ۱۳۶۹ اعضای موقت هیـات قضاء و افتاء را نصب مـی کند: امـیر عبیدی نیـا، حسن امـینی، عزیز امـینی و فاروق فرساد. درون مورد وظیفه کاکه حسن مـی دانم کـه بهتر هست عهده دار قضاء و افتاء درون مسائل ازدواج و طلاق و توابع آن گردد. (پیشین ص۲۴) امـیر عبیدی نیـا درون زمان درگذشت کاکه احمد از مکتب قرآن خارج شد. فاروق فرساد (متولد ۱۳۴۰) درون بهمن ۱۳۷۴ درون زمان تبعید درون اردبیل درون سلسله قتلهای زنجیره ای ترور شد. حسن امـینی درون سال ۱۳۷۹ از «مکتب قرآن» جدا شد و «مکتب قرآن کردستان» را تاسیس کرد. عزیز امـینی درون سال ۱۳۹۰ از مکتب قرآن کناره گیری کرد. (گفتگوی سعدی قریشی با نویسنده)

    ۲۲۲. پیشین، ص۱۰.

    ۲۲۳. پیشین ص۱۴۱.

  • Ezzatyar, ibid, p.185.
  • ۲۲۵. گفتگوی سعدی قریشی با نویسنده.

    ۲۲۶. پیشین.

  • Ibid, p.190-191.
  • ۲۲۸. گفتگوی سعدی قریشی با نویسنده: غده ای بـه بزرگی ۱۳ درون ۸ درون ۶ سانتی متر درون کلیـه اش مشاهده شد.

    ۲۲۹. گفتگوی دکتر حبیب الله پیمان با نویسنده: از چند سال قبل با مرحوم مفتی زاده آشنا بودم. چند نوبت درون سنندج با وی و اعضای مکتب قرآن ملاقات داشتم. رویکرد وی اسلام مترقی فرافرقه ای متکی بر توحید، عدالت و اخلاق بود، شبیـه رویکرد محمد نخشب درون خداپرستان سوسیـالیست. جریـان مفتی زاده درون قبال انحراف جمـهوری اسلامـی نـه جذب روحانیت حاکم شد نـه بـه گروههای برانداز نزدیک شد، بلکه همانن « مسلمانان مبارز» موضع انتقادی فعال درون پیش گرفت. پیشنـهادات مثبت و سازنده وی نشان صداقت و دلسوختگی وی داشت. [در سال ۱۳۷۱] چندبار دربیمارستان ومنزل بـه دیدارایشان رفتم. علیرغم بدن نحیف مثل کوه درون عقاید خود استوار بود.   

    ۲۳۰. گفتگوی سعدی قریشی با نویسنده.

    ۲۳۱. بر أساس فیلم نماز مـیت آن مرحوم.

    ۲۳۲. بر أساس فیلم تشیع جنازه وی. انبوه جمعیت عزادار بهت زده و ساکت بـه دنبال جنازه رهبر متوفی است.  

    ۲۳۳. محل دفن بـه روایت خبرنگار روزنامـه اطلاعات، ۲۷ بهمن ۱۳۷۱.

    ۲۳۴. روزنامـه کیـهان، شماره ۱۴۷۰۱، دوشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۷۱. مدیرمسئول و نماینده ولی فقیـه درون موسسه کیـهان درون این زمان محمد اصغری بوده است. 

    ۲۳۵. روزنامـه اطلاعات، شماره ۱۹۸۴۳، سه شنبه ۲۷ بهمن ۱۳۷۱. مدیرمسئول و نماینده ولی فقیـه درون موسسه اطلاعات محمود دعایی.

    ۲۳۶. هفته نامـه کیـهان هوایی، شماره ۱۰۲۰، چهارشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۷۱، ص۹. عباس سلیمـی نمـین مدیر مسئول کیـهان هوایی درون آن زمان بوده است.

    ۲۳۷. مولوی، دیوان شمس، غزل شماره ۹۹۵.

    ۲۳۸.از آقایـان منتظری، مولوی عبدالحمـید اسماعیل زهی و محمد جواد حجتی کرمانی درون این زمـینـه تسلیتی نیـافتم. نماینده ای از سوی این شخصیتهای شیعه و اهل سنت کـه همگی از دوستان مفتی زاده بودند درون مراسم تشییع و ترحیم مشاهده نشدند. هاشمـی رفسنجانی هم درون خاطرات روزنوشت خود نقل خبر درگذشت مفتی زاده را بـه مصلحت ندانست!

    ۲۳۹. دوماه‌نامـه، ایران فردا، مدیر مسئول: عزت الله سحابی، سال اول، شماره پنجم، بهمن ۱۳۷۱، ص۶۰-۶۱. تاریخ تاسیس مدرسه قرآن کـه در مجله ۱۳۵۵ درج شده، بـه ۱۳۵۶ تصحیح شد.   

    ۲۴۰. گفتگوی دکتر حبیب الله پیمان با نویسنده.

    ۲۴۱. امـیدوارم با انتشار مجموعه نامـه ها و فتاوی و آثار احمد مفتی زاده  با تصحیح انتقادی امکان تحلیل انتقادی آراء او فراهم شود. اگر شرایط درون ایران مـهیـای انتشار کاغذی مجموعه آثار او فراهم نیست، چرا پیروان او مجموعه آثار را بـه صورت کتاب الکترونیکی منتشر نکنند؟ اگر این مجموعه فراهم شود دقیق تر و عمـیق تر مـی توان جایگاه علمـی مفتی زاده را ارزیـابی کرد.

    ویرایش اول: ۲۴ اسفند ۱۳۹۶؛ ویرایش دوم: ۶ فروردین ۱۳۹۷

    ویرایش سوم: ۹ اردیبهشت ۱۳۹۷

    جفای جمـهوری اسلامـی بـه احمد مفتی زاده (ویرایش سوم)

    دریـافت فایل صوتی مقدمـه و پیشگفتار

    https://kadivar.com/wp-content/uploads/2018/04/کدیور_جفای_جمـهوری_اسلامـی_به_احمد.mp3




    [جفای جمـهوری اسلامـی بـه احمد مفتی زاده | محسن کدیور اصلاح انحرافات زانو بدون جراحی]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sun, 19 Aug 2018 15:47:00 +0000